سینماروزان/مهناز خدادوست :
منفی: رنگ بندی شاد و توأم با سرخوشی سکانسهای قبل از انقلاب در تصاد با رنگ بندی سرد و تیره بعد از انقلاب!! که چه؟؟ حتی قرار زن و شوهر برای مهاجرت بخاطر وقوع انقلاب(؟) نیز کنار زمینی لم یزرع مصور میشود؟ که چه؟ باز خوب است یک سوم انتهایی بخاطر نمایش مرگ هم که شده رنگ و بویی شادی بخش میگیرد!! فقط مرگ است که انقلاب را قابل تحمل میکند؟؟ ردن انقلاب زمانی خوراک خوبی برای آن ور آب بود اما حالا چه؟! مگر در سایه همین انقلاب نبوده که با همراهی پسر باجناق فلان سیاستمدار صامت فیلمساز و تهیه کننده شده اند؟
مثبت: تلاش همایون پایور برای چینش سه بعدی قابها البته که جلب توجه میکند ولی
منفی: کند بودن روایت و بلاتکلیفی در گره افکنی، دمار از روزگار بیننده درمیآورد!!
مثبت: فریم های فیلم مناسب است برای برگزاری یک نمایشگاه نقاشی در همان رشت!! اما
منفی: مخاطب سینما، درام میخواهد که اینجا نیست
منفی: فیلم وام گیریهایی دارد از درام ایرانی «کمدی انسانی» بخصوص کوشش در جهت بازنمایی استحاله آدمی در چرخدنده های سیستم ولی پیشفرض «خوب مطلق دوران قبل/ بد مطلق دوران بعد» حتی همین گرته برداری را نیز ابتر کرده!
مثبت: یک لالایی مناسب برای بخش شبانگاهی رادیوپیام!! البته چه بهتر که قبل لالایی به خوردن یک لیوان شیر اکتفا کنید
منفی: اینکه یک ساعت و نیم منتظرید اتفاقی بیفتد و نمی افتد! اینکه مدام فرهاد میخواهد زنش مهتاب بزاید و نمیزاید، میشود طرح مناسب برای تولید فیلم بلند؟؟
منفی: مهناز افشاری که پیر شده، آب زیر پوستش افتاده و انگار در جدایی از جریان اصلی سینما، باید بسنده کند به ایفای نقشهای کاملا یکنواخت در محصولات شبه هنری! مانند همین مهتاب کل یوم ناراضی فیلم!! کسی میداند چرا ایشان اغلب ناراضیست؟؟
مثبت: تکخوانی زن! اینجا با لهجه رشتی!!
منفی: تبلیغ گل درشت خودروی «گل» فولکس واگن
*سکانس
-بریدن میوه “به” به تکه های مساوی!! با افشای بارداری
-روایت عاشقی هوشنگ ابتهاج سر میز پر شده از عکسهای خانوادگی
*جوک
-به جرمی که رخ نداده، فرهاد سالها به زندان می افتد!! تیشه ای هم نیست که بسان اندی از شائوشنک بگریزد!! اینجا اتحاد جماهیر شوروی است یا ایران پس از انقلاب؟؟ طرف چریک بود و فعالیت مسلحانه داشت ولی توبه کرد و حالا شده است یک سفارشیساز مایه دار اما فرهاد فیلم صفی به جرم ناکرده باید سالها حبس بکشد؟؟
-هنروری(؟) مهراب قاسم خانی و شقایق دهقان؟؟
*کاراکتر
-زهره عباسی ایفاگر نقش “هما” یا همان پیرزن داستان که لحظات حضور در یک فیلم کشدار را شیرین میکند!! عباسی دخترعمه همایون پایور فیلمبردار فیلم است!!
*دیالوگ
-گریه نکن عزیزم! فقط چند روز با دهان بسته میخندی!!
-ببین چقدر احساساتی هستی؟ همه چیز تو قلبته!
–یه چیزایی هم تو حلقم بود!
–لابد اونجا به همه میگفتی یکی بود که بهم خانواده نداد
-مواظب اینجا باش! آدم از گردن پیر میشه!
-هرگز از کسی نپرس کجا رفته کجا بوده!؟