سینماروزان: در سالهای اخیر روال معرفی فیلم ایرانی به آکادمی اسکار با پرسشهایی جدی مواجه بوده و ازجمله ارجحیت همیشگی یکی دو فیلمساز برای معرفی فیلم به اسکار.
مجتبی اردشیری در روزنامه فرهیختگان که رسانه منسوب به دانشگاه آزاد است در گزارشی پیرامون این مساله، پرسشهایی کلیدی طرح کرده است.
متن گزارش روزنامه فرهیختگان را بخوانید:
«قهرمان»، جدیدترین ساخته اصغر فرهادی همانگونه هم که بیشتر انتظار میرفت، فیلم، یک هفته قبل از اکران سراسری، بهعنوان نماینده سینمای ایران برای اسکار ۲۰۲۲ انتخاب شد تا پنجمین حضور فرهادی در اسکار که پس از «چهارشنبهسوری»، با هر فیلم این کارگردان صورت گرفته، اتفاق بیفتد. اخبار مربوط به «قهرمان»، از سال ۹۸ رسانهای شد. زمانی که رسانهها از نگارش فیلمنامهای جدید توسط فرهادی پرده برداشتند. در خرداد ۹۹، فیلم وارد مرحله پیشتولید شد و در پاییز سال گذشته در شیراز جلوی دوربین رفت تا از همان زمان، برخی رسانهها، فیلم را یکی از بختهای اصلی افتخارآفرینی در جشنوارههایی چون کن و درنهایت نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۲ معرفی کنند. اما در اینکه چرا فیلم، یک هفته قبل از اکران سراسری بهعنوان نماینده سینمای ایران معرفی شد و چه جریان رسانهای در پروبال دادن به اتفاقهای حول این فیلم حضور دارند، ازجمله نکاتی است که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
وقتی فیلم یک هفته قبل از اکران به اسکار معرفی میشود
طبق روال سالیان گذشته، یک هیات متشکل از سینماگران سرشناس، فیلمهایی را که از پارامترهای موفقیت در آکادمی برخوردار هستند و در ادامه میتوانند نماینده شایستهای به لحاظ اکران بینالمللی و حضور در فصل جوایز باشند، بهعنوان نامزد اولیه انتخاب کرده و درنهایت به فیلمی میرسند که بیشترین بخت را در میان فیلمهای دیگر برخوردار است. هرچند در همین سالها، فیلم یا فیلمهایی بودهاند که از هیچ بختی برای موفقیت در اسکار برخوردار نبوده اما بهدلیل اتفاقهایی که داخل آن تیم هیات انتخاب افتاده و چندان رسانهای نشده، بهعنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی معرفی شدهاند. اتفاق جالبی که برای نماینده امسال سینمای ایران افتاد، آن است که فیلم، یک هفته قبل از اکران عمومی معرفی شد، درحالیکه در سنوات گذشته، عموما فیلمها، زمان اکران خود را سپری کرده یا درحال نمایش بودند که انتخاب میشدند. البته که باید به این نکته مهم نیز اشاره کنیم که ایران، عموما در طول این سالها، در روزهای پایانی مهلت تعیینشده، اقدام به معرفی نماینده خود میکرد؛ اتفاقی که امسال، ۱۱ روز قبل از اتمام مهلت صورت پذیرفت تا برخی شائبهها درمورد این انتخاب مطرح شود. نماینده سینمای ایران برای اسکار ۲۰۲۲، تنها ساعاتی پس از انتصاب سیدمهدی جوادی بهعنوان مدیرعامل جدید فارابی معرفی شد. یعنی صبح چهارشنبه، سیدمهدی جوادی بهعنوان مدیرعامل جدید فارابی معرفی شد و صبح پنجشنبه، نماینده سینمای ایران معرفی شد. یعنی بیانیه صبح پنجشنبه قرائت شد و احتمالا انتخاب، در عصر یا شب چهارشنبه صورت پذیرفته بود. برخی بر این باور هستند که جریان سینمایی دولت روحانی، در آخرین فعالیتهایشان، و قبل از آنکه تیم سینمایی جدید دولت رئیسی، استقرار پیدا کند، طی ۱۱ روز مانده به پایان مهلت، نماینده سینمای ایران را معرفی کرد تا مبادا تیم جدید، سراغ گزینههای دیگری از سینمای ایران رفته و فیلم فرهادی، لااقل در این حوزه ناکام بماند. بنابراین فرآیند تعیین نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۲، توسط تیم فارابی دوران تابش صورت گرفت و در نخستین روز استقرار مدیرعامل جدید، اعلام رسانهای شد که این شتابزدگی در نوع خود قابلتامل است.
هدف معرفی فیلم به اسکار: صرفا جایزه یا توانمندی سینمای ایران؟
در تمام این سالها هیچگاه به این پرسش پاسخ داده نشده که هدف از ارائه فیلم به بزرگترین رویداد سینمایی جهان، چه چیزی میتواند باشد؟ اینکه سینمای ایران تنها به جایزه گرفتن دلخوش است یا قرار است در این فستیوالها و مراسم سینمایی، توانمندی کیفی سینمایی کشورمان به رخ کشیده شود؟
آن هم بعد از آنکه ما طی یک دهه اخیر، جریان پرنوسانی را با مراسمی چون اسکار داشتهایم: از تحریم این مراسم و عدم ارسال نمایندهای به این آکادمی گرفته تا اعلام فیلمهایی بیربط که میدانستیم هرگز موفق به دریافت جایزه نمیشوند و البته کاسه داغتر از آش شدن. این نوع برخورد با مراسمی چون اسکار هرگز یک خطمشی حرفهای برای سینمادوستان ایرانی مشخص نکرد که جریان سینمایی کشور که متاسفانه با هر دولت، شمههای مختلفی از رفتار را از خود نشان میدهد، چه هدفی از ارائه تولیدات سینمایی کشور در سطح بینالمللی در سر میپروراند. یا اینکه این جریان سینمایی، به «فردیت» متصل است یا میخواهد جریان سینمایی کشور در ترازی بینالمللی دیده و تحسین شود. اگر ملاک فردیت نیست و آنها دوست دارند جریان شوند، پس چرا این جشن گرفتنها و موج تبریکات فقط برای فرهادی رقم میخورد و دیگر کارگردانانی که توانستهاند جوایزی را از فستیوالهای بزرگ جهانی کسب کنند، مورد این حجم تشویق و ذوقزدگی نهادهای مجری در حوزه سینما قرار نمیگیرند؟ و اینکه چرا جریان سینمایی کشور، حداقل طی یک دهه اخیر تا این اندازه اصرار داشته که تنها سینماگری مانند فرهادی از پلههای ترقی فستیوالهای جهانی بالا رفته و وی را تا این اندازه، حتی برای مخاطب عام برجسته نمایند؟
شدت این ذوقزدگی به اندازهای بوده که در مهر ۹۲، فیلم «گذشته» فرهادی بهعنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار معرفی شد. فیلمی که در پاریس و به زبان فرانسوی تولید شده و در تیتراژ هم محصول این کشور اروپایی عنوان شده بود، در انتخابی عجیب، بهعنوان نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۱۴ راه پیدا کرد. فیلمی که یکی از ضعیفترین ساختههای کارنامه فرهادی است و در فصل جوایز نیز هرگز نتوانست موفقیت فیلمهای قبل و بعد از خود را تکرار کند. در بیانیه هیات انتخاب آن سال آمده که «گذشته» به این دلیل انتخاب شد که «به قضاوتهای سینمایی آمریکا» نزدیکتر است و برای فیلم «دربند» که جدیترین رقیب «گذشته» بود نیز آمده که «از این فیلم با موضوعی ایرانی، چیزی کسر نشد و در بلندی ایستاد.» از همین نگاه مشخص است که هیات انتخاب، دغدغه بسیاری برای گرفتن جایزه دارد تا آنکه بخواهد فرهنگ ایران و توانمندیهای سینماگران کشورمان را در عرصه بینالمللی به تصویر بکشاند؛ جایی که یک فیلم اصیل ایرانی در رقابت با فیلمی محصول فرانسه، تنها به این خاطر که به قضاوتهای سینمایی آمریکا نزدیک نیست، عرصه را باخت و کنار رفت. «گذشته» فیلمی بود که در جشنواره کن همان سال، در دریافت جوایز اصلی ناکام مانده بود و بسیاری میدانستند که این فیلم، در اسکار ۲۰۱۴ نیز موفقیتی را کسب نخواهد کرد اما بااینحال، برند «فرهادی» کافی بود تا هیات انتخاب، این فیلم را بهعنوان نماینده سینمای ایران انتخاب کنند. در همان زمان، برخی زمزمهها هم به گوش میرسید که «گذشته» در فهرست آثار فرانسوی برای معرفی به آکادمی بوده که چون رای لازم را نیاورده، از این فهرست خط زده شد و چون در فرانسه نتوانست افتخاری بیافریند، اینجا در ایران تحویل گرفته شد. خیلی جالب است که چند روز پس از این انتخاب سینمای ایران برای اسکار ۲۰۱۴، «گذشته» تحتعنوان نماینده سینمای فرانسه در جشنواره زاگرب پذیرفته شد. این اتفاق حتی به اعتراض رایزن فرهنگی ایران در کرواسی نیز ختم شد، که این فیلم محصولی ایرانی است و باید بهعنوان نماینده سینمای ایران نام برده شود. پاسخ به آقای رایزن توسط دبیرخانه جشنواره زاگرب اینگونه بود که: تهیهکنندگان فیلم، فرانسوی و ایتالیایی هستند و زبان فیلم نیز فرانسوی است و با زیرنویس انگلیسی نیز منتشر شده و تمام داستان و حتی لوکیشن آن نیز در فرانسه بوده است پس نمیتواند محصولی ایرانی باشد. در همان زمان نیز برخی سینماگران ایرانی به انتخاب «گذشته» بهعنوان نماینده سینمای ایران در رقابتهای اسکار، اعتراضهایی داشتند که این اعتراضها با واکنشهای تند برخی اعضای هیات انتخاب مواجه شد. شاید همین اعتراضها سبب شد فارابی برای دیگر فیلم خارجی فرهادی (همه میدانند)، این سیاست را تکرار نکند؛ فیلمی که بهعنوان یک محصول اسپانیایی، نتوانست بهعنوان نماینده سینمای این کشور در رقابتهای اسکار معرفی شود. خیلی جالب است که در عدم معرفی فیلم «همه میدانند» بهعنوان نماینده سینمای ایران به رقابت اسکار، اعلام شد که این فیلم تهیهکننده اسپانیایی دارد و به زبان اسپانیایی و در این کشور فیلمبرداری شده و عملا نمیتواند نماینده سینمای ایران باشد، حال آنکه «گذشته» با همین مختصات، با اصرار عجیبی از سوی جریان سینمایی وقت ایران بهعنوان نماینده سینمای ایران معرفی شد و شدت تعجبها را برانگیخت. بنابراین کاملا مشخص است که هدف، نه اعتلای سینمای ایران و فعالان این حوزه، بلکه تنها افتخارآفرینی با کسب جایزه، آن هم توسط کارگردانی چون اصغر فرهادی است.
سالی که فرهادی است، نوبت به سینماگر دیگری نمیرسد
متاسفانه این شکل برخورد قهری با سینماگران و مخاطبان سینمادوست ایرانی، این گزاره را در سینمای ایران جا انداخته که آن سالی که اصغر فرهادی فیلم دارد، نوبت به فیلم سینماگر دیگری برای معرفی به اسکار نمیرسد. در عمل هم چنین اتفاقی افتاده است. بهطوری که از «درباره الی» تاکنون، فرهادی ۶ فیلم ساخته و ۵ فیلم (به جز «همه میدانند» که ایرانی نبود) بهعنوان نماینده سینمای ایران در رقابتهای اسکار شرکت داده شده است. دیگری وقتی «گذشته» با آن مختصات تماما فرانسوی بهعنوان محصول ایران به اسکار معرفی شد، پس به این نتیجه میرسیم که احتمالا فرهادی در هر گوشه جهان که فیلمی بسازد، آن فیلم بهعنوان نماینده سینمای ایران در رقابتهای اسکار معرفی میشود، آن هم به این دلیل که اصالت کارگردان فیلم، ایرانی است! وجود چنین نگاهی در جریان سینمایی کشور سبب شده سینماگران دیگر، عملا از این شانس بزرگ- که میتواند تشویق بزرگی در ادامه حرکت حرفهای آنها باشد- محروم شوند. در تمام این دورههایی که فیلم فرهادی، با شایستگی یا بدون شایستگی لازم در جهت نمایندگی جریان واقعی سینما در ایران به آکادمی معرفی شد، استعدادهای بزرگی بودند که انتظار میرفت، بیشتر و بهتر حمایت شوند اما متاسفانه نتیجهمحوری جریان سینمایی سبب شد در تمام سالهایی که فرهادی حضور دارد، فیلم دیگری از فیلتر نهایی این هیات بیرون نیاید و انتخاب این هیات، از ماهها قبل از اعلام رسمی، مشخص باشد. دیگر بهنوعی مسجل شده در سالهایی که فرهادی فیلمی دارد، دیگر فیلمها از هیچ شانسی برخوردار نیستند و حتی در آن سالها به شوخی گفته میشود هیات انتخاب به چه کار میآید وقتی مشخص است چه فیلمی قرار است نماینده سینمای ایران در آکادمی اسکار باشد. اما این اتفاق در کشورهای صاحب صنعت سینمایی به هیچوجه در این ابعاد تکرار نمیشود. مثلا برای همین امسال، اسپانیا فیلم «مادران موازی» پدرو آلمادور را بهعنوان نماینده سینمای کشورش برای معرفی به اسکار انتخاب نکرد. آلمادور تاکنون ۷ بار در اسکار شرکت کرده و با دریافت دو جایزه اسکار و دهها جایزه معتبر جهانی، یکی از مطرحترین فیلمسازان اسپانیایی است که تمام سینمادوستان جهان نیز او را میشناسند. «مادران موازی» نخستین بار در ونیز ۲۰۲۱ بهعنوان فیلم افتتاحیه رونمایی و به فیلم مورد علاقه منتقدان بینالمللی تبدیل شد. این فیلم بهعنوان فیلم اختتامیه جشنواره نیویورک هم به نمایش درآمد و در آنجا نیز موجی از تحسینها را به خود دید. اما هیات انتخاب اسپانیا، این فیلم را با این همه تحسین بینالمللی، شایسته معرفی به اسکار بهعنوان نمایندهای برای سینمای کشورش ندانست و به جای این درام موفق، یک فیلم کمدی را به اسکار فرستاد. به یاد داشته باشیم که «مادران موازی» در تمامی گمانهزنیهای بینالمللی، یکی از مطرحترین فیلمهایی بود که دیگر همه، حضور آن را در اسکار ۲۰۲۲ قطعی میدانستند و از آن بهعنوان برگزیده بخش فیلم بینالملل نیز یاد میکردند. فیلمی که به اذعان دهها تخمین داخلی و جهانی، یکی از اصلیترین رقبای فرهادی برای کسب اسکار بهترین فیلم بینالمللی ۲۰۲۲ بود. تفاوت سینمای اسپانیا با ایران در معرفی نماینده به اسکار در آن است که کشور صاحب صنعتی چون اسپانیا، توانمندی سینمایی و پیشرفتهایی که از این محل قرار است نصیب سینمای اسپانیا شود، مدنظر قرار میدهد و در مقابل سینمای ایران تنها در پی گرفتن جایزه است و به این گزاره بسنده میکند که داوران آکادمی، هیچ سینماگر زنده ایرانی را مانند فرهادی نمیشناسند و به همین جهت، فیلمهای فرهادی در مقایسه با کارهای کارگردانان دیگر، از شانس بیشتری برای دریافت جایزه برخوردار است. در سایه چنین نگاهی است که تنها شخص فرهادی رشد میکند و از این مجرا، موهبت دندانگیری نصیب سینمای ایران، مشتاقان آن و فعالان این حوزه نمیشود.
جریان رسانهای عجیب برای برجسته کردن آثار فرهادی
البته که در جا افتادن چنین گزارهای، نمیتوان از نقش پررنگ برخی رسانهها بهسادگی عبور کرد. قطعا نمیتوان منکر بزرگی فرهادی در عالم فیلمسازی شد و اینکه هر پروژهای که نام وی را تحت هر عنوانی یدک بکشد، به اتفاق بزرگی شبیه است که توجه رسانهها و سینمادوستان را به خود جلب میکند. اما برخی رسانهها فراتر از یک پوشش یا تحلیل خبری، به خبرسازی روی آورده و با نفوذی که دارند، سهم بسزایی در جا انداختن آن خبر یا نشر حداکثری آن میان مردم و دیگر رسانهها ایفا میکنند. مثلا برای همین فیلم «قهرمان» ببینید که موج رسانهای از انتهای سال گذشته و با چه عناوینی دست بهکار شد. از همان سال گذشته، جریانسازیهای رسانهای صورت گرفت که «قهرمان»، اتفاق بزرگ جشنوارههایی چون کن، ونیز، لندن، برلین و نماینده سینمای ایران در اسکار است که قرار است اسکار ۲۰۲۲ را برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد. این جریان رسانهای از انتهای سال گذشته، فضا را بهگونهای مهندسی کرد که انتخاب هر فیلم دیگری به جز «قهرمان» برای معرفی به اسکار ۲۰۲۲، اشتباه بزرگی است که میتواند شانس مسلم دریافت سومین اسکار را از ایران سلب کند. این تیم رسانهای برای حقانیت ادعای خود، بهصورت فشرده، نقل قولهایی را از زبان صاحبان رسانههای بینالمللی و برخی منتقدان بعضا گمنام منتشر میکرد و طی آنها، این گزاره به مخاطبان تفهیم میشد که «قهرمان» یکی از مهمترین فیلمهای خارجی در اسکار ۲۰۲۲ و یکی از اصلیترین گزینههای دریافت اسکار بخش بینالملل است. شوری این ماجرا تا جایی پیش رفت که طبق ادعای این تیم رسانهای، برخی رسانهها، از هماکنون «قهرمان» را بهعنوان برگزیده اسکار بخش فیلم بینالملل انتخاب کردهاند. این تیم با هجوم به صفحه «آی امدی بی»، امتیازهایی بالا برای «قهرمان» ثبت میکردند و این درحالی بود که فیلم در هیچ کشوری در جهان به روی پرده نرفته بود اما چندین هزار نفر برای آن رایهای مثبت و بسیار عالی و البته پیامهای خرسندانه ثبت میکردند. این تیم، سرمست از آنکه این حربه آنها نیز به موفقیت تبدیل شده، سرخوشانه از امتیاز بالایی که برای این اثر در آیامدیبی ثبت شده، در رسانههایشان نوشتند بدون آنکه لحاظ کنند مخاطبان ایرانی میدانند این فیلم هنوز در هیچ کشوری نمایش داده نشده، پس مردم جهان چگونه میتوانستند به این فیلم رای دهند؟! ضمن آنکه انتشار این خبر ناشیانه، زمینه را برای ایجاد یک فضای دوقطبی فراهم آورد تا طی آن، مخالفان سینمای فرهادی نیز به صفحه این فیلم در این پایگاه اینترنتی معتبر مراجعه کرده و امتیازهای پایین و خیلی ضعیف به فیلم بدهند. این پایگاه نیز وقتی دید عرصه، شکلی بچگانه به خود پیدا کرده، امکان نمرهدهی به این فیلم را غیرفعال کرد. و حالا که خواسته اصلی این تیم در انتخاب «قهرمان» بهعنوان نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۲ محقق شده، فعالیت آن کم شده؛ چراکه مهمترین خواسته، همین راهیابی به اسکار بود که محقق شد. اکران داخلی بهدلیل خبرسازیهای بسیاری که درباره این فیلم صورت گرفته و البته برند نام فرهادی، قطعا با استقبال خوبی مواجه خواهد بود و دیگر نیازی نیست برای این اکران داخلی، باگهایی از سوی تیم رسانهای علنی شود. ضمن اینکه همین اکران داخلی نیز تنها برای در دست داشتن جواز ورود به اسکار تعیین شده است. وگرنه اگر راهیابی به اسکار، دغدغه نبود و فیلم از اول بهمن روی پایگاههای اینترنتی آمریکایی منتشر نمیشد (که قطعا نسخه قاچاق آن در این ماه به دست مخاطبان ایرانی میرسید)، آیا صاحبان فیلم، حکم به نمایش فیلم برای مردم سرزمینشان آن هم در این برهه زمانی میدادند؟
هوایی تازه در مدیریت جدید
برای مدیریت سینمایی جدید، طرح و برنامههای بسیاری در مسیر نجات سینمای ملی نوشته شده است. مطمئنا یکی از اصلیترین این موارد که متاسفانه در کمتر برنامهای بدان پرداخته شده، سند تحول برمبنای شایستهسالاری افراد است. دایره این شایستهسالاری اما گسترده است: از تیم مدیریتهای سینما و هیاتهای کارشناسی آنها که طی چند دهه اخیر، همیشه از یک دایره بسته انتخاب میشوند تا توجه و نگاه به فیلمسازانی که همواره به دلایلی در چشم بودهاند و بیشترین تمرکزها روی آنها صورت گرفته است. این جریان تبعیضآمیز در طول چند دهه اخیر سبب شده همواره نامهایی آشنا در رسانههای سینمایی کشور برجسته بمانند. فلان مدیر منتسب به این دایره بسته، بهعنوان چهرهای مهندس و نخبه و فلان کارگردان نیز در مقام کسی که تعلیقهایش حتی از هیچکاک هم نفسگیرتر و عمیقتر است! در چنین فضایی، امکان معرفی صحیح اندیشهها و ابتکارها به آن میزان مطلوب وجود ندارد. سینمای ما در شرایط کنونی، در یک بنبست متروک از نامهایی قرار گرفته که تا نام یک بخش آورده میشود، چندین اسم مرتبط با آن حوزه در اذهان نقش میبندد. تا میگوییم دبیر فلان جشنواره، بلافاصله فقط چند نام آشنا به ذهنمان میرسد، تا میگوییم مدیران سینمایی، تصویر چند سینماگر و تا میگوییم اسکار و جشنوارههای خارجی، دایره بسته ذهنیمان تنها معطوف به چند نام خواهد شد. سینمای ایران امروز در این حوزه، نیازمند یک بازپروری و خانهتکانی اساسی است. شما اگر رئیسجمهور یک کشور باشید نیز بیش از ۸ سال نمیتوانید سردمدار بمانید، حتی اگر ورزشکاری در کلاس جهانی باشید، یک عمر مفید محدودی دارید اما در سینمای ایران مشخص نیست چه خبر است که افراد تا دهها سال، بر مسندی مانده و اگر هم در چشم و مقابل دیدگان نباشند، در پسپرده به نقش حاکمیتی خود ادامه داده و تصمیمهای مهم، همواره از کرسی منتسب به آنها بیرون میآید. امید خیلی زیادی است که تیم سینمایی جدید، علاوهبر تمام خدماتی که نیاز به لحظه و حیاتی امروز سینمای ایران است، آن را از بنبست اسامی محدود خارج کرده و در یک فضای آزاد و طبق شایستهسالاری فنی و تکنیکی، به تماشای کارهای مدیران و فیلمسازان خود بنشیند.