سینماروزان/حامد مظفری: فیلم تجاری ساختن فنّی است که تکنیسینهای خاص خود را میخواهد و مهمترین الهمان در موفقیت یک فیلم تجاری، نه کست و نه سوژه و نه حاشیهسازی که حفظ ریتم است و اگر تکنیسین تجاریسازی نباشید قبل از هر چیز ریتم را از کف میدهید و مجبور میشوید آویزان شکلکهای جواد و پژمان و رضا و… و تیزرهای شش و هشتی شوید تا با غش در معامله، آمار فروش را حفظ کنید.
فیلم #هاوایی یک فیلم تجاری بی ادعاست که چون میتواند ریتم سرخوشانه خود از ابتدا تا میانه و انتها را حفظ کند میتواند مخاطب را کنار خود نگه دارد؛ البته بدون جواد و رضا و پژمان! هاوایی مسلما امین حیایی-با همان استایل بیکی برآمده از کما- و کنارش امیر جعفری را هم دارد که نقش خود را در موفقیت تجاری اثر دارند ولی باز این، خود برآمده از حفظ ریتم است که باعث میشود گاهی حتی تکرار مکررات در بازی آنها اذیت نکند.
هاوایی سوژه پندآموز-به زعم مدیران- و در عین حال واقع گرا-به زعم بسیاری از مهاجران- را دارد ولی نه دنبال شعار است و نه زیادی شعورگرایی فیک پیشه کرده و تنها میخواهد بگوید وقتی بیهوا و بدون برنامه ریزی و صرفا برای فرار، ترک موطن میکنید- آن هم تازه با وعدههای یک فراری دیگر- باید در انتظار رقاصی با هر سازی باشید و چه نیک بود عنوان اصلی فیلم #رقصنده -که تناسب کامل داشت با سوژه که حالا بابت ممیزی یا چیز دیگر شده #هاوایی که این یکی هم میتواند تداعی همان رویای پوشالی ممل آمریکاییها باشد.
هاوایی کمدی تکلیف روشنی است و نه مثل آن فیلم استاد پیر و احترامواجب قصد دارد با تحقیر جماعت تنگدست و علافی مخاطب، مخاطب بگیرد و نه مثل خالهزاده فلان مقام، آویزان کلههایی است که هی باید وارد و خارج شوند و بداهه گویند تا فیلم تمام شود.
بهمن گودرزی به خاطر سالها سابقه فعالیت در سینمای تجاری خیلی بهتر از اساتید پیر و خالهزادههای کترهایبند، قصه ضدقهرمان فراری از وطن را در سه پرده، تمام میکند و هم نقد خود بر ساختار مدیریت ورزشی داخل را دارد که جز فوتبالیست ها را نمیبینند و هم چاه ویل آن طرف را نشان میدهد که برای دو روز اقامت، حتی از یک ورزشکار، کولبری سیاسی میخواهند.
بله، بله، الان است که دوستان آوانگارد در بیرون و فیلمفارسیباز در درون بگویند امان از تجاریسازهایی که میخواهند با رقص و رقاصی، دو ریال دشت کنند و متاسفانه یا خوشبختانه پاسخ حی و حاضر است که #هاوایی جزو معدود فیلمهایی است که رقص و رقاصیهایش بهاندازه و کاملا در خدمت متن است. هاوایی حضیض یک ورزشکار مهاجر را روایت میکند که به سودای زندگی بهتر، پناهنده شده ولی از بخت بد برای گذران زندگی چاره ای ندارد جز اینکه به هر سازی برقصد بلکه ویزای آمریکا بگیرد و چه رقصی اصیلتر از باباکرم؟
نمیتوان از موفقیت تجاری هاوایی در یکی از بدترین ادوار اکران-در آستانه جشنواره فجر- گفت و از نقش موسسه هدایتفیلم و تهیهکنندگی مرتضی شایسته نگفت. هدایت فیلم موسسه ای است که در ادوار مختلف کارگردانان و آثار قابل اعتنایی را عرضه کرده و هاوایی در گونه سینمای تجاری از بسیاری از آثار این سالها قابل تحملتر است چون کارگردانی دارد که نه یکشبه و با اتصال بلکه در ساختار هدایتفیلم، پله پله و با دستیاری امثال فخیمزاده و ایرج قادری و محمدهادی کریمی و سعید سهیلی و مجید جوانمرد و حسن هدایت و… کلی مشق کرد تا شد کارگردان شش و بش که جزو فیلمهای بفروش زمان خود بود و ادامه داد تا اینجا...
او تکلیفش با خود،روشن بود و از ابتدا میخواست تجاریساز شود و همین هدفگذاری بیادا و پرهیز از درغلتیدن به دام مینیمالهای فیک و اطوارهای جشنوارهای باعث شده، تجاریساز خوبی هم بشود؛ کارگردان #هاوایی اهمیت ریتم را درک کرده و وقت مخاطب را تلف نمیکند و این، بزرگترین لطف است در حق مخاطبان گریزان از مطولگویی خالهليلاهای کاسهتوالتی، لرزانندههای واندوست و خالهزادههای سریدوز!