گزارش یک رسانه آموزشی حول یک سریال رمضانی⇐از شباهت با “شهرزاد” تا ترویج فمینیسم!!؟؟/از طعنه های گل درشت به استبداد تا نقد فساد دستگاه حاکم!!؟؟
سینماروزان: تنها سریال تاریخی رمضان امسال سریال “از یادها رفته” است. سریالی که فارغ از رگه های دراماتیک قابل بحث بلحاظ تصویرسازی تاریخی کمابیش استاندارد عمل کرده است و توانسته زرق و برقی از تاریخ بازنمایی کند که ذوق زدگی مخاطب را موجب نشود.
خبرگزاری آموزشی “پانا” در گزارشی تفصیلی پیرامون “از یادها رفته” هم بر استانداردهای ساختاریش صحه گذاشته و هم درباره برخی ویژگیهای خاص این سریال و از جمله شباهت با سریال “شهرزاد” و ترویج فمینیسم و نقد استبداد در آن حرف زده است.
متن گزارش “پانا” را بخوانید:
امسال برخلاف سالهای گذشته صدا و سیما به جای پخش سریالهای کمدی بعد از ماه مبارک رمضان به سمت پخش سریالهایی ملودرام و با مضمونهای اخلاقی و اجتماعی روی آورده است. سریال شبکه سه به نام “برادرجان” به مساله حقالناس میپردازد و سریال شبکه دو به نام “دلدار” به مقوله کارآفرینی توجه دارد.
سریال “از یادها رفته” از شبکه یک نیز در یک بستر تاریخی به مساله حجاب و مبارزه دولت پهلوی اول با حجاب میپردازد.
سریالهای شبکه سه و دو در زمان معاصر روایت میشود اما سریال شبکه یک دوره تاریخی را انتخاب کرده است انتخاب این دوره تاریخی برای ساخت این سریال بسیار سخت است زیرا سازندگان و از همه مهمتر کارگردان آن باید مراقبت کنند تا اصطلاح هیچ گاف و یا نقطه ضعفی نداشته باشند.
یکی دیگر از مشکلاتی که سریالهای تاریخی دارند و باعث شده تا کارگردانها کمتر به سمت ساخت چنین سریالهایی حرکت کنند اتهام شباهت به یکدیگر است به طور مثال بعد از پخش چند قسمت از سریال “از یادها رفته” این مساله مطرح شد که این سریال از لحاظ داستان عشقی شبیه سریال “شهرزاد” است که در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.
در حالی که سریال “از یادها رفته” به هیچ عنوان در جزییات شبیه “شهرزاد” نیست واینکه مخاطب بخواهد این سریال را فقط به این دلیل که دارای یک خط داستانی عاشقانه است شبیه “شهرزاد” بداند فقط روبنایی است.
سریال “از یادها رفته” هر چند با داستانی عاشقانه آغاز شده است و خط اصلی داستان نیز بر اساس اتفاقاتی است که پیرامون شخصیت اصلی آن مهربانو (هلیا امامی) رخ میدهد اما در زیرلایه آن و پیرنگهای سریال تلاش دارد تا وضعیت جامعه ایران در اواخر سالهای 1315 الی 1319 را نشان بدهد.
در بخشهای مهمی از این سریال زنان باهوش و بادانشی را میبینیم که علیرغم آنکه توانایی فعالیت در جامعه را دارند اما به دلیل مقررات سخت رضاخانی و مساله کشف حجاب به خودشان اجازه نمیدهند که از خانه بیرون برود. معصومه (صحرا اسداللهی) دختر دکتر ابوالصدق که همانند پدرش است و از طبابت سررشته دارد فقط با هدف حفظ حجاب ترجیح میدهد در منزل کار کند.
از سویی دیگر سیما تیرانداز، نامادری مهربانو که با پدر وی زندگی میکند علیرغم آنکه در بیان کلمات کمی مشکل دارد اما به شدت زن باهوشی است و در میان زنان اعتبار خوبی دارد و حتی معتمد آنهاست. وی آنقدر به احکام و دین پایبند است که حتی زمانی که یک مجلس زنانه مجلسی برگزار کرده برای حفظ و حرمت این مجلس با نیروهای نظامی وقت درگیر میشود.
سریال به خوبی توانسته استبداد دوره رضاخانی و همچنین فساد دستگاه حاکم را نشان دهد و در این راستا نه تنها زنان بلکه مردان نیز از آسیب این استبداد در امان نیستند و هر فردی که استعدادی داشته باشد و بخواهد به کشورش خدمت کند بیشتر در معرض این آسیب قرار میگیرد.
دکتر ابوالصدق که جراح ماهری است فقط به این دلیل که نخواست عامل کشتار مسجد گوهرشاد را درمان کند به دستور مقامات از بیمارستان اخراج میشود و مجبور میشود تا همراه با دخترش در منزل بیمارستان کوچکی تشکیل بدهد و مردم را مداوا کند.
از سوی دیگر مهرداد مستوفی (رضا یزدانی) که از بازماندگان دولت قاجار است دائم به فکر منافع مادی خود است و همزمان نیز دل در گرو عشق مهربانو دارد اما این عشق او نیز یک طرفه است. مادر مهراد مستوفی به نام شکوهالسلطنه تلاش دارد تا به همراه برادرش که نقش را حبیب دهقاننسب بازی میکند در دستگاه جدیدی که بعد از پایان دوره قاجاریه به وجود آمده منصبی بگیرد و به قدرت برسد. هر چند قسمتهای کمی از این سریال تاکنون پخش شده اما تا به امروز به خوبی توانسته وضعیت جامعه آن روز را تشریح کند و نشان بدهد که در آن زمان تنها کسانی که برای دولتمردان و اربابان قدرت اهمیت نداشتند مردم بودند و این استعدادهای مردم بود که در زیر قوانین اجباری از بین رفت و نمونه بارز آن قانون کشف حجاب بود که استعدادهای زنان را از بین برد.
سریال از لحاظ اجرا نیز بسیار خوب ساخته شده است برای اولین بار ما در یک سریال تاریخی شاهد حرکتهای دوربین و بازسازی خیابانهای قدیمی تهران مانند لالهزار هستیم امری که تا پیش از این کم سابقه بوده است.