سینماروزان: محمد هاشمي اولين دوره رياست بلندمدت صدا و سيما را از ابتداي دهه ٦٠ تا ابتداي دهه ٧٠ بر عهده داشته است؛ دوره ای که درگیری با جنگ موجب شده بود صداوسیما بیشتر به تریبونی برای تهییج مردم به حضور در دفاع مقدس بدل شود.
به گزارش سینماروزان هاشمی که برادر کوچکتر علی اکبر هاشمی رفسنجانی است این شانس را داشت که حضورش در صداوسیما همراه شود با حمایتهایی که امام خمینی(ره) از وی داشت و همین امر بود که ریاست او بر این سازمان را تسهیل میکرد.
محمد هاشمی در گفتگویی تازه درباره فشارهای افراطیون در زمان حضورش در صداوسیما به «اعتماد» بیان داشت: به ما فشار ميآوردند كه چرا تا وقتي مردان هستند از زنان براي گويندگي خبر استفاده ميكنيد؟ مثلا فشار ميآوردند كه ما از خانم مريم رياضي كه از گويندههاي خبر قبل از انقلاب بود و بسيار هم گويندهاي قوي و مسلط بود، استفاده نكنيم. تماسهاي فراواني ميگرفتند كه بايد مردان خبر بخوانند. تلفن باران شده بوديم. رفتم خدمت امام و اين مشكل را در ميان گذاشتم. ايشان پرسيد كه شما به منتقدان چه جوابي دادهايد؟ توضيح دادم كه به منتقدان گفتهام چون ما جنگ داريم مردان بايد بروند جبهه. امام تبسمي كردند. يك هفته بعد مراسمي بود كه امام پيام داشتند مرحوم احمد آقا با من تماس گرفتند و پرسيدند شيفت كاري خانم مريم رياضي چه زماني است و تاكيد كردند كه پيام امام را خانم رياضي بخواند. در حالي كه قبل از آن پيامها را يا آقاي توسلي ميخواند يا احمد ميخواند يا افراد ديگر. اينبار اما امام اصرار كرده بودند كه خانم رياضي پيام را بخواند. خب وقتي ما پيام امام را داديم ايشان خواند ديگر مخالفتها تمام شد.
هاشمی ادامه داد: تعدد اين مسائل زياد بود. هر هفته مسالهاي پيش ميآمد كه بايد برايش چارهاي ميانديشيدم. حضرت امام هشت سال از دوره مديريت من در قيد حيات بودند و در همين مدت توانستيم آن مواردي را كه برايش تعريف خاصي در چارچوب مسائل ديني وجود نداشت، ضابطهمند كنيم. بنابراين تلويزيون و راديو از بلاتكليفي و اعمال سليقه شخصي خارج شد.
محمد هاشمی با اشاره به کیفیت محصولات رسانه ملی در ادوار مختلف اظهار داشت: من هم اتفاقا به سريال «معماي شاه» نقد داشتم. منتها خيلي از حوادث كه نقل ميشد اغراقها تاثير منفي ميگذاشت راجع به اشرف و نحوه ارتباطشان يا عبدالكريم ايادي در اين حدي كه سريال نشان ميداد همه كاره شاه بوده، به اين شكل نبوده است. به نظر من هم اين نوع نگاه اثر منفي داشت. برنامه «هويت» كه در دوره لاريجاني ساخته شد خيلي واقعبينانه نبود. چون يك عده را ميخواستند بزنند خراب كنند، آن برنامه را ساختند. ما نميگوييم همه با يك كيفيت انقلابي بودهاند اما يك جامعه نبايد خودش را نفي كند. ما سعي ميكرديم در عين اختلاف نظر اين كار را نكنيم. همان دوره ما در صدا و سيما بسياري از نيروها به جريانهاي فكري وابسته بودند. اشاره كردم. رفتم خدمت امام(ره) گفتم ما با اين گروهها چه كار كنيم، ايشان فرمودند به ايشان بگوييد داشتن ايده و عقيده اشكال ندارد اما اعمال ايده شخصي در تلويزيون و راديو ممنوع است و به ما هم فرمودند كه نبايد اين اتفاق بيفتد. ما به عنوان كارمند ميتوانيم چپ باشيم يا راست باشيم. اما در برنامههاي صدا و سيما بخواهيد اعمال نظر كنيد اشتباه است. بايد مديريت جلويش را بگيريد. اتفاقي كه بعد از من افتاد دقيقا عكس نظر امام بود. ما نميگذاشتيم هر كسي مطابق با ميل شخصياش برنامه بسازد. برنامه در شورا تصويب ميشد و همان ميرفت روي آنتن.
هاشمی با گلایه از کم لطفی نسبت به برادرش در رسانه ملی اظهار داشت: مثلا ميبينيم كه آيتالله هاشمي در برنامههاي دهه فجر تلویزیون غايب است. آيا آقاي هاشمي نقشي در انقلاب نداشته؟ هفته جنگ ايشان فرمانده جنگ بوده. نه اسمي از ايشان هست نه عكسي. وقتي اين نوع مسائل ميآيد در كار نتيجه اينطور ميشود. من يك خاطرهاي از امام دارم درباره فرح و بچههايش. شاه را مصر دفن كردند خانوادهاش ميآمدند در مناسبتها سر قبر او. يك فردي آمد به من گفت اگر امام اجازه دهند دفعه بعد كه ميآيند سر قبر اينها را بكشم. بچههاي صغير هم داشتند. من رفتم به امام اين حرف را منتقل كردم و امام فرمودند: «بِأيِّ ذنْبٍ». «به چه گناهي» ميخواهد اين كار را بكند؟ مثلا يك بچه صغير كه گناهي نكرده. ولي ما در كارهاي مان كه ميخواهيم منتشر كنيم از همين افراد يك غول ميسازيم. خب اين نگاه به افراد خيلي متفاوت است. ما متاسفانه يك سري موارد را براي مصرف يك هدفي ميسازيم ولي آن طور كه ميخواهيم جواب نميدهد.