سینماروزان: حدودا یک سال پیش و بعد از هیاهوی پیش آمده بر سر نمایش «فروشنده» اصغر فرهادی در جشنواره کن و هویدا شدن کلیت داستانی فیلم بود که سینماروزان در گزارشی تفصیلی به گرته برداری فرهادی از یکی از آثار مهم بهرام بیضایی با عنوان «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» اشاره کرد.(اینجا را بخوانید)
به گزارش سینماروزان با این حال در آن زمان فرهادی برای آن که شباهت با آن فیلمنامه دردسرساز نشود سعی زیادی کرد که پای آرتور میلر را به فیلمش باز کند و غلامحسین ساعدی را به اثرش ربط دهد؛ ارتباطاتی که مانند منگنه کردن اشیاء بیربط به هم بود!
حالا تقریبا یک سال بعد از آن هیاهو شهلا لاهیچی مدیر انتشارات روشنگران و ناشر رسمی آثار بیضایی در ایران در گفتگو با «شرق» به صراحت به گرته برداری فرهادی از «حقایق…» اشاره کرده و بیان داشته است: شما این تأثیر کتابِ «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» نوشته بیضایی را روی آخرین اثر فرهادی، فیلمِ «فروشنده» میبینید، اثری که اسکار گرفت و مایه افتخار همه ما ایرانیان شد و این ابدا اشکالی ندارد.
اینکه لاهیجی که یک ناشر است از بی مشکل بودن این تأثیرگذاری سخن گفته جای سپاس دارد و البته امیدواریم این تأثیرپذیری که در «فروشنده» حتی بدون ذکر نام بیضایی صورت گرفته درباره دیگر تأثیرپذیریهایی که ممکن است توسط گمنامان هنر صورت گیرد نیز همین اندازه راحت هضم شود!
لاهیجی در گفتگوی اخیر خود به جز اشاره به این تأثیرپذیری درباره فیلمنامه ای تازه از بیضایی که در دست چاپ است و بناست در نمایشگاه کتاب امسال رونمایی شود هم سخن گفته است؛ فیلمنامه ای با عنوان «سفر به شب».
متن کامل گفته های ناشر رسمی بیضایی را بخوانید:
شهلا لاهیجی با اعلام خبر رونمایی از فیلمنامه تازه بیضایی گفت: «پس از سالها که اثر تازهای از بهرام بیضایی منتشر نشده بود، امسال «سفر به شب» را زیر چاپ داریم و آن را تا نمایشگاه کتاب منتشر خواهیم کرد، هرچند انتشار این کتاب، خلأ استاد بیضایی را برای ما و دوستداران بیضایی پُر نخواهد کرد».
او به فعالیتهای بیضایی در دورانی که دور از وطن میگذراند، اشاره میکند و میگوید: «گرچه از بیضایی آثار زیادی در این سالها چاپ نشده، اما او بیکار ننشسته است و در این دوران غیبت توانسته آثار مهم خود را روی صحنه بیاورد. او هروقت در ایران نمایشهای عروسکی خود را کار میکرد، میگفت دلش میخواهد نمایشهای روحوضیاش را هم اجرا کند اما اجراهای این آثار با مشکل مواجه بود و مقدور نشد، تا اینکه او در آمریکا توانست آثارش را اجرا کند».
شهلا لاهیجی به نمایشهایی اشاره میکند که بیضایی در سالهای دوری روی صحنه برده و با اقبال بسیاری مواجه شده است: «جانا و بلادور»، «سایهبازی» که با دو روایتگر روی صحنه رفت، نمایش و روخوانی «گزارش ارداویراف» و دو نسخه دو و سهساعته از «طربنامه». در عینحال که بیضایی آنجا کلاسها و کارگاههای خود را دارد و روی طرحهای دیگرش نیز کار میکند.
لاهیجی معتقد است: «با تمام این حرفها دل بیضایی اینجا میتپد، چون هیچکس بهاندازه او با تسلطش بر زبان فارسی، به این زبان خدمت نکرده است و شاید آرزوی او این باشد که باز هم بتواند با زبان مادریاش کار کند و با مردمی که زبان مادری او را خوب درک میکنند، طرف سخن باشد».
او از تأثیر بیضایی بر معاصران خود نیز چنین میگوید: «شاید بیشترین تأثیر را بیضایی روی کارگردانان و فیلمنامهنویسان ما گذاشته است. شما این تأثیر کتابِ «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» نوشته بیضایی را روی آخرین اثر فرهادی، فیلمِ فروشنده میبینید، اثری که اسکار گرفت و مایه افتخار همه ما ایرانیان شد و این ابدا اشکالی ندارد. میلان کوندرا در اثر اخیر خود مینویسد هیچ هنرمندی نمیتواند بگوید اثرش را تنها از درون خود درآورده است. هر هنرمندی از فیلمساز، نویسنده و آهنگساز از دیگران تأثیر پذیرفته و میراث ذهنی دارد و این درباره بزرگانی مانند بتهوون یا نخستین نویسندگان، رابله و سروانتس و دیگران نیز صادق است. منظورم این نیست که کارگردانی از روی اثری اخذ گرفته باشد، بلکه خواستم از تأثیر خواسته یا ناخواستهای بگویم که بیضایی بر معاصرانش داشته است. به هر تقدیر برای ما سال خوشی است که هم از بیضایی فیلمنامهای را داریم و هم از آقای فرهادی یک اسکار که با اسکار قبلی ایشان مایه خوشحالی مضاعف ماست و اینهاست که نام ما را در سینما و هنر جهانی پایدار نگه میدارد. مهم نیست که این اتفاق سیاسی باشد یا نباشد، این اسکار بر ما مبارک باشد و انتشار فیلمنامهای از بیضایی نیز که پس از سالها سکوت امکان انتشار گرفت و ما امیدواریم بتوانیم داستان باورنکردنی مجلس شبیه آقای بیضایی را هم منتشر کنیم».
بهرام بیضایی فیلمنامه «سفر به شب» را سالها پیش در دهه ٦٠ نوشته است و البته به گفته لاهیجی، پیشنویس یا طرح آن را آماده کرده و چند سال پیش آن را دست گرفته و بازنویسی کرده است. «بیضایی همیشه از ایدههایش مشق یا پیشنویسی مینویسد و بعدها در فرصت مناسب آنها را تکمیل میکند، فیلمنامه «سفر به شب» نیز از این دست نوشتههای اوست و تألیف تازه ایشان محسوب میشود».
شهلا لاهیجی همچنین میگوید بیضایی طرحهای ناتمام بسیاری دارد و خودش میگوید میترسد فرصت کافی برای اتمام آنها نداشته باشد. «امیدوارم هیچوقت فقدان کسانی مانند بیضایی را حتی به ذهن هم راه ندهیم. از این بزرگان هرگز پیدا نخواهیم کرد».
از بهرام بیضایی در این سالها، ترجمه منوچهر انور از «فتحنامه کلاتِ» اثر مهم بیضایی نیز در انتشارات روشنگران درآمد. البته بهگفته شهلا لاهیجی، پیشنهاد این ترجمه به ١٠ سال پیش مربوط میشود. «کارگردانی در خارج آوازه فتحنامه کلات را شنیده بود و میخواست از آن فیلمی بسازد که با نسخه فارسی ممکن نبود. آن زمان منوچهر انور پیشترجمهای از این اثر بیضایی کرد و برای او فرستاد اما چون دوران تلخی برای هنرمندان بود و همه گرفتار ماجراهای سیاسی و فرهنگی بودند، ماند تا همین اواخر و سرانجام با دهها بار بازنویسی و بازنگری، ترجمه اخیر منتشر شد. میدانید که میشود نسخه انگلیسی این اثر و مرگ یزدگرد را با آثار شکسپیر قیاس کرد. هر جمله از این آثار اهمیت و عمقی دارد که میتواند مانند جملات هملت شکسپیر به ضربالمثل تبدیل شود، چنانکه بودن یا نبودن هملت شد».
شهلا لاهیجی در آستانه نمایشگاه کتاب به حضور روشنگران در این دوره نیز چنین اشاره میکند: سال گذشته، نخستین سالی بود که انتشارات روشنگران پس از سالها در نمایشگاه شرکت کرد اما بهدلیل مساحت کوچک غرفهای که به آن اختصاص داده شد، فقط توانست آثاری از بهرام بیضایی را به نمایشگاه بیاورد، شهلا لاهیجی با بیان این خبر، امیدوار است امسال غرفهای در حد سیوچند سال سابقه کار نشر روشنگران به این نشر اختصاص یابد تا تمام آثار بهرام بیضایی و دیگر آثار مهم خود را نیز به نمایشگاه بیاورد.
فسیلان بزرگوار و خوب هم داریم مانند جنابان “بیضا، تقوا، شیردل ..” کم خوردند و گرد خوابیدند ولی به هر قیمت فیلم نساختند و از همه مهمتر خود را نابغه هنر و تماشاگران را بیسواد خطاب نکردند و از زمین و زمان طلبکار نبودند ..
جناب “بیضا” به نوعی کوروساوأی ایران بود و در مورد دیانت خود بسیار زخم زبان شنید و دم بر نیاورد تا بالاخره مهاجرت کرد ..