سینماروزان: مسعود جعفرى جوزانى نویسنده و کارگردان سینما، همزمان با روز جهانی کوروش گفت: امیدوارم سنگهاى سر راه را بردارم و موفق بشوم هر چه زودتر ساخت فيلم سينمايى «كوروش كبير» را به پايان برسانم؛ تا فرزندان وطنم در آینده، ما را زیر سؤال نبرند.
به گزارش سینماروزان جوزانی در میان جمعی از مسئولان کشور در دومین همایش اقتصادی فرصتهای سرمایهگذاری شهرستان ملایر و همزمان با روز جهانی کوروش گفت: جمعه ۷ آبان ماه، روز جهانی کوروش پدر ايران زمين است. كسى که چندين سال است تلاش مىكنم از زندگى و انديشههاى انساندوستانه او فیلمى بسازم. و در اين راه، قرار است به كمك دوستان، شهرکی بنا كنيم، براى انجام اين كار بزرگ، كسانى پا پيش گذاشتهاند از؛ شیراز، تفرش، شاهرود و چندین جای دیگر داوطلبانى پا پيش گذاشتهاند، امروز هم از زادگاهم، ملاير اما از حرف تا عمل فرسنگها راه است، اميدوارم همه چيز درست پيش برود، اين روزها فقط به يك چيز اطمينان دارم و اينكه همگام با انديشه و اراده ملت بر انجام اين كار بزرگ مصمم هستم و همين به من انگيزه ادامه كار و تلاش ميدهد. مگر نه اينكه تاريخ بارها نشان داده كه پيروزى با اراده است؟
رانت خواران دزد همه ایرانیان نیستند
وی همچنین گفت: ممنون كه مرا دعوت كردهايد و سپاس كه پا به پاى من براى جذب سرمايه تلاش ميكنيد؛ بله، ما اراده كردهايم و میخواهیم به كمك همديگر از انديشه انسان دوستانه اولين پايهگذار حكومت چند مليتى و بنيانگذار آزادى و برابرى شهروندان علىرغم نژاد، زبان و باورهاى دينى در مقابل قانون پردهبردارى كنيم. مىخواهيم با هم سرمایهگذار جذب کنیم، مىخواهيم به هم كمك كنيم تا آرزو و اراده ملى تحقق پيدا كند. مىخواهيم به كمك هم باور كنيم كه رانت خواران دزد، همه ايرانيان نيستند. و هنوز نيك كرداران و پاك دستان و نيك انديشان پاسداران اين سرزمينند. و چه خوب كه امروز در كنار قومى هستم كه اولين امپراتورى قانون محور را در جهان پى ريخته است. به كمك شما ياران امیدوارم در دو سال آینده، بتوانیم فیلم سینمایی «کوروش کبیر» را هم ببينيم. بتوانيم هویت ملیمان را احیا بکنیم و از پرواز نهراسيم، پرنده براى پرواز به دوبال نياز دارد و این هویت ملی يكى از بالهاى اوست. واقعيتى كه در کلان کشور، همه با آن موافق هستند؛ منتهی گاهی بعضیها از امام هم مسلمانتر هستند و در پایین چوب لای چرخ میگذارند.
كوروش بخش بزرگ و انكار ناپذيرى از هويت ملى ماست
نويسنده و كارگردان سريال «در چشم باد» در بخش دیگری از سخنانش گفت: خيلى هزينه داديم و خیلی طول کشید تا هم خودمان ، هم مسئولین فرهنگیمان باور كنيم كه هويت ايرانى همان رستم دستان است كه شير خدا را كامل مىكند هم او كه مولانا جلال الدين آرزو ميكند، تا بپذيريم كوروش بخش بزرگ و انكار ناپذيرى از هويت ملى ماست. تا بال پرنده و نياز به پرواز را انكار نكنيم تا باور كنيم كه تاريخ در ما و با ما جاريست ، وتاريخ گواهى ميدهد كه پدران و مادران ما از دير باز موحد و از تبار نیکان، پاک دستان، نیکوکاران، نیک کرداران و نیک اندیشان متمدنى بودند كه حكومتى تا به امروز قابل بحث و انسانى را بنيان گذاشتند. خب چه عیبی دارد که فرزندان ما بدانند که ايرانى مسلمان و زرتشتی، کلیمی و مسیحی، را فرهنگ ايرانى به هم پيوند داده است و همواره در تنگناهاى تاريخ اين ملت محكم و استوار يار و ياور هم بوده و هستند.
وی در ادامه افزود: حکومت رسانه میخواهد و رسانه هم به هنر نياز دارد. موسیقی میخواهد، تئاتر و سينما و فوتبال و چه و چه مىخواهد. اوایل انقلاب نوار ضبط میکردیم و با شيوههاى مختلف برای امام میفرستادیم؛ آن موقع، هنرها را در چهارچوبهاى قابل قبول تعریف میکردیم تا اهميت رسانه و هنرهاى مورد نياز آن بررسى شود. تا از بالا تکلیف هنر و موسیقی روشن بشود؛ تا اگر از بالا فتوا دادند و قانون درست شد آمد، ديگر از پایین، كسانى كه خود را از امام هم مسلمانتر ميدانند چوب و چماق برندارند و یکدفعه یقه هنرمندان را نگيرند.
کجای دنیا یک ملت يك روز صبح بیدار میشود و مىبيند سه تومان پولش تبدیل به يك تومان شده؟
مسعود جعفرى جوزانى در ادامه سخنانش در دومین همایش اقتصادی فرصتهای سرمایهگذاری شهرستان ملایر گفت: ما مشکل داریم، سرمایه ترسو است و به دنبال سود است، سرمایه امنیت میخواهد و این مسئله فقط مربوط به ملایر نیست ، کجای دنیا یک ملت يك روز صبح بیدار میشود و مىبيند سه تومان پولش تبدیل به يك تومان شده ؟ خب در چنين شرايطى كه هر روز ارزش پول آب ميرود؛ کدام سرمایهدارى حاضر است ریسک بکند؟ در شرايطى كه كسانى هم كه با به جاى تكيه به استعداد، فقط و فقط با استفاده از رانت، سرمايهاى به دست مىآورند، به محض اینکه سرمایهیشان زیاد میشود، برمیدارند، فرار میکنند؛ یا به کانادا و یا به اروپا میروند، در آنجا هم معمولا یک کلاهبرداری سر آنها را کلاه میگذارد و همه سرمایه آنها را میخورد؛ یعنی سرمایه ملت به وسيله عدهاى نالايق به بیرون از کشور میرود.
برخورد زشت با مهندسی که برای کمک به ایران آمد
جعفری جوزانی در ادامه اظهار داشت: در آن سالهاى جنگ، یک انسان شریف، عزیز و ایران دوست از كانادا به ایران آمد، آن موقعی که فرش ماشینی هم گیر نمیآمد، خب زمان جنگ بود و كمبودها، اما زندگى با همه شكوه ادامه داشت. مردم عاشق ميشدند، عروسى مىكردند، جيبها خالى اما دلها بهم نزديكتر از امروز بود. برای نمونه کسانی که میخواستند جهاز دخترشان را تهیه بکنند، چيزى گيرشان نمىآمد. بله در چنين روزهايى مهندس «مروج» از كانادا به ايران آمد. این آدم چند كارخانه در اطراف شيراز احداث كرد؛ فرش درست میکرد و در اختیار مردم میگذاشت. بعد از مدتی که گذشت از وزارت کار، نامهای به دستش رسید، اول فکر کرد كه ميخواهند تشویقش كنند، ولی وقتى به وزارت كار رفت متوجه شد که انجمن اسلامی کارگران از وی شکایت کرده که با آستین کوتاه به کارخانه آمده است، کارخانهای که زن نیز در آنجا وجود نداشت، او هم در نهایت كارخانهها را بست و کشور را ترک کرد.
وي همچنين گفت: سرمایه با چنين شرايطى چه جوری میتواند به این کشور بیاید؟ سرمایه امنیت میخواهد؛ اگر کارگر، اتحادیهای تشکیل میدهد بايد در جهت امنيت شغل و درآمدش باشد. يعنى ايجاد تشكيلات كارگرى و دلیل پيدايش آن بايد معلوم باشد،که مثلا میخواهد حقش را بگيرد، حقوق و منافعش را بالا ببرد، ولی به شما چه ربطی دارد که من آستین کوتاه میپوشم؟ گشت ارشادى؟ پليسى؟ چه کاره هستی که یقه من را میگیری؟
هر روز پول ما بىارزشتر مىشود و دلار بالاى ٣٦٠٠ تومان به فروش مىرسد
مسعود جعفرى جوزانى نويسنده و كارگردان سريال «در چشم باد» در پایان تأکید کرد: سرمایهگذاری بسترسازی فرهنگی،امنيت و اعتماد میخواهد، شما از بالا حق ندارید، شب بخوابید و صبح بیدار شوید بگویید دلار شد سه هزار تومان و بعدتر هم نتوانى جلوى سقوط هر روزه پول را بگيرى. الان هم كه هر روز پول ما بىارزشتر مىشود و دلار بالاى ٣٦٠٠ تومان به فروش مىرسد. خب این یعنی زیان، این یعنی توليدكننده ورشكست، يعنى كمرنگترشدن هر روز سفره ملت، خب سرمايهگذار بيچاره هم حق دارد بپرسد تو سرمایه من را كنترل مىكنى، نه من! بعد از آن طرف، نرخ من را هم، باز تو کنترل میکنی و اجازه نمى دهى که بازار این نرخ واقعى را تعیین بکند. طبيعى است كه در چنين شرايطى آدمهاى درجه يك كنار بكشند و بعد، آدمهای درجه دو میآیند و پشت سر آنها هم رانتخوارها میآیند و در نهایت اینکه فامیل سببى يا نسبى چه كسى باشند؛ كشتى عظيم مملكت را به گل مىنشانند. صاحبان انديشه هم لال مىشوند و كنار میکشند.
كوروش شخصيت افسانه اي و نه حقيقي و مربوط به فارس ها هست و ربطي به ساير مليت هاي ايراني ندارد
فيلم رستم و اسفنديار رو هم بسازيد