سینماروزان: نیروهای نظارتی ارشاد تا وقتی در صحنه اند و همکار ارشاد تا میتوانند کم حرف میزنند و از بیان ساده ترین واقعیات درباره آنچه بر سر فیلمها آمده پرهیز میکنند ولی چند سالی که از سینما دور میشوند به ناگاه ادعاها و پرسشهایی را طرح میکنند به شدت مناقشه برانگیز.
حجت الاسلام مجید پورطباطبایی از جمله نیروهای نظارتی ارشاد در ابتدای دهه هفتاد است که در همان دوران در هیأت انتخاب جشنواره های فجر هم حضور داشته است.
دو دهه بعد از جدایی از سینما پورطباطبایی در گفتگویی با “تسنیم” ادعاهایی خاص درباره سینمای ایران طرح کرده است.
حجت الاسلام پورطباطبایی با اشاره به ارتباطات فامیلی در سینما گفت: احمدرضا معتمدی{برادر یکی از شهدای هفتم تیر}، شوهرخواهر محمدرضا جعفری جلوه از مدیران سالیان سینما و تلویزیون است ولی من سینمایش را قبول ندارم!!!
پورطباطبایی درباره فعالیت روزنامه نگاری فریدون جیرانی گفت: مجله سینما یک هفتهنامه بود. سال ۷۲ همان سالی که آقای لاریجانی به ارشاد رفت مصادف با ماه رمضان، در راه پله سینما قدس دیدم یکی به فریدون جیرانی گفت: “پرونده سینما هند این شماره مجله خوب بود”. آقای جیرانی گفت: “ما دیدیم پشت جلد کلاسورهای دختران دبیرستانی خالی است، گفتیم باید یک فکری برایشان بکنیم، به همین خاطر این پرونده سینما هند را راه انداختیم”.
پورطباطبایی درباره منوچهر محمدی بیان داشت: زمانی که مهاجرانی وزیر شد، مرحوم سیفالله داد را معاون سینمایی کرد. سیفالله داد مسئول تبلیغات خاتمی بود، یعنی این پست در واقع هدیه خاتمی به مرحوم داد بود. سیفالله داد هم منوچهر محمدی را مدیرکل نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی کرد و این را صریح میگویم، خیانتی که وی به سینمای ایران کرد، هیچکس دیگری نکرد، یعنی او آمد بحث تست گریم را از شورای پروانه ساخت برداشت. قبل از آمدن سیفالله داد و منوچهر محمدی، در دوره سرپرستی محمد رجبی، شورای فیلمنامه را هم حذف کرده بودند. تا قبل از انحلال آن، فیلمنامه باید میآمد در شورای فیلمنامه مصوبه میگرفت.
این نیروی اسبق نظارتی درباره منوچهر محمدی افزود:
او طلبه آبادان بود، همان قبل از انقلاب به تهران آمد. عبدالله اسفندیاری، مهدی ارگانی، منوچهر محمدی و سیفالله داد که در معاونت سینمایی بودند، همه دانشجویان رشته علوم اجتماعی بودند… به هر حال محمدی تست گریم را حذف کرد و بدحجابی در سینما از آنجا شروع شد. فیلمهای قبل از شهریور ۷۶ را با فیلمهایی که در دوران اینها بود، مقایسه کنید. بدحجابی در سینما از آنجا شروع شد. فیلمهای قبل از شهریور ۷۶ را با فیلمهایی که در دوران اینها بود، مقایسه کنید.
حجت الاسلام پورطباطبایی ادامه داد: من روز قیامت در محضر حضرت حق (جلّ و علا)، یقه منوچهر محمدی را میگیرم و میگویم “تو بنیاد فساد و بدحجابی را در سینما گذاشتی، بدحجابیای که منجر به شلحجابی و پایین افتادن روسری میشد”. بهخاطر اینکه شورای پروانه ساخت قبل از انحلال، یکی از وظایفش این بود که بعد از تصویب یک فیلمنامه، به کارگردان و تهیهکننده میگفتند “از هنرپیشههای نقش اول و دومت، تست گریم بگیر و بیاور”. خدا حفظ کند دکتر فهیمیفر که الآن در دانشکده صدا و سیما حضور دارد، یکی از اعضای شورای پروانه ساخت بود که هنوز به لندن نرفته بود. فهیمیفر از شاگردان درجه اول مرتضی ممیز (گرافیست معروف) بود و کارشناسی ارشد گرافیک داشت و ممیز واقعاً فهیمیفر را دوست داشت، ولی فهیمیفر را بهخاطر عقاید مذهبی او قبولش نداشت. فهیمیفر یک دورهای در شورای پروانه ساخت بود، بعد هم مدیر کل سیمافیلم شد، بعد رها کرد و رفت به لندن دکترای فلسفه هنر گرفت، بعد از برگشت، آمد معاون آموزشی دانشکده صدا و سیما شد و حالا هم عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیماست. فهیمیفر نقش دیگری که داشت این بود که تک تک پوسترهایی که میخواست چاپ شود، باید به اداره کل نظارت ارزشیابی میآمد، خصوصاً تخصص فهیمیفر این بود که اتود پوسترها را برای تأیید بررسی میکرد. اگر او تأیید و امضا میکرد، پوستر میرفت برای چاپ. خب، حالا منوچهر محمدی بهعنوان اولین ژست روشنفکری خودش، وقتی به ریاست اداره کل نظارت و ارزشیابی رسید، تست گریم را حذف کرد که آغازگر بسیاری از مسایل در سینما بود.
این نیروی نظارتی اسبق با اشاره به لو رفتن فیلم پارتی مختلط هنرمندان در دهه هفتاد گفت: یک اتفاقی که در آن دوره افتاد، این بود که یک مهمانی برگزار کردند و برخی از چهره های زن و مرد معروف در آنجا هم جمع شده بودند و اینها در جلسه دست می زدند و می خواندند. ویدئو این جلسه که بیرون آمد، اتفاقی که افتاد خانم بازیگر و آن سه هنرپیشه مرد یکی دو سال به طور کل از جریان سینما حذف شدند. من شاهد بودم که خانم برومند آمد در شبکه دو با سهیل جهانبیگلری که مدیر فیلم و سریال شبکه دو بود، دیدار کرد و حضوراً گفت من اشتباه کردم. وقتی گفت من اشتباه کردم و عذرخواهیاش را مطرح کرد آقای جانبیگلری کمکش کرد که سریالی در شبکه دو بسازد.
وی با مرور ماجرای توقیف “آدم برفی” اظهار داشت: در بحث فیلمها و در شورای بازبینی هم باز همین بحث وجود دارد. برای نمونه، فیلم «آدم برفی» داوود میرباقری را شورای بازبینی زمان ما با افتخار ۴ بار رد کرد و بار پنجم قرار شد که بنده خدایی تنها ببیند و اشکالاتش را بگوید. ۱۸ مورد برای اصلاحیه به فیلم ایراد گرفته بود. وقتی ضرغامی رفت و دولت عوض شد، آقای مهاجرانی که آمد همان روز اولی به مرحوم کاسه ساز نامه زد و مجوز فیلم آدم برفی را صادر کرد. کاسه ساز هم جواب داده بود: آقای وزیر! چون این فیلم در شورای بازبینی رد شده، اگر شما می خواهید مجوز بدهید، کتباً دستور بدهید. آقای مهاجرانی کتباً دستور داده بود و کاسه ساز زیرش نوشت با توجه به دستور کتبی مستقیم وزیر، مجوز این فیلم صادر می شود. و جالب اینکه دو سه ماه بعد هفته نامه «مهر» که متعلق به حوزه هنری تحت مدیریت آقای زم بود، ۱۸ دلیلی را که عضو شورای بازبینی گفته بود باید اصلاح شود، با تمسخر مطرح کرد. اینها این جوری بودند. مثلاً با ارتباطی که داشتند، آن به اصطلاح کاربرگی را که باید در شورای بازبینی پر می شد، گرفته بودند و ۱۸ مورد را با تمسخر آورده بودند.
پورطباطبایی با انتقاد از عملکرد معاونت نظارت در سالهای اخیر اظهار داشت: خیلی دوست دارم اعضای محترم شورای بازبینی فیلم را ببینم، دوستانی که الان عضو هستند و با آنها آشنا هستم. من دو احتمال میدهم: یک، نقش اساسی شورای بازبینی از بین رفته است و شورای بازبینی اگر اظهارنظری میکند و تصمیمی می گیرد، سازمان سینمایی از نظر شورای بازبینی فقط به عنوان نظر مشورتی استفاده میکند. وگرنه من بعید میدانم این اعضای شورای بازبینی که به تدین بعضی از آنها، ایمان دارم، این کارهایی که بیرون می آید را دیده باشند و موضعی نداشته باشند. اگر غیر از این فرضی باشد که گفتم، باید حداقل من را به عنوان یک بیننده، به عنوان یک مخاطب، توجیه کنند که چه توجیهی برای پخش فیلمهایی مثل “مصادره”، “اکسیدان” و “هزارپا” دارند. یعنی واقعاً من بعید میدانم که این آدمهای متدین، شب اول قبرشان را فراموش کرده باشند و گرنه هیچ توجیهی برای این قضایا نیست که فیلم «مصادره» با این همه ابتذال، یا فیلم «پا تو کفش من نکن» مجوز نمایش بگیرند. واقعاً این را درک نمیکنم.
پورطباطبایی با تأکید بر اینکه سینمای ایران مدتهاست ورود افراد غیرهنری و بخصوص منتسبان به جریانات سیاسی را به خود دیده خاطرنشان ساخت: مگر پسر مرحوم هاشمی شریک مستقیم برادران شایسته(هدایت فیلم) نبود؟ من خودم شاهد بودم در شورای انتخاب جشنواره فیلم فجر سال ۷۴ که ما داشتیم در سینما فرهنگ فیلم میدیدیم؛ یک مرتبه دیدم کنار ۵- ۶ نفر هیات انتخاب، آقایی هم نشسته بود. از یکی از اعضا پرسیدم که آن آقا کیست؟ گفت: یاسر هاشمی است. گفتم: او اینجا چه کار میکند؟ ایشان که عضو شورای انتخاب نیست.
پورطباطبایی ادامه داد: خب من هم آدمی نیستم که خیلی راحت با قضایا کنار بیایم. گفتم: اگر قرار است ما فیلم را ببینیم، ممکن است به عنوان اعضای هیات انتخاب با یکدیگر بحثی کنیم. آدمی که مسئولیت ندارد اینجا چه کار میکند؟ زنگ زدم به خاکبازان و اعتراض کردم. خاکبازان که مدیرکل نظارت و ارزشیابی بود، به خاطر اینکه مساله ای پیش نیاید، شورای انتخاب را از سینما فرهنگ به خود ارشاد آورد. این یک مورد بود. قبلش هم ماجرایی سر فیلم «ردپای گرگ» بود. من از ۷۱ تا ۷۳ در شورای بازبینی نبودم و از ۷۴ به شورای بازبینی رفتم. شورای بازبینی به “ردپای گرگ” اصلاحیه داده بود. قرار شد که آقای ابوالقاسم طالبی به عنوان نماینده شورای بازبینی با آقای کیمیایی، کارگردان فیلم، صحبت کند. این را هم بگویم که وقتی آقای لاریجانی، وزیر ارشاد شد، بنده را به شورای فیلم نامه اضافه کرد. سه نفر دیگر را هم همزمان اضافه کرد. علاوه بر ما ۴ نفر در شورای بازبینی، مجتبی اقدامی و مهدی ارگانی هم بودند و آقای حیدریان به عنوان مدیر کل نظارت ارزشیابی هم حضور داشت که ایشان حق رای نداشت. بعد از اینکه انوار از معاونت سینمایی رفت و حیدریان هم از نظارت و ارزشیابی رفت، آقای فریدزاده به نظارت و ارزشیابی آمد و بعدش حمید خاکبازان مسوول نظارت و ارزشیابی شد. آقای خاکبازان، مجتبی اقدامی را از شورای بازبینی حذف کرد ولی مهدی ارگانی بود. به هر حال، بعد از آنکه طالبی با کیمیایی بر سر اصلاحیه «ردپای گرگ» که تهیهکننده آن هدایتفیلم بود، آقای طالبی گفت که هدایت فیلم فقط برای مصطفی و مرتضی شایسته نیست، بلکه پسران آقای هاشمی هم در آن نقش مستقیمی دارند و اگر مدیر دفتر آن مسوول ارشد بعداً وارد جریان سینما شد، خب این مساله سابقه داشت، همان طور که قبلش در هدایتفیلم این مساله بود. و اتفاقاً من در دهه ۸۰ و ۹۰ حضور این طیفی را که نام بردید، در سینما زیاد دیدم. تهیهکننده برخی فیلمها کسانی هستند- که حالا نمی خواهیم نام ببریم-که واقعاً آدم به تعجب می افتد که این آدم ها، با سابقه ای که دارند، چه طور سینه می زنند پای این فیلم ها و دفاع می کنند. اصلاً چه طور این فیلمها را می سازند؟ و یک بار گفتم سر فیلم «مصادره» در سینما آیه قم، من با یک کسی که اسمش به عنوان مشاور آمده بود، شدیداً دعوا کردم و گفتم برای چی اسمت را به عنوان مشاور اینجا زدی؟ گفتم برای چی شما اسمت اینجا باید باشد؟ چه افتخاری برای تو به عنوان یک روحانی است که اسمت در تیتراژ چنین فیلمی آمده است؟ حداقل بگو اسمت را حذف کنند. خلاصه یک دعوای مفصلی با این دوستمان داشتیم.