کپی کاری؛ از اصغر فرهادی و پیمان قاسمخانی تا اصغر بانکی و علی شاهحاتمی…
سینماژورنال/حمید لازمی: کپی کردن در عالم هنر و سینما برای خودش دنیایی دارد. میتوان سبک کپی کاری را برای گروه پیرو این نوع هنر اطلاق کرد.
در سینمای جهان مخصوصا هالیوود به بازسازی آثار گذشته خود می پردازند و در سینماهای دیگر چون ایران کپی اصل های ساخته شده را می توان دید.
البته که هالیوود به کپی کردن و بازسازی آثار دیگر کشور ها هم می پردازد؛ مثلا “گودزیلا” یا مثلا سری فیلم های “حلقه” و … که بر گرفته از فیلمهای اصیل ساخته شده در چین و ژاپن هستند و به گفته کارشناسان موفق به بازسازی حال و هوای ذاتی آثار اصیل نشدند یا “هفت دلاور” را از روی “هفت سامورایی” آکیرا کوروساوای بزرگ ساختند و سامورایی ها را کابوی کردند ولی این کجا و آن کجا.
مسلما هیچ کپی برابر اصل نیست ولی بعضی مواقع خط اصلی سوژه ای که برای اولین بار نوشته شده می تواند خوراک کپی های مختلف برای فرهنگ های مختلف باشد.
در سینمای ایران نیز کپی های زیادی صورت گرفته است.
گلزار بجای باندراس
مثلا جناب محمد بانکی یک فیلم تجاری ساخته به نام “دوخواهر” که از نمونه خارجی آن two much ( دو تا زیاده ) کپی کرده . به جای آنتونیو باندراس نیز محمدرضا گلزار گذاشته که فروش خوبی هم داشت.
“چپ دست” کپی “50 قرار اول”
آرش معیریان فیلمی ساخت به نام “چپ دست” که از روی فیلم ولنتاینی “50 قرار اول” با بازی “آدام سندلر” و “برو داریمور” ساخته شد و به جایش حمید گودرزی و لیلا اوتادی گذاشت که البته فیلم قابل قبولی نبود.
“صبح روز هفتم” کپی “روز موش خرمایی”
مسود اطیابی فیلمی دارد به نام “صبح روز هفتم” که برگرفته از “روز موش خرمایی” هارولد رامیس با بازی بیل مورای است. از همین “روز موش خرمایی” خود هالیوود دو بازسازی مدرن تر و خوش ساخت تر و به روز تر دارد که دیدنشان خالی از لطف نیست؛ یکی “سورس کد” با بازی جک جیلنهال و دیگری “لبه ی فردا” با بازی تام کروز.
“مارمولک” از روی “ما فرشته نیستیم”
پیمان قاسم خانی با سوژه ای کاملا اینجایی خط داستانی “ما فرشته نیستیم” نیل جردن را برای “مارمولک” نوشت که به نظرم موفق ترین کپی برداری سینمای ایران است که کاملا اینجایی شده است و طنز درخور و شایسته و ماندگاری دارد . هر چند دیدن نسخه اصلی این خط داستانی با بازی رابرت دنیرو و شون پن تجربه خوش آیندی است.
فرهادی از روی دست آنتونیونی
اصغر فرهادی در “درباره الی” نیم نگاهی به فیلم “ماجرا”ی آنتونیونی دارد . البته با دیدن هر دو فیلم به یک وجه اشتراک مقدماتی می رسیم و آن گم شدن یکی از افراد گروه است. در باقی تایم فیلم ها هیچ ارتباطی وجود ندارد . آنتونیونی اثر خودش را ساخته و اصغر فرهادی فیلم خودش را و به نظرم “درباره الی” در پردازش موضوعش و ساختار درخورش سمت و سوی شاهکار شدن می پیماید و در رزومه کاری فرهادی یک سرو گردن بالاتر ایستاده است .
و بالاخره تازه ترین مورد…
تجربه اخیری که از کپی در سینمای ایران اکران شد فیلم “مذاکرات مستقیم آقای عبدی” ساخته علی شاه حاتمی بود که دقیقا کپی شده فیلم “دفن شده” با بازی رایان رینولدز است که تلاش کرده دیالوگها و حرفهایش اینجایی شود و موفق هم شده است ولی هم تاریخ مصرف دارد و هم از لحاظ ساختاری به گرد پای نسخه آن سوی آب هم نمی رسد.
مسلما فیلمی که در مورد گیر افتادن یک فرد در تابوت می سازند که هیچ برون رفتی ندارد باید دارای تعلیق های وافری باشد در حدی که نفس در سینه تماشاگرش را هم حبس کند ولی شاه حاتمی به کاریکاتوری از نسخه اصلی رسیده است.
کپی کردن خوب است به شرطی که موفق به خلق اثری ایرانیزه و بهتر برای تماشاگر ایرانی شویم در غیر این صورت کپی کاری نمایانگر تنبلی و عدم جسارت سازنده در خلاقیت هایش خواهد بود