سینماروزان: در حالی که از همان اولین نمایش «فروشنده» اصغر فرهادی در جشنواره کن شباهتهای دراماتیک به فیلمنامه دهه پنجاهی «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» بهرام بیضایی خودنمایی کرد(اینجا را بخوانید) و بعدتر شهلا لاهیجی ناشر رسمی بیضایی بر این شباهتها صحه گذاشت(اینجا را بخوانید) حالا یک گرته برداری دیگر از این فیلمنامه این بار در تئاتر جلب نظر کرده.
«اون دیگه اینجا زندگی نمیکنه» نام نمایشی است که به تازگی در تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفته؛ نمایشی که کارگردانش مدعی شده نمایانگر تلاش زنان برای حفظ هویت در جامعه مردسالار ایران است!
آنها که در روزهای ابتدایی نمایش را دیده اند نه تنها عنصری به نام حفظ هویت زنانه نظرشان را جلب نکرده بلکه بیش از هر چیز شباهت مضمون داستانی ابتدایی نمایش یعنی سکونت یک زن در خانه ای مشکوک به مضمون فیلمنامه مشهور بیضایی برایشان پرسش برانگیز شده.
اینکه با وجود ممیزی های ارشاد چگونه چنین گرته برداریهای آشکاری در خط داستانی آن هم بدون نام بردن از منبع شکل می گیرد به کنار، اینکه در دهه نود که تصویر همه چیز و حتی بدنامی زنان کاملا متفاوت از چهار دهه قبل است، همچنان آثاری روی صحنه بروند وامدار مختصات دهه پنجاه و با تاثیرپذیری از «حقایق…» جای سوال دارد.
در عقب افتادگی دست اندرکاران نمایش همین بس که با نوعی ادبیات آتشین بر مردسالاری جامعه معاصر ایران می تازند و انگار خبر ندارند در سایه بمباران فرهنگی از ماهواره تا شبکه های اجتماعی، حتی آن مردسالاری که بیضایی زمانی در «حقایق…» بر آن تاخت دیگر معنای قبلی خود را ندارد.
نگاهی به آثار متأخر بیضایی و فی المثل مورد مناقشه برانگیز «وقتی همه خوابیم» که زنی عروسکی با بازی شقایق فراهانی جماعتی از مردان از تهیه کننده مرد تا کارگردان مرد و بازیگر مرد را آلت دست خود میکند گواهی آشکار است بر آن که حتی خالق «حقایق…» دیگر اعتقادی به آن مردسالاری سبوعانه دهه پنجاهی ندارد.
عزیز جان، اشکالی ندارد. آثار بزرگ به همین اقتباسهای پرشمار کوچک و بزرگ و بانشان و بینشان نیز هست که بزرگ میشوند و بزرگ میمانند. بگذارید کارشان را بکنند . . . و شما که میفهمید اقتباس است، بستاییدشان که از آثار خوبی چون کار بیضایی اقتباس کردهاند . . . چرا با لحن برخورنده و دلخور با قضیه مواجه شویم؟ مگر همین دو تاست . . .؟ حقایق درباره لیلا دختر ادریس از وقتی چاپ شده بیش از بیستهزار تا فروخته (ژانری که اصلاً به منظور خواندن نیست از رمانهای فارسی هم بیشتر فروخته) و به جماعت بزرگی فیلمنامهنویسی و سینما و دکوپاژ و دیگر نمیدانم معرفت ادبی و اجتماعی آموخته. چه اشکال دارد این تأثیر بزرگ بروز هم بکند؟ بروزها هم بکند؟ مبارک است، امید. ایدون باد.