یک سکانس سینمایی⇐روایت رییس دفتر اصلاحات از حرمسرای قذافی!!
سینماروزان: اینکه در روزهایی که بخش عمده مشکل جامعه بیکاری، کمبود اشتغال و گرفت و گیرهای اقتصادی است محمدعلی ابطحی که زمانی رییس دفتر دولت اصلاحات بود و بعد از انتخابات88 هم اعترافات عجیبی کرد(!) به بهانه معرفی یک کتاب از حرمسرای قذافی بگوید، میتواند رقم زننده درامی باشد که از فاصله افتادگی میان نیازهای جامعه و آرای رئوس میگوید.
ابطحی در یادداشتی با عنوان «زندگی تاریک یک دیکتاتور» در «اعتماد» به بهانه معرفی کتاب «حرمسرای قذافی» به شرح آنچه پرداخته که در حرمسرای قذافی بر زنان میرفت.
متن یادداشت ابطحی را بخوانید:
يكي از قديميترين عناويني كه در رابطه با تاريخنگاري يا داستانسرايي از پادشاهان و قدرتمندان در نوشتهها و فيلمها از آن ياد ميشود، وجود حرمسراهاي آنان است. اخيرا كتابي با نام حرمسراي قذافي در ايران ترجمه شده و نشر ثالث آن را منتشر كرده و خواننده هم پيدا كرده است. كتاب يادآور داستانهاي قديمي حرمسراها و هزار و يك شبها است و شايد به همين دليل مشتري هم پيدا كرده است.
قبل از نقد اين كتاب، اهانت بزرگي در طول تاريخ به زنان شده است كه هميشه به نوعي از آنان به عنوان ابزار تفريح ياد شده است. دنياي مدرن و غيرمدرن و سالهاي دور ونزديك هم در اين ظلم شريك بوده و هستند و فرقي نداشتهاند.
حرمسراها هم كه هميشه در كنار قدرت، چه به صورت رسمي يا غيررسمي وجود داشته و به نوعي پذيرفته شده بوده است نشانه بارز اهانت به زن درتاريخ است.
اما كتاب حرمسراي قذافي نتيجه كار خبرنگاري فرانسوي است به نام آنيك كوژان. تحقيق و نگارش اين كتاب البته بعد از سقوط و مرگ قذافي آغاز شده و شايد تنها در شرايط بعد سقوط امكان تحقيق در اين مساله به وجود آمده است. البته كمي از استنادش هم كم كرده است. معمولا بعد از سقوط هر رژيمي عليه آن حرفهاي مبالغهآميزي زده ميشود. گرچه اين مبالغهها درصد اندكي است و به اصل تحقيق آسيبي نميزند. قذافي در بين رهبران عرب يك شخصيت متفاوت بود. خيلي طولاني حكومت كرد. ديكتاتور بود. انقلابي مينمود. دوست داشت بيشتر آفريقايي تلقي شود تا عرب. به رهبر جهاني بودن علاقه زيادي داشت. چه رهبر عربها و مسلمانان يا رهبر آفريقاييان. به ارايه طرحهاي نو جهاني علاقهمند بود. خودبزرگبيني بينظيري داشت. اما هيچكدام از اين عناوين موضوع كتاب حرمسراي قذافي نيست. اين كتاب رابطه قذافي و زنان است. شايد ندانيد كه محافظان علني قذافي در همه جا و حتي سفرهاي خارجياش دختر بودند و كمتر چنين نمونهاي ديده شده است
نيمه اول كتاب حرمسراي قذافي گفتوگوي دختري بنام ثريا است كه ادعا دارد در دوران آغاز جواني و در بازديد قذافي از دبيرستانشان، رهبر دستي به سرش كشيده و اين علامتي بوده كه فرداي آن روز از طرف قذافي زناني آمدهاند كه او را براي تقديم دست گل به حضور قذافي به كاخ ببرند. عاشقانه پذيرفته و به العزيزيه كه مجموعه كاخ قذافي بوده، رفته است ولي در همانجا نگهش داشتهاند و در زير زمين العزيزيه زندانياش كردند تا هر زماني كه قذافي خواست مهمان او شود.
بيشتر خاطرات ثريا از مبروكه مدير تشريفات زنانه قذافي است كه حسابي با رهبر ندار بوده است. سليقه او را ميشناخته و از كشورهاي مختلف با كيفهاي هدايا، زنان زيباي جهان را به عنوان ديدار توريستي از ليبي دعوت ميكرده است و البته به اتاق قذافي هم راهنمايي ميشدهاند.
البته در همين كتاب هم يك بخش مفصلي هست كه از ايدههاي حاميانه قذافي از زنان ياد ميكند. معتقد بوده بايد با رسمهاي عربي ضد زن مبارزه كرد. مراكز بزرگي براي زنان درست كرده بود. و اصرار داشت سردمدار آزادي زنان در آفريقا باشد و مثلا محافظان زن را يا آموزشهاي نظامي زنان يا عضويت آنان در كميتههاي انقلابي و اصرار بر نبودن حجاب را كارهاي اصلاحطلبانه خودش ميداند. در اين كتاب مرزهاي اين رفتارهاي اصلاحطلبانه براي زنان با دستاندازيهاي جنسياش مخلوط شده است.
در قسمت دوم كتاب مصاحبه با زنان ديگري است كه به صورت موردي به دام قذافي افتادهاند و در آنجا نماندهاند. آنها هم از هداياي عجيب و غريب و رفتارهاي هيستريك قذافي ياد ميكنند. همچنين خبرنگار توانسته است در زندانهاي مختلف با نزديكان قذافي فقط در مورد زنبارگيهايش مصاحبه كند. ادعاهايي در اين قسمت شده كه قذافي علاقهمند بوده است كه به زنان دست نيافتني دست بيابد. مثل همسران رهبران آفريقايي يا نزديكانش يا زنان معروف جهان چه در وادي سياست يا هنر. فيلمي هم چند سال پيش ساخته شده بود به نام ديكتاتور. در آن كتاب هم به همين نكات اشاره كرده بود.
گرچه هنوز هم در مورد حرمسراها نوشتن و زنان را عامل تفريح دانستن مخالفم اما از اين نويسنده بايد تشكر كرد كه بر زندگي يكي از زورگوهايي كه زنان زيادي قرباني خودش يا پول بيزبان نفت ليبي شدند، نور تابانده. شايد اين روشها كمتر شده باشد اما اين نوع خشونتها در همه جاي دنيا به خصوص توسط كساني كه پول يا زور دارند، كم نشده است.