سینماژورنال: طبیعی بود که با مرگ حبیب محبیان خواننده پاپ ایرانی(اینجا و اینجا و اینجا را بخوانید) نام محمود احمدینژاد و یارغارش اسفندیار رحیممشایی هم سر زبانها بیفتد.
به گزارش سینماژورنال به هر حال حبیب محبیان در دوره دوم ریاست جمهوری احمدینژاد و بعد از نگارش نامهای خطاب به رییس دولت دهم خواستار حضور در ایران شد و بعد از مدتی به همراه خانوادهاش به ایران بازگشت و در رامسر ساکن شد.
در بازگشت حبیب به ایران اسفندیار رحیممشایی مشاور رییس دولت دهم نیز نقشی موثر ایفا کرد و حتی در این باره گفته بود: اینکه یک ایرانی بخواهد فعالیتی در داخل و خارج از کشور داشته باشد، مطابق چارچوب و قوانین آزاد است و مشکلی ندارد. فعالیت هنری در همه بخشها از جمله موسیقی برای همه هنرمندان در داخل و خارج از کشور آزاد است و برگشت به ایران برای کسی مشکلی ندارد.
مدتی بعد از حضور حبیب در ایران، حرف و حدیثهایی پیش آمد درباره علاقه احمدینژاد به صدای حبیب و قطعات او و برخی نیز این شایعه را رواج دادهاند که “سمیر زند” فرزند آیتا.. خزعلی بوده در هماهنگی با احمدینژاد شرایط بازگشت حبیب را به ایران فراهم کرده! حتی برخی از فانتزیسازان از اجرای اختصاصی حبیب برای احمدینژاد گفتند؛ اجرایی بدون ارکستر و با حضور حبیب و فقط یک گیتار که با آن قطعه “مرد تنهای شب” خوانده شده!
این شایعات پس از درگذشت حبیب مجددا داغ شد و حتی از این سخن گفته شد که احمدینژاد به صدای سیاوش قمیشی هم علاقه داشته و بنا بوده وی را به ایران بازگرداند!
در امتداد چنین روندی بود که مشاور رسانهای دولت سابق هم مرتب در این باره مورد سوال واقع شد که آیا احمدینژاد بر سر مزار حبیب حاضر خواهد شد یا نه؟
فانتزیسازیهای کودکانه و تبلیغاتی
بدیهی بود که طیف نزدیک به احمدینژاد به واسطه تسهیل شرایط ورود حبیب به ایران در دوران احمدینژاد با سوالات این چنینی مواجه شوند اما اینکه در این مسیر بازار فانتزی سازی و شایعه پراکنی آن قدر پررنگ شود که از اجرای کنسرت اختصاصی حبیب برای رییس دولت دهم و علاقمندی او به صدای قمیشی سخن گفته شود بیش از حد کودکانه و تبلیغاتی به نظر میرسد.
درست است که رحیممشایی مشاور احمدینژاد بنا بر اندیشههای خاصی که داشت از طریق شورای عالی ایرانیان خارج از کشور پیگیر بازگشت برخی از چهرههای خارجنشین و از جمله خوانندگان لسآنجلسی به کشور بوده است اما همه فعالیت او در این مسیر جز بازگشت حبیب به ایران ثمری نداشت.
تلاش برای بازگرداندن شادمهر، بیژن مرتضوی و معین
یارغار احمدینژاد علاقه زیادی داشت که شادمهر عقیلی خواننده سفرکرده ایرانی را که در کشور رشد کرده و اوج گرفته بود را هم به ایران بازگرداند ضمن اینکه برخی خوانندگان لس آنجلسی هم با وعدههای وی به کشور بازگشتند با این حال چون نتوانستند مجوز فعالیت بگیرند قید ماندگاری را زدند.
از جمله این خوانندگان بیژن مرتضوی و نصرتا.. معین بودند که در بازگشت به ایران گمان میکردند خیلی زود شرایط فعالیتشان هم فراهم خواهد شد اما پس از مدتی چون دریافتند برای فعالیت دوباره در وطن باید سالها صبر کنند و شاید به نتیجه هم نرسند، قید حضور را زدند و به لسآنجلس بازگشتند.
شادمهر عقیلی هم به آن قدر از بوروکراسی صورت گرفته بر سر دریافت مجوز آلبومهایش در ماههای آخر حضور در ایران دلزده شده بود که حتی بازگشت به صورت موقت را هم قبول نکرد.
به گفتههای خود حبیب رجوع کنید
در چنین شرایطی اینکه مرگ حبیب مجالی شود برای گسترده کردن بازار شایعات درباره علاقه رییس دولت دهم به خوانندگان لسآنجلسی و حتی باز کردن پای فرزند یک روحانی در ماجرای بازگشت حبیب، به شدت احمقانه به نظر میرسد. به خصوص که حبیب حدودا نه ماه پیش از مرگ گفتگویی تفصیلی با “زندگی ایده آل” کرده بود و درباره بازگشت به وطن کوتاه و گویا حرف زده بود.(اینجا را بخوانید)
حبیب گفته بود: دیدار کوتاهی با مشایی در دفترشان داشتیم. دوستی که نزدیکی به دولت وقت داشت نامه ای تنظیم کرد و پیش احمدی نژاد برد. ایشان هم بلافاصله امضاء کردند و به ارشاد رسید. سه روزه مجوز گرفتم تا بتوانم آلبوم ضبط کنم تا اینکه شخصی که مایل به سرمایه گذاری بود مرا برد پیش آقای مشایی. به چه دلیل نمی دانم. مشایی خواستند مرا ببینند و گفتند اینجا وطن شماست و اگر برگردید خوشحال می شویم. برخوردشان خیلی خوب بود. وقتی فهمیدند تا سال ۶۲ ایران بودم برایشان جالب بود.
از آن سو سمیر زند فرزند آیت ا.. خزعلی نه تنها کمترین نقشی در بازگشت وی به ایران نداشت که فقط به واسطه پرداخت رقمی هنگفت توانسته بود شرایط اجرای یک قطعه دوصدایی با وی را فراهم کند.
حبیب حتی از این همکاری هم به شدت دلخور بود و گفته بود: درباره آهنگ “محکوم” باید بگویم شخصی{سمیر زند} به من زنگ زد و گفت اگر اجازه دهید من یک خط با شما بخوانم و من گفتم مخارجش بالاست. وی ابتدا همه شرایط را فراهم کرد و من رفتم و خواندم. اما وی شیطنت کرد و برخلاف ابتدای کار که گفت فقط یک خط می خواند دو سه خط خواند. البته من در عرض ۱۵ دقیقه خوانندگی را یادش دادم و در نهایت آهنگ ضبط شد و یک روز به من زنگ زد و گفت کلی از اساتید به من گفته اند دیگر خودت میتوانی بخوانی اما در نهایت زیر قولش زد و پول مرا تسویه نکرد.
حبیب افزوده بود: من با ایشان{سمیر زند} قرارداد نداشتم و اطمینان کردم. هیچ وقت کلاه سر کسی نگذاشتم و دوست هم ندارم کسی کلاه سرم بگذارد. حضرت علی(ع) می گوید اگر کسی خواست سرت کلاه بگذارد نگذار ولی اگر کسی کلاه سرت گذاشت بدانید که کلاه سر خودش گذاشته. این جوان بعد از آن جریان چند بار پیام داد و عذرخواهی کرد. حتی یک بار از دوبی زنگ زد و من قطع کردم. این آدمها خطرناک هستند.
وقتی حبیب بدون کمترین اشاره به علاقه احمدینژاد به صدایش به صراحت از ماجرای دیدار با یارغار احمدی نژاد حرف زده و از آن شفافتر خواننده آن قطعه دوصدایی را “خطرناک” توصیف کرده دیگر باز کردن پای شایعات و دمیدن در تنور فانتزی سازی چه سودی میتواند داشته باشد جز تحریف واقعیت؟
الحق مشایی یکه فعال فرهنگی بود.