کیانوش عیاری بهدنبال اقتباس از #کلیدر؟/بازیگر #روزگار_قریب مطرح کرد
سینماروزان/حامد مظفری: در شرایطی که کیانوش عیاری یک کمدی با بازی رضا عطاران-پژمان جمشیدی با عنوان #ویلای_ساحلی را آماده اکران دارد، خبری آمده درباره احتمال اقتباس او از رمان #کلیدر محمود دولت آبادی.
مهدی فرخسیر که در سریال #روزگار_قریب نقش دستیار دکتر قریب را بازی میکرد ذیل تصاویری از دیدار عیاری و دولت آبادی در سنقرآباد کرمانشاه، این خبر را مطرح کرده و نوشته است: محمود دولت آبادی معتقد است تنها ایرانی زنده ای که میتواند خود کلیدر را به چشم ایرانیان بیاورد،کیانوش عیاری است! آیا این اتفاق رخ میدهد و کلیدر بر قاب رنگین عیاری نقش میبندد؟
پیش از این سعید دولتخانی نویسنده آثاری از منوچهر هادی از ساخت سریال #راز_پانزده_ساله توسط عیاری خبر داده بود؛ سریالی با تصویرسازی نیک از پدران شریف ایرانی. عیاری در فیلم توقیفی #کاناپه نیز تصویری به شدت پاک و نیکسرشت از دو مرد شریف ایرانی-یکی با بازی فرهاد آئیش و پدر خانواده و دیگری با بازی جهانگیر الماسی در نقش روزنامه نگاری پاکدست- خلق کرده بود!
اینکه بالاخره عیاری چه خواهد کرد معلوم نیست ولی
سالها قبل مسعود کیمیایی براساس داستان اوسنه باباسبحان دولت آبادی فیلم #خاک را با بازی بهروز وثوقی ساخته بود و علی ژکان نیز با نگاهی به نیمه دوم رمان جای خالی سلوچ دولت آبادی، فیلم #مادیان را کارگردانی کرده بود. محمود دولتآبادی خود مدعی بوده که فیلمهای #گوزنهای کیمیایی، #اتوبوس یدالله صمدی و #تمام_وسوسههای_زمین حمید سمندریان براساس نوشتههایی از او ساخته شده و طرح اولیه سریال #سربداران نیز برای او بوده!!؟؟ ادعاهایی که البته تأیید نشد.
رمان #کلیدر متاثر از اوضاع اجتماع ایران پس از جنگ جهانی دوم نگاشته شده و روایتی است از تبدیل کاملا اتفاقی یک جوان روستایی به نام گلمحمد به قهرمانی یاغی و در حال مبارزه با خانهای زورگو؛ در حالی که یک تودهای به نام ستار نیز در پوشش پینهدوز، موتور فکری اوست!
شاید تب سریال سازی پلتفرمی چنین ظنی را راه انداخته که ساخت سریال #کلیدر جواب میدهد ولی مسأله نحیف بودن خط کلی داستان کلیدر است که لااقل برای این دوران، جاذبه ساخت یک سریال بلند را ندارد.
داستان #کلیدر تا حدودی یادآور خط اصلی رمان #اینجه_ممد نوشته یاشار کمال نویسنده ترک است و در عین حال آنچه در کلیدر و مرور زندگی گلمحمد یاغی میخوانیم، کم و بیش شباهت دارد با سیر زندگی قهرمانان آثاری همچون تنگسیر امیر نادری ،دادای ایرج قادری، دادشاه حبیب کاووش و خیلی جلوتر از همه اینها #جبار_سرجوخه_فراری ساخته امان منطقی.
تفاوت، در مطولگویی کلیدر و تلاش برای ارائه جزئیات گاه غیرضروری است که ساخت سریالی با ضرباهنگ بالا براساس آن را غیرممکن میکند و حالا اگر کلیدر به فیلمی نود دقیقهای بدل گردد قطعا مفیدفایدهتر است جهت آشنایی نسل جوان و نوجوان با ادبیات معاصر. البته اگر بتوان پروژهای چید و کنار کلیدر برخی دیگر از آثار نویسندگان معاصر همچون فرار فروهر و دل کور اسماعیل فصیح، سمفونی مردگان عباس معروفی، سگ ولگرد صادق هدایت، سنگ صبور صادق چوبک، صحرای محشر محمدعلی جمالزاده، نفرین زمین جلال آل احمد و… را با گماردن کارگردانان کاربلد به فیلم بدل کرد.
یادمان نمیرود که همین چند سال قبل مسعود کیمیایی هسته اصلی رمان #جسدهای_شیشهای خود را به یک فیلم با نام #خائنکشی بدل کرد که به زحمت یک مینیسریال از آن درآمد یا سه دهه قبل مسعود جعفری جوزانی هسته اصلی رمان #سووشون را به فیلم #درمسیر_تندباد تبدیل کرد! یا بهمن فرمانآرا پنج دهه قبل رمان #شازده_احتجاب هوشنگ گلشیری را به فیلمی به همین نام بدل کرد. کار درست برای این روزگار نیز همین است نه مثلا بدل کردن سووشون و داستان جاوید به سریال که شاید درآمد ناشی از پهنای باند را افزایش میدهد ولی همزمان ریسک جلب مخاطب را نیز میافزاید.
در یک مورد همان #داستان_جاوید اسماعیل فصیح-بر فرض آن که بتواند فصل اثرگذار عقیم کردن یک زرتشتی توسط گروهی افراطی در دل تهران- را نمایش دهد نهایتا میشود یک فیلم دوساعته و حالا اگر ممیزی ساترا آن فصل کلیدی را حذف یا تقلیل دهد به اشارات قبل و بعد که دیگر حتی همان فیلم بلند نیز از آن مستفاد نخواهد شد چه برسد به سریال.