سینماروزان: رضا مقصودی نویسنده آثاری مثل “ليلي با من است”، “پاداش”، “مهر مادری”، “سالوادور…” که خودش دو قسمت از فیلم “خجالت نکش” را هم ساخته در گفتگویی با روزنامه اعتماد از پیشنهاد ساخت سریالی براساس زندگي شهید محمدجواد باهنر گفته.
مقصودی به روزنامه اعتماد گفت: آقايي بود از سيمافيلم كه بعد از فيلم «ليلي با من است» با من تماس گرفت و گفت ما ميخواهيم به شما پيشنهادي بدهيم كه سريالي بسازيد بر اساس زندگي شهيد باهنر. گفتم اگر اين كار را بكنم كمدي مينويسم! بعد از آن پیشنهاد کاری، چند ثانيه بين ما سكوت بود و بعد قطع كرد. [با خنده] يعني بخشي از کمدی سازی درباره اتفاقات خاص به ذات و روحيات آدمها بستگي دارد.
وی افزود: ابراهيم نبوي را زماني كه در ايران بود ديدم و گفتم جوك جديد چي داري؟ هميشه انبوهي جوك داشت. يك دفترچه دويستبرگ به من داد و گفت بيا. ديدم پر از جوك بود و فهرست اعلام داشت كه جوكهاي فلاني، جوكهاي فلاني. يعني ذهنش اينطوري بود. دنيا را آنطوري ميبيند. اين آدم در اتمسفري از طنز زندگي ميكند. يك بخشي به نگاه آدمها بستگي دارد. اينكه از بچگي چطور بزرگ شده، چطور نگاه كرده و بستگي به نوع تربيت آدمها و زندگيشان دارد. خيلي نميتوانم جواب دقيقي بدهم كه چه شد اينطوري شد ولي شد. [با لبخند]
رضا مقصودی درباره بهترین شوخي ها بیان داشت: فكر ميكنم كه اساسا كمدي، شوخي، جوك و لطيفه شيرينياش به اين است كه با دواير ممنوعه شوخي كند كه اصليترين دواير ممنوعه سياست و جنسيت است. يعني اگر با اينها شوخي كنيد به مردم ميچسبد و جواب ميدهد. [با لبخند] به همين خاطر ميبينيد كه اكثر جوكهايي كه در افواه جامعه در جريان است به اين دو موضوع بيشتر ميپردازند. يادم هست در نشست دوستانهاي بوديم، يكي از دوستان يكي از جوكهاي جنسي را گفت. همه خنديديم كه چقدر خوب گفت اما نكته اصلياش اين بود كه خيلي هنرمندانه و درست گفت. من معتقدم شوخي جنسي را نميتوانيم از سينما و جوكها بگيريم. حتي شوخي سياسي را هم نميتوانيم. جذابيتش به همينهاست، ولي مساله اين است كه نبايد وقيح و صريح باشند اساسا در لفافه بودن جذابتر است. بيننده و مخاطب وقتي كشف ميكند حس لذت دارد.
کارگردان “خجالت نکش” ادامه داد: معتقد هستم كه جنسيت را نميشود از شوخيها و فيلمهاي كمدي بگيريم. شايد بتوانيم فيلمهايي پيدا كنيم كه از اين شوخيها نكرده باشيم. البته كه پيدا ميكنيم، مثلا در «اجارهنشينها» شوخي جنسي ندارد. البته «مارمولك» يكجورهايي دارد يا صراحت ندارد. در «مارمولك» قشنگي اين است كه رضامارمولك با دختري كه در قطار است-خانم آزاديور- شوخي ميكند اما وقاحت ندارد.در واقع با دقايق فيلمنامه و درامپردازي اين شوخي عجين شده، به همين خاطر است كه به جان مخاطب مينشيند. وقاحت و صراحت ندارد، قشنگي دارد.
مقصودی درباره نگارش “شیدا” گفت: مميزي ما هم مشكل دارد. در همان «شيدا» شخصيت شريفينيا رزمندهاي است كه تركش به باسنش خورده و دمر خوابيده و در كل كار چون تنيده وقيح نيست. با اين اتفاق همانموقع مساله داشتند. چندوقت پيش با يك دوستي درباره اين فيلم صحبت ميكرديم كه گفت آن قسمت از فيلم شما خيلي زشت است و نبايد ميبود. يعني سطحش متفاوت است، يك كسي ممكن است در مركز مميزي نشسته باشد و بگويد اين قسمت را دربياوريد، يك نفر ديگر هم ممكن است بگويد اصلا اشكالي ندارد، چرا بايد دربياوريم؟ چون تعريف و متر و معيار ندارد، هر كس ميتواند نظر بدهد ولي واقعيت اين است كه بسياري از اين شوخيها زشت نيست. امروز نقدي را ميخواندم در مورد بعضي از فيلمهاي كمدي و مثال زده بود كه اينها وقيح هستند. من ميگويم اينها وقاحت ندارد، ممكن است ما نپسنديم. يك بخشي همان چيزي است كه خودتان گفتيد. اينكه آن بخش جنسي در قصه تنيده شده و به شكل هنرمندانه عرضه شده باشد. نكته ديگر اينكه صراحت نداشته باشد. از فيلم خودم «خجالت نكش» مثال ميزنم كه يك موضوع فرزندآوري و بچه نشدن و بستن و باز كردن بود. در عين حال مراقب بوديم وارد عرصه صراحت و وقاحت نشود و جوري حرف نزنيم كه خانوادهها كه ميخواهند با هم ببينند احساس بدي نداشته باشند.
مقصودی تاکید کرد: بخشي از گرايش فيلمسازان به شوخيهاي جنسي به خاطر اين است كه درِ شوخيهاي سياسي بسته است. يعني آنقدر از آنطرف محدوديت داريم كه ميگويند يكجوري بايد بيننده را سرگرم كنم. دكتر خجسته نكته جالبي ميگفت كه من آنقدر روي شوخيهاي جنسي حساس هستم كه روي شوخيهاي سياسي نبايد حساسيت داشته باشيم. بايد اجازه دهيم شوخيهاي سياسي داشته باشيم. شما الان نميتوانيد با يكسري افراد شوخي كنيد كه عجيب است. مثلا طرف رده چندم مديريت مملكت است و نميتواني با او شوخي كني. با نماينده مجلس نميتواني شوخي كني و جزو دواير مقدس شدهاند و اجازه نداريد وارد آن عرصه بشويد. حتي جاهايي از شوخيهاي جنسي كوتاه ميآيند اما از شوخيهاي سياسي اصلا كوتاه نميآيند و اين اتفاقي خطرناك است.
او گفت: در فيلم «ليلي با من است» شوخي با خداوند باريتعالي است كه پول را ميگذارد و برميدارد. البته اين را هم بگويم كه همان زمان هم ساخت اين كار دشوار بود. پروانه ساخت هم نداشت. من با تمهيداتي اين كار را انجام دادم. يادي ميكنم از آقاي حسين حقيقي كه آن زمان مدير بنياد فارابي بودند و آخرين امضا را كردند و رفتند و فيلم ساخته شد. هفت سال از جنگ گذشته بود كه فيلم قرار بود ساخته شود. يكي از مديران آن زمان گفته بودند الان وقت ساختن اين فيلم نيست و هنوز جنگ ادامه دارد. تعبير كردن ميتواند خيلي دردسر ايجاد كند.