سینماروزان: سریال رمضانی «زیر پای مادر» که از ابتدای پخش به واسطه شباهت بی حد و حصر دیالوگهایش به دیالوگهای آثار مسعود کیمیایی خنده دار شده بود به واسطه پایان بندی خود هم مناقشهبرانگیز شد تا جایی که حتی برخی از بازیگران سریال مانند کامبیز دیرباز و پریوش نظریه به طور تلویحی از حذف فینال سریال گفته و این پایان بندی را بی توجهی و سهل انگاری به علایق مخاطبان دانستند.
به گزارش سینماروزان با این حال علیرضا آرا از بازیگران حیطه تئاتر که در این سریال ایفاگر یکی از نقشهای مکمل بود در گفتگویی که با «اعتماد» داشته از این گفته که پایان بندی سریال هیچ تغییری نکرده است و هیچ دستور از بالایی برای تغییر فینال سریال صورت نگرفته است! این بازیگر جوان البته ادعای جالبی را طرح کرده درباره مادری که با پایان سریال شکلات پخش کرده!!!
این بازیگر درباره پایان بندی سریال هم بیان داشته است: من هم مثل مردم قسمت پاياني را پاي تلويزيون تماشا كردم. حتي بايد بگويم شبي كه همه منتظر ديدن قسمت پاياني بودند و پخش نشد، من هم جلوي تلويزيون نشسته بودم و انتظار ديدن بخش پاياني را داشتم. در جايگاهي نيستم كه بگويم چه اتفاقاتي رخ داد و فقط ميتوانم بگويم پايانبندي قصه و سريال دقيقا همين بود. خيلي صحبتهايي مطرح شد كه واقعا به همه ما و گروه برخورد. مثل اينكه ميگفتند اينها قسمت پاياني را شب گذشته و دوباره فيلمبرداري كردهاند. چيزي كه اصلا امكان نداشت رخ بدهد چون ماهها قبل همهچيز به پايان رسيده بود. عدهاي هم گفتند از اول قرار بوده با رخساره ازدواج كند ولي از بالا دستور دادند آتنه را بگيرد. ابدا اين طور نبود ولي شوكي كه به مردم وارد شد دلايلي داشت كه ترجيح ميدهم دربارهشان صحبت نكنم. فقط يك جمله ميگويم كه مردم بسيار باهوش هستند و متوجه ميشوند چرا اين طور شد.
علیرضا آرا درباره دیالوگهای کیمیایی وار سریال گفته است: اي كاش ميتوانستم همين الان صفحه شخصيام و سلسله گفتوگوهايي كه بين يك نفر و جمعي از بينندگان سريال در گرفته را به شما و خوانندگان روزنامه نشان بدهم. خيلي جالب است، همين الان يك صدراي واقعي وجود دارد كه تا به حال او را نديدهام ولي دو هفتهاي ميشود كه در صفحه شخصيام اظهاراتش را دنبال ميكنم اما وارد گفتوگوها نميشوم كه مخاطبان كارشان را انجام بدهند. يك آقايي با عقايد كاملا مشابه صدرا دو هفته است در حال مبارزه و كشمكش با مخالفان سريال است و ميگويد «كاري كه صدرا انجام داد عقايد من هم هست خب چه كار كنم؟»، يعني ماجرا براي من به سريال دومي تبديل شده بود كه هر شب دنبال ميكردم. شبي كه سريال به پايان رسيد و عده زيادي به آن پايانبندي ايراد داشتند برايم نوشت «آقاي آرا يك ساعت است گريه ميكنم و باور نميكنيد وقتي سريال اين طور به پايان رسيد مادرم به آشپزخانه رفت و شكلات آورد و پخش كرد كه حق به حقدار رسيد.» ببينيد! من ميپذيرم شايد عقايدي كه تا همين دهه ٦٠ يا ٧٠ هم قابل درك بود امروز از اكثريت افتاده و آن جامعه ٩٠- ٨٠ درصدي به ٣٠ يا ٤٠ درصدي تبديل شده باشد. امكان دارد ما ديگر در طبقهاي نيستيم كه با آنها مواجه شويم ولي يك نفر من را تهديد ميكرد كه «امشب به رفتار شب قبل ادامه نده؛ اگر ادامه بدي ميام صورتت را به هم ميريزم!» بنابراين اين شيوه زندگي در لايههاي گوناگون جامعه جريان دارد. اينجا از جانب نويسنده پاسخ ميدهم كه به هر حال ما راجع به آن طيف صحبت كرديم و نگفتيم همه اجتماع اين گونه است.