سینماروزان: با گذشت چهار دهه از تولید و اکران فیلم عاشورایی #سفیر، همچنان این فیلم یکی از سه محصول برتر عاشورایی تاریخ سینما و تلویزیون است.
#سفیر را فریبرز صالح دانش آموخته سینما در اروپا به تهیهکنندگی حسن جلایر ساخت؛ جلایر در آن زمان از مسئولان فرهنگی بنیاد مستضعفان بود ولی #سفیر با حمایت شهید یوسف کلاهدوز تولید شد که هم جلایر و هم صالح را مامور خدمت در سپاه میکند و با بودجه حدود ۱۵ میلیونی شرایط تولید را فراهم مینماید.
حسن جلایر به تازگی در گفتگویی تلویزیونی با مسعود نجفی تهیهکننده و کارگردان برنامه #قاب_عاشقی شبکه نسیم به ذکر روایتی خواندنی از تولید سفیر پرداخته است.
جلایر در برنامه قاب عاشقی گفت: نود درصد کار انتخاب بازیگر با خود صالح بود و ایشان بازیگران را معرفی میکرد و من هم تأیید میکردم چون فکر کرده و میکنم کارگردان است که باید فیلم را بسازد. کارگردان باید کارش را بلد باشد و تهیهکننده فقط باید کنارش باشد و بگذارد کارش را انجام دهد.
جلایر ادامه داد: خدا خواست و به خاطر مضمون کار از زمین و آسمان برایمان کمک آمد و ازجمله یک سازمان سوارکاری که پای کار آمد و کاری کرد که همه سوارکار شدند؛ از فرامرز قریبیان تا افرندنیا و بقیه. هیچ بدلکاری برای سوارکاری نداشتیم، از نقش مثبت تا منفی همه سوارکاری میکردند و الحمدلله اتفاق بدی نیفتاد. قریبیان اصرار داشت که در تمام نماها خودش حضور داشته باشد و زیربار بدلکار نرفت.
تهیهکننده سفیر درباره همکاری با صالح گفت: فریبرز صالح وقتی به کار می افتاد دیگر صالح قبل نبود و گاهی کار دوروزه را ده روز میگرفت تا بهترین محصول عرضه گردد. البته گاهی از صالح عصبانی میشدم ولی به هر حال تعامل میکردیم تا کار به سرانجام برسد.
حسن جلایر با اشاره به خاطره ای از سفیر گفت: یک گله گوسفند اجاره کردیم برای برخی نماها ولی آن قدر فیلمبرداری این نماها ادامه پیدا کرد که در نهایت پول خرید دو گله را برای اجاره یک گله پرداخت کردیم.
جلایر با تاکید بر حمایت تام شهید کلاهدوز از فیلم بیان داشت: هم لطف خدا بود و هم بزرگواری شهید کلاهدوز که ما در هیچ چیز خست به خرج ندادیم و از همه امکانات، بهترین اش را به خدمت گرفتیم. استودیوی اصلی استودیوی روبیک منصوری بود و برای اعطای دستمزدها اصلا کم و کسری نداشتیم و چه به دوبلورها و چه به بازیگران هرچه خواستند دادیم. مثلا فقط یک قسط فرامرز قریبیان هشتاد هزار تومان بود آن هم در دهه شصت و دستمزدها سه بار تکرار شد یعنی در سه قسط.
حسن جلایر درباره انبوه هنروران حاضر در کار گفت: از شهریور ۶۰ استارت زدیم و پایان خرداد ۶۱، کار تمام شد. در نماهای یزد که عمدتا مربوط به مابعد دستگیری قیس بود، در هر سکانس پنجاه تا صد هنرور نیاز داشتیم که چون در یزد برادران افغان زیاد بودند از مدیر تدارکات خواستم از آنها استفاده کند و البته با حقوق روزانه صد تومان که از نظر معیشت هم به برادران افغان کمک شود. آنها هم با شوق میآمدند و کار میکردند ولی صالح چنان سختگیری میکرد که این جماعت نه شب داشتند و نه روز. در ادامه آن قدر فشار کار زیاد شد که برخی افاغنه اصلا در شهر نمیماندند که مبادا دعوت به کار شوند!!
جلایر درباره چگونگی فیلمبرداری یکی از نماهای مهیج سفیر گفت: برای طراحی نمای سر زنی با شمشیر فردی کوتاه قامت پیدا کردند و سر ساختگی را روی سرش سوار کردند به طوری که او دو سر داشت و سپس حین حرکت فرار به جلو، قریبیان از پشت با شمشیر واقعی، سردیس را زد. قریبیان جایی را هم زد که فقط سه سانتیمتر فاصله داشت با سر آن فرد و اگر کمی پایینتر میزد، سر یارو بریده میشد.
حسن جلایر خاطره ای از برخورد با رهبر انقلاب را چنین طرح کرد: در اولین رونمایی فیلم در جشنواره آیت الله خامنه ای به نماهای انتهایی رسیدند یعنی نماهایی که قیس در حال سخنرانی انتهایی است. ایشان مشتاق شدند که یک بار دیگر فیلم را ببینند برای همین یک بار دیگر فیلم را به طور کامل تماشا کردند. برای نمایش دوم به ریاست جمهوری دعوت شدیم چون آیت الله خامنه ای آن موقع رئیس جمهور بودند، با من تماس گرفتند و گفتند فیلم را به ریاست جمهوری بیاور و در آن اکران هم رئیس جمهور و هم وزرا حضور داشتند. من کنار آقا نشسته بودم و ایشان خیلی از فیلم خوشش آمد.
جلایر ادامه داد: بعد از پایان نمایش گعده ای شکل گرفت و ازجمله جناب ناطق نوری هم بودند و نشستیم دور هم به گفتگو و صحبت کردیم درباره چند و چون تولید و هیچ گاه دیالوگ رفیق دوست و آقا را یادم نمیرود؛ در حال صحبت بودیم که محسن رفیق دوست جلو آمد و خطاب به آیت الله خامنهای گفت آقا این فیلم را ما ساختیم که آقا هم بلافاصله خیلی صریح گفت اگر شما ساختی، برو دومی اش را هم بساز.
حسن جلایر پیرامون نماهای انتهایی گفت: برخی نماها را در برازجان و برخی نماها را در یزد گرفتیم. در یزد مسجد و عمارتی پیدا کردیم که زیر خاک پنهان بود و تازه کشف شده بود و صحنه آخر و صحنه شهادت قیس را در همان جا گرفتیم. فیلمبرداری آن نما هم به این شکل بود که به جای قیس، دوربین به پایین میافتاد و نمای بعد هم نمای شهادت قیس.
جلایر خاطرنشان ساخت: کاری که ریاکارانه و تصنعی باشد در دل جا نمیگیرد ولی خلوص فریبرز صالح و شهید کلاهدوز و همکاران باعث شد کار در دلها جا گیرد.
بسیار خواندنی و حالب بود
و نقش شهید کلاهدوز در تولید فیلم
و اینکه الان نمیتونیم سفیر بسازیم
چون کلاهدوز نداریم و البته فریبرز صالح
چه عجب یکی پیدا سد و رفت سراغ این تهیهکننده قدیمی
آقایونی که بودجه میلیاردی گرفتن در ارگانها
و نهادهای مختلف
یاد بگیرن از امثال کلاهدوز