سینماروزان/امید عشریه:
+تصویرسازی از بلوچستان
+دوربین را از پایتخت بیرون برده و تلاش کرده داستانی متداول در سودای قهرمانی محرومین را سرراست روایت کند.
+گهگاه نماهایی از بافت جغرافیایی بلوچستان نشان میدهد تا ظرف مکانی حفظ گردد و این نماها را تا انتها دنبال میکند تا نمای هلیشات از انبوه قایق حول صخره؛ به نشانه هجرت؟
+امیرمهدی ژوله بی حرکت اضافی خوب و دقیق جای گرفته در نقش بدمن! -هرچند برخی جاها آن دوز طنازانهاش بیرون میزند.
-چرا به جای لهجهسازی برای بازیگران پایتختنشین، از همان بازیگران بلوچ استفاده نکرده. خیلی بهتر بود که به جای سیاه کردن رویا تیموریان یک بازیگر بلوچ را میگذاشتند…
-فلسفه وجودی امیر جعفری و خواهرزادهاش چیست؟ لهجه هر دو در برخی جاها خندهدار میشود. بهتر نبود تمام بازیگران، بومی میشدند؟
-لابد میخواهند بگویند چهره آوردیم که فیلم بفروشد! بیروی چهرهدار چقدر فروخت؟؟
+تصویرسازی از بلوچستان خوب است اگر در خدمت درام باشد و نه منگنه شده.
+خط داستانی سرراست کمک میکند به محصول برای جلب مخاطب در تلویزیون ولی حس و حال لازم برای پیگیری سینمایی کم است. مهم نیست که اول و وسط و آخر چیست، مهم توانایی تازه روایت کردن است که ندارد
-حتی نتوانسته نماهای بوکس را مهیج و خواستنی درآورد
-این چه سبکی است که به جای تصویرسازی وقایع، شفاهی و از زبان این یا آن میشنویم؟
جوک
-به سالن بوکس میگوید کارخانه آدم سازی! قبلا سینماتوگراف کارخانه آدم سازی بود و حالا...
-آن سگ چه میگوید حول بدمن! حیوان خدا را چرا نماد توحش قرار داده اید
حسرت
-ای کاش به موازات داستان اولیه، ماجرای کارگاه سنگ و آدمهایش را محور قرار میداد؟
پرسش
-فیلم قبلی کارگردان چه دستاوردی داشت که باز مورد حمایت فارابی قرار گرفت؟ کمبودهای فیلم کمبودهای تهیهکنندگی را هم روشن میکند. چرا سفارش کار به تهیهکننده ای شده که مدتها از فضای تولید حرفه ای دور بوده؟
توصیه
–دوستان فارابی هی منت نگذارند که لوکیشنهای مختلف و زیست بوم خارج تهران را در الویت قرار دادهایم. پس چرا این زیست بوم هیچ تأثیری در جلب بازیگران بومی ندارد و از تهران میبرند که نقش بلوچ بازی کند؟