سینماروزان: فرصتی دست داد که در کلاسهای هومن سیدی حضور پیدا کنم و از همان اول هم حس میکردم این تیر آخر و شانس نهایی من است.
#نوید_پورفرج بازیگری که فیلم #زالاوا را روی پرده دارد با بیان مطلب فوق به روزنامه همشهری گفت: به نوعی همه نشانهها من را به این نقطه کشاندند که با هومن کار کنم و کنارش بازیگری را بشناسم و محک بزنم و واقعاً هم این مهمترین شانس زندگیام بود. اگر هومن نبود شاید تا الان ناامید شده بودم و اصلاً این حرفه را رها کرده بودم.
پورفرج ادامه داد: در زمان نگارش فیلمنامه مغزها… مدام با هومن حرف میزدیم و او از من و بچههای دیگر نظر میخواست و مثلاً موقعی که رانندگی میکردیم یا توی شهر قدم میزدیم بخشهایی از متن را با هم میخواندیم و… تقریباً اواسط کار بود که به من گفت «این نقش را دارم برای تو مینویسم» و من به قدری حس خوشایندی داشتم که با خودم قرار گذاشتم اگر این فرصت نصیبم شد از هیچ تلاشی برای بهترشدن نقش، کوتاهی نکنم و همه وجودم را برای فیلم بگذارم. به همین دلیل در مرحله تمرین و دورخوانی و کاملکردن شخصیتها هم تمام انرژی و تمرکزم را گذاشتم و برای فهم بهتر آن محیط و سبک زندگی شخصیتهای فقیر و حاشیهنشین، مدتی را در بیابانها و بیغولههای اطراف شهر وقت گذراندم؛ در فضاهایی که شاید در کابوسهای من و شما هم آن حد از سیاهی و ویرانی قابلتصور نباشد.
این بازیگر افزود: من با راهنمایی و همراهی یکی از دوستان که خودش قبلاً معتاد و ساکن همین زاغهها بود وارد این محیط شدم، وگرنه شاید حتی دیدن همین صحنهها هم برای هر کسی ممکن نباشد و ساکنان آن مناطق به افراد عادی اجازه عبور ندهند. هنوز هم که چند سال از آن تجربه میگذرد، دغدغه بچههای کار و تلخیهای زندگی این افراد فقیر و زخمی، یک لحظه از ذهن من پاک نمیشود و آرزویم این است که یک روز بتوانم برایشان کاری کنم.
پورفرج درباره بازی در #زالاوا گفت: وقتی فیلمنامه زالاوا را خواندم اصلاً همین تفاوتش برایم جالب بود و از متن خیلی خوشم آمد. برای این فیلم هم خیلی تمرین کردیم. فقط ۳ماه روی زبان کردی کار کردیم، نه لهجه، بلکه زبان کردی؛ یعنی هر دیالوگ را به ۲زبان فارسی و کردی روی تخته مینوشتیم و من باید دقیقاً با تمام جزئیات و ریزهکاریهای زبان کردی سورانی که یکی از سختترین زبانهاست، تکتک دیالوگها را حفظ میکردم. البته از بدشانسی من بود که در نهایت تصمیم گرفته شد که با لهجه کرمانشاهی حرف بزنم. فکر میکنم اگر اتودهای اولیه این نقش اجرا میشد خیلی جذابتر از کار درمیآمد.
وی تاکید کرد: هنوز تمام دیالوگهای زالاوا را با زبان کردی حفظم و دلم میخواست لااقل چند سکانس از این زبان استفاده کنم ولی این اتفاق نیفتاد. البته این را یاد گرفتهام که همهچیز باید در خدمت فیلم باشد و نظر مخاطب از هر چیزی مهمتر است. برای زالاوا باید وزنم را هم اضافه میکردم، ولی حدود یک هفته مانده به شروع فیلمبرداری به من گفتند که اندامام از قاعده اهالی روستا خارج شده و باید به حالت عادی برگردم و وزنم را کم کنم. تجربه جالبی بود، ولی واقعاً فشار سنگینی رویم بود.
پورفرج خاطرنشان ساخت: هر روز با یک کاراکتر مختلف از خانه خارج میشوم و با آدمها صحبت میکنم و دنبال نگاهکردن و ضبط کردن تصویرها توی ذهنم هستم. مطمئنم که این تصویرها و تجربهها یک جایی در ساختن یک نقش به کارم میآید. بهنظرم کار یک بازیگر هیچوقت تمام نمیشود؛ حتی وقتی جلوی دوربین نیست باید روی خودش کار کند. ضمن اینکه بهشدت فیلمبین هستم و کار بازیگرهایی مثل کریستین بیل و وودی هارلسن و رایان گاسلینگ و متیو مککانهی و خیلیهای دیگر را پیگیری میکنم. در تنهایی خودم سکانسهایی از نقشهای برجسته این بازیگران را اتود میزنم که ببینم میتوانم در آن حد و اندازه بازی کنم یا هنوز مانده تا بازیگر شوم!