سینماروزان: سریال «نفس» یکی از دو سریال رمضانی رسانه ملی که با تیتراژی فاقد نام تهیه کننده روی آنتن رفته است هرچند در یکی دو قسمت ابتدایی ضرباهنگی سریعتر داشت اما در قسمتهای اخیر بیش از حد کشدار شده و کارگردان سعی زیادی کرده که بخش عمده نماها را به سکانسهای دونفره ای که کاراکترها در حال رد و بدل کردن دیالوگند تقلیل دهد.
به گزارش سینماروزان یک بررسی موردی درباره قسمت پنجم این سریال نشانگر آن است با حذف آگهیهای میانی و همچنین تیتراژهای ابتدایی و انتهایی و بخش «آنچه گذشت» از حدود یک ساعتی که بناست یک اپیزود سریال ارائه دهد فقط ۳۳ دقیقه برای عرضه به مخاطب باقی می ماند. این زمان برای قسمت ششم حدود ۳۴ دقیقه است. در قسمت هفتم هم همین ۳۴ دقیقه است که عرضه میشود اما در قسمت هشتم فقط ۲۸ دقیقه است که برای مخاطب می ماند.
اینکه در هر قسمت حتی کمتر از نیم ساعت محتوا به مخاطب بدهند اگر محتوای جذاب، بدیع و دارای کشش باشد ایرادی ندارد اما مشکل آنجاست که جلیل سامان کارگردان «نفس» نه تنها کمترین بدعتی در داستان پردازی خود نداشته که کاملا به تکرار مکررات روندی پرداخته که پیشتر در «پروانه» و «ارمغان تاریکی» ارائه داده بود.
درست به مانند قبل یشتر از ۷۰ درصد صحنه ها، داخلى و تعداد بازیگران هم اغلب در هر صحنه دو نفر است و بدتر اینکه درام که بناست ماجرای به دام افتادن دختر در دام پسری چریک را روایت کند از همان ابتدا و اولین دیدار دختر با پسر اغواگر، لو میرود و در این بین اگر هم درباره گذشته دختر و مثلا ماجرای کشته شدن مادرش در قیام ۳۰ تیر داده هایی ارائه میشود کاملا به صورت رادیویی و بدون حتی یک تصویرسازی از آن برهه تاریخی است.
در چنین پرداختی معلوم است که جنس بازیها بیش از حد کند و لخت و سانتیمانتال باشد و حتی بازیگر مستعدی مانند علیرضا کمالی هم نتواند به ارائه پرسوناژی دارای هویت بپردازد.
در دورانی که مدیران رسانه ملی مدام از کمبود منابع مالی می نالند بودجه صرف کردن برای تولید سریالی که کارگردانش کمترین جاه طلبی در آن نداشته چه فایده ای داشته؟؟؟
آیا بنا بوده داده های تازه ای از منافقین ارائه شود؟ پس چرا ارائه نشده!
آیا بنا بوده راه و رسم تازه ای برای تاریخی سازی ارائه شود؟ پس چرا کمترین تلاش برای تصویرسازی باشکوه همان قیام ۳۰ تیر که روایت شفاهی اش یک قسمت کامل را تلف کرده، صورت نپذیرفته؟
نه داستان تازه ای ارائه میشود و نه داستان کهنه با ساختار تازه ارائه می شود و می ماند تکرار نماهای دونفره داخلی که در مقیاس بالا در سریال نضج یافته آن هم به ساده ترین شکل و از سه زاویه؛ این درست همان فرمولی است که سامان در دو سریال قبلی هم به کرات ازش بهره برده بود!
یکی از ضعیفترین و بیکشش ترین سریالهای ماه رمضان چند سال اخیر سیما، همین سریال است که اصلا مناسبتی با ماه رمضان نداره و آدم رغبتی برای تماشایش نداره….
واقعا چرا باید بودجه صرف ساخت
یک سریال تکراری دیگه بشه
مگه همین ساختار و خط داستانی توی پروانه و ارمغان تاریکی نبود؟
دیگه چرا مجدد ملتو علاف میکنید
بی انصاف لااقل میرفتی یک کاراکتر تازه رو تحقیق میکردی و میاوری تو سریالت
خمیازه
خمیازه
چرت
رخوت
خواب آلودگی
همه واکنشهای من بعد از دیدن این سریال
پرسش اینجاست که جلیل سامان از کجا حمایت میشه
که میتونه با یک سوژه
سه تا سریال بسازه
اونم سر وقت
و به مبتدیانه ترین شکل بصری
رمضان امسال تلویزیون تعطیله
من که متهم گریختو می بینم که آیفیلم میزاره دم افطار
واقعا کسادتر از این نمیشه
اون از سریال زیر پای مادر که عینا شبیه پشت بام تهرانه
اینم از نفس…
به هر حال این سوژه دستمالی شده
واسه مخاطب آب نداره
ولی واسه آقای سامان و همکاراش نون خوبی داره