سینماژورنال: پرویز پورحسینی بازیگر و استاد پیشکسوت، بازیگری است که سالها از ورودش به این عرصه نیز میگذرد. «چشمه»، «کمالالملک»، «باشو غریبه کوچک»، «طلسم»، «هزاردستان»، همکاری با کارگردانانی مثل زندهیاد علی حاتمی، بهرام بیضایی، واروژ کریممسیحی و… تنها چندی از فیلمهای درخشان پورحسینی است.
او بازیگر گزیدهکاری است، شاید بهصراحت بتوان گفت که آرزوی هر بازیگری- خصوصا بازیگران جوان سینمای ایران- یک لحظه بازی داشتن در کنار اوست.
پورحسینی زیاد اهل گفتگو نیست و شاید گفتگویی که فرنوش ارس خانی در “شهروند” با او انجام داده جزو معدو گفتگوهای چند سال اخیر او باشد.
سینماژورنال متن کامل این گفتگو را ارائه می کند.
شما نزدیک به ٤٦سال است که در عرصه بازیگری فعالیت میکنید و بازیگری را با حضور در عرصه تئاتر شروع کردید. اما بعد از بازی در فیلمهای «اندوهدوربین»، «چشمه» و «کمالالملک»، حضور شما در عرصه تصویر پررنگتر شد. حضور در سینما چقدر در آن دوره برایتان مهم بود و جذاب به نظر میرسید؟
قبل از انقلاب به سینما فکر نمیکردم. فقط فیلم «چشمه» را بازی کردم که از نظر من فیلم متفاوتی بود. بعد از انقلاب که سینمای نوین ایران شکل گرفت ما هم وارد این عرصه شدیم، هم تئاتر کار میکردیم و هم سینما و تلویزیون.
سینما چقدر برای بازیگران آن دوره، یک رسالت محسوب میشد؟
بعد از انقلاب نگاه مردم و مسئولان بهخاطر جریان فیلمفارسی به سینما مثبت نبود. البته قبل از انقلاب هم بعضی فیلمهای متفاوت ساخته میشد، فیلمسازانی مانند مهرجویی، تقوایی، بیضایی، امیر نادری و… فیلمهای خوبی در آن دوران ساختند ولی در اقلیت بودند. حالا در شرایط جدید باید ثابت میکردیم که سینما یک هنر فاخر است. بازیگران از صحنه تئاتر مقابل دوربین آمدند و بازیکردن جلوی دوربین را آموختند. صدابرداران از تلویزیون به سینما آمدند و صدابرداری سرصحنه آغاز شد. تصویربرداران هم تمام تلاش خود را کردند و سینما با آزمون و خطا شکل جدیای بهخود گرفت که بعضی از فیلمها از مرزها عبور کرد و جهانی شد. بازیگران در این دوران نقش پررنگی در ایجاد و خلق این جریان داشتند.
فکر میکنید این قضیه برای بازیگران امروز هم از چنین اهمیتی برخوردار است؟
این جریان برای بازیگران امروز هم پررنگ است. بعضی از بازیگران سینمای ما اکنون در جهان شناخته شده هستند. در جشنوارههای جهانی شرکت میکنند، در هیأتهای داوری بینالمللی حضور پیدا میکنند و این یعنی برافراشتن پرچم ایران در عرصههای جهانی. همانگونه که ورزشکاران در این عرصه بر سکوهای جهانی دیده و افتخارآفرین میشوند.
از آنجایی که نقشهای شما پیشتر با بازی در فیلمهایی مثل«طلسم»، «باشو غریبه کوچک» و «هزار دستان» دیده شدند، چقدر انتخابهای بعدیتان تحتتأثیر بازی در این فیلمها قرار گرفت؟
تمام تلاشم را کردم که در کارهای خوب ظاهر شوم، ولی مگر چند فیلم مانند «باشو غریبه کوچک» در سال ساخته میشد. اگر هم ساخته میشد، من پیشنهادهای به آن خوبی نداشتم.
شما در فیلم «طلسم» و همچنین «هزاردستان» نقشهای منفیای را بهعهده داشتید که بهخاطر بازی در چنین نقشهایی تا مدتها در ذهن مخاطب باقی ماندید. چه شد که دیگر سراغ بازی در نقشهای منفی نرفتید؟
خوشحالم که به این نکته اشاره کردید. بسیاری از همکاران شما فقط سریالهایی را که اخیرا بازی کردهام، دیدهاند و آن فیلمها را یا ندیدهاند یا به خاطر نمیآورند. من تقریبا همهجور نقشی بازی کردهام. بازی در نقش راسکول نیکف، جنایت و مکافات داستایوسکی و بازی در نمایش جاننثار بیژن مفید که یک کمدی روحوضی مدرن بود.
در سینما در آن سالها هم نقش مثبت و هم نقش منفی بازی میکردم. اخیرا هم در یک تلهفیلم از راما قویدل بهنام «در همین نزدیکی» نقش تقریبا منفی بازی کردم که میتوان گفت بهقول همکاران خاکستری بود. ولی سالها قبل در سریال «دومین انفجار» نقش منفی بازی کردم که خوشم نیامد و بعد از آن مدتی کار نکردم تا رسیدم به سریال «مریم مقدس» که نقش حضرت ذکریا را خیلی دوست داشتم. بعد از آن به دلایل شخصی نقش منفی بازی نکردم ولی الان دیگر برای خودم محدودیتی قایل نیستم و اگر نقش شناسنامهداری باشد، استقبال میکنم. هرجور نقشی که باشد.
با بازی در فیلم «مریم مقدس» و همچنین سریال «مختارنامه»، وجه دیگری از بازیتان را در ایفای نقش شخصیتهای مذهبی و تاریخی نشان دادید. موفقیت این نقشها باعث شد که دیگر در نقشهای منفی حضور پیدا نکنید؟
برای من بازی در کارهای تاریخی لذت خاصی دارد. حضور در زمان و مکان دور و متفاوت تجربهاندوزی است. موفقیت در این کارها به دلیل کارگردانان کاربلد آنها بود. همانطور که در سریال «شبدهم» اینگونه بود. کارکردن با کارگردانانی مانند شهریار بحرانی، داود میرباقری و حسن فتحی فرصت خوبی است برای بازیگر که توانش را بیازماید.
با توجه به اینکه سریالهایی مثل «شیدایی»، «بچههای نسبتا بد» و «هفتسنگ» از کارهای اخیرتان در تلویزیون محسوب میشوند، اما «میکائیل» نقطهعطفی در کارنامه بازیگری شما است که در آن بازی خیرهکنندهای را از خودتان ارایه دادید. چه شد که در این سریال بازی کردید؟
در سریال «میکائیل» نقش کوتاهی داشتم. اگر موفقیتی داشتهام بهخاطر کارگردانی خوب سیروس مقدم و نویسندگی سعید نعمتالله بوده، چون من در همه کارها تمام تلاشم را برای یک اجرای خوب میکنم.
شخصیت باباعبدالله، یکی از کاراکترهای مهم سریال محسوب میشود و بحث و جدلهای او با پسرش رشید، کاملا واقعی و ملموس درآمده است. با توجه به اینکه باباعبدالله شخصیت کاملا مذهبی و البته مدبری است که اهل افراط و تفریط در حوزه اعتقادی خودش نیست، چرا رشید کاملا برعکس اوست و اهل افراط و تفریط در هر کاری است؟
رشید بهخاطر کمتوجهیهای خانواده که شامل عبدالله هم میشود، دچار حسادت و عقده شده. هم نسبت به رسول و هم میکائیل؛ خوی تند او هم در این جریان بیتاثیر نیست و او را به این وادی میکشاند. عبدالله بهخاطر رشید است که تصمیم به انتقام از آقاخان میگیرد. میترسد اگر رشید بفهمد که آقاخان مسبب قتل رسول است دست به انتقام بزند. به این جهت خودش دست به انتقام میزند ولی سکته میکند و میمیرد.
این سریال مسائلی را به تصویر میکشد که اینروزها از معضلات و بحرانهای مهم جامعهمان محسوب میشوند. جریان مافیای آدمهایی مثل آقاخان، تعصبات خشک و کورکورانه، بیاحترامیها نسبت به والدین، مسائلی هستند که اینروزها به طرز چشمگیری در جامعهمان وجود دارد. سریالی مثل «میکائیل» چقدر میتواند به تعدیل این جریانها در کشورمان کمک کند؟
برای حلکردن مسائل باید آنها را مطرح کرد که بازشود و مورد توجه جامعه قرار بگیرد. پاککردن صورتمسأله کمکی نمیکند. این تعصبات خشک که فرمودید بیشتر در جوامع کوچک و بسته دیده میشود. طرح این مسائل در قالب قصه در رسانه میتواند به کمرنگ شدن آنها کمک کند.
شما علاوهبر «میکائیل» در سریال «بچههای نسبتا بد» هم با آقای مقدم همکاری کرده بودید. نگاه و شیوه کارگردانی او به چه شکل است و چقدر آن را میپسندید؟
شیوه کاری آقای مقدم را که در کارهایش به وضوح میبینم. چیزی که باعث موفقیت او میشود، این است که رسانه را میشناسد و بهسمت مسائلی میرود که جامعه با آن درگیر است. مهمتر از آن، این است که این مسائل را خوب به تصویر میکشد. به عبارتی، خیلیها ممکن است این مسائل را بدانند و مطرح کنند، ولی بهخوبی ایشان نتوانند به تصویر بکشانند، مهم پیداکردن زبان تصویر است.
با توجه به اینکه در سالهای اخیر شبکههای ماهوارهای تلاش فراوانی در جذب مخاطبان ایرانی بهسوی خود داشتهاند و متاسفانه تعداد بسیاری از مردم کشورمان تماشای چنین شبکههایی را به تلویزیون خودشان ترجیح میدهند، شما بهعنوان یک پیشکسوت که سالهاست در عرصه هنر فعالیت میکنید، چه توصیهای در این رابطه دارید؟
مردم برای پرکردن اوقات فراغت خود نیاز به سرگرمی دارند. باید اول خوراک مناسب برایشان فراهم کرد و بعد از آن خواست که چگونه رفتار کنند. دستوپای تلویزیون برای تولید برنامههای جذاب بسته است. نداشتن بودجه هم به این مسأله اضافه شده است. با این شرایط فقط میتوان با یک مدیریت فهیم این امکانات اندک را در جریان ساخت برنامهها بهکارگرفت.