سینماروزان/معصومه طاهری: چند وقت پيش دوستي ميگفت من هنوز نفهميدم آققويونلوها در تاريخ ايران چکاره بودند، ولي به لطف سريالهاي کرهاي الان دقيقاً ميدانم نقش شيلا، گوگوريو و اوکچه چقدر در تشکيل امپراتوري خيالي بزرگ کره مهم و تأثيرگذار بوده است؛ از بس مدام در چند سريال کرهاي اين موضوع گوشزد ميشود…
به گزارش سینماروزان و به نقل از “جوان” البته اين مطلب تنها يک مزاح ساده بود، اما واقعيت امر آن است که اصل تکرار از فنون روانشناسي رسانه اصل مهمي است که ميتواند به مرور زمان در ته نشست ذهن موضعي را جا بيندازد و نهادينه کند، شيوهاي که در حوزه تبليغات وآگهيهاي بازرگاني هم از آن بهره ميبرند.
اينکه چرا با بيبرنامگي و نبود مديريت، سريالهاي کرهاي در زمان پربيننده و پشت سر هم از شبکههاي تلويزيون پخش ميشود تا تاريخ کره که در صحت و سقم آن اعتباري نيست، ملکه ذهن مخاطبان شود، جاي سؤال دارد؟
از سوي ديگر استفاده از واژه امپراتور در سريالهاي کرهاي از بحثهاي ديگري درباره سريالهاي کرهاي است و آن اين است که در اکثر اين مجموعهها که به زبان فارسي ترجمه و دوبله شدهاند از واژه امپراتور براي حاکمان منطقه شبهجزيره کره استفاده ميشود. اين درحالي است که کلمه امپراتور معمولاً براي حکمرانان قلمروهاي وسيع که ملتهاي مختلف را شامل ميشود در ادبيات فارسي به کار ميرود.
در لغتنامه دهخدا درباره اين واژه ميخوانيم؛ امپراتوري يعني شاهنشاهي کردن. سلطنت و حکومتي که در راس آن امپراتور قرار دارد. مجموعه ممالک و نواحياي که تحت سلطنت امپراتور است. شاهنشاهي مجموعه ممالکي است که تحتنظر دولتي مقتدر اداره شود.
سه جزیره کوچک را امپراتوری ترجمه کرده اند!!!
اما ترجمههاي نادرست در اين سريالهاي دوبله شده که پخش ميشود خود در حال ساختن يک تاريخ عظيم براي شبهجزيره کوچک در شرق آسياست، حتي در سريال اخير «رؤياي فرمانرواي بزرگ» که از شبکه نمايش در حال پخش است، اين کلمه با آنچه هست در تضاد کامل است.
سه قبيله کوچک در يک جزيره کوچک که زير سايه امپراتوري چين واقع شدهاند با هم در حال جنگ هستند، اما مترجمين و دوبلورهاي ما آنها را امپراتور ميخوانند بهراستي اين بزرگ کردن چه معنايي دارد؟! درحالي که ما حتي جرئت نميکنيم ايران در زمان صفويه را با آن همه وسعت و ملتهاي زيرمجموعه خود امپراتوري بخوانيم چند حاکم قبايل کوچکي را با اين تحکم و احساس امپراتور مينامند!
به نظر ميرسد بيشتر ضعف در ترجمه و نبود دقت در دوبله مقصر اصلي است که کمکم به يک رويه تبديل شده است، براي مثال در سريال «دختر امپراتور» که از شبکه۵ به نمايش گذاشته ميشود در قسمتي به سربازان گروه حلقه ميگويد برويد از دشمن نمودار بکشيد و روي واژه نمودار کشيدن تأکيد فراوان دارد، بعد ميبينيم آن سربازان نقاشياي از ميدان جنگ کشيدهاند که حتي نميتوان آن را نقشه ناميد چه برسد به واژه علمي نمودار در حوزه نظامي!
لنگراندازی کشتی صداوسیما در کره؟
درباره مجموعههاي کرهاي و بازار داغ آنها در رسانه ملي عقايد مختلفي هست؛ برخي همان حرف مشهور که در يک گزارش تلويزيوني از سوي يک مخاطب زده شد و به يک مثل تبديل شد را مطرح ميکنند.
وي در گزارش فوقخبري گفت به نظر ميرسد صداوسيما يک کشتي دارد که هرازچندگاهي در يک کشوري لنگر مياندازد و به صورت فلهاي فيلم و سريال ميخرد. براي همين است که تا چند سال فيلمهاي آمريکايي در ايران باب ميشود و چند سال بعد فيلم و سريالهاي چيني، بعد ژاپني، در دورهاي مجموعههاي آلماني الان هم نوبت به کرهايها رسيده که با «جواهری در قصر»به صورت جدي پايشان به ايران باز شد. يکي از دوبلورهاي معروف صداوسيما درباره اين بحث ميگويد: دوبله فيلمهاي کرهاي بسيار سخت است، بهخاطر اينکه آنها واژهها را مانند ما تلفظ نميکنند، اما قيمت پايين اين آثار خريدشان را بيشتر کرده است.
مخاطبانی که شب شان را با سریال کره ای آغاز می کنند
هرچند اين حرف درست است منتهي پشت سر هم قرار گرفتن دو سريال در شبهاي بلند و سرد زمستاني اين روزها حاکي از بيبرنامگي و نبود مديريت است.
حالا ديگر کار به جايي رسيده که ميتوانيم بگوييم شبشان را با سريالهاي کرهاي آغاز ميکنند. برخي ميگويند علت جاذبه سريالهاي کرهاي توانايي آنها در ساخت اينگونه آثار است، درحاليکه وقتي به مجموعههاي کرهاي نگاه ميکنيم بيشتر از سريالهاي ايراني به قول معروف در آنها سوتي ميبينيم، مثلاً فردي ميگويد من ۱۰ هزار نيرو دارم، اما در تصوير تنها چند نفر پشت سر او هستند يا کاخ امپراتور فرضي از يک اتاق پذيرايي هم کوچکتر و تنگتر است و…