سینماروزان/سپیده_محمدپور:
#دسته_دختران از منظر بصری، فیلمی قدرتمند و میخکوب کننده درباره روزهای آغازین جنگ در خرمشهر است. دستهی نظامیِ دختران میخواهند در کنار مردان اسلحه دست بگیرند و بجنگند اما با مخالفت مردان روبهرو می شوند.
این را در لحظات اول فیلم در همان سکانسهای نفسگیرِ ابتدایی میفهمیم. فیلم در نخستین صحنه خود، مساله و تضاد دراماتیک را مشخص می کند.
دخترانِ تابوشکن حالا برای اینکه در مقاومت شهرشان نقشی بیشتر و تاثیری ماندگارتر داشته باشند، باید به جنگ عرف زمانه بروند. همین موقعیت اولیه ما را به امروز وصل می کند. مساله فیلم تمام نشده و همین امروز هم دختران این سرزمین با عرف جامعه محدود میشوند. #دسته_دختران ولی دست به کار می شوند و داستان فیلم را می سازند.
غیرقابل پیش بینی بودن روایت و تکان دهندگی در اجرای صحنه های جنگی و بازی یکدست بازیگران در کنار تعدد قهرمانان اصلی، جنس داستان پردازی را هم تغییر داده یعنی به جای خط واحد، با خرده داستانهایی متعدد روبروییم که کلیت را میسازند.
ساختار چندقهرمانی به علت دشواری زیاد در اجرا کمتر در سینمای ایران استفاده شده اما نمونه های خارجی موفق کم نیستند. فیلم نامه نویسان از این نظر وارد عرصه ای تجربه نشده، شده اند.
لیتل میس سان شاین، اوشن ها به خصوص هشت یار اوشن (نسخه زنانه یازده یار) و هفت دلاور از این الگو استفاده کرده اند. «دسته دختران» هم در بعضی لحظات این نمونه ها را به یاد می آورد.
داستان فیلم در دو ساحت پیش می رود. یک، داستان کل گروه و ماموریت شان که همه آنها را کنار هم جمع کرده. ساحت دوم داستان تک تک آدم ها که هر کدام آغاز میانه و پایانی دارد…
در پایان سفر، آنها به درک و دریافتی تازه از رزم و موجودیت دسته شان می رسند. هم آگاهی های تازه به دست می آورند هم دیگران مجبور به پذیرش آنها میشوند. نمی شود راه دخترانِ #دسته_دختران را سد کرد. همچنان که نمی شود راه همه دختران این سرزمین را سد کرد. آنها راهشان را خواهند ساخت.