سینماژورنال: مشکلات و ایرادهای موجود در سیستم مدیریتی انجمنی موسوم به انجمن منتقدان خانه سینما سبب ساز آن شده است که هرازگاه برخی از چهرههای مستقل عرصه نقد با نگارش مطالبی به آسیبشناسی عملکرد آن بپردازند.
به گزارش سینماژورنال حدودا یک ماه قبل بود که نیما حسنی نسب روزنامهنگار سینمایی با نگارش یادداشتی برخی از آسیبهای گریبانگیر این صنف را بیان کرد(اینجا را بخوانید) و سه هفته قبل نیز امیر فرضاللهی بازرس علیالبدل پیشین انجمن برخی از سوءاستفادههای صورت گرفته در انجمن را رسانهای نمود.(اینجا را بخوانید)
در تازهترین مورد فریده ذاکری که بیشتر از یک دههای میشود عضو انجمن منتقدان خانه سینما است، در گزارشی به مرور برخی از اتفاقاتی پرداخته که در انتخابات اخیر انجمن منتقدان خانه سینما رخ داده است.
متن کامل گزارش فریده ذاکری را در ادامه می خوانید:
برای بیان انتقادات در انتخابات شرکت کردم اما…
در سالهای اخیر شاهد بودهام اغلب دوستان رسانه ای عضو انجمن منتقدان خانه سینما به خاطر عدم روشنگری و پاسخگویی به ابهامات پیرامون عملکرد شورای مرکزی انجمن، عطای انجمن را به لقایش بخشیده و در هیچ کدام از مراسم و برنامه های انجمن شرکت نمیکنند و احتمالا به خاطر دریافت کارت شرکت در جشنواره فجر است(!) که همچنان عضو انجمن بودن را یدک میکشند با این حال برای آن که بتوانم به عنوان یکی از اعضای این انجمن لااقل انتقاداتی که به سیستم مدیریتی آن دارم را بیان کنم در جلسه انتخابات اعضای شورای مرکزی انجمن که چند شب پیش برگزارشد شرکت کردم.
اما زهی خیال باطل چراکه خیلی زود فهمیدم مثل همه این سالها، امسال هم بنا نیست فضایی برای نقد درون انجمنی فراهم باشد و کسی تاب شنیدن انتقادات را ندارد… از آن طرف روند برگزاری انتخابات هم به بیبرنامهترین شکل ممکن پیش رفت و شرایطی پدید آمد که باز هم آنها که سالهاست این انجمنِ تحت قیمومیت خانه سینما را مدیریت می کنند باز هم بر کرسی های خویش تکیه زنند.
هیچ گزارش درستی از عملکرد سالانه انجمن ارائه نشد
ضعف در مدیریت و برنامهریزی که پاشنه آشیل همیشگی انجمن بوده در این انتخابات هم به چشم می خورد؛ شروع برنامه با یک ساعت تأخیر همراه بود و به دنبال آن نیز حدودا ۴ ساعت وقت تلف کردن را شاهد بودیم بدون آن که حتی گزارش درستی از عملکرد سالانه انجمن توسط منشی، خزانه دار و بازرسین ارائه شود.
اتلاف وقت همراه با عشوههای او که انجمن را ملک پدری خویش می داند
در جریان برگزاری انتخابات هم همه چیز با بی سلیقگی و کم تجربگی تمام پیش رفت. بهترین راه این بود علاقمندان کاندیداتوری برای شورای مرکزی، پیشتر اعلام حضور میکردند و البته سوابق دقیق آنها به همراه سودی که میتوانند برای صنف داشته باشند نیز از طریق رسانهها در اختیار اعضاء قرار می گرفت تا در روز رأی گیری فقط اظهارنظر این کاندیداها و در نهایت رأی گیری آنها را شاهد باشیم با این حال کلی اتلاف وقت و هیاهو فقط بر سر اعلام نام کاندیداها صورت گرفت و البته در این میان ناز کردن و عشوه آمدن یکی از آنها که سالهاست به حضور در هیأت رییسه انجمن چنان ملک پدری می نگرد هم بیش از پیش موقعیتی ابزورد را پدید آورده بود!
بر سر هوادارانشان منت گذاشتند و قبول کردند باز هم کاندیدا شوند
این عضو عاشق ریاست که در ماههای اخیر با انتقادات فراوانی به واسطه سیاستهای تمامیت خواهانه خود در انجمن روبرو بوده است در ابتدا از این گفت که علاقهای به کاندیداتوری ندارد و چون خسته است دیگر نمی خواهد وارد هیـأت رییسه شود اما دوستان ایشان که گویا قبلا توجیه شده بودند(!) تا ایشان دم از خستگی زد بیتوجه به “نمیخوام نمیخوام”های نامبرده، با تشویقهای مکررشان که فضای انتخابات انجمن را شبیه فضای حاکم بر استادیوم آزادی کرده بود، از ایشان خواستند بر سر آنها منت گذاشته و قبول فرمایند که باز هم کاندیدا شوند و بازهم چون تشبیه نیما حسنینسب ایشان و دوروبریهایشان، مسافران شیشهای شهر فرنگ باشند و سایرین اهل طاعونی قبیلههای مشرقی…
البته که نتیجه نهایی انتخابات هم کاملا منطبق با علاقمندی این عضو عاشق ریاست پیش رفت چون تقریبا تمام رفقای ایشان در انجمن باز هم وارد هیأت رییسه شدند.
روسایی که تاب شنیدن یک نقد محترمانه را هم ندارند
آن شب با دیدن برخوردهای هیأت رییسه با یکی دو تن از منتقدین که شهامت اعتراض داشتند سکوت کردم! برایم عجیب بود که هیأت رییسه این انجمن که همه موجودیت و امتیازات مادی و غیرمادی خود را از طریق واژهای به نام “نقد” به دست آورده خودش از شنیدن حتی ساده ترین نقدها هم رگ گردنش متورم می شود.
یک نمونه اش زمانی بود که یک عضو انجمن پشت میکروفون قرار گرفت و شروع به نقد عملکرد رییس انجمن نمود؛ روسا چنان در برابر این عضو کاملا مستقل و اتفاقا دارای سوابق مناسب نویسندگی واکنش نشان دادند که نگو و عجیب اینکه به سرعت دستور حذف حرفهای ایشان را از صورت جلسه دادند و به دنبال آن نیز به هیچکس اجازه اعتراض داده نشد!!!
پیشکسوتان نقد قید کاندیداتوری را زدند و بجایش کارگردانان شکست خورده کاندیدا شدند
شاید همین رفتارها بود که باعث شد یکی دو نفر از پیشکسوتان عرصه نقد سینمایی که قصد کاندیداتوری را داشتند خیلی راحت قید این کار را زدند و در عوض کارگردانانی شکستخورده که در کانون کارگردانان مجالی برای ظهور نمییابند کاندیدای حضور در هیأت رییسه انجمن منتقدان خانه سینما شدند!!!
آن شب متأسف شدم از اینکه عضو انجمنی هستم که روسایش برخلاف نامش جز تعریف و تمجید از عملکرد خود را برنمیتابند اما در اینجا به صراحت می گویم مشکل نه فقط از آن منفعت طلبان و کاسبکاران که از بدنه صنفی است که در برابر این رفتارها واکنش نشان نمیدهد!
چگونه است منتقدی که بناست با نقدش سینما را اصلاح کند حتی جرأت ندارد نقدی صریح و بی پرده را درباره آفات صنفی که عضوش است بیان کند؟
اونی که رفت پشت میکروفن اقای جابر تواضعی بود که یکی از منتقدای خوب ماست چرا اسمشو نزدید؟؟
ایشون بسیار ادم باتربیتیه و باعث تاسفه که نذاشتن حرف بزنه
متاسفانه خسرو دهقان هم که اومده بود برای کاندیداتوری وقتی این رفتارا رو دید قید کاندیدا شدن و زد
از اون طرف جبار آذین هم سالهاست سراغ انجمن نمیاد
همین طور احمد طالبی نژاد
و طهماسب صلح جو
چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا؟؟؟
خانم ذاکری دم شماا گرم
درود بر شرفت که مثل بعضیا نیستی که از ترس و واهمه از کف دادن یک کارت صداشون درنمیاااد
حرف درستو اخر زدی…یه مشت آدم بیکااره که فقط حق عضویت میدن و سال تا سال یه خط نق نمی نویسن و با همون حق عضویت هم میان کاخ جشنواره چه فرقی داره براشون که کی رییس بشه؟؟؟
اونا خودشون هم هویتشون به عنوان منتقد زیر سواله چه به اینکه بخوان بیان و نقد کنن
بیله دیگ بیله چغندر
… مشکل اصلی انجمن است. و عضو بودن افراد بی ربط و فک و فامیل ها نیز مشکل دوم
همین طوره..غلبه یه عده محدود باعث شده این صنف ابدا کار صنفی انجام نده…
فقط یک سوال دارم
با کارت این انجمن میشه یک فیلم با تحفیف دید؟
اصلا
یعنی حتی برای ما نویسندگان سینمایی که وظیفه اصلیمون تماشای فیلم و نقد کردنش هم این انجمن هیچ تسهیلاتی برای فیلم دیدن قائل نشده
اقای طهماسب صلح جو وقتی استعفا داد حرفای جالبی زد…
ایشون گفت:
متاسفانه تنها کار صنفی انجمن منتقدان شده است جشن برگزار کردن و دادن کارت جشنواره. این انجمن داستانهای فراوان برای گفتن دارد و به عنوان کسی که از همان اولین روز راه اندازی اش تابحال در انجمن بوده ام حرفها برای گفتن دارم…
طهماسب صلح جو که طی همین مدت کوتاه حضورش به عنوان رییس انجمن منتقدان سعی کرد به آسیب شناسی مشکلات اصلی انجمن و همین بی ربط بودن برخی اعضا به صنف بپردازد، گفت: اصلی ترین نظرم این بود که باید یک طبقه بندی میان اعضا صورت گیرد و میان کسی که حرفه اش روزنامه نگاری است و منبع درآمد دیگری ندارد با کسی که کارش نویسندگی نیست و مثلا سالی دو پاراگراف مطلب در وبلاگش می گذارد تفاوت قائل شد.
به گفته وی؛ او که روزنامه نگار حرفه ای است باید در راس قرار گیرد. بارها به دوستان گفتم اینکه به هر که از راه می رسد به واسطه پرداخت حق عضویت سالانه کارت می دهید درست نیست.
جبار آذین یه منتقد پیشکسوت دیگه بود که بعد از طهماسب صلح جو یه یادداشت صریح نوشت با این مضمون که :
موجودیت انجمن منتقدان سینما بخاطر عملکرد غیرصنفی سوداگران سیاستزده زیرسوال رفته/ ملیجکهای سیاسی به خوش رقصی ادامه میدهند/ مدتهاست صدای کوبیده شدن طبل سوداگری و معاملات نان و بادنجان از آن به گوش میرسد
متاسفانه از انجمن منتقدان و سینمایی نویسان دیگر نمی توان به عنوان یک تشکل صنفی با اهداف صنفی و فرهنگی یاد کرد چراکه مدتهاست صدای کوبیده شدن طبل سوداگری و معاملات نان و بادنجان و بازیهای سیاسی از بام آن به گوش میرسد و این تراژدی اسفباری است.
صدالبته نمی توان و نباید کوششها و عملکردهای مثبت و تاثیرگذار بعضی از اعضای شوراهای مرکزی و تعدادی از اعضای سختکوش و متعهد انجمن از آغاز تاسیس آن تاکنون را نادیده گرفت و باید با قدردانی از تلاشهای آنان یادشان را گرامی داشت ولی اکنون مساله این است که نه تنها فعالیت جمع قلیل صدیق که موجودیت و آینده انجمن به دلیل عملکردهای غیرصنفی، غیراخلاقی و غیرفرهنگی سوداگران سیاست زده زیر سوال رفته است.