سینماروزان/امیرعباس صباغ: محمدرضا شفاه تهیهکننده فیلم سینمایی «مصلحت» که مهمان برنامه «سینما معیار» رادیوگفتگو بود، درخصوص تاخیر سه ساله در اکران این فیلم، اصلاحیات آن و نوع نقد کردن فیلمهای سینمایی صحبت و به پرسشها پاسخ داد.
*چرا اکران فیلم «مصلحت» سه سال به طول انجامید؟
از مجموع آثاری که با فیلم ما در جشنواره فجر حضور داشتند فقط این فیلم بود که بعد از سه سال اکران شد. ملاحظه داشتن روی فیلمهایی شبیه به «مصلحت» قصه بسیار درازی است و صرفا در مورد فیلمهای ما هم اتفاق نیافتاده است. شاید بیش از همه ما فیلمسازان، ابراهیم حاتمیکیا طعم این نوع از برخوردها را چشیده باشد. هنوز در فضای فرهنگ و مدیریتی کشور راه درازی داریم تا بتوانیم با خیال راحت نسبت به موضوعات حساس مربوط به انقلاب اسلامی که به آنها علاقه داریم صحبت کنیم و امید داشته باشیم تا بیدردسر اکران شوند. واقعیت این است که ما در کشورمان هنوز با نقطه مرجع بودن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان نهادی که به صورت قانونی مجوز ساخت و نمایش صادر میکند، فاصله داریم. بسیاری از نهادها و ارگانها خود را محق میدانند که در مورد فعالیت قانونی وزارت ارشاد اظهارنظر کنند. اما بیش از هرکسی وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی وظیفه دارند که از این جایگاه دفاع کنند.
*چند نهاد هستند که روی سینمای ایران و کار ارشاد و مجوز دادن به فیلمها تاثیر میگذارند؟
من هم عددی در این خصوص ندارم اما براساس مواجهای که داشتم میگویم حداقل چهار الی پنج نهاد بیرونی از ارشاد وجود دارند که روی این ماجرا تاثیرگذار هستند و خیلی وقتها تصمیمات وزارت ارشاد را وتو میکنند. اما گاهی تا حدی اوضاع خراب میشود که علاوه بر این چند نهاد، یک نهادی که اصلا انتظارش را هم نداریم وارد ماجرا میشود و اجازه اکران نمیدهد. به عنوان مثال ممکن است صنف پزشکان وارد ماجرا شود و با اکران یک فیلم مخالفت کند. در این شرایط منِ فیلمساز نمیدانم برای تولید فیلمم از چه کسی باید مجوز بگیرم!
*شما در فیلم «مصلحت» حمایت دو نهاد حوزه هنری و سازمان اوج را داشتهاید، چطور با وجود این دو ارگان قوی باز برای اکران فیلم دچار مشکل بودید؟
اصلا به این مربوط نمیشود که چه کسی پشت فیلم شما ایستاده است. اگر شما در مورد موضوعات حساسیتبرانگیز فیلم بسازید (حساسیتبرانگیز به معنا اینکه میخواهید حرف جدی در فیلم بزنید) اصلا اهمیتی ندارد که چه ارگانی پشت سر شما است، برای اینکه این سازمانهایی که به تولید یک فیلم کمک میکنند، روابطشان را با نهادهای بالادستی خراب نمیکنند و دائما تلاش میکنند که با مذاکره مساله را حل کنند. مساله این است که باید تفاهم کلی شکل بگیرد. به عنوان مثال باید یک نهادی مانند حوزه هنری که دلسوز انقلاب است را به رسمیت بشناسیم تا خودش بتواند تصمیمگیرنده باشد. اگر قرار است با نظرات ارگانی مانند حوزه هنری هم مخالف باشیم پس چرا برای آن رئیس انتخاب کردهایم؟!
*حد اختلاف نظر و سلیقه در مورد فیلم «مصلحت» که عدهای با آن موافق بودند و عدهای مخالف، از کجا نشات میگیرد؟
به نظر من اصلا این اختلاف نظر نیست که جای تعجب و تامل دارد. بسیاری از فیلمهایی که در بستر فضاهای مربوط به انقلاب ساخته میشوند اتفاقا هر دو نظر را با خود داشتهاند. یعنی هم مخالفان خیلی جدی و هم مخالفان جدی داشتهاند. مساله مهم این است که اجازه دهیم فیلمها فضای گفتگو ایجاد کنند. فیلم در عین حال که در درون خود حق و باطل را تعیین میکند یک موضوع بحث نیز هست که میتواند مورد نقد قرار گیرد. کسی نمیتواند بگوید فیلم من را نقد نکنید! به جای اینکه فضای نقد را باز کنیم و در مورد آن گفتگو کنیم آنرا توقیف میکنیم یعنی با فضای گفتگو فاصله داریم.
*عامل اصلی توقیف فیلم «مصلحت» چه کسی یا چه چیزی بود؟
از همان ابتدا که این فیلم در جشنواره اکران شد کمکم زمزمه مخالفتها از سوی قوه قضاییه مطرح شد و ما هم از همان ابتدا شروع به مذاکره کردیم. مشخصا دادستانی کل کشور با فیلم مساله داشت. ما فیلم را در دادستانی نمایش دادیم و در این جلسه متاسفانه تصمیم محدودیت فیلم قطعی شد و ما با همکاری مرکز رسانه قوه قضائیه زمان زیادی گذاشتیم تا موضوع را حل کنیم اما این سه سال فیلم «مصلحت» عملا تحت نظر قوه قضاییه اجازه اکران نداشت. شخص دادستان در جلسه بود و فیلم را دید و با همکاران و معاونانشان به این جممعبندی رسیدند که «مصلحت» قابل اکران نیست. من امیدوارم روزی برسد که هیچ نهادی جز وزارت ارشاد در مورد فیلمها نظر ندهد و این از اصل اشتباه است که نهادهای دیگر در مورد فیلمی که وزارت ارشاد به آن پروانه ساخت داده نظر دهند اما امیدوارم تا روزی که جریانات به این روال پیش میرود، همه سازمانها یک بخش رسانه بگذارند که حداقل آدمهای تخصصیتری درباره فیلم نظر دهند.
*فیلم به نسبت نسخه جشنواره تغییری داشته است؟
بسیار کم. در حد چند کلمه و جمله تغییر کرده است.
*ایده اولیه کار برای رضا زهتابچیان -کارگردان دیدن این فیلم جرم است- بود؟
ایشان یک فیلمنامهای داشتند به نام «مصلحت نظام» و مدتی به دنبال ساخت آن بودند و بعد از مدتی هم خودشان از ساخت آن منصرف شدند. من از ایشان خواستم که اختیار فیلمنامه را به طور کامل به من دهند و ایشان هم نهایتا پذیرفتند که فیلمنامه را بدون اسم به ما منتقل کنند. ما فیلمنامه را تغییر دادیم و آنچه که اکنون میبینید با فیلمنامه آقای زهتابچیان تفاوتهای زیادی دارد هرچند که مبنای داستان شبیه به همان فیلمنامه اولیه است. فیلمنامه تمایل آقای دارابی بود. او فیلمنامه را خواند و گفت باید به مدل خودم بازنویسی کنم.
*در مورد تبلیغات محیطی بگویید، چرا با یک ایده متفاوت نصب شد و خیلی سریع جمع شد؟
یک هماهنگی کلی میان سازمان اوج و مجموعه شهرداری در نصب بیلبوردها وجود دارد اما برای فیلم ما میان این دو نقطه اختلاف به وجود آمد. شهرداری این بیلبوردها را نمیپسندید و دستور به جمعآوری داد. من فکر میکنم این هم از همان نگرانیها و ترسهای الکی است که در سطح مدیریت کشور ما وجود دارد. ما در شرایطی که اتفاقا قصد داریم فضا امنیتی نشود اما کاری میکنیم که فضا امنیتی بشود! در صورتی که این بیلبوردها فضا را امنیتی نمیکند. کشور ما آنقدر بحران دارد که با چهار بیلبورد دچار مساله نخواهد شد. کمااینکه این اتفاق هم افتاد و بعد از جمع شدن بیلبوردها مردم در خبرها خیال کردند واقعا کسی دستگیر شده اما در ادامه متوجه شدند که اینگونه نبوده و تبلیغ یک فیلم بوده است. قرار بود این بیلبوردها کمکم تبدیل به تبلیغ فیلم شوند اما ما همانطور که در فیلم توقیف را تجربه کردیم در تبلیغ هم آن را تجربه کردیم. ما اگر میخواهیم سینما جان دوبارهای بگیرد باید با خلاقیت در تبلیغ کنار بیاییم. جمعآوری تبلیغات اصلا به مذاکره نرسید و قبل از اینکه با ما صحبت کنند بیلبوردها را جمع کردند.
*برخی از مخالفان فیلم «مصلحت» میگویند شما با این فیلم میخواستید حکومت قبل از جمهوری اسلامی را تطهیر کنید، آیا چنین چیزی بوده است؟
من یک موضوع کلیتری را به شما میگویم که پاسخ این سوال در آن نهفته است. متاسفانه جریان نقد سینما در کشور ما با ورود یک بخشی از آدمهایی که البته دغدعهمند هستند و نگرانیهای محتوایی دارند تغییر کرد. این آدمها یک جریانی از نقد را شکل دادند که هیچ ربطی به نقد فیلم و سینما ندارد. این جریان از زمانی که تجمعهای نقد فیلمهای خارجی در میان تشکلهای دانشجویی رواج یافت شکل گرفت. این تشکلها تا حدی برای آدمها جذاب بود که هر چه میتواستند را تفسیر میکردند. این جریان به اندازهای رشد کرد که در هر فیلم ایرانی هم به دنبال این مدل تفسیرها میگردند که بگویند فلان سکانس از فلان فیلم میخواهد حرف معناداری بزند که مخالف اعتقادات مردم مسلمان کشور ما است. اما در نتیجه اینکار جریان نقد دچار یک تندروی میشود که تصور میکند اصلا فیلم خوب وجود ندارد و به این باور میرسند که هر فیلمی که در مورد اعتقادات انقلابی حرف بزند حتما میخواهد ضربهای وارد کند و حالا بگردیم و ببینیم که کجا شیطنت کرده است!! این جریان به انحراف رسیده و نتیجه آن این میشود که بسیاری از دوستان من که علاقه دارند در این زمینهها فیلم بسازنند دیگر سراغ این موضوعات نمیروند و موضوعات بسیار مهمی روی زمین مانده است.