سینماروزان/هومن ظریف: ميدانستم مدتهاست از مصاحبه فراري است. بنابر ارادت گذشته و همنشيني فيلم مستند همه داناي او با نخستين فيلمم به نام مرز پرگهر در چهارمين جشنواره حقيقت، اصرار كردم و پذيرفت.
صبح روز نوزدهم مهر، با داریوش مهرجویی تماس تلفنی گرفتم که ضمن احوالپرسی، تقاضا کنم گفتگویی درباره فیلمهای اقتباسی او داشته باشم. بیشتر مدنظر من فیلمهایی بود که با نگاه به کتاب یا داستانهای داخلی یا خارجی ساخته است. مکالمه مانند همیشه نامعمول بود. ابتدا تلفن باز شد، اما هرچه استاد استاد میکردم، جز صدای خرخر و سرفه چیزی شنیده نمیشد. متوجه شدم چون صبح است، استاد شرایط گفتگو را ندارد. تلفن را قطع کردم و دوباره پس از یک ربع ساعت تماس گرفتم. شاید این آخرین خنده استاد مهرجویی بود، حداقل در آخرین مصاحبه با یک خبرنگار.
-الو استاد، درود بر شما. مزاحم شدم؟
-بله.
-دوباره زنگ بزنم؟
-بله.
گوشی را قطع کردم چون بارها به من گفته بود که معنای تلفن همراه این نیست که دارنده گوشی همیشه و در همه حال و هر جایی، شرایط پاسخگویی داشته باشد و باید پس از تماس به تلفن همراه حتماً بپرسم که آیا شرایط گفتگو دارد یا نه. پس آن روز بیخیال گفتگو شدم.
روز بعد ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲ و کمی دیرتر یعنی نزدیکهای ظهر با او تماس گرفتم. آنچه میخوانید آن مکالمه کوتاه بین من و اوست که قرار بود به صورت مفصل سر فرصت انجام شود که زمانه و چرخ بدنهاد اجازه نداد.
*جناب مهرجویی میخواستم مصاحبه حضوری و تصویری داشته باشم.
-حضوری که نمیشه و در ثانی من مصاحبه تصویری نمیکنم. اصولاً شرایط مصاحبه هم ندارم. هر کسی از شماها(خبرنگارها)زنگ میزند، بحثها سیاسی میشود و من آدم سیاسی نیستم.
*اتفاقاً پرسشهای من درباره کتاب است؟
-شما کتاب “جهان هولوگرافیک” من رو خوندی؟
*بله، مثل یک همراه ماندگار و کتاب راهنما همواره پیش روی من است.
-میخندد. میدونین چند بار چاپ شده؟
*بله و خیلی هم درباره آن پرسش دارم.
-البته این دوره کرونا باعث رکود بازار کتاب شد، اما جهان هولوگرافیک مشتریهای خودش را داره. منم فکر کنم بازم باید بنویسم.
*من موارد جالبی را در کتاب دیدم.
-مثلاً؟
*مدتها با آقای ر. اعتمادی دمخور بودم، ایشان هم کتاب شما را میخواند و کتابهایی درباره نظریه جهانهای موازی هم به من هدیه کرده بود.
-عجب، جالب است. اما کتاب جهان هولوگرافیک، ترجمه من است.
*چه فیلمهایی را پیشنهاد میکنید برای درک بهتر این کتاب؟
-فیلمهای زیادی است، اما توصیه من فیلمهای مستند یا سینمایی اقتباسی از کتابهای علمی است.
*روی واژه علمی تاکید دارید؟
-بله، چون کتابی که ترجمه کردم علمی است و با گزافهگویی، چرندیات و خرافات فاصله دارد.
*مطالعات شما پیش از ترجمه کتاب چه بود؟
-خب فیلمهای پری و هامون و موارد دیگر را که دیدهاید، ندیدید؟
-بله. متوجه شدم!
*از چه سالی جرقه ترجمه این کتاب در ذهن شما زده شد؟
-درکش کرده بودم، اما چند سال قبل، دوست عزیزم داریوش شایگان در سفری به آمریکا این کتاب را خوانده بود و خیلی صحبت درباره آن داشتیم. میدونین که این کتاب را فردی به نام مایکل تالبوت نوشته.
*گویا کتابهای او مرز بین عرفان و فیزیک را برداشته؟
-بله مثل اون کتاب “ذن و هنر داشتن موتورسیکلت” که در فیلم هامون ارجاع داده بودم.
*من هم فیلم اول “تیم برتون” رو یادم میآید به نام “ماجراجويي بزرگ پيوي”.
-بله. این عرفان و فیزیک نوعی برای خیلیها غیرقابل درک و غیرقابل آشتی هستند، اما در این کتاب، تالبوت، به خوبی از پس موضوع برآمده است.
*چگونه؟
-پرسشهای هستیشناسانه و مهمی را در کتاب هولوگرافیک میبینم که مطرح میشود و اصولاً مسائل فلسفی را به زبان امروز بیان میکند.
*نوعی پاسخ به مدرنیته؟
-تلنگری به کسانی که مروج مدرنیته، دل و ایمانشان را شبههوار کرده و غبار اشک بر آن نشانده. به ویژه کسانی که از سخنان متافیزیکی بیمحتوا خسته شدهاند.
*برخی این کتاب را شِبه علم دانستهاند!
-آقاجان شبه علم چیه؟! من منظور این اصطلاح را نمیفهمم. یا چیزی سودمند است یا نیست. تازه عرفان ایرانی و خارجی هم نداریم. عرفان یعنی شناخت همه زوایا. حالا این شناخت میگوید حتی چیزی که سودمند هم نیست، به خاطر جهان هولوگرافیک، سودمند خواهد بود!
*غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟
-چیزی توی همین مایهها که در منابع مکتوب ما فراوان است. دل هر ذره را که بشکافی، ترجمان جهان هولوگرافیک است.
*در بخشی از کتاب (صفحه ۲۷۴) شباهتی بین امرسون در سال ۱۹۷۳ با مدعیات منسوب به رئیس جمهور اسبق ایران، احمدی نژاد وجود دارد.
-عجب؟ چه موردی؟
*گویا برخی مدعی شده بودند افرادی غیببین در دولت وی وجود داشتند که میتوانند بدون استفاده هوشیارانه از عقل و منطق، جای معدنها و سردابهای سری زیرزمینی را با یک نگاه نشان دهند.
-مساله جالبی است. بگذارید کتاب را بیارم و با هم بخوانیم.
*در صفحه ۲۷۳ کتاب هم آوردهاید که استفاده از غیب بینان در کارهای باستانشناسی توسط یک مورد مستند یعنی یک راننده کامیون ثبت شده.
-حقیقتاً جذاب است. چه کارهایی که من نکردهام!
*بله واقعاً برای من هم جالب بود. مثل سازمان انتقال خون که پس از فیلم “دایره مینا” تاسیس شد.
-(میخندد) قرار ما این بود که درباره کتاب حرف بزنیم. من شگرد شما خبرنگارها را نمیدانم، وگرنه این مشکلات برایم پیش نمیآمد. اما ارجاع خوب و به موقعی دادید. من متوجه تجارت خون در حاشیه تهران شدم، فیلمی ساختم و خب حالا که فکر میکنم پرسش شما از دایره کتاب بیرون نرفته، چون غلامحسین ساعدی یک داستان درباره فضای سیاه بیمارستانهای آن زمان نوشته بود و خب ساعدی پزشک هم بود.
*اتفاقاً در این باره نیما حسنی نسب به خوبی روایت خوبی از تاثیر فیلم به جامعه پزشکی ارائه دادهاند.
-حیف کرونا که تمام شد، هنوز کتاب جون نگرفته، وگرنه صحبت در این میان زیاد است. لطف کنید پرسشهاتون رو توی واتساپ بفرستید تا دربارهاش کلی گویی نکنیم… همین، و تمام…
*چشم استاد برای شما مینویسم و میفرستم.
⇓⇓⇓
دوباره متن سخنرانی منسوب به رئیس جمهور اسبق و بخشی از کتاب هولوگرافیک را پشت سر هم مطابقت میدهم. از این مشابهت شوکه بودم و از قتل مهرجویی به یک حالت شوک ممتد رسیدم):
حرفهای منسوب به احمدی نژاد: ما همین الان در ایران فردی را داریم که میاد سطح زمین رو نگاه میکنه، علفها رو نگاه میکنه، تمام معادن اعماق زمین رو به شما معرفی میکنه، یک دانش است دیگه! … به شما میگوید اینجا منگنز است، آهن است. اینجا طلاست، اینجا سربه، همه رو معرفی میکنه. تضمینیها!
کتاب جهان هولوگرافیک(صفحه۲۷۳): همکاری پونیا توفسکی با اوسوویکی ونسیا و نورمن امرسون استاد کرسی انسانشناسی دانشگاه تورنتو و معاون موسسه زمینشناسی کانادا در مورد استفاده از غیب بینان در کارهای باستانشناسی (مهم است) که در این باره تحقیق کردهاند.
نکته درباره نویسنده کتاب جهان هولوگرافیک: تالبوت در ۱۹۹۲ در سن ۳۸ سالگی بر اثر سرطان خون درگذشت. تالبوت از فرآيند كار پروژکتور و فرافکنی نور و صدا که توهم حرکت و واقعیت را ایجاد میکند برای ایده خود وام میگیرد که شبیه همان نظریه غار افلاطون است که در شعر مولانا آمده است. شعور کیهانی و باستانی و در هم آمیختگی ماده و ذهن و اراده انسان در دستیابی به کشف و شهود ماورایی مبتنی بر فیزیک و فلسفه از پیامهای این کتاب است که هنوز هم باعث چالش دانشمندان حوزههای گوناگون در ایران و جهان شده است و برخی موارد از نظریات کتاب قابل ارزیابی نیستند، مثلاً وجود یک انرژی تاریک را پیشنهاد میکند که در کل کیهان نفوذ میکند تا رمزگذاری هولوگرافیک اطلاعات را تسهیل کند اما هیچ مدرکی وجود ندارد که چنین انرژی تاریکی وجود داشته باشد.