سینماروزان: محرومیت نقاط جنگزده ایران، سه دهه پس از پایان جنگ کماکان باقیست و وقتی به وادی فرهنگ میرسیم این محرومیت دوچندان میشود. کافیست به آمار توسعه زیرساختهای فرهنگی در نقاط مختلف ایران نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم مناطق جنگزده چگونه با حداقلها میسازند.
روزنامه اصلاحطلب “اعتماد” با مرور کمبود امکانات فرهنگی در خرمشهر نوشت: بيست و دومين جشنواره تئاتر فتح خرمشهر روز گذشته به پايان رسيد؛ جايي كه حدود ۵۰۰ هنرمند از چند شهر كشور آثار نمايشي خود را با كمترين امكانات روي صحنه بردند. وقتي مينويسم با كمترين امكانات، غلو نميكنم چون تمام نمايشها مجموعا در سه سالن اجرا شد كه بيتعارف ميتوان گفت هيچكدام سالن استاندارد نمايش نبودند. سالن «خليج فارس» خرمشهر مانند بسياري از اماكن مشابه در شهرستانهاي ايران بيش از آنكه محل اجراي نمايش باشد، مكاني براي سخنراني است كه حالا به منظور نمايش هم استفاده ميشود. بايد از نزديك مشاهده ميكرديد چطور سِنِ محل سخنراني را براي اجراي نمايش آماده كرده بودند. اگر بخواهم تصوير دقيقتري ارايه كنم پيشنهاد ميدهم سازه مكعب شكلي را تجسم كنيد كه روي سن سالن همايش ساخته شده و ۵۰ نفر ظرفيت دارد. بدون محل نشستن راحت، بدون تكيهگاه، امكانات نوريِ مناسب و كاملا ابتدايي. در مجاورت همين مثلا سالن تئاتر، زميني باير وجود دارد كه از سه سال قبل قرار بوده در آن پلاتوي بلكس باكس – پلاتوي نمايشي خرمشهر- ساخته شود، اما نشد.
این روزنامه ادامه داد: «نگارخانه شهريار» كه قرار بود به «پلاتو غريفي» تغيير نام دهد نيز نمونه ديگرِ اين سهگانه عجيب و غريب است. يك جعبه بدون امكانات با كف سنگ! بدون آكوستيك مناسب صدا و امكانات نوري، بيآنكه نام و نشان محل اجراي نمايش را بر پيشاني داشته باشد. كافي است غروب در پيادهراه مقابل مجموعه قدم بزنيد، تاريكي به حدي است كه اصلا متوجه نخواهيد شد جماعت به چه علت در محل ازدحام كردهاند. يك لوله آهني از سمت چپ سقف به سمت راست جوش داده شده كه روي آن لوله! دو پروژكتور بستهاند تا بازيگر در خفقان و گرما زير نورش به اجرا بپردازد. اينجا هم قرار بوده پلاتوي اجراي نمايش باشد، اما نشد.
“اعتماد” افزود: در همين اثنا كه مشغول بازديد از امكانات كه نه، فقر كامل زيرساخت بچههاي تئاتر خرمشهر بودم، از پايتخت خبر رسيد تماشاگري در يكي از سالنها هنگام خروج دچار حادثهاي شده است. ظواهر امر نشان ميداد چند نفري هم طبق معمول دست به تلفن شدهاند و نتيجه هم كه روشن، فضاي مجازي و خود خبرنگارسازي و درخواست توييتريِ يك اكانت بينام و نشان خطاب به وزير ارشاد كه، آقا اين چه وضعي است؟ رسيدگي كنيد. سيدعباس صالحي هم در حركتي جالب بيفوت وقت به اكانت بيهويت پاسخ نوشت كه بله! همين حالا دستور دادم مديركل هنرهاي نمايشي پيگيري كنند. اينجا شد!
این روزنامه خاطرنشان ساخت: حال جا دارد از وزير فرهنگ بپرسيم كه لازم است براي صدور سريع دستور ساخت ۲ پلاتوي معمولي تئاتر در خرمشهر در توييتر عكس و فيلم بارگذاري كنيم؟ اگر قرار بر مديريت مجازي بود كاش همان سه سال پيش رسما اعلام ميشد تا ما خبرنگاران جاي گزارش مكتوب و تصويري در روزنامهها و خبرگزاريها زودتر دست به موبايل و توييتر شويم، بلكه بچههاي محروم خرمشهر و آبادان امروز يك صندلي راحت براي نشستن داشتند.