سینماروزان/هاتف مظفری: سردار سلیمانی، چشمان و میمیکی داشت که واقعا پر رمز و راز بود و اینکه در فیلمی مرتبط با ایشان، واقعا بتوان با گریم، فردی را شبیه او کرد کار سختی است ولی سختتر آن است که بازیگری بتواند آن طمانینه در عین کاریزما را در رفتار خود ایجاد کند تا سردار مجسم شود. شاید در بازیگران مطرح جهان یکی مثل کلینت ایستوود-البته ایستوودی که جوانتر بود و نه این قدر پیر- میتوانست با یک گریم خوب، نقش سردار را بازی کند.
به گزارش سینماروزان، سعید چاری کارگردانی که در مستند “خان طومان، هفت خان عشق” به زندگی سردار پرداخته با بیان مطلب فوق گفت: بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی، محتواهای صوتی-تصویری متعددی درباره سردار تولید شد که برخی از آنها، کارهای خوبی هم بود ولی آنچه حالا نیاز داریم ارائه روایتهای شنیدهنشده از زندگی سردار است. روایتهایی که دلی باشند و بدون عجله ساخته شوند.خودم جزو اولین افرادی بودم که میخواستم درباره سردار فیلم بسازم و برای همین ماهها تحقیق کردم و با کلی شاهد عینی و فرماندهان رده بالای نظام گپ و گفتگو کردم و کلی راش دارم که میتواند منبعی باشد برای یک سریال درباره سردار.
این کارگردان ادامه داد: دلیل اینکه دست نگه داشتم و فیلم سردار را نساختم این بود که حس کردم برخی بدون آن که شناختی داشته باشند و به صرف اینکه بودجهای بگیرند آمدند و کارهایی درباره سردار ساختند که البته در مجموع بد هم نیست ولی فیلمسازی درباره سردار بیش از بودجه نیاز دارد به علقه و درک ماهیت سردار.
سعید چاری تاکید کرد: در جریان تحقیقاتم در مستند “خان طومان هفت خان عشق” که از شبکه دوم سیما پخش شده، کلی اسناد و اطلاعات دست اول درباره سردار به دست آوردم که میتواند زمینهای شود برای ساخت یک مستند-داستانی خوب درباره سردار ولی مهم خط سیر داستان است که باید از نگاه ناظری بیطرف ولی نزدیک به وقایع باشد.
این کارگردان که کمدی-سیاسی توقیفی “فیلسوفهای احمق” را در کارنامه دارد، درباره برخی فیلمسازان که شخصیتهای کاریزماتیک همچون سردار را در آثاری بیربط به سردار خلق کردهاند، بیان داشت: همه این تلاشها یعنی آن که سردار واقعا سردار بود یا همان طور که غربیها میگویند یک ژنرال درجه یک و جهانی بود. خودم هم انتخاب اولیهام برای نامگذاری فیلم سردار همین عنوان “ژنرال” بود ولی بعدا حس کردم اگر نام ایرانی بگذارم، بهتر است ولی اینکه چه بازیگری میتواند نقش سردار را بازی کند واقعا جوابی ندارم.
کارگردان “تنها صداست که میماند” گفت: سردار چشمان و میمیکی داشت که واقعا پر رمز و راز بود و اینکه واقعا بتوان با گریم،فردی را شبیه او کرد کار سختی است ولی سختتر آن است که بازیگری بتواند آن طمانینه در عین کاریزما را در رفتار خود ایجاد کند تا سردار مجسم شود. شاید در بازیگران مطرح جهان یکی مثل کلینت ایستوود-البته ایستوودی که جوانتر بود و نه این قدر پیر- میتوانست با یک گریم خوب، نقش سردار را بازی کند. البته باز هم در حد شاید و اما و اگر است چون بازیگر نقش سردار باید روحیات او را هم درک کند.
این کارگردان درباره مستندهایی که تاکنون درباره سردار ساخته شده، گفت: مستندهایی ساخته شده که از منظر فرمی چندان بدعتی ندارند و بیشتر مضمونگرا هستند ولی از حالا به بعد واقعا نیاز داریم به مستندهایی که از نظر فرم و ایدهپردازی هر دو با هم مورد توجه قرار گیرد. درباره سردار باید بدون عجله و با دل فیلم ساخت و امیدوارم خودم بتوانم چنین کاری کنم و یک مستند-داستانی متفاوت درباره سردار ارائه کنم.
چاری درباره آسیبهای سفارشیسازی درباره سردار گفت: اتفاقا در سالهای اخیر اغلب مدیران درک کردهاند که دیگر نیازی به تولید مستندهای یکطرفه ندارند و باید تمام جوانب را ارائه کرد و برای همین اگر فیلمی لحن سفارشی میگیرد بیشتر به دلیل اهمال سازندگان است که همچنان در دو دهه قبل مانده اند.
این کارگردان با اشاره به تجربه خود گفت: اخیرا مستندی درباره تاریخ انقلاب اسلامی را به سفارش یکی از ارگانها ساختم و بی حب و بغض از مهدی چمران تا ابراهیم گلستان و از طیب حاج رضایی تا اردشیر زاهدی و.. را وارد مستند کردم تا تحلیل نهایی اثر، جذابتر شود. خوشبختانه مدیران هم با صبر و حوصله فضا را درک کردند. این تعامل میتواند امکان ارتقای کیفی مستندهای استراتژیک را فراهم کند.