سینماروزان: حسن هدایت از جمله سینماگرانی است که فعالیت خود را در دهه شصت آغاز کرد. هدایت با کارگردانی “پیک جنگل” کارگردانی را تجربه کرد و از همین نخستین فیلمش دغدغه هایش در گونه تاریخی را به نمایش گذاشت.
به گزارش سینماروزان و به نقل از «سوره سینما» هدایت در سالهای بعد همه جور محصولی ساخت؛ از کمدیهای مانند “دلاوران کوچه دلگشا” تا اکشن-حادثه ای هایی مثل “چشم شیطان”، از مجموعه ای جنایی مثل “کارآگاه” تا اقتباسهایی مثل “سایه روشن” و “تاریکخانه” و درامهای تاریخی نظیر «گراندسینما» با این حال همچنان این تعلق خاطر به تاریخ بود که ویژگی اصلی کارنامه اش شد.
حسن هدایت در گفتگو با «سوره سینما» درباره دوری چندساله اش از سینما و شرایط امروز سینمای ایران سخن گفته است.
*خیلی ها میخواهند بدانند چرا کارگردان “گراند سینما” که همچنان بازپخشش در تلویزیون مخاطب دارد از سینما دور افتاده؟
در کشور ما خیلی چیزها خلاف منطق پیش میرود. مهم نیست کارگردان باتجربه ای باشید؛ مهم داشتن ارتباطات است. تولید در سینما به شدت به بودجه متکی است و برای تهیه بودجه یا باید سراغ بخش دولتی و ارگانهای مدعی بروید یا به سراغ سرمایه های خصوصی! ارگانیها دنبال اهدافی خاص در تولیدند و فقط با آدمهای خاص کار میکنند. آدمهایی که تجربه چندانی هم ندارند و صرفا مطیع اند و برای همین است که از این ارگانها مگر در موارد معدود، فیلم مانا درنمی آید! سرمایه های خصوصی هم یا دنبال گیشه اند و تولید کمدیهای مبتذل و کلیشه گرا یا پولشویی(!) و بدیهی است که هیچ کارگردان صاحب نامی با اینها کار نمیکند. در نتیجه چنین روندی است که باتجربه ها بیکار میشوند!!
*آیا این روند به نزول کیفی سینما منجر نمیشود؟؟؟
نزول کرده ایم و خودمان خبر نداریم! دلمان خوش به جوایزی است که از جشنواره های درجه چندم می گیریم و خبر نداریم حتی یک هزارم گیشه جهانی هم به ما نمیرسد. سینمای ما به سمت سطحی گرایی و عوام فریبی رفته و این روند حقارت بار موجب شده حتی بازاری مناسب در کشورهای اطراف هم نداشته باشیم.
*در این اوضاع چقدر یک صنف قوی میتواند کمک حال سینما باشد؟
صنف وقتی کارکرد دارد که دارای اقتدار باشد. صنفی که بعد از دو دهه هنوز نتوانسته مشکلات ابتدایی مثل بیمه درمانی و بیمه بیکاری را حل کند به چه دردی میخورد؟ صنفی که یک تشکل صوری است نمی تواند مشکلی را حل کند؛ خانه سینما حتی در شوراهای نظارتی هم نمیتواند از حق سینماگران دفاع کند.
*شما در زمره کارگردانانی هستید که فیلمنامه هایتان را خودتان نوشته اید. در سالهای دور از سینما چقدر نوشته اید و تولید نشده؟
تا دلتان بخواهد طرح و فیلمنامه نوشته ام. در همین دورانی که یک مشت هجویات و ابتذال را به خورد مخاطب میدهند کمدیهایی نوشته ام که خیلی هم از منظر قصه و ساختار قوی و محکم بودند ولی حمایتی ندیدم! یا درامهای سفارشی میخواهند یا کمدیهای مبتذل. من حتی طرح تاریخی-مذهبی خوب هم داشته ام ولی آقایان انتظار داشتند طرح را مدام بخاطر نظرات آنها تعدیل کنم و زیربار نرفتم!
*حتی اگر طرحهایتان به تولید می رسید با اوضاع فعلی پخش چقدر امکان داشت بتوانید حقتان را از اکران بگیرید؟
این هم خودش قوز بالا قوز است. در زمان پخش آخرین فیلمم “ناسپاس” هم رفتارهایی دیدم به شدت برخورنده! متأسفانه در گذر ادوار سینماداری در کشور ما به عنوان حرفه ای علمی نگریسته نشد و بیشتر به عنوان یک کسب و کار مورد توجه قرار گرفت. سینماداری که به سینما مانند سوپرمارکت نگاه میکند معلوم است که طالب جنس پاپ کورنی است. اینکه فیلمهای جدی و ساختارمند در اکران نابود میشوند ناشی از حدس و گمان سینماداران است. سینماداری که از علم سینما خبر ندارد و دوره های آکادمیک را نگذرانده ترجیح میدهد مدام کمدی اکران کند و نتیجه اش هم که پیش رو است؛ برخی کمدیهای اخیر در قعر جدول فروش قرار گرفته اند!! باید سینماداران را از نظر علمی ارتقا میدادیم تا هنر توزیع عادلانه سالن را پیدا کنند.
*آیا رانتهایی که در پخش فیلم برای عده ای خاص از فیلمسازان وجود دارد هم با ارتقای علمی، حذف خواهد شد؟
رانت در پخش و ارتباطات پنهانی برای چینش اکران صددرصد وجود دارد و شکی در آن نیست. گروهی معدود با اجاره یا مالکیت پردیسهای مهم انحصاری ایجاد کرده اند که معنایی جز رانت ندارد؛ این رانتخواری خیلی ها را بدبخت کرده ولی عده ای محدود را خوشبخت کرده است. متأسفانه کمترین نظارت و برخورد ضربتی از سوی سازمان سینمایی را نیز نسبت به این رانتخواران نمی بینیم و این مسئله ای به شدت عجیب است.
*در کنار این انحصار اکران، ورود پولهای مشکوک و افزایش نجومی دستمزد بازیگران را هم شاهدیم که درباره آن هم مدیران دولتی سکوت کرده اند.
البته افزایش نجومی دستمزدها فقط به خاطر ورود پولهای مشکوک نیست. یک سری ارگانهای متمول هم داریم که بودجه هنگفتی را صرف خودیها میکنند برای تولید محصولات فرمایشی و عمدتا هم مورد حسابرسی قرار نمیگیرند. این ارگانها در کنار سرمایه گذاران مشکوک عاملی شده اند برای افزایش نجومی دستمزدهای حلقه ای خاص. دستمزد چندصدمیلیونی برای یک بازیگر در همین مناسبات شکل گرفته! چرا باید بیت المال این گونه هدر رود؟ آیا مدیران ما پاسخی برای این پرسش دارند؟