سینماروزان: در روزهایی که تلویزیون ایران مدتهاست سریالهای روز آمریکایی را روی آنتن نمیبرد و ضعف در دوبلههای زیرزمینی اسباب دلخوری مخاطبان سختگیر را موجب شده بدعتی که در عرضه نسخه دوبله سریال «سرگذشت ندیمه» در یکی از تلویزیونهای اینترنتی روی داده قابل تأمل است.
به گزارش سینماروزان این روزها شاهد پخش شش قسمت از یکی از بهترین سریال های سال ۲۰۱۷ که چندی پیش دو جایزه گلدن گلاب بهترین سریال درام و بهترین بازیگر زن (الیزابت موس) را از آن خود کرد، در تلویزیونی اینترنتی «آیو» هستیم.
سریال «سرگذشت ندیمه/The Handmaid’s Tale» که داستان آن در آینده و در پی انقلابی در آمریکا می گذرد، توسط بروس میلر و با اقتباسی کاملا وفادارانه به رمان «سرگذشت ندیمه» نوشته مارگارت آتوود تهیه، نوشته و توسط چند کارگردان به تصویر درآمده است.
پخش فصل اول این سریال که شامل ده قسمت است و تمامی رمان «سرگذشت ندیمه» را در بر میگیرد، در سال ۲۰۱۷ از کانال هولو به پایان رسیده و آیو تا به حال شش قسمت از این سریال را با دوبله ای منسجم روانه تلویزیون اینترنتی خود کرده است.
فارغ از بهروز بودن «سرگذشت ندیمه» که میتواند حسن انتخاب گردانندگان یک تلویزیون اینترنتی باشد اینکه سعی شده نماهای اروتیک مشمول ممیزیهای مرسوم به گونهای هوشمندانه تعدیل و بازسازی شوند، جای تحسین دارد و امیدواریها را نسبت به آینده فضای ویدیوی درخواستی بیشتر می کند.
در پادآرمان شهری که پس از ترور رئیس جمهور آمریکا و به گلوله بستن اعضای کنگره توسط یک گروه تمامیت خواه مسیحی به وجود آمد، قوانین جدیدی وضع شد که در پی آن زن ها در طبقات مختلف دسته بندی شدند و هیچ حقی برای آنها در نظر گرفته نشد. در اوضاع جدید، یک زن که همسر و دختر هشت ساله اش را از دست داده مجبور می شود به عنوان ندیمه در خدمت خانواده فرمانده این پادآرمان شهر قرار گرفته و برایشان فرزند به دنیا بیاورد.
الیزابت موس، جوزف فاینس، ان داود، الکسیس بلدل، ایوان استراهافسکی، مکس مینگلا، سمیرا وایلی بازیگران اصلی این سریال هستند که نازنین یاری (موس)، منوچهر زنده دل (فاینس) فریبا رمضان پور (استراهافسکی)، معصومه آقاجانی (داود)، حامد عزیزی (مینگلا)و مریم جلیلی (بلدل) به جای آنها صحبت کرده اند.
در قسمت اول شاهد چهار بخش روایت در زمان های مختلف هستیم که ممکن است در شروع تا حدودی بیننده را گمراه کند:
بخش اول: فرار و دستگیری جوون
بخش دوم: زمان حال (شروع به کار جوون به عنوان ندیمه در خانه فرمانده با نام جدید «آفرد»)
بخش سوم: فلاش بک (پس از دستگیری و معرفی فضای رعب آور و قوانین عجیب و غریب «مرکز قرمز»)
بخش چهارم: فلاش بک (قبل از کودتا و معرفی رابطه جوون و مویرا و لوک)
این شکل روایت با گفتار متن شخصت اصلی (آفرد) (الیزابت موس) همراه است و تقریبا ۹۵ درصد اتفاقات از دید آفرد روایت می شوند. اطلاعات، به فراخون نیاز داستان تا پایان قسمت ششم در چهار بخش فوق و به صورت کاملا ذره ذره و قطره چکانی ارائه می شود.
در شش قسمت نخست، بار اصلی فضاسازی رعب آور بر عهده موسیقی آدام تیلور و حرکت های ترکیبی دوربین است. یک مرد، یک زن و یک دختر هشت ساله حین فرار از مرز، اتومبیل شان در جاده متوقف می شود. مرد، زن و دخترش را راهی جنگل می کند که به فرار ادامه دهند و خودش می ماند. با زن و دختر همراه می شویم و با شنیدن صدای گلوله، زن متوجه می شود که همسرش کشته شده است. دقایقی بعد هم زن و دختر دستگیر می شوند. دختر از زن جدا شده و زن به جایی برده می شود.
زن که اسم اصلی اش «جوون» است با اسم جدید «آفرد» که ترکیبی است از واژه «آف» به اضافه اسم اصلی مرد خانه «فرد»، به عنوان ندیمه در خانه فرمانده مشغول به کار می شود. همسر اصلی فرمانده نابارور و وظیفه اصلی آفرد، فرزندآوری برای فرمانده است. یک مارتا (خدمتکار زن) به نام ریتا و یک راننده به نام نیک که در گاراژ می خوابد، در این خانه زندگی می کنند.
مخاطب با آفرد همراه می شود تا تجربه یک زندگی اجباری و هراسناک را از سر بگذراند.
استفاده از رنگ های سرد در طراحی صحنه های داخلی و خارجی، به فضای دافعه برانگیز و وحشتناک پادآرمان شهر کمک کرده است.
وظیفه اصلی ندیمه ها، باردار شدن است و آنها در شهر فقط حق خرید دارند آن هم در گروه های دو نفره. در جای جای شهر مامورها با اسلحه دیده می شوند و جسد بیجان مجرمان بر دیواره های شهر با طنابی آویزان شده اند تا درس عبرتی برای شهروندان باشند.
کارگردانان و به خصوص رید مورانو که سه قسمت اول را کارگردانی کرده در خلق این فضا نقش تعیین کننده ای داشته اند. نماهای بسته و تاکید روی چهره مستاصل الیزابت موس با بازی حیرت انگیزش، مخاطب را با او همراه می کند تا پا به پایش، این فضای رعب آور را تجربه کرده و برای فرار فکر چاره باشد.
یک فصل به شدت نفس گیر و به لحاظ اجرا، معرکه در قسمت سوم وجود دارد که حیف است از آن صحبت نشود. آف گلن به جرم ارتباط نامشروع با یک مارتا دستگیر شده به دلیل بارور بودن، محکوم به رستگاری (زنده ماندن و زندگی به عنوان ندیمه) شده و لطف دولت شامل حال مارتا می شود. یعنی مرگ. آف گلن و مارتا را در حالی که دهان و دستان هر دو بسته است، سوار یک ون می کنند. در حالی که هر دو می دانند قرار است چه اتفاقی بیفتد (و مخاطب یک قدم عقب تر از آنهاست)، به جایی می روند. این پلان سکانس کوتاه، بشدت تاثیرگذار و وحشتناک است که دیدن هر باره اش، موو به تن را سیخ می کند: دوربین در داخل ون، آف گلن و مارتا را در کادر دارد. ون دنده عقب می گیرد و متوقف می شود. در باز می شود. مامورها مارتا را از ون پیاده می کنند و او را به سمت طناب اعدام می برند. ما همچنان از دید دوربین همراه با آف گلن شاهد این صحنه هستیم. مامورها طناب را به گردن مارتا محکم می کنند و با یک دستور، جرثقیل مارتا را به بالا می کشد. مارتا تقلا می کند اما بلافاصه می میرد. دوربین همچنان در ون است و آف گلن شاهد این ماجراست. ون حرکت می کند و ما از صحنه اعدام دور می شویم. این فصل آنقدر سریع به پایان می رسد که مخاطب همراه با آف گلن حتی فرصت فریاد زدن هم پیدا نمی کند.
دکوپاژ ساده اما بشدت تاثیرگذار و اجرای حیرت انگیر این پلان سکانس کوتاه، یکی از بیادماندنی ترین فصل های این سریال را تا پایان قسمت ششم رقم زده است.
البته سریال از این دست فصل های معرکه کم ندارد. به عنوان نمونه، آفرد که سیزده روز را به خاطر عدم باروری در اتاقش حبس بوده، به دلیل حال بدش در یک روز بارانی به مطب دکتر می برند. آفرد که به خاطر خارج شدن از این فضا، خوشحال است از خانه خارج می شود. دوربین از چهره او، آسمان بارانی را قاب می گیرد و در یک چرخش صد و هشتاد درجه ای بار دیگر به آفرد می رسد که زیر چتر همراه با راننده داخل ماشین می شود. این نما که تماما به صورت اسلوموشن فیلمبرداری شده با همراهی موسیقی شنیدنی و فضاساز آدام تیلور به لحاظ زیبایی شناسی و درآوردن حس و حال آفرد، بی نظیر است.
ممیزی های درست و به جا و در بخش هایی ناگزیر در سریالی که بحث اصلی اش «باروری» است، از طرف تلویزیون آیو، تحسین برانگیز و وسواس گردانندگان این تلویزیونی اینترنتی را در نمایش آنچه که مخاطب نباید از دست بدهد، ستایش برانگیز است. امیدوارم همین روند در چهار قسمت باقی مانده حفظ شده و مخاطب با آسودگی خیال تماشای سریال دیدنی «سرگذشت ندیمه» را به پایان برساند.
لذت تماشای سریال «سرگذشت ندیمه» را با دوبله ای به یادماندنی از «آیو» از دست ندهید.