سینماروزان/حامد مظفری:
-رنگ بندی با دامنه زرد لابد چون فیلم درباره فقدان شمش طلاست! چند ماه اندیشه کرده برای یافتن این تمهید؟!
-ماسک دار بودن کاراکترها لابد برای اهمیت ارزش طلا در دوران کرونا با حضور یکتا و بهناز خواهران نیسان آبی
-باز #روز_داخلی و #شب_داخلی و باز انبوه کاراکتر که میلولند در هم و باز فوران دیالوگهای پرمتلک؛ هر کدام دیگری را لعن و نفرین میکنند و همه هم در مظان اتهام سرقت شمش
– قطع و وصل گاه و بیگاه صدا با باز کردن و بستن سمعک مادر خانواده چه کارکرد دراماتیکی دارد؟
–#چیز_چیز کردن به جای نام بردن از شمش چرا؟ به خاطر ادای دین به مناظرات انتخاباتی۸۸؟
-شمش گم شده که احیانا رای گم شده نیست؟
+ورود طلایاب و اپراتورش، قدری از رخوت میکاهد ولی آن قدر پت و پهن شده که سخت بشود جمع کرد
-نامزدی صوری این وسط چه میگوید؟ به سبک #دردسرهای_عظیم!
+گلایه مادر از حرمتی که ریخته؟ لابد ادای دین به عواقب …
-علیه پدر و در خدمت مادر!؟
-جمعبندی که نه ولی بالاخره تیتراژ میآید و قبلش مادری نگران با انبوه خاک پیشرو.
—دیالوگ
اینی که ما دیدیم، چشم نبود
اعضا و جوارح دیگه ای بود
—کاراکتر
—کاظم؛ اپراتور طلایاب با بازی علی باقری
—پرسش از آقازاده
—وقتی برای اولین بار طرح اصلی فیلم را برای پدر، خواندی، چه گفت؟