سینماروزان/محمد خاجی: کارگردان سریال ماندگار “روزی روزگاری” از تلاشهای ناکامش برای ساخت فیلمی جنگی سخن گفت.
امرالله احمدجو با اشاره به تجربیاتش از نگارش فیلمنامه جنگی به خبرگزاری تسنیم گفت: متأسفانه پیشتر در ارتباط با موضوع هشت سال دفاع مقدس فیلمهایی ساخته شده است که اغلب شعاری و کماثر بودهاند. تنها شمار کمی از این آثار توانستهاند ماندگار و تأثیرگذار از آب درآیند. این آثار سابقه ذهنیای به وجود آوردهاند که وقتی شما فیلمنامهای منطبق با عواملی که یک اثر اینجایی را معرفی میکند، مینویسید، ممکن است از دیدگاه بسیاری، غریبه به نظر بیاید.
احمدجو ادامه داد: کسانی مثل من که تجربه و سعادت حضور در جنگ را داشتهاند، تجارب مستند خود را آنگونه که اتفاق افتاده گردآوری و به فیلمنامه تبدیل میکنند با انگ “غریبه”بودن طرد میشوند چون الگوهای ما برای ساخت فیلمهای جنگی عمدتا مبتنی بر الگوی فیلمهای جنگی مربوط به جنگ جهانی دوم بوده است. غریبه به نظر میآید و هزار جور ایرادهایی که دفاع از آنها بسیار سخت است، در مقابل کسی که نمیداند و نمیشناسد. این تجربه شخصی من است که هرچه فیلمنامه شما اینجاییتر باشد، در نهایت مشکلات بیشتری گریبانگیرتان خواهد بود.
این کارگردان درباره فیلمی جنگی که بیش از سه دهه به دنبال تولیدش بوده، بیان داشت: پروژهای است که آن را در سال ۱۳۶۶ نوشتم و سال ۱۳۶۷ در بنیاد فارابی تصویب شد. سپس در سال ۱۳۷۱ فرمت سریال آن توسط بخش فیلم و سریال شبکه اول سیما خریداری شد. این کار، «تولد» نام دارد و موضوعش جنگ تحمیلی هشت ساله است. اکنون فیلمنامهاش آماده و مستعد تبدیل به سریال یا فیلم سینمایی است. بیش از سی سال است که مترصد ساخت این کار هستم و برای ساخت بسیار مشتاقم اما متأسفانه هربار بنا به دلایلی این اتفاق رخ نداده است. انشاالله اگر قسمت باشد، سرانجام این کار را خواهم ساخت.
احمدجو گفت: هنگام ارزیابی فیلمنامه سریال «روزی روزگاری»، با وجود آنکه تمامی مصوبین از دوستان چندین و چندساله من بودند، اما در نهایت همگی از سر دلسوزی و بیآنکه عنادی با من داشته باشند، به صورت متفقالقول فیلنامه را رد کردند؛ زیرا تصورشان این بود که فیلمنامه شمایلی سرهمبندیشده و پراکنده دارد. این دوستان با لحن ایرانی و خاصی که در ادبیات کهن و عامیانه ما موجود است، آشنایی نداشتند؛ در نتیجه مبتنی بر فرمول رمان که اساسا فرمولی وارداتی و غربی است، فیلمنامه «روزی روزگاری» را بررسی کردند و طبیعتا این فرمول با خاستگاه و روح حاکم بر فیلنامه من که خاستگاه و روحی اینجایی بود، مطابقت نداشت. عاقبت، آقای حاج کریمخان مدیر وقت شبکه یک سیما وقتی اصرارهای بیاندازه من را دید، دلش به حالم سوخت؛ او به تنهایی مسئولیت تصویب فیلمنامه را بر عهده گرفت و گفت برو بساز. بعد از ساخت بود که روح و خاستگاه حقیقی فیلنامه برای برخی از دوستان مصوب روشن شد. متأسفانه موانعی از این دست موجب شدهاند که طی سالهای اخیر کمتر شاهد تولید و پخش آثار آئینی اصیل و اینجایی باشیم. البته این را هم اضافه کنم که فرقی نمیکند موضوع فیلمنامه چه باشد؛ آن نگاه و لحنی که طی سالهای اخیر در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته، در هر صورت کار خود را انجام میدهد.