یک تهیهکننده پیشکسوت بیان کرد⇐چرا امثال رحیمیپور تا زندهاند، قدر نمیبینند؟/رحیمیپور چون راستگو بود و مجیز هیچ مدیری را نگفت، بایکوت شد و دو دهه بیکار ماند!/ او آدمی بود که به هیچ مدیری باج نداد و برای همين مدتها بیکار بود تا خبر فوتش را شنیدیم!/رحیمیپور برای دیدار با یک مدیر ساعتها پشت در اتاق او ماند ولی…/موقعیت بلاهتباری است که مدیران نهادهای مثلا ارزشی این مملکت از باز بودن درهای خود به روی فرنگیون میگویند ولی فیلمسازان انقلابی مومن، کاملا منزوی شدهاند!
سینماروزان: رحیم رحیمیپور از جمله سینماگران مومن و انقلابی به معنای واقعی کلمه بود و متاسفانه چون راستگو بود و مجیز هیچ مدیری را نگفت، بایکوت شد و دو دهه بیکار ماند. چرا رحیمیپور تا زنده بود، قدر ندید؟
امیرحسین شریفی تهیهکننده باسابقه که در تولید دو فیلم “الماس بنفش” و “مستاجر” کنار رحیمیپور فقید بود، با بیان مطلب فوق گفت: رحیم را از دهه شصت شناختم یعنی همان زمان که زودتر از خیلی از مدعیان، فیلم دفاع مقدسی “زندان دولهتو” را ساخت و خیلی زود هم علایق مشترک، ما را به همکاری کشاند و چند فیلم کنار هم کار کردیم. متاسفم که رحیمیپور رفت چون در این یکدهه اخیر بسیار تلاش کرد که کار تازهای کند و نتوانست.
این تهیهکننده ادامه داد: همین دو هفته پیش بود که رحیمیپور فیلمنامه سریالی انقلابی را برایم فرستاد. فیلمنامه را خواندم و دیدم هنوز همان نگاه متعالی به آدمهای جنگ را در کار دارد و با همان خلق و خوی انسانی، به شخصیت پردازی پرداخته و بدون پردهدریهای اخلاقی، داستانی جذاب روایت کرده. وقتی از او پرس و جو کردم که چرا چنین فیلمنامهای را برای تولید دراختیار ارگانهای مدعی حمایت از آثار ارزشی نمیگذارد، دلش خون بود که چون اهل ریاکاری نیست و مجیز مدیران را نمیگوید، هیچ حمایتی نمیبیند.
تهیهکننده “ضیافت” و “پری” با اشاره به تلاشهای این کارگردان فقید برای کار در سینما و تلویزیون گفت: مدیران نهادهایی مثل فارابی و اوج و انجمن دفاع مقدس بگویند برای امثال رحیمیپور چه کردند؟ مدیران فارابی خیلی وقت پیش او را بایکوت کردند چون بی تعارف آنها را نقد میکرد و نگاه غلط آنها به تولید فیلمهای شبههنری بی مخاطب را به چالش میکشید. از نظر رحیمیپور سینما بدون مخاطب معنا نداشت و برای همین بود که مدیران دهه شصت فارابی که اثرات تفکراتشان همچنان تا امروز باقیست امثال این فیلمساز را طرد کردند.
شریفی افزود: رحیمیپور فیلمهایی مثل “زندان دوله تو” و “اتاق یک” را در کارنامه داشت که هر یک از آنها برای اینکه فیلمسازی تا آخر عمر بتواند مشمول حمایت باشد کافیست ولی چون او آدمی بود که به هیچ مدیری باج نداد، مدتها بیکار بود تا خبر فوتش را شنیدیم.
تهیهکننده “هور در آتش” گفت: برای من در تولید، شخصیت کارگردان خیلی مهم است و بارها تصمیم داشتم از او به عنوان کارگردان در یک پروژه انقلابی استفاده کنم ولی متاسفم که بگویم حتی اجازه ندادند او یک تلهفیلم بسازد!!! اینکه چرا مدیران ارگانهای مختلف در شعار، دم میزنند در حمایت از فیلمسازان انقلابی ولی در عمل آنها را به دفتر خود راه نمیدهند فقط ریشه دارد بر وارونگی فرهنگی. اگر مدیران فرهنگی بر سر کار بودند از امثال رحیمیپور بیشتر استفاده میشد و این طور نبود که تازه بعد از مرگ متوجه دستاوردهای آنها بشوند.
تهیهکننده “اشک سرما” خاطرنشان ساخت: متاسفم از مرگ رحیمیپور ولی خوشحالم از اینکه او تا لحظه مرگ پای آرمانهایش ایستاد و مجیز مدیر هیچ ارگانی را نگفت! واقعا موقعیت بلاهتباری است که مدیران نهادهای مثلا ارزشی متمول این مملکت از باز بودن درهای خود به سوی فرنگیونی مثل الیور استون و مل گیبسون میگویند و حتی کارمندان بیبیسی یا صدای آمریکا را به جشنوارهها یا شبکههای خود خود دعوت میکنند ولی فیلمسازان انقلابی مومن و مسلمان، کاملا منزوی شدهاند.
شریفی ادامه داد: شاهد بودم که رحیمیپور برای دیدار با یک مدیر تلویزیون ساعتها پشت در اتاق او ماند و مدیر مربوطه که حالا آقازادهاش را کارگردان کرده، حتی به اندازه یک ربع به او فرصت نداد. رحیمیپور که فوت شد و رفت ولی هر مدیر باوجدان باید رحیمیپورهای زنده را دریابد.
این تهیهکننده بیان داشت: جمال شورجه دیگر کارگردان انقلابی است که در “شب دهم” با ایشان کار کردم. ایشان هم نزدیک به هشت سال در دولت قبل بیکار بود و نتوانست هیچ کدام از طرحهایش را به نتیجه برساند تا در نهایت گرفتار سکته مغزی شد و حالا که به شدت بیمار است،تازه برخی مدیران، یادشان افتاده به خانه اش بروند و با او سلفی بگیرند.
امیرحسین شریفی ابراز امیدواری کرد: از رحیمیپور و شورجه که گذشت،امیدواریم با حضور رییس تازه در سینما، مدیرانی در زیرمجموعههای سینمایی گمارده شوند که تاریخ سینمای انقلاب و سینماگران انقلابی را خیلی خوب بشناسند تا این طور نباشد که تازه بعد از مرگ رحیمیپورها،یادشان بیفتد چنین فیلمسازانی هم داشتهایم.