«مصادره»⇐سوزن به خودی محمد امامی؟؟/کیفر «خاوری» ممکن نیست مگر با کمک تبهکار رذل آمریکایی!!!
سینماروزان/حامد مظفری:
مثبت: سروشکل آبرومند و ساختار استاندارد که بیش از همه نمایانگر تجربیات فراوان مهران احمدی در دستیاری و بازیگری است؛ احمدی سالها همکار کاهانی بود اما کمدیش بیش از آن که یادآور فضای جفنگ آثار کاهانی باشد یادآور کمدیهایی مانند «سن پطرزبورگ»(دقت کنید بر نریشن گویی ناصر طهماسب) و «خوب بد جلف» با متنهای پیمان قاسمخانی است که میخواهند مابین کمدی کلاسیک و کمدی موقعیت در حرکت باشند. کارگردانی مهران احمدی از مشاورش نرگس آبیار خیلی جلوتر و شستهرفتهتر است!!
منفی: محتوای متشتت و یکی به نعل زدن و یکی به میخ زدن پاشنه آشیل «مصادره» است.
نعلها کدامند؟!⇐قهرمان فیلم یک ساوکی است و از این طریق تا حد ممکن، ساواک تطهیر میشود! آدم بد فیلم «خاوندی» است؛ یک مدیر متنفذ دولتی که یقه آخوندی میپوشد و نماز سروقتش فراموش نمیشود اما اختلاسگر از کار درمیآید؛ اختلاسگری که دستگاه اطلاعاتی ایران نمیتواند به ایران برش گرداند مگر با کمک یک تبهکار رذل آمریکایی!
میخ کدام است؟⇐ «مصادره» تا توانسته اپوزیسیون آن طرف را آش و لاش نشان داده و به جای به روز بودن و زدن به دل پشت پرده امثال جم به سراغ نمونه های تاریخ مصرف گذشته ای همچون هخا و شهرام همایون و فرود فولادوند رفته؛ از این حیث هم فضا یادآور آیتمهای شوخی با ماهواره است که یک دهه قبل مهران مدیری آنها را ساخت.
مثبت: «مصادره» فیلم رضا عطاران است؛ عطاران است و میخوارگی در کاباره و ژامبون و چیپس! عطاران است و آوای ابی و گوگوش و ستار و معین و فرهاد! عطاران است و نردعشق با کلمنته! عطاران است و تقلید صدای اسب در شبکه تلویزیونی معاند! عطاران است و بامزه بازیهایی که «مصادره» را قائم به خود کرده!
منفی: فرار از تصویرسازی بیرونی چه در بخشهای پیش از انقلاب و چه در بخشهای ایالات متحده برخورنده است برای فیلمی که کلی هزینه کرده برای فیلمبرداری با بانوان سرباز در ارمنستان !! لوکیشنهای بیرونی حداقلی هستند و به جایش به دل بیابان زدن و هندونه خوردن با الاغها و رویاپردازی با کابویها را شاهدیم!!!
کاراکتر:
— «سخاپور» با بازی میرطاهر مظلومی با شمایل دگرباشانه یادآور «ایران برگر» است⇔سخاپور مثلا «هخا» است؟!
— «خاوندی» با بازی بابک حمیدیان هم لابد خاوری است!؟
پلان:
ختنه کردن زکریا توسط یک یهودی و انداختن زوائد ختنه جلوی گربه امریکایی!
دیالوگ:
–اینجا امریکاس؛ همه چی تو آینده س!
–با این امریکایی گاوچرون نگرد. اینا اول پیرهنتو درمیارن و بعد خشتکتو!!
–کلمنته از «ال پاسو گایز» بیرون آمد اما «ال پاسو گایز» از کلمنته بیرون نمیومد!
–از آنجا که شیشه نوشابه را با غذا میدادن…مجبور شدم سی پرس چلوکباب بزنم! (از زبان عطاران در قامت ساواکی محبوب «مصادره»)
–اینا خونواده هاشون گروگانن پیش آخوندا…اگه گل نزنن همه سینه دیوارن! (ساواکی درباره تیم فوتبال ایران)
–سخاپور مامور آخونداس…مادرت هم مامور آخونداس…خودت هم مامور آخوندایی(ساواکی خطاب به فرزند)
–سخاپور و پدر شما تکلیفشون مشخصه اما خاوندی نه(از زبان مأمور امنیتی)
–ما برای لاتین احترام زیادی قایلیم. اونجا امریکای واقعیه
پارادوکس:
سرمایه تولید «مصادره» را محمد امامی داده که خود به خاطر درگیری در سوءاستفاده از صندوق ذخیره فرهنگیان مدتی بازداشت بود! از این حیث طعنه های فیلم به «خاوری» پارادوکس است یا سوزن به خودی سرمایه گزار؟!
پیام اخلاقی:
به کیفر رساندن اختلاسگران فراری و از جمله «خاوری» ممکن نیست مگر با کمک تبهکاران رذل آمریکایی!