سینماروزان/حامد مظفری:
منفی: دنیای بی منطق برادران کیایی به اوج خود رسیده و این بار با منگنه شدن به ماجرای پلاسکو!
مثبت: ضرباهنگ پویای فیلم کمک میکند که زودتر از حد تصور با فیلم همراه شوید اما…
منفی: جفنگ بازی داستان، حفره های فراوان در روایت و بازیهای بد اغلب بازیگران از بهرام رادان تا ماهور الوند و حتی بدمنهای فیلم، مدام وقفه می اندازد در پیگیری!
منفی: کمبود نمای بیرونی از آتش سوزی پلاسکو و محصور کردن حادثه های پلاسکو در نماهای داخلی بدجوری به فیلم ضربه زده! آیا این یک سوءاستفاده از پلاسکو نیست؟؟ وقتی بناست فیلمت را ربط دهی به یک فاجعه تاریخی باید حق مطلب را ادا کنی وگرنه عبور از کنار حادثه جز سوءاستفاده تبلیغاتی معنایی ندارد.
منفی: فقدان منطق در داستان پردازی؛ از بازگشت بیمنطق کاراکترهای اصلی به قمارخانه تا چگونگی رهایی شخصیتهای اصلی از زیرزمین پلاسکو تا خروج از کشور با تانکر شیر و بلاهت کارگری که نمیداند موتورخانه خطرناکترین منطقه هنگام آتش سوزی است!
منفی: بازی اگزجره مهدی پاکدل و «خدا خدا»کردنهایش در لحظات بحرانی بدجوری توی ذوق میزند!
منفی: شعار گلدرشت و احمقانه؛ پلاسکو وقتی ریخت که جنس چینی آوردن(!) بدون توجه به اینکه به واسطه واردات جنس چینی کلی از بوتیک داران پلاسکو بار خود را بستند
دیالوگ:
–این، چوبیه؟ گوشتیه؟ چیه که همش تصادف میکنه؟
–همین که داری زندگیتو میزاری وسط، راضیم ازت!
–میخوای بزنم دهنتو سرویس کنم؟ دیه شو هم میدم! به این میگن کار در منزل!
–ما مدیریت بحران مون صفره، صفره!
–مدیریت بحران و کسی مختل کرده که خودش مدیریت بحران و برعهده گرفته(کنایه به قالیباف؟)
–اون ساختمون ریخته و فقط همه پشیمونن؛ از شهردار و وزیر و وکیل تا مالک و مستاجر!
پلان:
قاپ زدن کیف پر پول و فرار از قمارخانه
کاراکتر:
زن باردار با بازی سحر دولتشاهی که در میان حجمی انبوه از بازیهای بد، کاراکتری قابل تحمل خلق کرده
پیام اخلاقی:
اگر شاگرد ناتو داشته باشی هم خودرویت سالم می ماند و هم اسناد و مدارکت دست نخورده از پلاسکوی سوخته خارج میشود!