سینماروزان: محمود رضوی تهیه کننده آثاری همچون «پادری»، «دلبری» و «معراجیها» در اکران نوروزی فیلم «ماجرای نیمروز» را روی پرده دارد.
«ماجرای نیمروز» که ماجرای چگونگی به هلاکت رسیدن موسی خیابانی از سران منافقین را روایت میکند به واسطه اینکه سه ارگان متنفذ از حوزه هنری گرفته تا فارابی و تصویرشهر وابسته به شهرداری حامی تولید آن بوده اند وضعیتی کم نظیر در سینمای ایران دارد و بسیاری دوست دارند درباره عقبه تهیه کننده ای که سه ارگان تمام قدر به حمایت از او ایستاده اند بیشتر بدانند.
در همه ماههای حضور این تهیه کننده در سینما و تلویزیون فراوان درباره حمایت ارگانهای شهری از او گفته شده بود و حالا این تهیه کننده در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری «مهر» ارگان سازمان تبلیغات اسلامی صادقانه درباره نقش پررنگ شهردار تهران در موقعیت فعلی خود سخن گفته است.
رضوی البته در این گفتگو درباره ماجرای غیبت طولانی از خدمت سربازیش هم که پیشتر رسانه های مستقل به آن اشاره کرده بودند هم صحبت کرده است و این را هم گفته که در دوران تحصیل درس خوان هم نبوده و نهایتا هم بیشتر از دیپلم عایدش نشده است!!!
بخشهایی از گفته های رضوی را بخوانید:
شما مانند دیگر پسرحاجیهای دهه ۷۰ سربازی نرفتید؟
سربازی در آن زمان نرفتم، اما بعداً رفتم.
چرا؟ نخریده بودید؟
نه نخریدم.
پس چطور؟ چون سال ۷۷، ۱۸ سالهتان شده بود و باید سربازی میرفتید.
درست است، اما در آن سنین خیلی به ازدواج فکر میکردم و با خودم گفتم اگر بخواهم سربازی را بخرم بهتر است اول ازدواج کنم که قیمت سربازی نیمبها شود. البته درنهایت نه زن گرفتم و نه توانستم سربازی را بخرم چون دیگر خرید سربازی جمع شده بود.
چه سالی محصل بودید؟
سال ۶۴ کلاس اول دبستان را شروع کردم، یعنی ۵ سالگی.
چرا اینقدر زود؟
احتمالاً خیلی اذیت میکردم و میخواستند زودتر به مدرسه بروم. سر کلاس رفتم و از همه هم کوچکتر بودم و تنها میتوانستم پشت میز اول بنشینم. تابستان سال بعد کلاس دوم را خواندم و سال ۶۵ کلاس سومی شده بودم. ارتحال امام که سال ۶۸ بود، من کلاس پنجم بودم و امتحانات نهایی برگزار میشد. سال ۷۴ هم دیپلم گرفتم. ولی ادامه تحصیل ندادم!
اول سیمای مهر بود یا شما تهیهکنندگی میکردید؟
اول آن موسسه «مشکات مهر» بود، بعد از سال ٨٤ یک سال در شهرداری و گروه مشاوران جوان بودم، اما محیط اداری با روحیات من سازگار نبود و کار اداری برایم خستهکننده بود، کار اداری را خیلی نمیپسندیدم. وقتی خواستم از کار بیرون بیایم، پیش آقای دکتر قالیباف رفتم که ایشان پیشنهاد دادند چون سابقه کار فرهنگی داری، وارد این حوزه سینما بشوید و بروید خودتان را نذر فرهنگ کنید و هرچه میخواهی تلاش کنی در حوزه فرهنگ انجام بده ، جایی هم لازم شد من هوای شما را دارم.
«سیمای مهر» هم در حوزه سینما و تلویزیون بنا به همان توصیه آقای قالیباف به من در سال ۸۵ کارش را شروع کرد.
رابطه «سیمای مهر» و آقای قالیباف فقط این بوده که شما کاری را شروع کنید و ما حواسمان هست یا بیشتر از این حرفها بوده است؟
اگر دنبال آن شایعات هستید که سیمای مهر متعلق به آقای دکتر قالیباف است یا سرمایه اینجا را تامین کرده اند من میگویم اینها نیست، بیشتر از اینهاست سید محمود رضوی متعلق به آقای قالیباف است ، ایشان مشوق و نیروی محرکه حرکت اول من برای سینما بود و مرا برای انجام کارها «هُل» داد اگر اصرار ایشان نبود اصلا شاید وارد این حوزه نمیشدم.
حمایت معنوی قالیباف همیشه در کنارتان بوده است؟
یقیناً اگر آقای قالیباف نبود، من هم اینجا نبودم. دفتر تبلیغاتی میزدم که تیزر و مستند صنعتی میسازد. کسی که به من اطمینان قلبی و اعتمادبهنفس داد و گفت که خودتان را وقف فرهنگ کنید، آقای قالیباف بود. هنوز یادداشتهای جلسههایی که داشتیم را دارم. آقای قالیباف پتانسیلی که یک فرد برای پریدن لازم دارد را ایجاد کرده بود و انصافاً هرجایی که کم آوردم، حضور داشت؛ مانند پدری که شاید به بچهاش پولتوجیبی ندهد ولی حواسش هست. من میگویم بودن یا نبودن موسسه سیمای مهر به آقای قالیباف بستگی دارد، چون اگر یک روز سیمای مهر هم نباشد، باز رضوی هرکجا بایستد و کار کند، برای آقای قالیباف است. فلسفه وجودی این دفتر از آقای قالیباف و همان جلساتی است که داشتیم. کسی هم بودند که در شکلگیری و به وجود آمدن ارتباطات مختلف مؤثر بودند.
آشنایی با آقای عسگر پور هم از طریق آقای قالیباف اتفاق افتاد و اگر ایشان نبود که ارتباط اولیه را ایجاد کند.{این بخش ساعاتی بعد از انتشار در خبرگزاری مهر به این صورت تغییر یافت⇐ آشنایی با آقای عسگر پور هم به دلیل حضور ایشان در سازمان فرهنگی هنری آن روزها اتفاق افتاد و اکثر اتفاقات و ارتباطات سینمایی ما با حضور آقای عسگرپور اتفاق افتاد.}
“قتل” موسی خیابانی!
طوری نوشتید انگار موسی خیابانی یک آدم مظلوم و بیچاره بوده که دژخیمان و سفاکان اومدن و کشتنش. نه عزیز من. یه مقدار تاریخ مطالعه بفرمایید که موسی خیابانی و دوستانش چقدر دستشون به خون مردم و مسئولین آلوده بود.
قتل بار مثبت نداره
فیلم درباره به قتل رساندن سران منافقین ه و از جمله همین موجود شریر
جالبه که یه آشنایی با شهردارر باعث شده این بنده خدا که خودش هم میگه حتی درسخون هم نبوده این طوری بکشه بالا
خدایا یک شهردار هم نصیب ما کن
این جمله که «اگر قالیباف نبود من هم نبودم»
میتونه مصداق بت پرستی باشه؟؟؟
من تا خالا فکر میکردم رضوی با این چهره اش از فرماندهان جنگ بوده ؟!! نمیدونستم سرباز فراری بوده . وای به حال …….
دوست عزیز این آقا که یه شبه ره صدساله رفته و با پول بیت المال فرت و فرت فیلم و سریال ساخته، اصلن سنش به جنگ قد نمیده و متولد سال ۵۹ هست.