سینماروزان: بعد از جشنواره سی و چهارم فیلم فجر که تصویر خسرو شکیبایی بر پوستر جشنواره آمد و البته حواشی خاص خود را هم داشت امسال تصویر علی حاتمی است که بر پوستر نقش بسته است.
به گزارش سینماروزان روزنامه اصلاح طلب «شرق» در یادداشتی به نقد پوستر امسال جشنواره پرداخته و طراحی تصویر علی حاتمی بر آن را ضعیف و رقت بار خوانده است.
این اتفاق در شرایطی رخ داده که مدیر هنری پوستر امسال هم به مانند پارسال مجید برزگر کارگردان هنروتجربه ای سینمای ایران بوده است؛ کارگردانی به ظاهر منتقد احمدی نژاد که به کارمند ثابت جشنواره های کودک دولت احمدی نژاد بدل شده بود!!!
برزگر در دورههای مختلف جشنوارههای کودکی که در دولت دوم محمود احمدی نژاد برگزار شد و از جمله ادوار بیست و پنجم، بیست و ششم و بیست و هفتم، مدیر هنری جشنواره و البته کارگردان افتتاحیه و اختتامیه و مراسم جنبی بودهاند و گویا طراحی اقلام تبلیغاتی و از جمله تیزر، پوستر و آنونس نیز با نظارت وی انجام شده بود.
برزگر پارسال هم مدیر هنری پوستر بود و البته این حضور به شدت حاشیه ساز شد اما همه آن حاشیه ها باعث نشد قید این کار را بزند و مجددا به تصدی گری هنری پوستر جشنواره روی آورد.
متن یادداشت «شرق» درباره پوستر جشنواره فجر را بخوانید:
سالهاست که مواد تبلیغی تولیدات سینمایی دیگر از سوی مدیای هنرنقاشی و به دست نقاشان تجارتی انجام نمیشود؛ نقاشانی که در سالهای نهچنداندور، کار طراحان گرافیک امروزی را روی سردر سینماها (پلاکارد) و پوستر، «دیوارکوب» یا «اعلان» به روایت مرسوم دهههای ٢٠ و ٣٠ نقاشی و رسامی میکردند.
ساختار بصری اعلان سینمایی در ایران، از همان ابتدا تحتتأثیر پوسترسازان هندی یا آذربایجانی و بعدها تحت نفوذ پوسترهای سینمای غرب قرار داشت و به سیاق پوسترهای آمریکایی عمدتا سعی میکردند چهره هنرپیشهها را در حد مقدور استادانه مصورسازی کنند. نمیتوان از پوستر جشنواره سیوپنجم فیلم فجر که به سیاق نقاشانه تولید شده سخن گفت و از «میشاگیراگوسیان» و «هایک اوجاقیان» که از بنیانگذاران رسامی و نقاشی پوستر و پلاکارد سینمای ایران در دهه ٣٠ هستند یاد نکرد.
نگاه به پوستر جشنواره سیوپنجم فجر، یاد نفراتی را در ذهن بیدار میکند که به احترام این سنت نیکو که بهتازگی در هر جشنواره به ادای احترام یکی از نامآوران سینمای ایران، هر سال پوستری به سیاق نقاشانه منتشر میشود؛ قلم را وامیدارد که از فعالان در رسامی و نقاشی پوستر سینمای ایران یاد کنیم، ازجمله: محسن دولو، مسعود بهنام، محمدعلی حدت، مرتضی کاتوزیان، محمدعلی باطنی و… و بسیاری از نامهای دیگر که در این نوشتار مختصر نمیگنجد، اما بلافاصله باید گفت که هیچگاه اثر نقاشانه درخورتوجهی در ٧٠ سال گذشته در قالب پوستر فیلم دیده نشده است. شاید استثنایی در کار بوده است، بنابراین روال کلی سوابق در این عرصه ناظر بر نشت و نفوذ قلم هنرمندانی است که بهندرت ممکن است اثر هنری درخورتوجه مستقلي از پوسترهایی که ترسیم کردهاند، از آنان به خاطر آورد. نقاشی چهره علی حاتمی، کارگردان فقید سینمای ایران، کار علی بیگیپرست نیز خارج از این قاعده نیست.
استفاده از عکس بهعنوان سند تصویری که برخلاف مدل زنده که دشواریهایی، هم از نظر مدتزمان پرترهسازی و هم جلسات متعدد دارد که مدل باید به قول پل سزان، مثل سیب مقابل نقاش بیحرکت بنشیند، کار سهلتر و قابلکنترلتری است. در نقاشی این پوستر با دمدستترین و بازاریترین تمهیدات نقاشی چهره مواجه هستیم که در سطح بسیار نازل، حتی نازلتر از نقاشان دورهگرد خیابان مونمارتر پاریس که چهره توریستها و رهگذران را در ازای دستمزدی ناچیز باسرعت نقاشی میکنند مواجه هستیم. جای دریغ دارد که پوستر سینمایی یک جشنواره ملی و بینالمللی در چنین سطح ضعیف و رقتباری ارائه شده است.
جا دارد که بپرسیم کدام چشمی به این نقاشی ناشیانه و تکنیک گولزنندهاش نمره قبولی داده است؟ بیتردید، چشم یا چشمانی که نه از سنت پرترهسازی در هنر نقاشی اطلاعات فنی دارند و نه میدانند که چنین حد عامیانه از نقاشی چهره تحت عنوان Daily work و پروژه «یک روز، یک نقاشی» در گوگل و تحت دستهبندی «هنر بازارپسند» و با نرخ زیر صد دلار قیمت بهوفور حراج میشود… . این سطح از نقاشی، عمدتا از سوی افرادی که در آخر هفته برای تفنن در انجمنها و محلات شهرشان روزگار میگذرانند، انجام میشود. پرترهسازی در زمانه تکثیر بیشمار تصویر، اگر منجر بهنوعی شناخت از احساس انسان و موضوع پرتره نشود و الزاما به سطح ازکاردرآوردن و شباهت زورکی سوژه منجر شود، جایی در نقد هنر و انتشار و بازتاب فرهنگ زمانه ندارد. بااینهمه، جشنواره فجر باید به تولید یک پوستر نقاشانه در هر سال ادامه دهد تا اینکه موزهای از پوسترهای دستساز که ارزش هنریشان تازه پس از گذر زمان، هویدا میشود برای ارتقای سواد بصری جامعه ساخته و پرداخته شود.