سینماروزان: در فاصله ای حدودا سه هفته ای که تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری۹۶ زمان باقیست حرف و حدیثها درباره سازندگان فیلمهای تبلیغاتی کاندیداها بیشتر از هر زمان دیگری جریان دارد.
به گزارش سینماروزان فارغ از گمانه های مختلفی که درباره سازندگان فیلمهای تبلیغاتی وجود دارد وجه مشترک اغلب نامهایی که به عنوان سازندگان فیلمهای انتخاباتی مطرح میشود، وابستگی بی حد و حصر آنها به بودجه های دولتی است و به بیان بهتر بیشتر نامهایی به عنوان سازنده فیلمهای تبلیغاتی کاندیداها شنیده میشود که بیشتر از فعالیت در بخش خصوصی سینما، به کار برای ارگانها و نهادهایی مشغول بوده اند که بودجه های مکفی برای تولید در اختیار آنها قرار داده اند.
از رضا میرکریمی فیلمسازی کاملا رشدیافته در بخش دولتی سینما که اخیرا هم مدیر جشنواره ای کاملا دولتی را پذیرفته و نامش به عنوان گزینه ای برای ساخت فیلم تبلیغاتی حسن روحانی شنیده میشود بگیرید تا مهدی نقویان و محمدعلی فارسی مستندسازانی که فیلم ابراهیم رییسی را میسازند و در این سالها برای نهادهای مختلف از حوزه هنری تا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی فیلم ساخته اند و از محمود رضوی تهیه کننده ای که در تولید فیلم آخرش از حوزه هنری تا فارابی و تصویرشهر حمایت داشته تا محمدمهدی عسکرپور که گزینهایست برای ساخت فیلم تبلیغاتی اسحاق جهانگیری و در این سالها به فیلم و سریال سازی برای حوزه هنری و تلویزیون مشغول بوده و بهروز افخمی که سالهاست به فیلمسازی برای نهادها و ارگانهای دولتی مشغول است و گزینهایست برای ساخت فیلم انتخاباتی مصطفی میرسلیم، تمام و کمال با سینماگرانی روبروییم کاملا وابسته به منابع عمومی و با حداقل رزومه در بخش خصوصی.
چرا چنین اتفاقی افتاده و چرا سینماگران مستقل تر و البته فعال در بخش خصوصی سراغ چنین فعالیتهایی نمی روند؟ واضح است سینماگرانی که هویت آنها با فیلمسازی به مدد بودجه های دولتی گره خورده است راحتتر میتوانند سفارش ساخت یک مستند تبلیغاتی را فارغ از آن که نتیجه کار چه خواهد شد قبول کنند و در این بین اینکه خروجی این مستندها هم چه باشد در مرحله دوم اهمیت است! مرتبه اول اهمیت برای این چنین سینماگرانی که سالها تجربه سفارشی سازی دارند برآوردن انتظارات سفارش دهنده است و نه درستی یا نادرستی گفته ها یا نقل قولهای ذکر شده در این آثار.
این روند هرچند میتواند مسألهای شخصی و برآمده از سلیقه کاندیدایی خاص باشد اما خطرش زمانیست که یکی از این کاندیداها به ریاست جمهوری برسد. آنجاست که کاندیدای موردنظر در بزنگاههای سینمایی به جای تکیه بر بخش مستقل و البته ریشه دارتر سینما به مشاوره های سازندگان فیلمهای تبلیغاتی اش تکیه می کند! این خطر البته میتواند یک نتیجه محتوم هم داشته باشد و آن رشد بی حد و حصر ملوک الطوایفی در سینما و جدی تر شدن مرزبندیهای خودی و غیرخودی در سینما که در این سالها بدجوری به سینمای ایران ضربه زده بود.