پرسشهای منتج از گزارش تفصیلی «کیهان» پیرامون جشنواره کودک⇐چرا افرادی همچون حیدریان، رضاداد، تابش، اکبریصحت و میکائیلزاده {با وجود عدم تأثیرگذاری} همواره مسئولیت دارند و فقط به طور فصلی جابجا میشوند؟/چرا جشنواره کسلکننده، خسته و تکراری بود؟/چرا اثری از هنرمندان و شخصیتهای محبوب کودکان و نوجوانان نبود؟/چرا کارگردانی اختتامیه به یک فیلمساز تلخاندیش سپرده شد؟/چرا جشنواره حتی در داخل و بین اهالی سینما نیز چندان جدی گرفته نشد؟ /چرا اختتامیه بیشتر به درد پیرمردها میخورد تا بچهها؟/ چرا بیشتر فیلمها درباره بچهها بود و نه برای کودکان؟
سینماروزان: جشنواره فیلم کودک امسال از همان زمان معرفی فهرست فیلمهای حاضر در بخش مسابقه انتقادات فراوانی را موجب شد و رفته رفته این انتقادات به هیأت انتخاب جشنواره رسید و اعضای هیأت انتخاب هم کیفیت برگزاری جشنواره را زیر سوال بردند.
به گزارش سینماروزان دامنه انتقادات نسبت به فلسفه برگزاری جشنوارهای به نام کودک در سینمایی که حتی به تعداد انگشتان دودست فیلم باکیفیت برای کودکان تولید نشده، هرچند با رسانه های مستقل استارت زده شد اما در ادامه رسانه های مختلف از اصلاح طلبانی همچون «اعتماد» تا اصولگرایانی همچون «جوان» هم بدان پرداختند.
واکنش دبیرخانه جشنواره کودک به این انتقادات هم فقط حذف رسانه های منتقد از فهرست مهمانان و از آن سو دسته بندی مابقی رسانه ها و ترانسفر برخی با هواپیما و ترانسفر برخی دیگر با اتوبوس(!) به جشنواره بود در حالی که میشد با شنیدن نظرات منتقدات لااقل برخی از ایرادات جشنواره را حل کرد.
روزنامه اصولگرای «کیهان» به تازگی در گزارشی تفصیلی به قلم آرش فهیم به مرور کیفیت برگزاری سی امین دوره جشنواره فیلم کودک پرداخته است.
متن کامل گزارش «کیهان» را بخوانید:
جشنواره فیلم کودکان یا مدرسه پیرمردها؟
«جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان» برخلاف اسم پرطراوت و شورانگیزش، امروز به رویدادی کسلکننده، خسته، فاقد خلاقیت و نوآوری و تکراری تبدیل شده است.
این جشنواره برخلاف انتظار، بیش از آنکه محل بروز استعدادهای نونهال یا درخشش ایدههای هنری جدید درباره چگونگی کار تربیتی برای بچهها از طریق سینما باشد، مجالی برای خودنمایی بیشتر و آزمون و خطاهای بیپایان مدیران همیشه در صحنه سینماست! مدیرانی چون محمدمهدی حیدریان، علیرضا رضاداد، علیرضا تابش، جلیل اکبری صحت، احد میکائیل زاده، و … که همواره مسئولیت مصادر اجرایی سینمای کشور را برعهده دارند و فقط به طور فصلی با هم جابجا میشوند!
این جشنواره، مدرسهای برای این افراد است تا هر دوره، درسها و تجربیات گذشته را دوره کنند و روشهای نه چندان تازهای را در آن امتحان کنند. همیشه هم نمره نهایی آنها ثابت است؛ عدم تأثیرگذاری و جریانسازی در زمینه تولید فیلم برای کودکان و نوجوانان! کما اینکه در جشنوارهای که پشتسر گذاشتیم، بیشتر فیلمها درباره بچهها بودند نه برای کودکان و نوجوانان. این درحالی است که این جشنواره اصلا برای این راهاندازی شد تا کارزاری برای فیلمهایی با مخاطب کودک و نوجوان باشد. همچنین برنامههای اجرا شده در این جشنواره نیز باز هم برای مدیران و فیلمسازان بزرگسال بود و ارتباط چندانی با بچهها نداشت. حتی در برنامه دوچرخهسواری نمادین که در جشنواره و در حمایت از هوای پاک و محیطزیست برگزار شد، باز هیچ اثری از هنرمندان و شخصیتهای محبوب کودکان و نوجوانان نبود و در این مراسم ورزشی هم مدیران و فیلمسازهای نسبتا سالمند خودی نشان دادند!
اما چرا این اتفاق افتاده است؟ جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان در روزگاری نهچندان دور، شکوه و اعتبار خاصی داشت. این جشنواره نه فقط در داخل بلکه در سطح جهان، به عنوان یک رویداد و گردهمایی فرهنگی بزرگ و قابل تحسین شناخته میشد. اما از اواخر دهه 70 رفتهرفته از آن عظمت کاسته شد. تا امروز که حتی برگزاری دو سال یک بار آن هم گویی برای رفع تکلیف است.
سیامین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان در حالی از 9 تا 15 تیر در اصفهان برگزار شد که حتی در داخل و بین اهالی سینما نیز چندان جدی گرفته نشد، چه برسد به سایر نقاط جهان! البته دلیل این امر بیش از آنکه به اجرای جشنواره برگردد به فیلمها مربوط میشود. در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی بواسطه تنوع و تکثر در ژانرها و سوژه فیلمها و همچنین نزدیک بودن آثار سینمایی به فرهنگ و فطرت مردم، سینمای کودک نیز طراوت و نشاط خاصی داشت. هر سال، تعداد زیادی فیلم برای بچهها ساخته و به نمایش در میآمد که میتوانستند لذت عمیقی به این گروه سنی ببخشند. به همین خاطر نیز وقتی در یک جشنواره، حجم قابل توجهی از چنین فیلمهایی به نمایش درمیآمد، سروصدای زیادی نیز بپا میشد. در دهه 60 و تا اواسط دهه 70 در سینمای ایران، آثار کودک و نوجوان بیشترین تعداد را دربر میگرفتند.
اما از اواسط دهه 70 رفته رفته فیلم فارسی و سینمای شبه روشنفکری غالب و سایر جریانها – ازجمله سینمای کودک و نوجوان- به حاشیه رانده شدند. در شرایطی که کمیت و کیفیت فیلمها در یک حوزه نزول پیدا کند به تبع، اعتبار و قدرت جشنواره منسوب به آن نوع فیلمها نیز کاهش مییابد.
تغییر دائمی زمان و مکان، عامل تضعیف یک جشنواره
یکی از مشکلات جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان، تغییر و جابجایی زمانی و مکانی این رویداد است. همه جشنها و جشنوارههای سینمایی معروف دنیا بواسطه برگزاری ثابت در یک شهر و در زمانی مشخص توجه سینماگران و علاقه مندان به این هنر در سطح جهان را به خود جلب میکنند. مثلا همه میدانند که جشنوارهای با هویت و خط مشی مشخصی، اردیبهشت هر سال در شهر کن فرانسه برگزار میشود و نام این شهر در آن زمان برجسته میشود. اما جشنواره فیلم کودک و نوجوان اینگونه نیست.
این جشنواره گاهی سالانه و برخی مواقع به طور دوسالانه برگزار میشود. محل اصلی آن شهر اصفهان است، اما برخی از دورهها در شهرهای دیگری مثل همدان برگزار شد. حتی در یک دوره، مسئولان برگزارکننده جشنواره در اقدامی محیرالعقول(!) اقدام به تفکیک آن به دو جشنواره «نوجوانان» و «کودکان» کردند، اما خودشان هم خیلی زود فهمیدند که این کارشان چندان هم خلاقانه نبود و دوباره مسیر گذشته را در پیش گرفتند. درباره زمان برگزاری نیز همین وضعیت برقرار است.
جشنواره معمولا در فصل پاییز برگزار میشود، اما گاهی فصول دیگری را هم تجربه میکند که امسال هم این اتفاق در تابستان افتاد. هر چند که علیرضا رضاداد، دبیر محترم سیامین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان معتقد است که تغییر زمان برگزاری جشنواره از پاییز به تابستان این مزیت را داشته که به خاطر تعطیلی مدارس و افزایش اوقات فراغت بچهها، موجب بالاتر رفتن استقبال از این جشنواره شده است. اما مسلم است که دوره آینده ممکن است باز هم فصل دیگری تجربه شود و دبیر آینده جشنواره و حتی دبیر فعلی ممکن است در دوره بعدی، زمان دیگری را پیشنهاد دهد و سپس در دفاع از اقدام خود بگوید که به این دلایل، استقبال از جشنواره افزایش یافته است!
بزرگداشتهای نامتناسب
یکی از اتفاقات مهم در هر جشنوارهای، بزرگداشتها هستند. برنامههای بزرگداشت معمولا با سه هدف انجام میشوند؛ نخستین هدف، هویت دادن به جشنواره هاست. یعنی یک جشنواره با انتخاب افرادی برای بزرگداشت، گرایش و تعلق خاطر خود به جریان یا سبک خاصی را نشان میدهد. هدف دوم، الگوسازی است. یعنی وقتی یک جشنواره از افرادی تجلیل میکند، به طور خود به خود موجب تبلیغ خط فکری و عملکرد آن افراد میشود و سایر هنرمندان را تشویق به الگوگیری از آنها میکند. هدف سوم هم تشکر از هنرمندان به خاطر دستاوردها و موفقیتهای اخیر آنها بوده است.
با توجه به این سه هدف، میتوان گفت که اغلب بزرگداشتهای سیامین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان نقض غرض هستند! در این جشنواره از چهار هنرمند پیشکسوت تجلیل شد، مرضیه محبوب (عروسک ساز)، مرحوم علی معلم (منتقد)، رسول صدرعاملی و مرحوم عباس کیارستمی افرادی بودند که برای هر یک از آنها مراسم جداگانهای برگزار شد.
اگرچه برگزاری مراسم بزرگداشت برای هنرمندان فقید، به خودی خود امر پسندیدهای است، اما مسئله این است که علی معلم، تناسب چندانی با این جشنواره نداشت. همچنین عباس کیارستمی نیز به جز برخی از فیلمهای قدیمیاش که آنها هم درباره کودکان بودند و نه برای کودکان، سایر آثارش نه تنها هیچ ارتباطی با موضوع این جشنواره ندارند که فیلمهای اخیر او نامناسب برای گروههای سنی نونهال است!
این وضعیت درباره رسول صدرعاملی نیز صحت دارد. این فیلمساز حدود هشت سال است که هیچ فیلمی نساخته و دستاورد و موفقیتی نداشته است. حتی سه گانه وی با موضوع دختران نوجوان، باز هم برای مخاطب کودک و نوجوان نیست و قسمت سوم این سه گانه (دیشب باباتو دیدم آیدا) هم درباره خیانت است و تماشای آن به بچهها توصیه نمیشود!
حرفهای صدرعاملی در این مراسم نیز در نوع خودش جالب بود. او در بخشی از صحبتهای خود گفت که اغلب علما با سینما مخالف بودند و اصلا آن را حرام میدانستند. البته گفت که برخی از علما هم از سینما حمایت میکردند و در بین همه روحانیون مدافع سینما، فقط از هاشمی رفسنجانی یاد کرد! این درحالی است که صدر عاملی چند دقیقه بعد از این حرف از فشارهایی که 26 سال قبل (یعنی دوران ریاست جمهوری رفسنجانی) بر فیلم «سمفونی مردم» آورده و سانسورهایی که به این فیلم وارد کرده بودند سخن گفت. وقتی صدرعاملی این حرفها را گفت، یاد سخن او در همین مراسم افتادم که خودش را متعلق به یک نسل ریاکار معرفی کرد و اینکه آقازاده وی قصد تولید فیلم و نیاز به بودجه دارد و …
در مراسم اختتامیه جایی برای کودکان نبود
واگذاری کارگردانی مراسم اختتامیه جشنواره فیلم کودک و نوجوان به فیلمساز تلخاندیشی چون مجید برزگر از عجایبی است که فقط در یک جشنواره بینظم و فاقد انسجام اتفاق میافتد. گویا مدیران این جشنواره فراموش کردهاند که آئینهای آغاز و پایان هر جشنوارهای، باید نشاندهنده هویت و ماهیت آن جشنواره باشد.
اما مراسم اختتامیه سیامین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، کمتر نشانی از نشاط داشت. این مراسم روز پنجشنبه ۱۵ تیر، هم با یک ساعت تأخیر برگزار شد و هم به قدری طولانی بود که همه را خسته و کلافه کرد. مهمانان ویژه و حتی داوران و فیلمسازهای جشنواره برای ورود به محل مراسم باید از یک راهروی تنگ و با فشار وارد میشدند و بعد هم به زحمت جایی برای نشستن پیدا میکردند! این مراسم هم مثل بسیاری دیگر از برنامههای جشنواره، بیشتر به درد پیرمردها میخورد تا بچهها! برنامهای کسلکننده، فاقد جذابیت و با حداقل خلاقیت و حتی هنر! بسیاری از پدر و مادرهایی که فرزندان خود را به این مراسم آورده بودند، دائم از شخصیتهای محبوب کودکان میپرسیدند و از اینکه افرادی مثل عمو پورنگ حضور ندارند تعجب میکردند. آنها مجبور بودند حدود چهار ساعت، به سخنرانی مسئولان و به تشویق برندگان جوایز بپردازند.
تنها اتفاق خوب این مراسم، موفقیت فیلمهای خوبی مثل «21 روز بعد»، «فهرست مقدس»، «رهایی از بهشت»، «چهل کچل» و … بود.
نظرات یک کارشناس
محمد میرکیانی یکی از قدیمیترین فعالان در عرصه هنر و ادبیات کودک و نوجوان است که در این جشنواره هم حضور داشت. وی با کتابهایی چون «تن تن و سندباد» و «قصه ما مثل شد» شناخته میشود و پیش از این مدیر گروههای کودک و نوجوان شبکه های مختلف سیما بوده است. دقایقی با میرکیانی صحبت کردم و نظرش را درباره دوگانه فیلم درباره کودکان و فیلم برای مخاطب کودک و نوجوان پرسیدم که وی اینگونه پاسخ داد: به نظر من در جشنواره فیلم کودک و نوجوان هر دو نوع فیلم میتواند حضور داشته باشد. هم فیلمی برای بچهها و هم درباره کودکان و هم به بهانه کودکان. وقتی میگوییم به بهانه کودکان، یعنی در یک فیلم، جایگاه و موقعیت اجتماعی تربیتی و اخلاقی کودکان مطرح شود. البته به طور طبیعی فیلمهایی که برای کودکان و نوجوانان هستند، باید جایگاه ویژهای داشته باشند. اما سایر فیلمها هم اگر جذابیت و کیفیت لازم را داشته باشند هم خوب است که در این جشنواره حضور داشته باشند. مهم جایگاه خود بچهها به عنوان آیندهسازان جامعه است.
وی درباره مشکلات مدیریتی این جشنواره هم گفت: یک پای جشنوارههایی که در شهرستانها برگزار میشوند، مدیران آن استان و شهرستان هستند. طبیعی هم هست که این مدیران هم میخواهند بخشی از آن جشنواره باشند. این است که هر کس دبیر جشنواره شود، بخشی از تمهیدات مدیریتی او با مدیران آن استان ارتباط پیدا میکند. وقتی حامی مالی جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان، شهرداری اصفهان است، او هم حق اعمال نظر در مدیریت جشنواره را دارد. بنابراین نباید انتظار داشت که دبیر جشنواره صددرصد آنچه مدنظرش بوده را عملی کند.
این نویسنده درباره ضعیف شدن سینمای کودک اظهار داشت: حمایت کمرنگ از عوامل تضعیف این نوع سینماست. دهه 60 اوج دوران طلایی هنر و ادبیات کودک بود. به طوری که در آن دهه بسیاری از شخصیتهای فرهنگی در این عرصه ظهور کردند و اتفاقات عظیمی در عرصههای سینما، ادبیات و نمایش رخ داد. هنوز هم بخش زیادی از آنچه هنر کودک و نوجوان شناخته میشود، متعلق به آن دوران است. مهمترین دلیل این درخشش نیز حمایتهای دولتی بسیار زیاد بود. حتی نهادهای انقلابی هم در این زمینه سرمایهگذاری میکردند. اما بعدا گفتند که ما سینمای گلخانهای نمیخواهیم و حمایتها قطع شد. نتیجهاش این شد که فقط یک عده محدودی از تهیهکنندگان برای تولید این فیلمها سرمایهگذاری میکنند که نتوانستند موفق شوند. چون فیلمهایی که باید تولید میکردند یا گیشهای بودند و از نظر محتوایی و تربیتی تنزل پیدا میکردند یا آثار تربیتی بودند که با توجه به توان مالی پایین در جذب مخاطب ضعیف بودند. به نظر من باید در سیاستگذاری در این زمینه تجدیدنظر شود. اگر اعلام کنند که جامعه با کمبود یک ماده غذایی مواجه است، دولت بلافاصله ورود پیدا میکند و در آن زمینه سرمایهگذاری میکنند تا مردم دچار این کمبود نشوند. اما این اتفاق در حوزه فرهنگ نمیافتد. وقتی تولیدات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان کاهش مییابد، دولت باید سرمایهگذاری در آن را افزایش دهد. البته تولیدات باید کیفیت داشته باشند. سازمان سینمایی باید در حوزه کودک و نوجوان روی فیلمهایی سرمایهگذاری کند که هم برگشت سرمایه داشته باشند و هم جامعه را از نظر فرهنگی تأمین کنند.
میرکیانی تصریح کرد: مشکل اصلی این است که فیلمسازهایی که قصد کار در این زمینه دارند، با کمبود بودجه مواجه هستند و حامیان مالی بخش خصوصی نیز صرفا دنبال منافع اقتصادی هستند و نتیجه کار آنها از نظر فرهنگی چندان برای جامعه مفید نیست.
وی افزود: راهی جز تعریف یک ردیف بودجه برای سینمای کودک نداریم. در این صورت انتظاراتمان نیز منطقی میشود. اما وقتی سینماگر در این حوزه دستش خالی است و باید روی حامیان مالی خاص تکیه کند، باید انتظارات او را نیز لحاظ کند.
میرکیانی گفت: برای احیای سینمای کودک و نوجوان، باید مجموعه تصمیمگیرندگان کلان نظام ورود پیدا کنند و ضمن تعیین جایگاه مناسب برای این نوع سینما از آن حمایت هم بکنند. برخی تصور میکنند که کار برای کودکان ساده است. این درحالی است که چون روی نسل آینده تأثیر میگذارد، بسیار حساس و پیچیده است. خانوادهها نسبت به اینکه فرزندانشان غذای ناسالم مصرف کنند حساس هستند، این حساسیت در حوزه فرهنگ هم هست و اگر یک کودک محصول فرهنگی غربی و نامناسب را مصرف کند تا آخر عمر از آن آسیب میبیند.
وی در پایان تأکید کرد: برگزاری جشنوارههای فرهنگی و هنری، ازجمله جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان که در سطح بینالمللی هم مطرح میشود، به خودی خود یک ارزش است. چون با این کار به دنیا اعلام میشود که جایگاه نظام در کشورمان تثبیت شده است و آرامش و امنیت بر جامعه برقرار است و تولید فکر صورت میگیرد و به بچهها توجه میشود. اما در کنار این اتفاقات خوب، باید بتوانیم به نتایج دیگری هم برسیم.
نگاهی به وعدههای رئیسسازمان سینمایی
محمد مهدی حیدریان، رئیسسازمان سینمایی روز چهارشنبه 14 تیر در هتل محل اسکان هنرمندان و اهالی رسانه نشستی خبری برای اعلام چشماندازها و سیاستهای این سازمان در حوزه سینمای کودک برگزار کرد.
معاون سینمایی وزیر ارشاد در این نشست تأکید کرد که «سینمای کودک را از اصلیترین فعالیتهای سینمایی میدانیم» و گفت که «برنامههایمان نیز در جهت اختصاص سهمی بیشتر برای آنها باید باشد.» حیدریان از تدوین برنامه جامع سینمای کودک و نوجوان، در اولویت قرار گرفتن تجهیز سالنهایی که پذیرای فیلمهای کودک و نوجوان و آثار سینمایی برای خانوادهها هستند، در دسترسسازی بازارهای فیلم کودک و نوجوان، تامین و حمایت تکنیکهای انتقال و تبدیل محتوا در حوزه تکنولوژی خبر داد.
وی با بیان اینکه فرض ما دیده شدن سینمای کودک و نوجوان ایران در سطح بینالملل است، ادامه داد: امیدواریم بنیاد سینمایی فارابی که وظیفه ایجاد شرایط حیات طبیعی را برعهده دارد، در آینده نزدیک در این زمینه برنامههای خود را مطرح کند و نقصها و بیمهریها در برنامهریزی برای سینمای کودک برطرف شود.
با فرض اینکه سازمان سینمایی عزمی جدی برای عملی ساختن این وعدهها دارد، باید گفت، وضعيت این جشنواره و آثار آن، جداي از كل سينماي ايران نيست. به طوری که فیلمهای کودکان و نوجوانان را میتوان وجدان پاک سینمای ایران دانست. برای بازگشت پویایی و نشاط و نیرو به سینمای ایران، باید این وجدان را بیش از پیش بیدار کرد. اما مگر در میان هجمه تندخوی فیلمهای شبه روشنفکرانه و فیلم فارسیهای مبتذل، میتوان انتظار داشت که فیلمهای کودک و نوجوان بدرخشند و جشنواره منسوب به این نوع فیلمها، باشکوه و زیبا برگزار شود؟
واقعیت مهم این است که صرفا با سفارش چند فیلم نمیتوان سینمای کودک و نوجوان و جشنواره آن را احیا کرد. سينما اگر قصد مخاطب قرار دادن نسل نونهال را دارد با پيچيدگيها و دشواريهاي فراواني مواجه است. تنها كساني توان برقراري ارتباط سالم و پويا با كودكان و نوجوانان را دارند كه خود به پالايش روحي دست يافته باشند و فارغ از كينه و غرض، فطرت اوليه خود را از گزند روزمرگيهاي بزرگسالي حفظ كرده باشند. جشنواره فيلم كودك و نوجوان بايد محل تجلي و پرورش چنين نگاهي باشد.