سينماروزان: علي عطشاني کارگردان سينماي ايران اين روزها درگير توليد يک کمدي با نام «کاتيوشا» است؛ کمدي پربازيگري که بخشهايي از آن هم به جنگ بازميگردد و لازم بوده براي فيلمبرداري سکانسهاي جنگ از شهرک دفاع مقدس استفاده شود.
به گزارش سينماروزان با اين حال عدم توانايي استفاده از شهرک دفاع مقدس موجب شده علي عطشاني با نگارش نامه اي سرگشاده که خطابش به مردم است(!) هم طعنه اي بزند به تهيه کنندگاني موسوم به خودي که هم مدام سريال ميسازند و هم روزنامه راه ميندازند و هم به گلايه از عدم توزيع عادلانه امکانات ميان فيلمسازان بپردازد.
متن نامه علي عطشاني را بخوانيد:
میخواستم این درددل رو خطاب به یه مقام کشور مثل رئیس جمهور بنویسم دیدم چه فایده، حالا بقیه که ١٢٠ نفر شدن و بهش نامه نوشتن چه اتفاقی براشون افتاد؟ بهترین قاضی و سنگ صبور مردم هستن، خدا پدر تلگرام و اینستاگرام رو بیامرزه که ما که پول و رانت بهمون نرسیده که هم تهیهکننده سریالهای پشت سر هم باشیم و هم روزنامه بزنیم، میتونیم حداقل دو کلمه درددلمون رو بنویسیم، حالا یه چند نفری هم میبینن و باهامون همدردی میکنن.
مثال جامعه ما همون جمله معروفه که یکی تو سطل زبالهها دنبال یه لقمه غذای موندست که بخوره و سیر بشه، یکی دربدر دنبال دکتر و رژیم و عمل لاغریه…
مردم عزیز، دوستای من توی اینستا و تلگرام، شاید بعضیهاتون بدونین ما تقریبا یک ماه هست فیلمبرداری فیلم «کاتیوشا» رو شروع کردیم. الان ساعت ۶ صبحه و من دارم میرم توی بیابونهای تهران. که دو ساعت با تهران فاصله داره تا تنها سکانس جنگی فیلم رو تو بیابون و بدون هیچ امکاناتی ضبط کنیم، بماند که در مقایسه با جاهای دیگه دنیا شهرک دفاع مقدس هم امکانات ویژهای نداره ولی حداقل یه سری لوازم و تسلیحات اونجا هست. مردم ما داریم توی بیابونهای اطراف تهران و بدون هیچ امکاناتی یک سکانس جنگی رو فیلمبرداری میکنیم. اونم با انفجار. سکانسی که سراسر نشاندهنده صفا و صمیمت و خلوص نیت بچههایی هست که جونشون رو برای ما کف دستشون گذاشتن تا الان….
دوستان من، اگه یه روز همایشی کنفرانسی (خلاصه از این بازیها که برای حروم کردن پول بیتالماله) با نام پاسداشت دفاع مقدس دیدین بدونین دروغ میگن. بدونین اصلا هم دلشون نمیخواد یاد شهدا و دوران جنگ رو زنده نگه دارن. همش الکیه همش شوآف هستش. ما با مجوز رسمی وزارت ارشاد برای فیلم سینمایی «کاتیوشا» فقط و فقط برای یک سکانس ١ دقیقهای حدود دو ماه و نیمه که داریم میریم شهرک دفاع مقدس (وابسته به سپاه)، روابط عمومی ارتش، شهرک مقاومت (زیر نظر بسیج) و هر جایی که فکر کنین، به خدا قسم پول و حمایت نمیخواستیما ! پول اجاره اون یه روز رو هم میدادیم بهشون. یه وقت فکر نکنین میخواستیم برامون تانک بترکوننا نه اصلا، هیچی نمیخواستیم فقط میخواستیم یه تیکه از بیابون خدا رو (که شده شهرک دفاع مقدس) نشون بدیم که یه ماشین جیپ داره رد میشه. دو تا دونه کلاه خود هم امانت میخواستیم، همین به خدا قسم. ولی هیچکدومشون به ما اجازه ندادن. اینجا وزارت ارشاد واقعا مظلوم شده و حتی دیگه به پروانه ساختش هم اعتنا نمیکنن. هر جایی که میری بدون توجه و اعتنا به پروانه ساخت، خودشون یه شورا تشکیل دادن و تصمیم میگیرن که اجازه بدن یا ندن ! شهرداری جدا، ادارات جدا، نهادها جدا.
خلاصه اینکه رفیقای من اونایی که بهم میگفتین یه وقتهایی یه جاهایی تو یه محافلی میشنوین که این علی عطشانی به کجا وصله… بهشون بگین علی عطشانی به هیچ جایی وصل نیست و اگه یه چند تا فیلم تو این سالها ساخته (که الحمدلله هیچ کدوم رو هم این دوستان، دوست ندارن و به نظرشون بیارزشه) با دریوزگی بوده و از دوستان و رفیقام یه خواهشی دارم:
خدا که فقط مال آدم حزبالهیها و خوبا نیست که، خدا خدای ما آدمای بد هم هست، من هیچ وقت هیچ منتقد و داوری تو ایران فیلمهام رو دوست نداشته که بخوام بهم بر بخوره و از اونا به خدا شکایت ببرم، اما از اینکه شهدا و جنگ و جبهه و شهرک دفاع مقدس و… برای یه سری آدم مصادره شده و ماها آدمای بیرون از حلقه و غیرخودیها حق استفاده از بیابونشم (میلیارد میلیارد پول که پیشکشمون) نداریم به خدا شکایت میبرم.
دوستای من، رفیقای من اگه با خدای مهربونمون حرف زدین، شما هم شکایت من از اینها رو بهش بگین.
خلاصه اینکه ما امروز تو بیابون داریم صحنه جنگی میگیریم و احتمالا دوستان شهرک دفاع مقدس و ارتش و… در حال برگزاری همایشی با عنوان «حمایت از آثار هشت سال دفاع مقدس» هستند.
اگه ما رفتیم و برنگشتیم یا اتفاقی افتاد مسئولش فقط این آقایونی هستن که یه ذره از اون جوونایی که من امروز میخوام تو فیلمم نشونشون بدم بوی آزادگی به ارث نبردن.