سینماروزان/حامد مظفری: تازهترین اثر منتشره بهرام بیضایی با عنوان “ماهی” را باید واکنشی مستقیم به ماجرای قتلهای زنجیرهای دانست.
به گزارش سینماروزان، روایت “ماهی” با مرور فیلمهایی که یک روسپی(با نام ماهی) از مشتریانش ضبط کرده، شروع میشود؛ مشتریانی که از بازاری متشرع تا روزنامهنگار پرسودا و ورزشکار گرفتار غم فراق تا هنرمندی با نام سارنگ آزرده(!!) را دربرمیگیرد.
گره اصلی درام زمانی شکل میگیرد که یک مامور امنیتی با نام غضنفرپور(اژدرپور) در پی هنرمند مجسمهساز، سرراه روسپی(ماهی) سبز میشود. غضنفرپور بهظاهر با روسپی ازدواج میکند ولی درواقع ماهی را طعمه قلاب کرده تا به شکار اصلی که همان هنرمند معترض است، برسد.
اینکه غضنفرپور(اژدرپور) برای رسیدن به شکار اصلی، قتلهایی زنجیرهای ترتیب میدهد، این گمان را شکل میدهد که “ماهی” واکنش بیضایی است به ماجرای سعید امامی(اسلامی) و قتلهای زنجیرهای ؟؟ به خصوص علاقه بالایی که غضنفرپور(اژدرپور) به تماشای فیلم(!) از نوع آماتوری دارد یادآور علاقمندی(!) سعید امامی(اسلامی) به سینما است.
بیضایی، پایانبندی “ماهی” را با حذف غضنفرپور توسط نزدیکترین همکارانش شکل میدهد و در عین حال رستگاری هنرمند معترض(آزرده) از دامن روسپی رقم میخورد که ورای ماجرای امامی بیشباهت به “رستگاری در هشت و بیست دقیقه” هم نیست.
استفاده بیضایی از واژه “آزرده” برای نامگذاری هنرمند معترض و آزارهای پیاپی مامور امنیتی علیه او- که خودش مدعیست اشتباهی گرفته شده- ورای تعریض به “مرد عوضی”، میتواند بازتابی باشد از دردسرهای وارده بر همه هنرمندانی که بعد از سالها همچنان دلخورند از ماجرای قتلهای زنجیرهای.
فکر نگارش “ماهی” چنان که بیضایی خود گفته پاییز۸۲ در پشت صحنه اجرای نمایش “شب هزار و یکم” به سرش زد. فیلمنامه “ماهی” اول بار سال ۸۳ نگاشته شده یعنی مدتی کوتاه بعد از تولید و اکران طوفانی “سگکشی” و تقریبا همزمان با نگارش نمایشنامه “مجلس شبیهخوانی در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین”.
تابستان ۸۴ بیضایی توانست “مجلس شبیه…” را که آن هم واکنشی مستقیم به ماجرای قتلهای زنجیرهای بود در تئاترشهر روی صحنه ببرد ولی “ماهی” آرشیو شد تا تابستان۹۹ که توسط نشربیشه در ایالات متحده چاپ شود.
همزمان با اجرای “مجلس شبیه…” کم نبودند مخاطبانی که شخصیت اصلی را نمادی از ابراهیم زالزاده از ناشران گرفتار در قتلهای زنجیرهای و از رفقای بیضایی دانستند.
فروردین۷۶ پیکر کاردآجینشده ابراهیم زالزاده(پدر پرند زاهدی/بازیگر) در بیابانهای “یافتآباد” یافت شد و حالا در “ماهی” باز این بیابانهای یافتآباد است که قتلگاه میشود؛ منتها این بار مامور امنیتی است که در بیابانهای یافتآباد به قتل رسیده و هنرمند(آزرده) رهایی مییابد تا شاید بیضایی، تسویه حسابی کرده باشد با عاملان قتلهای زنجیرهای.
“ماهی” در کنار “مجلس شبیه…” دومین واکنش بیضایی به قتلهای زنجیرهای است.
بیضایی در زمان نگارش(۸۳) نتوانست مجوز تولید یا حتی نشر اثر را بگیرد ولی نشر این اثر در سال۹۹ و در آمریکا چرا؟
با توجه به مشمولِ زمان شدن سوژه و نیمسوز شدن مضمون، بهتر نبود “ماهی” بسان دیگر آثار اخیر بیضایی در داخل منتشر شود؟
از آن گذشته چرا بیضایی یک دهه بعد از مهاجرت و انبوه تحولاتِ این ده سال، چنین اثری را برای عرضه-آن هم در آمریکا- انتخاب کرده؟؟
فیلمنامه برای سال ۸۳ هست
و اون موقع اجازه نشر نگرفت
چرا؟
دولت دوم خاتمی وزیر ارشادش
کی بود؟
چرا مجوز نشر نداد؟؟؟
اون وقت در دولت احمدی نژاد
بیضایی تونست
وقتی همه خوابیم رو بسازه
که خیلی تندتر از همین ماهی بود
و کل سینما رو نابود کرد تو فیلم
فقط مقایسه کنید با بلایی که در دولت
اعتدال بر سر قندون جهیزیه اومد
هر دو فیلم در نقد سینما بودن
ولی وقتی همه حوابیم در دولت احمدی
نژاد تولید شد و اکران نوروز گرفت
ولی قندون جهیزیه رو نه به جشنواره
راه دادن و نه اکران درست دادن
و درنهایت همزمان با اکران فیلم محمد
که سیصد سالن داشت اکران شد
اسم ماهی
از اثر مشهور براهنی
اومده
؟؟؟