1

واکنش حسین فرحبخش به تکذیبیه فیض‌الله عرب‌سرخی⇐بخش عمده ادعاهای‌شان دروغ است/علیخانی را به‌خاطر نگهداری فیلم خارجی شلاق زدند و نه به‌خاطر جمشید هاشم‌پور/آخر کدام قاضی است که حکم به زندانی شدن در وزارت ارشاد دهد؟/نمی‌شود مدعی اصلاحات و دفاع از دموکراسی بود و بدترین رفتارها را نسبت به اهالی فرهنگ داشت/مشکل آقایان با امثال عبدالله علیخانی، صراحتی بود که در برابر رفتارهای انحصارگرایانه داشت/علیخانی در برابر معاون وقت سینمایی ایستاد و آنها هم به فکر تلافی افتادند و در ارشاد شلاقش زدند!/فیض‌الله عرب‌سرخی توبه کند، به فکر دوران بازنشستگی باشد و کمتر به عنوان منادی اصلاحات خود را جا بزند

سینماروزان: ماجرای شلاق خوردن عبدالله علیخانی تهیه کننده سینما و از شرکای موسسه تولید و پخش «پویافیلم» در دهه 60 و در حراست ارشاد اول بار توسط حسین فرحبخش شریک سالیان علیخانی طرح شد و آن هم به بهانه آن که آمر آن رفتار در ارشاد وقت فردی بود به نام فیض‌الله عرب‌سرخی که در سالهای اخیر در زمره نیروهای جریان اصلاح‌طلبی قرار داشته است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان فرحبخش از شلاق خوردن علیخانی به خاطر نگهداری تعدادی فیلم خارجی در دفترش سخن گفته بود؛ فیلمهایی که همگی برگه سبز هم داشته اند و همین مسأله بود که اسباب انتقادات به عرب‌سرخی را موجب شد.

 انتقادات وارده به عرب سرخی موجب شد وی به تازگی در گفتگویی با یک رسانه اصلاح‌طلب از یک طرف کل ماجرای شلاق زنی را تکذیب کند و از طرف دیگر گفته‌های فرحبخش را دروغ بداند(اینجا را بخوانید)

حسین فرحبخش در واکنش به عرب‌سرخی یادداشت سرگشاده‌ای نوشته و با تأکید بر صحت ماجرای شلاق زنی به علیخانی، بخشهای نادرست گفته‌های عرب‌سرخی را زیر سوال برده است.

متن کامل یادداشت حسین فرحبخش را بخوانید:

بنا داشتم درباره ماجرای شلاق زنی عبدالله علیخانی در دهه 60 حرفی نزنم بخصوص که اخیرا علیرضا رییسیان از همکاران سینماگر از طرف ایشان پیام داد که به فلانی بگویید دست از سر ما بردارد ولی چون خودشان مجددا قضیه را باز کرده و ادعاهای تازه‌ای طرح کرده و افاضاتی فرموده‌اند که بخش عمده آنها هم دروغ است، از باب تاریخی بودن ماجرا و اینکه باید کوشید در جهت جلوگیری از تحریف تاریخ، مجبور به پاسخگویی هستم.

بخشی از مدعیات نادرست عرب‌سرخی را مرور می‌کنم:

اول اینکه ایشان مدعی شده‌اند بنده گفته‌ام ماجرای شلاق‌زنی علیخانی به دلیل تلاش برای پیگیری دلایل ممنوعیت از فعالیت جمشید هاشم‌پور بوده؛ این مسأله کاملا نادرست است چون در سال 63 که علیخانی شلاق خورد اصلا بحث جمشید هاشم‌پور مطرح نبود و شلاق خوردن علیخانی هم هیچ ربطی به آن نداشت. ایشان اگر سندی از من دارند که درباره ربط شلاق‌زنی با ماجرای هاشم‌پور حرف زده‌ام حتما منتشر کنند.

دوم اینکه ایشان مدعی شده‌اند بنده گفته‌ام اگر فیض‌الله عرب‌سرخی دست از اصلاح‌طلبی بردارد ما هم ماجرای شلاق‌زنی را رها می‌کنیم که باز هم کاملا نادرست است. نه تنها ایشان که همه انسانها حق دارند حرفشان را بزنند اما نمی‌شود فردی مدعی دفاع از دموکراسی باشد و از آن سو در رزومه‌اش بدترین رفتارها نسبت به اهالی فرهنگ ثبت شده باشد. شخصا در یکی از فیلمهایم با نام «زندگی خصوصی» رفتار چنین مدعیانی را به نقد کشیدم؛ نقدی که نمونه‌هایی مختلف از اکبر گنجی تا شخص ایشان را دربرمی‌گیرد؛ یکی مثل گنجی از آن سوی آبها سربرمی‌آورد و حتی امام قائم(عج) را زیر سوال می‌برد ولی عرب‌سرخی شانس می‌آورد و در داخل می‌ماند بلکه اصلاح شود. اگر نقدهایی درباره این مدعیان اصلاحات طرح میشود در جهت آسیب‌شناسی است. یکی از معضلات مدعیان اصلاح‌طلبی این است که به دلیل سوءسابقه  و پیشینه متناقض نمیشود به سخنان آنها اعتماد کرد. اصلاح طلبی نیاز دارد به چهره هایی با حُسن سابقه بخصوص اگر این حُسن سابقه مربوط به بخشی از زندگی فرد باشد که در کانون قدرت قرار دارد. آن گاه است که میتوان چنین اصلاح طلبانی را حتی به عنوان الگو به جامعه معرفی کرد وگرنه نمیشود شما روزی که در قدرت هستی حتی فرصت ندهی مخاطبت کلمه‌ای حرف بزند و حالا که دیگر در رأس نیستی دم بزنی از دموکراسی و تحمل آرا.

سوم اینکه ایشان مدعی شده‌اند تمام دستگیری‌های آن زمان در حراست ارشاد با حکم قضایی بوده است که این هم نادرست است. ضابط قضایی باید از مجریان قضایی که در آن زمان شهربانی یا کمیته انقلاب بوده‌اند می‌آمدند نه آن که از حراست ارشاد با اسلحه یوزی به سراغ علیخانی بیایند و بعد هم ایشان را یک هفته در وزارت ارشاد زندانی کنند. آخر کدام قاضی است که حکم به زندانی شدن در وزارت ارشاد دهد؟ آقایان ابتدا دستگیر کردند و بعد تازه فهمیدند نباید بدون حکم قاضی دستگیری انجام می‌شده و این شد که به دنبال تهیه حکم قضایی رفتند و البته بلافاصله بعد از آن که دستگاه قضا وارد کار شد و قاضی آمد، اغلب افراد آزاد شدند.

چهارم اینکه عرب‌سرخی مدعی شده عبدالله علیخانی بخاطر فیلمهای غیرمجاز دستگیر شده در صورتی که علیخانی حتی یک فیلم خلاف قانون و بدون برگ سبز نداشت و اسناد اینها هم وجود دارد و اصلا اگر جز این بود قاضی حکم به آزادی نمی‌داد. مشکل آقایان با امثال عبدالله علیخانی صراحتی بود که در برابر رفتارهای انحصارگرایانه داشت. علیخانی در برابر معاون وقت سینمایی ایستاد و آنها هم به فکر تلافی افتادند و در ارشاد شلاقش زدند.

پنجم اینکه عرب‌سرخی گفته چرا علیخانی خودش این ماجرای شلاق زنی را روایت نمی‌کند؟ فارغ از آن که من و علیخانی به عنوان شرکای موسسه پویافیلم به لحاظ حقوقی یک نفریم به ایشان نوید این را می‌دهم که عبدالله علیخانی هم به زودی در این باره شفاف‌سازی خواهد کرد. ضمن اینکه هم من و هم ایشان عرب‌سرخی را به مناظره‌ بر سر ماهیت آن اتفاق دعوت می‌کنیم.

در پایان به فیض‌الله عرب‌سرخی که به مانند همه بندگان خدا جایزالخطاست توصیه می‌کنم رفتار خودش را اصلاح کند و اگر رفتار زشتی داشته حتما توبه کند چون در توبه همواره باز است و خداوند توبه کنندگان را مورد رحمت خود قرار خواهد داد. ایشان به فکر دوران بازنشستگی باشند،کمتر به عنوان منادی اصلاحات خود را جابزنند و حرفی درباره دفاع از حقوق مردم نزند چون سابقه ذهنی ما از ایشان با این گفته ها در تناقض آشکار است و اگر بر روند فعلی اصرار ورزند آن گاه ممکن است پرده برافتد و ناگفته‌های دیگری عیان شود.