1

جدال معاون نظارت دولت دوم احمدی‌نژاد با یک بیماری مهلک

سینماروزان: علیرضا سجادپور که در دولت دوم محمود احمدی نژاد به عنوان معاون نظارت فعالیت میکرد و حین حضورش در این منصب پای مجوز نمایش بسیاری از آثار مغضوب تندروها و از جمله «من مادر هستم»، «زندگی خصوصی»، «بیخود و بی جهت»، «گشت ارشاد» و «پل چوبی» ایستاد و شرایط اکران آنها را علیرغم تحریمهای حوزه هنری فراهم نمود این روزها با بیماری مهلک سرطان دست و پنجه نرم میکند.

سجادپور که اخیرا تهیه کنندگی فیلمی ورزشی-جنگی به نام «مستطیل قرمز» را هم انجام داده است درباره روند درمان بیماریش به «ایلنا» گفت: حدود دو سال است که دچار بیماری سرطان شده‌ام و عوارض این بیماری روده و ریه‌ام را درگیر کرده است. حدود یک سال دچار سرطان روده بودم و بعد از اینکه پزشکان مشکل روده را رفع کردند متاسفانه عوارض آن بیماری از راه خون به ریه‌ام سرایت کرده است.

سجادپور افزود: مدتی در بیمارستان برای مشکل ریه بستری بودم و بخش‌هایی از ریه و شش‌ برداشته شد و هم اکنون در حال انجام شیمی درمانی هستم. برای انجام شیمی درمانی حدود 14 روز باید بستری شوم و بعد از انجام دوره دو هفته‌ای از بیمارستان مرخص می‌شوم تا نوبت بعدی شیمی درمانی فرا برسد. در طی این دو سال بیماری سرطان از مقدماتی به سمت پیشرفته رسیده است و علیرغم درمان‌ها بازهم عوارض  آن بازمی‌گردد و پزشکان تلاش دارند تا بیماری بیش از این پیشرفت نکند.




پرسشی منتج از شفاف‌سازی سازمان سینمایی⇐آیا حدود یک و نیم میلیارد در خانه سینما گم شده؟؟!! 

سینماروزان: بعد از شفاف سازی فارابی، موسسه رسانه‌های تصویری و مرکز گسترش درباره حمایتهای مالی که از محصولات سینمایی  داستانی داشته اند، سازمان سینمایی هم در حال انتشار عملکرد حمایتی خود در سالهای اخیر در قالب جداول مختلف است.

خروجی یکی از این جداول مشخص میکند که سازمان سینمایی فقط در سال 96 نزدیک به 11میلیارد و هشتاد میلیون به خانه سینما کمک کرده است.

این را بگذارید کنار افشاگری حدودا سه ماه و نیم قبل یک رسانه درباره دریافتیها و ریزهزینه های خانه سینما در سال96.(اینجا را بخوانید)

در آن لیست دریافتیها این طور آمده بود که سازمان سینمایی در سال 96 فقط دو رقم 3میلیارد و 799میلیون و 5میلیارد و 750میلیونی(جمعا 9میلیارد و 549میلیون) را در اختیار خانه سینما قرار داده است.

حالا و با شفاف سازی سازمان سینمایی مشخص شده که یک اختلاف حدود یک و نیم میلیاردی میان رقم قبلی و رقم فعلی وجود دارد!!

آیا اعضای هیأت مدیره خانه سینما و در کنار آنها مدیرعامل خانه سینما میتوانند بگویند این اختلاف حساب حدود یک و نیم میلیاردی از کجا نشأت گرفته؟

جدول حمایتی سازمان سینمایی(از 1387 تا 1396)
جدول حمایتی سازمان سینمایی(از 1387 تا 1396)
فهرست دریافتیهای خانه سینما در سال96
فهرست دریافتیهای خانه سینما در سال96

 

 




ادعای ماهنامه‌ای که سردبیرش شده است کارمند این گروه دولتی⇐«هنروتجربه» یک موسسه «غیردولتی» است پس مدیرعامل بازنشسته‌اش نباید برکنار شود!!!⇔پیشنهادی به محمدمهدی حیدریان: فرآیند خصوصی کردن زیرمجموعه‌های بودجه‌خوارتان را به سردبیر این ماهنامه بسپارید تا مشمول قانون حذف بازنشستگان نشوید!!!

سینماروزان: با تصویب قانون منع حضور بازنشستگان در مناصب مدیریتی دولتی توسط مجلس، گمانه‌های فراوانی درباره تغییر و تحول در سازمان سینمایی شکل گرفته و از محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی تا مهدی یزدانی(مدیر رسانه های تصویری)، علیرضا قاسم خان(مدیر موزه سینما)، محمود اربابی(معاون توسعه جشنواره ها)، مجید مسچی(مدیر سینماشهر) و جعفر صانعی مقدم(مدیر هنروتجربه) به عنوان مدیرانی که به علت بازنشستگی باید تعویض شوند نام برده می‌شود.

 تلاشهای تیم فعلی سازمان سینمایی برای استقرار نیروهای معتمد خویش در جریان تغییر و تحولات احتمالی را که کنار بگذاریم اینکه برخی از رسانه های منتفع از زیرشاخه های مدیریتی سازمان سینمایی سعی میکنند پلتیکهای جالبی برای ادامه کار بالاسریهای خویش در سازمان ارائه کنند هم جالب به نظر میرسد.

یکی از ماهنامه های سینمایی قدیمی که در اغلب سالهای حیاتش مشتری پروپاقرص رپورتاژگیری از سازمان سینمایی و محافل متبوعش بوده به تازگی مدعی شده است: گروه دولتی هنروتجربه چون به عنوان موسسه غیردولتی و غیرانتفاعی به ثبت رسیده مدیرعامل مشمول قانون منع حضور بازنشستگان در مدیریت دولتی نمیشود!!

اینکه چرا این ماهنامه فقط درباره هنروتجربه این مدعا را طرح کرده کاملا طبیعی است؟ سردبیر این ماهنامه از بدو راه اندازی این گروه به عنوان یکی از اعضای شورای سیاستگزاری آن فعالیت کرده و علاوه بر دستمزد خویش برای این حضور رپورتاژهایی ویژه نیز برای این گروه در ماهنامه اش منتشر میکند.

پرسش اصلی اما بر سر آن است که دست اندرکاران یک گروه کاملا دولتی چگونه توانسته اند نه با پول توی جیبشان که با هزینه دولت، یک گروه کاملا دولتی را به نام موسسه ای غیردولتی ثبت کنند؟؟ آیا راننده یک سازمان دولتی، میتواند خودروی خدمت را به نام خود معامله کند؟؟

مطابق ادعای این ماهنامه چنین اتفاقی رخ داده است! آیا حیدریان میتواند با استفاده از تجارب این ماهنامه در خصوصی کردن سیستمهای دولتی، مجالی فراهم کند برای امتداد حضور خویش در سازمان سینمایی؟




پرسشهای یک رسانه اصولگرا از مدیران سینمایی⇐چرا موسسه رسانه‌های تصویری نزدیک به نیم میلیارد بابت ساخت یک مستند به همسر یکی از مدیران محفل جهانی فجر داده؟/چرا به کارمند معزول روابط عمومی سازمان، تسهیلات فیلمسازی در آفریقا ارائه شده؟/چرا ریزهزینه‌های جشنواره‌های فجر اعلام نمی‌شود؟/چرا بودجه چند دوره جشنواره فجر به حساب یک شرکت تعاونی ریخته شده؟

سینماروزان: اعلام فهرست تسهیلاتی که در سالهای اخیر از سوی فارابی، موسسه رسانه های تصویری و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به فیلمسازان ارائه شده در کنار عدم شفافیت دقیق در اعلام ریزهزینه های جشنواره های متبوع سازمان سینمایی و از جمله جشنواره‌های فجر موجب شده خبرگزاری اصولگرای «تسنیم» در گزارشی پرسشهایی را در این باره مطرح کند.

این رسانه در عین آن که از عجایب فهرستهای مالی ارگانهای زیرمجموعه سازمان سینمایی و مثلا ارائه تسهیلات نیم میلیاردی تولید یک مستند توسط مونا زندی حقیقی همسر علیرضا شجاع نوری از مدیران جشنواره کاملا دولتی موسوم به جهانی فجر سخن گفته، از چگونگی ارائه تسهیلات به کارمند معزول روابط عمومی سازمان سینمایی برای فیلمسازی در آفریقا به تهیه کنندگی خانم «الف.م» طرح سوال کرده است.

گزارش «تسنیم» را بخوانید:

 نگاه رانت محور در لیستهای منتشر شده از حمایتهای موسسه رسانه‌های تصویری و بنیاد سینمایی فارابی هم قابل بررسی است. افرادی در لیست هستند که به واسطه آشنایی و رفاقت با برخی از مسئولان تصمیم‌گیر در عرصه سینما توانستند تسهیلات و حمایت‌های بیشتری بدست آورند. به عنوان مثال لازم است قرارداد خانم مونا زند حقیقی که از موسسه رسانه‌های تصویری برای ساخت مستند «آیین هم‌آوایی» 490 میلیون تومان دریافت کرده است واضح‌تر ارائه شود، البته قرار دادی که مورد تأیید و حسابرسی شده باشد، یعنی مبلغ مندرج در قرار داد با اسناد ارائه وجه مطابقت داشته باشد.

وقتی به لیست حمایتهای این مجموعه ‌ها دقت می‌شود برخی اسامی به صورت متوالی تکرار شده‌اند که همه در نسبت نزدیک با مسئولان تصمیم‌گیر در سینما هستند. حتی لیستهایی هم که ارائه شده‌اند تأییدیه نهادهای نظارتی مالی را ندارند و طبق قوانین حسابداری و حسابرسی اصل افشاء کامل در آنها رعایت نشده‌است. یعنی در افشای اطلاعات مالی این حمایتها برخی سالها آورده شده اند و برخی دیگر خیر.

همچنین در ادامه برخوردهای رانتی در اعطای تسهیلات می‌توان به تسهیلات داده شده به خانم «آ.م» برای عرضه و اکران فیلم در کانادا اشاره کرد و همچنین ساخت فیلم به تهیه‌کنندگی همان شخص و به کارگردانی کارمند سابق سازمان سینمایی در یکی از کشورهای آفریقایی.

موارد مصداقی از این دست زیاد است اما یکی از مهمترین ابهامات عملکرد مالی سازمان سینمایی مربوط به جشنواره‌های ملی و بین‌المللی فیلم فجر می‌شود. موضوعی که مدتها مورد بحث بود و هیچوقت بودجه شفافی برای این دو جشنواره بزرگ کشور اعلام نشد. همین موضوع مدتی رسانه‌ها را مشغول کرد که واقعا کدام بودجه اعلامی درست است و دبیران این دو رویداد را در مقابل هم قرار داد تا رقم دقیق بودجه آنها مشخص شود. چرا اعلام یک رقم کلی برای هزینه کرد یک جشنواره باید اینقدر ابهام داشته باشد و نتوان یک رقم قابل استناد برای آنها اعلام کرد؟ حال اینکه گام اصلی در شفاف‌سازی مالی اعلام این ارقام نیست بلکه ریز هزینه کرد و اسناد مرتبط با این هزینه‌هاست که با حکایت اعلام بودجه جشنواره ها نباید انتظاری در اعلام هزینه‌ها داشت.

موضوع مورد اشاره ما البته بودجه و نوع هزینه کرد آن در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی نیست بلکه مجرای اعطای بودجه به این جشنواره‌هاست. لازم است در گزارشات سازمان سینمایی اشاره شود چرا بودجه چند دوره از این جشنواره ها در ابتدا به حساب یک شرکت تعاونی که نام آن نزد این خبرگزاری محفوظ است واریز شده و بعد از حذف درصدی از بودجه مبلغ مذکور به جشنواره‌ها تخصیص داده شده است؟




تقابل رییس کمیسیون فرهنگی مجلس با مدیرعامل ۱۵شغله در جشن مدیران تولید؟⇐در شأن خانه سینما نیست که صنوفش به عنوان صنف «کارگری» ثبت شود!!

سینماروزان: در دو سال گذشته و بعد از روی کار آمدن منوچهر شاهسواری در مدیریت خانه سینما تلاش همه جانبه‌ای صورت گرفته تا تمامی صنوف خانه در وزارت کار و به عنوان صنف کارگری ثبت شوند و تا اینجا نیز بخش عمده‌ای از صنوف ثبت شده ولی همچنان صنوفی مانند کارگردانان و آهنگسازان زیربار این تصمیم نرفته اند.

با حفظ حرمتی که جامعه کارگری در کشور ما دارد و اینکه در بسیاری از موارد اتحاد صنوف کارگری زبانزد صنوف دیگر است اینکه سینماگران به جای صنف هنری به عنوان صنف کارگری به دنبال حقوق صنفی باشند منطقی نیست.

حجت الاسلام احمد مازنی رییس کمیسیون فرهنگی مجلس وقتی به عنوان مهمان در جشن مدیران تولید سینما حاضر شد به صراحت این مسأله را بیان کرد و بر پیگیری قانون صنفی هنر در مجلس تأکید نمود.

احمد مازنی گفت: افرادی از صنوف مختلف امشب در کنار اعضای انجمن مدیران تولید حضور دارند که این حضور به هم‌افزایی و هم‌فکری کمک می‌کند. سینماگران در جامعه تأثیرگذار هستند و باید از این فرصت و تأثیرگذاری در جامعه استفاده کنند. به‌خصوص سینماگران می‌توانند با استفاده از فضای مجازی و با استفاده از فالوئرهای خود برای تأثیرگذاری مثبت در جامعه استفاده کنند.

رییس کمیسیون فرهنگی مجلس با انتقاد از تلاشها برای تبدیل صنوف سینمایی به صنوف کارگری  ادامه داد: در تلاش هستیم تا در مجلس قانون صنفی هنر را تصویب کنیم، زیرا هنرمندان فاقد این قانون هستند و همین مسئله مشکلاتی را ایجاد کرده است. درحال‌حاضر هنرمندان مانند کارگران باید از طریق وزارت رفاه به دنبال حقوق خود باشند که این امر در ‌شأن آنها نیست. امیدوارم این قانون هرچه سریع‌تر توسط مجلس تصویب شود.




طعنه یک روزنامه‌نگار به روسای محافل میلیاردی بودجه‌خوار⇐قبای گشادی که تن‌تان کرده‌اند بدجوری یادآور کت و شلوار«شعبان بی‌مخ» است!/تعجب نکنید اگر روزی یکی از مجیزگویان‌تان تبدیل شد به «مفتش شش انگشتی» و کارتان را تمام کرد!

سینماروزان: افزودن بر دایره محافل وابسته به دولت از هنروتجربه تا مدرسه عالی سینما و جدایی بین الملل از فجر میراثی بودجه‌خوار از روزگار رییس معزول سینماست؛ میراثی که علیرغم همه تلاشها برای کنترل در دوران مدیریت حیدریان ولی همچنان به حیات توأم با مکیدن بودجه های عمومی ادامه میدهند؛ حتی اگر بدنه صنف سینما وجود آنها را بی فایده بدانند.

یکی از آفات این محافل آن است که چون با بودجه های عمومی شکل گرفته اند طبیعتا کارمندان مستقیم و غیرمستقیمی هم دارند که به مجیز مدام سران محافل پرداخته و از این رهگذر است که نوعی توهم موفقیت برای روسای محافل شکل میگیرد.

کیوان امجدیان از روزنامه نگاران باسابقه با مرور سرنوشت کاراکتر «شعبان بی مخ» سریال «هزاردستان» وضع حال روسای این محافل بودجه خوار را کاملا شبیه کرده به حال و روز شعبان که یک روز کت و شلوار تنش کردند و روز دیگر دستور حذفش را توسط مفتش شش انگشتی صادر نمودند!

متن یادداشت امجدیان را بخوانید:

خدا رحمتش کند علی حاتمی را. «هزاردستان»اش از آن کارهایی است که نه کهنه میشود و نه باید محدود دانستش به یک مقطع خاص. از میان همه بخشهای درخشان این سریال، قسمت مربوط به رسمی شدن و کت و شلوار پوشیدن شعبان بی‌مخش بی‌نظیر است. شعبانی که اگرچه همان آدم بی‌کله و بی‌فکر است اما لباس شیک و رسمی تنش می‌کنند و چند تا اسکورت می‌گذارند کنارش. بعد هم شعبان کت و شلواری و پول و بادیگارددار مأمور میشود تا اهداف بعضی از افراد متنفذ را اجرایی کند. شعبان هم مأموریتش را انجام میدهد و بعد نوبت ساکت کردن خودش توسط «مفتش شش انگشتی» میرسد…تمام.

حالا هم بعضی دانه‌درشت‌های سینمایی اگر مراقب نباشند دوباره همان حکایت شعبان برایشان تکرار میشود… دانه درشت هایی که کلی هم ژست و جایگاه و کلاس دارند؛ دانه درشت‌هایی که قباهای گشاد به آنها پوشانده اند. قباهایی که زار میزند به تنشان و مقام و منصب و مسولیتهایی به آنها داده اند که عجیب بزرگند برایشان… با این احوال، تا اینجایش هم عیبی ندارد؛ اصلا خدا را شکر که منصب دارند؛ مقام یا حتی لباس گشاد دارند! مشکل آنجا پیش می آید که یکباره علائم نگران کننده زیاد میشود. علائمی که فکر کنی بعید نیست همین روزها کت و شلوار شعبان را تن آنها کنند! تن همان دانه درشت های جامه گشاد سینمایی! همانهایی که نمی دانند دست کردن مدام در جیب ملت چه عواقب ناگواری دارد.

بی کله بودن و شکستن قواعد و جلوی هیچ کار غیرقانونی را نگرفتن همیشه به معنای پیشرو و شجاع و آوانگارد بودن نیست. همانهایی که لذت صندلی و لباس نمیگذارد درست ببینند و همانطور که سرگرم لذت بردن و باد به غبغب انداختن و آب دادن به گلها و مجیز شنیدن از کوتوله‌ها و لمیدن روی مبلهای توی ویلاهایشان  هستند تا به خودشان بیایند ببینند که ای دل غافل کت و شلوار شعبان را تنشان کرده اند و با کلی ادب و احترام و مقام آنها را گذاشته اند تا شعبان اطو کشیده رسمی دوره ما باشند و بعدتر هم با ابلاغ دستور به یکی از مجیزگویان، «مفتش»ی ایجاد کرده اند برای حذفشان.

کیوان امجدیان
کیوان امجدیان




بعد از بریز و بپاش بیش از ۸میلیاردی برای محفل موسوم به جهانی فجر⇐حالا تحویل بگیرید افشاگری یک رسانه آنلاین را پیرامون صرف بودجه دولتی برای راه‌اندازی «سایت سینمایی»!!!⇔با حضور کارشناسانی که کمترین دستاوردی در فضای آنلاین نداشته‌اند+ریاست یک مدیر دهه شصتی که هم در حلقه مدیریتی محفل ۸میلیاردی حضور داشته و هم در حلقه سیاستگزاری یک گروه سینمایی ایزوله!!!

سینماروزان: فقط یک ماه بعد از شفاف سازی معاون توسعه سازمان سینمایی درباره بودجه بیشتر از 8میلیاردی مصروفه برای محفلی موسوم به جشنواره جهانی فجر، حالا رسانه «جوان آنلاین» گزارشی ارائه کرده درباره صرف بودجه دولتی برای راه اندازی یک «سایت سینمایی»!!

این سایت همان دانشنامه ایست که پیشتر و در سیاهه فعالیتهای شورای تازه تأسیس بین الملل سینمای ایران گنجانده شده بود و در زمان خود، سینماروزان هم پیرامون چرایی ربط این گونه فعالیتها به شورای عالی بین الملل طرح سوال کرد.(اینجا را بخوانید)

عجیب است که بدانیم مسئولیت راه اندازی این سایت سینمایی به ایرج تقی پور سپرده شده!!! تهیه کننده ای با فقط 7 عنوان محصول تولیدی در کارنامه و البته از حلقه مدیران دهه شصتی محمد بهشتی که در دولت اعتدال هم در حلقه مدیریتی محفل جهانی فجر حضور داشته و هم از بدو تأسیس گروه دولتی هنروتجربه در شورای سیاستگذاری آن حضور داشته است! اینکه تقی پور با کدام عقبه ژورنالیستی آن هم در فضای مجازی، چنین مسئولیت مهمی را پذیرفته جای سوال دارد!؟

عجیبتر آن که در مراسم تحلیل این دانشنامه هم حتی یکی از فعالان رسانه های موفق سینمایی آنلاین حضور نداشته اند و بجایش از افرادی به عنوان کارشناس برای نظردهی دعوت شده که حداقل تجربه را در فضای ژورنالیسم مجازی دارند!!

متن گزارش «جوان آنلاین» درباره راه اندازی سایت سینمایی با بودجه دولتی را بخوانید:

سازمان سینمایی این روزها به دلیل تشکیل شوراهای بسیار در حوزه های مختلف سینما به مصوب هایی می رسد که اجرای آنها علاوه بر هزینه های گزافی که به دنبال دارد برای سینمای ایران آورده ای محسوب نمی شود و دست آخر برآورد هزینه ای آن دستاوردی می شود برای عده ای از دوستان و هم اندیشان آن شورا که سرفصل های اجرایی تصویب شده را حتما به دور از هرگونه تحقیق و برگزاری جلسات با اهل فن آن حوزه به اجرا درمی آورند.

بررسی و ریز شدن روی حوزه های مختلف سینمای ایران می تواند منجر به پیشنهادهای بسیاری شود اما مهم ترین مرحله بعد از ارائه یک لایحه پیشنهادی، باید چشم انداز و همچنین دستاوردهایی باشد که آن لایحه برای سینمای ایران دارد اما در این شوراها بیش از اینکه نگاه تخصصی حکمفرما باشد، صرفا رضایت به حداقل ها با صرف هزینه حداکثری است که راه خروجی را از درب های شوراها به دنبال دارد.

«سایت دایره‌المعارف فیلم‌های ایرانی با عنوان «سی سینما – cicinema – همزمان با شروع سی وششمین جشنواره جهانی فیلم فجر و با حضور مهمانان و سینماگران داخلی و خارجی و رسانه‌ها رسما آغاز به‌ کار خواهد کرد» این خبری بود که اسفندماه 96 در رسانه ها منتشر شد و امروز در چهارم تیر بعد از ماهها هم نشست خبری آن برگزار شد!!

فارغ از آن که چه دلیلی دارد کار طراحی یک سایت سینمایی به جای متخصصان بخش خصوصی توسط دولتیون انجام گیرد اینکه در عنوان دامنه سایت و پسوند آن هم حتی نشانی از ایرانی بودن سایت دایره المعارف فیلم های ایرانی وجود ندارد و اینکه برچه اساسی به این نام رسیده اند خودش جای سوال دارد و اگر به دنبال راهی برای معرفی فیلم های ایرانی بودند بهتر بود از عنوان جشنواره فجر الهام می‌گرفتند تا  دستیابی به فیلم های ایرانی در ذیل نام مهمترین دستاورد کشور و سینمای آن و همچنین برای مطرح کردن بازار جهانی فیلم فجر هم مورد توجه قرار می گرفت.

اصلی ترین راه برای جذب مخاطب در سایت های اینترنتی به طراحی آن برمی گردد و همچنین تنوع رنگ هایی که در پس زمینه و فونت های آن به کار می رود و حتی ایجاد فضاهای استراحتی که طراح برای چشمان مخاطب می دهد اما وقتی به سایت سی سینما مراجعه کنید با رنگ تیره ای در پس زمینه مواجه می شوید و رنگ متن هایی که شبیه به پس زمینه هستند و اینکه با ورود به صفحه اول آن، مشخص نیست در سایت فروش و یا دانلود فیلم وارد شدیم یا سایتی که قرار است منبعی باشد برای تاریخ تولیدات سینمای ایران!؟

چراکه خبری از تفکیک در قالب سال تولید و اکران نیست و اطلاعات فیلم ها هم در معرفی بازیگران،کارگردان،تهیه کننده و بعضا برخی از عوامل دیگر خلاصه شده است،در حالی که این عنوان و آن میزان بودجه نیازمند یک مرجع رسمی تر و کامل تر خواهد بود همانطور که پیش از این سایت سینمایی ایران اکتور، سوره سینما،30نماایران و سی نت در این زمینه کار کرده بودند اما با توجه به پیشرفت فضای مجازی، امروزه مخاطب نیازمند اطلاعات بیشتری است و فضای چندرسانه ای بهتر می تواند در این زمینه موفق باشد مانند دیدن بخش هایی از فیلم،پشت صحنه و گزارش های دیگر در قالب سرنوشت فیلم در اکران و همچنین نقدها و خبرهای مرتبط و دخیل کردن مخاطب حداکثری با کامنت گذاشتن درباره فیلم ها اما برآیند جلسه معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی با برخی از اهالی رسانه که بیشتر فعالیتشان در مطبوعات سنتی به روش صفحه بندی روزنامه ها بوده است- که این خود جای سوال دارد که چرا از میان دهها فعال مستقل عرصه رسانه های آنلاین سینمایی به چنین آدمهای غیرمرتبطی بسنده شده- نشان داد که حتی شوراهای تشکیل شده از فضای گذشته و امروز رسانه های مجازی اطلاع دقیقی ندارند و این چنین است با سایتی مواجه هستیم که علاوه بر خرج اضافی که روی دست سینمای ایران گذاشته است، خروجی مطلوبی را ندارد و صرفا کاری که باید به هرشکلی و فارغ از هر کیفیت و نیازسنجی اجرا میشد.

سایت معروف imdb نمونه مهمی است از سایتی که منبع مهمی برای تولیدات سینمایی است و علاوه براینکه شکل و فرم طراحی ساده آن به دور از هرگونه نقصی می توانست الگوی خوبی برای شورای عالی بین الملل سازمان سینمایی باشد که همچنان فکر می کنند این قبیل کارها تنها با تزریق پول زیاد انجام خواهد گرفت آن هم بدون استفاده از نیروی جوان!!

به سادگی میشد کار طراحی و اجرای این سایت را به بخش خصوصی واگذار کرد تا حاصل آن نیازهای سینمای ایران در این حوزه که شاید دغدغه امروز اهالی آن هم نباشد را برآورده کند اما با دست فرمان فعلی بعید است جز اتلاف هزینه، دستاوردی پیش رو باشد.




شگفتی‌های حاصل از افشای فهرست حمایتی موسسه رسانه‌های تصویری⇐حمایت ۸۵۳ميليوني از فيلم توقيفي حاتمي‌کيا/صرف بودجه ۷۰۰ميليوني براي مالکيت فيلم توقيفي پرستويي!/صرف بودجه نيم ميلياردي براي مالکيت فيلمي توقيفي از محسن اميريوسفي که حمایت نزدیک به ۷۰۰میلیونی فارابی را هم داشت!!/حمایت ۶۴۰میلیونی از شجاع‌نوری و همسرش!/حمایت ۱۵۰میلیونی از «آبجی»محمدحسین قاسمی که فارابی هم ۵۶۰میلیون بهش داده بود!!/حمایتهای مکرر از همسر مدیرعامل ابوالمشاغل خانه سینما/صرف بودجه نیم میلیاردی برای فیلم توقیفی کیانوش عیاری/حمایت چندصدمیلیونی از علی انصاریان، شراره رخام و…

سينماروزان: بالاخره دعوت به شفاف سازي که اول بار از سوی رسانه هاي مستقل درخواست شده بود، موسسه رسانه‌هاي تصويري را هم به واکنش واداشت و اين موسسه کمی بیش از دو ماه بعد از فارابي، فهرستي از بودجه هاي حمايتي خود در فاصله زماني 88 تا 95 را منتشر کرد.

به گزارش سينماروزان اصلي‌ترين ويژگي اين فهرست درست به مانند فهرست حمایتی فارابي آن است که حمايتهای درشت شامل حال آثاري شده که گيشه مطلوبي نداشته و به بيان ديگر شکست‌خورده اکران بوده‌اند. فهرست کامل حمایتها را اینجا ببینید.

در ميان آثار حمايت شده شگفتيهاي خاصي هم وجود دارد؛ از جمله اين شگفتيها صرف هزينه بيش از 800 ميليوني براي خريد مالکيت فيلم توقيفي «گزارش يک جشن»ابراهیم حاتمی کیا است و همچنين صرف حدود نيم ميليارد براي خريد مالکيت فيلم «آشغالهاي دوست داشتتني»محسن اميريوسفي؛ فيلمي که عليرغم استقلال طلبي کارگردانش با وامي نزديک به 700میلیون در فهرست حمایتی فارابی هم قرار داشت.

پرويز پرستويي که اخيرا به خاطر تحريم افطاري روحاني در کانون توجه قرار گرفته هم جايي ويژه در فهرست مالي موسسه رسانه‌هاي تصويري دارد. پرستويي به خاطر شراکت در توليد فيلم توقيفي «خرس» به همراه جواد نوروزبيگي نزديک به 700 ميليون دريافت کرده است؛ بماند که کارگرداني به نام عليرضا عزيزي هم به خاطر مستندهايي با محوريت پرويز پرستويي صدميليون دريافت کرده است.

فرشته طائرپور همسر مدیرعامل خانه سینما و خواهر همسر محمد بهشتی مدیر دهه شصتی سینما از دیگر چهره هایی است که در فهرست حمایتی موسسه رسانه های تصویری، نامش چندین بار تکرار شده است و مجموعا بیش از نیم میلیارد عایدی داشته آن هم برای عناوینی که زمان تولید برخی از آنها مانند «پاتال…» به دو دهه قبل برمیگردد!!

جواد نوروزبیگی از دیگر نامهایی است که در این فهرست مدام تکرار شده و مجموعا بیش از یک میلیاردی دریافتی داشته!

درشت ترین ارقام موسسه رسانه ای تصویری به محمد خزاعی برای فیلم انتخاباتی «قلاده های طلا» رسیده که 2.7میلیارد برای مشارکت در تولید آن پرداخت شده است!!!

بعد از خزاعی تهیه کننده ای به نام سیامک پورشریف قرار دارد که برای تولید فیلمی کم فروش به نام «برلین منفی هفت» مشارکتی نزدیک به 2.5میلیارد از رسانه های تصویری داشته است!! «برلین منفی هفت» را رامتین لوافی کارگردان برگزیده محفل 97 جهانی فجر ساخته بود و این فیلم در اکران رسمی 100میلیون هم نفروخت!!

محمدحسین قاسمی که برای فیلم اکران نشده «آبجی» نزدیک به 560میلیون از فارابی گرفته بود برای این فیلم 150میلیون هم از رسانه های تصویری گرفته تا حتی بدون اکران هم به سوددهی کامل برسد!؟

علیرضا شجاع نوری برای فیلم «دونده زمین» که مدتها توقیف بود 150میلیون از رسانه های تصویری گرفته است و همسرش مونا زندی حقیقی برای «آیین هماوایی» که مشخص نیست اکران شده یا نه 490 میلیون از رسانه های تصویری عایدی داشته است.

رضا میرکریمی با فیلم «امروز» که بودجه تولیدش را حوزه داده بود در فهرست رسانه های تصویری خودنمایی میکند. میرکریمی بابت این فیلم کم فروش 150میلیون از رسانه های تصویری دریافت کرد است!

جالب است افرادی همچون علی انصاریان فوتبالیست سابق که اخیرا بازیگر شده(!) و همچنین شراره رخام که هیچ گاه سطحی بالا از حضورهای سینمایی را تجربه نکرده بود هم حمایتهای چندصدمیلیونی موسسه رسانه های تصویری را داشته است.

در ادامه مروری داشته ایم بر تهیه کنندگان دارای جایگاه ویژه در حمایتهای موسسه رسانه های تصویری:

–محمد خزاعي: قلاده هاي طلا(2ميليارد و 720ميليون)

–سيامک پورشريف: برلين منفي هفت(2ميليارد و 478ميليون)

–محمد پيرهادي: گزارش يک جشن(853ميليون)

–فرشته طائرپور: نيلوفر(40ميليون)+آينه هاي روبرو(280ميليون)+پاتال و آرزوهاي کوچک(130ميليون)+خاله قورباغه(1و2)(8ميليون)+زن دوم(30ميليون)+سمندون(6ميليون)+گلنار(14ميليون)+يکي بود يکي نبود(14ميليون)+وقتي همه خواب بودند(12ميليون)

–محسن علي اکبري: تلفن همراه رييس جمهور(654ميليون)

–جواد نوروزبيگي: يک سطر واقعيت(183ميليون)+خرس(700ميليون به همراه پرويز پرستويي)+اعترافات ذهن خطرناک من (297 ميليون و نيم)+سوگ(50ميليون)

–پرويز پرستويي: خرس(700ميليون به همراه جواد نوروزبيگي)

–محسن اميريوسفي: آشغالهاي دوست داشتني( 550 ميليون)

–کيانوش عياري: خانه پدري(500ميليون)

–سعيد سعدي: پنجاه قدم آخر (270ميليون)+سيزده(250ميليون)

–مونا زندي حقيقي: آيين هماوايي (490ميليون)

–عليرضا شجاع نوري: دونده زمين( 150ميليون)

–مقصود جباري: آزادي مشروط( 450 ميليون)

–محمدحسن نجم: تراژدی(350میلیون)

–شراره رخام: آرزوهاي ناتمام(140ميليون)+غزاله(185ميليون)

–علي انصاريان: کلاف(300ميليون به همراه شهرام دانش پور)

–رضا ميرکريمي: امروز(250ميليون)

–محمدرضا شفيعي: سربه مهر(250ميليون)

–محمدرضا عرب: تنهايي(100ميليون)+ندارها(170میلیون)

–محمدحسين قاسمي: آبجي(150ميليون)




انتقاد «کیهان» از حضور غیرقانونی مدیرعامل ۱۴شغله در شورای اکران⇐چرا سازمان سینمایی واکنش نشان نمی‌دهد؟/ آیا این حضور برای حمایت از اکران فیلمهای «خاص» است؟

سینماروزان: وارد ماه سوم سال شده ایم و همچنان نماینده خانه سینما برای حضور در شورای صنفی نمایش معرفی نشده و منوچهر شاهسواری مدیرعامل ابوالمشاغل این نهاد است که در جلسات شورا شرکت کرده و حتی متن صورتجلسات را امضاء میکند.(اینجا را بخوانید)

روزنامه «کیهان» با انتقاد از این رویه نوشته است: برخی از رسانه‌ها از حضور غیرقانونی مدیرعامل خانه سینما در جلسات شورای صنفی نمایش خبر دادند. سازمان سینمایی، خانه سینما و شورای صنفی نمایش هنوز به این اخبار واکنشی نشان نداده‌اند؟؟

این روزنامه ادامه داده است: به تازگی تصاویری از صورتجلسات شورای صنفی نمایش در برخی سایت‌ها منتشر شده است. در این تصاویر، امضای منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما نیز دیده می‌شود. این درحالی است که وی حکمی مبنی بر حضور در جلسات شورای صنفی نمایش ندارد ، اما مدیرعامل خانه سینما نه تنها در این جلسات حضور پیدا می‌کند بلکه صورتجلسات این شورا را نیز امضا می‌کند.

«کیهان» تأکید کرده است: با توجه به اینکه شورای صنفی نمایش، مرجع تعیین اکران آثار سینمایی است، حضور مدیرعامل خانه سینما در جلسات این شورا بدون هیچ حکمی، شائبه‌هایی مبنی بر دخالت وی برای ایجاد شرایط اکران فیلم‌های «خاص» را ایجاد کرده است. 




آقای مدیرکل سینمای حرفه‌ای! مدیرعامل ۱۴شغله خانه سینما با کدام حکم، صلاحیت حضور در شورای اکران را یافته و صورتجلسات شورا را امضاء می‌کند؟+تصاویر صورتجلسات

سینماروزان: ماجرای حضور منوچهر شاهسواری مدیرعامل ابوالمشاغل خانه سینما در جلسات شورای صنفی نمایش به عنوان نماینده خانه سینما بدون آن که حکمی از سوی هیأت مدیره برای وی صادر شده باشد همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماروزان اینکه چرا محمدرضا فرجی مدیرکل سینمای حرفه‌ای که به عنوان نماینده سازمان سینمایی در شورای صنفی نمایش حضور دارد در برابر این حضور تحلف آمیز موضعی نمی گیرد جای سوال دارد.

منوچهر شاهسواری نه تنها در جلسات شورای اکران شرکت میکند که متن صورتجلسات شورای صنفی نمایش را هم امضاء می‌کند!

تصاویری از صورتجلسات اردیبهشت ماه شورای صنفی نمایش که به سینماروزان رسیده حکایت دارد از آن که شاهسواری در تمام جلسات حضور داشته و صورتجلسه ها را امضاء کرده است.

پرسش از سازمان سینمایی و نماینده شان در شورا که محمدرضا فرجی باشد آن است که شاهسواری براساس کدام حکم صلاحیت حضور در شورای صنفی نمایش را پیدا کرده است؟؟ وقتی هیأت مدیره خانه سینما هیچ گاه وی را به عنوان نماینده اش در شورای اکران معرفی نکرده چرا باید نامبرده در شورا حاضر شود و تصمیم گیری کند درباره سرمایه های صنفی که او را به عنوان نماینده خود معرفی نکرده اند!؟

بماند که حین حضور شاهسواری در شورای اکران قرارداد نمایش «خاله قورباغه» متعلق به همسرش هم در شورای اکران ثبت شده است!!

سینماروزان آماده است توضیحات مقامات سازمان سینمایی درباره تخلف صورت گرفته بر سر حضور شاهسواری در شورای اکران را منتشر کند.

صورتجلسه سوم اردیبهشت شورای اکران
صورتجلسه سوم اردیبهشت شورای اکران/با امضای منوچهر شاهسواری در ذیل آنها! دقت کنید که متن صورتجلسات اکرانی که سرنوشت سینماگران را تعیین میکند بر روی کاغذ یادداشت نوشته شده بدون هر گونه سربرگی!!؟؟؟
صورتجلسه دهم اردیبهشت شورای اکران
صورتجلسه دهم اردیبهشت شورای اکران

صورتجلسه 24 اردیبهشت شورای اکران
صورتجلسه 24 اردیبهشت شورای اکران

صورتجلسه 31 اردیبهشت شورای اکران
صورتجلسه 31 اردیبهشت شورای اکران



در جریان معارفه یک «ژن خوب» در فارابی⇐«امیرخان» سینمای ایران هم کشف شد!!

سینماروزان: امیر اسفندیاری بعد از نزدیک به بیست سال حضور(!!) در معاونت بین‌الملل فارابی بالاخره دو هفته قبل از این معاونت حذف شد تا یک «ژن خوب» جایش را بگیرد.

به گزارش سینماروزان رائد فریدزاده جایگزین اسفندیاری در فارابی، برادرزاده مهدی فریدزاده معاون سینمایی مصطفی میرسلیم در فاصله زمانی 72 تا 74 و خواهرزاده حسن خجسته معاون صدای رسانه ملی در فاصله 77 تا 87 و از اعضای هیأت داوران جشنواره سی و ششم فجر است.

اینکه این ژن خوب با سابقه تحصیلات اقتصاد نظری، ادبیات آلمانی، ادبیات تطبیقی و فلسفه بناست چه گلی به سر معاونت بین الملل فارابی بزند را بگذاریم کنار، می رسیم به حجم انبوهی از لفاظیهای مدیحه سرایانه ای که در تودیع اسفندیاری و معارفه فریدزاده نثار اسفندیاری شد؛

تمام حاضران این مراسم از علیرضا تابش که مدیرعامل فارابی باشد تا محمدمهدی طباطبایی نژاد مدیر مرکز گسترش، علیرضا قاسم خان مدیر موزه سینما، سیدرضا میرکریمی مشاور بین الملل سازمان، روح الله حسینی مدیر مدرسه ملی سینما و حبیب ایل‌بیگی که بعد از عزل از معاونت نظارت قائم مقام فارابی شده تا توانستند از ویژگیهای ممتاز دو دهه حضور اسفندیاری در معاونت بین الملل گفتند.

نقطه اوج مدیحه سرایی ها از آن مسعود احمدیان از کارمندان سالیان فارابی بود که اسفندیاری را معادل «امیرخان» بازیگر مطرح بالیوود دانست و گفت: راجع به امیر اسفندیاری صحبت کردن سخت است؛ سینمای ایران همانند سینمای هند یک امیر خان دارد. ۱۷ سال پیش که به فارابی آمدم امیرخان را دیدم و امیر اسفندیاری فارغ از سوابق مختلف، فردی ارزشمند است. سینمای ایران به دوره قبل از امیر و بعد از امیر تبدیل می‌شود و امیدوارم رائد فریدزاده نیز همین مسیر را طی کند و سینمای ایران مدیون زحمات افرادی همچون امیر اسفندیاری است.

اگر بخواهیم حافظه تاریخی مان را مرور کنیم این حجم از لفاظیها بیش از هر چیز یادآور مدیحه هایی است که در دربار قاجار نثار سلاطین می شد!! چرا باید در یک مراسم تودیع سینمایی این همه مدیحه سرایی ردوبدل شود و حتی یک نفر هم نباشد که با نگاهی منطقی هم از نقاط قوت و هم از نقاط ضعف مدیر برکنار شده بگوید؟

در تودیع اسفندیاری همه تا توانستند از دستاوردهای اسفندیاری در معاونت بین‌الملل گفتند اما حتی یک نفر نپرسید در این دو دهه حضور اسفندیاری در فارابی، چرا سینمای ایران نتوانست پاتوقی برای اکران فیلمهایش نه در جهان که در همین کشورهای همسایه پیدا کند؟

در این مراسم حتی علیرضا تایش از سوابق درخشان وی در معاونت بین الملل گفت اما نگفت چرا با این سوابق درخشان(!) دستور به حذف اسفندیاری و جایگزینی فریدزاده داده؟؟ آیا منطقی است فردی که سوابقش درخشان است را حذف کنیم و فردی را بنشانیم که حتی تحصیلاتش هم کاملا بی ربط به سینما است؟




غیبت دبیر محفل هشت میلیاردی جهانی فجر در اولین جلسه شورای عالی بین‌الملل سینمای ایران!!!⇔آیا دبیر محفل از انتقادات رسانه‌ای-صنفی به جدایی بودجه‌خوار بین‌الملل از فجر دلخور شده؟؟

سینماروزان: یک هفته قبل که بعد از حذف امیر اسفندیاری از معاونت بین‌الملل فارابی، رییس سازمان سینمایی از راه اندازی یک شورای تازه با نام شورای عالی بین‌الملل خبر داد در میان نام اعضای این شورا بیش از همه نام نادر طالب زاده از فعالان اصولگرا که سایه سنگینش بر محفل جهانی فجر هم افتاده بود و همچنین رضا میرکریمی دبیر این محفل جلب توجه میکرد.

به گزارش سینماروزان با این حال نخستین جلسه شورای بین الملل در حالی تشکیل شده که خبری از رضا میرکریمی در آن نبوده است.

غیبت میرکریمی در شورای بین الملل سینمای ایران درست متعاقب نقدهایی است که به تأسی از رسانه های مستقل از سوی برخی صنوف سینمایی نصیب جشنواره موسوم به جهانی فجر شده است. کانون کارگردانان، انجمن منتقدان، جامعه صنفی تهیه کنندگان و انجمن کارگردانان-تهیه کنندگان از جمله صنوفی هستند که جدایی بودجه خوار بین الملل از فجر و بریز و بپاش برای برگزاری آن را زیر سوال برده اند!

با این حال میرکریمی به جای آن که پاسخگوی نقدها باشد و روالی را ایجاد کند برای شفاف سازی درباره ریزهزینه های جشنواره‌اش، کاملا سکوت اختیار کرده و به جایش برخی کارمندان درجه دوی این محفل که به نوعی حقوق‌بگیر محسوب میشوند سعی کرده‌اند به حمایت از این محفل بپردازند.

حالا شورای عالی بین الملل نخستین نشستش را با حضور رییس سازمان سینمایی و بی حضور میرکریمی برگزار کرده است. جالب اینجاست که در این جلسه نادر طالب زاده که اثراتی محسوس در برگزاری دوره اخیر محفل جهانی فجر داشت حیّ و حاضر کنار حیدریان قرار داشته و مابقی اعضاء از  ایرج تقی‌پور و مهدی یزدانی و امیر اسفندیاری که اینها هم در تیم مدیریتی محفل بوده‌اند تا علیرضا تابش، سیدمحمدمهدی طباطبایی‌نژاد، سیدصادق موسوی  و رائد فرید زاده هم در کنار طالب‌زاده بوده‌اند.

ولی خبری از میرکریمی نبوده؟؟؟ چرا؟؟؟




۱۴شغلگی‌تان را باور کنیم یا این افاضات را؟⇐منوچهر شاهسواری: جوانان سینما، کار و اعتبار و حیثیت می‌خواهند!/حق ایجاد مرز در خانه سینما را نداریم!

سینماروزان: نمیدانیم این چه روال غلطی است که در همه این سالها در این ملک رواج داشته است! آخر چرا باید «رطب خورده منع رطب کند»؟ و آدمیان بخصوص آنها که مسئولیتی دارند در کلام درست خلاف آنچه را گویند که در رفتار ازشان سرمیزند.

به گزارش سینماروزان در ماههای اخیر منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما با انتقادات فراوانی درباره تعدد مسئولیتهایش که به 14 عنوان رسیده روبرو بوده درحالی که برای بسیاری از این مسئولیتها میتواند کارکشتگانی از بدنه صنف را معرفی کند اما این انتقادات نه تنها کمترین تعدیل رفتاری را از وی بروز نداده که ایشان در کنار همه مسئولیتهای دیگر خودش را به عنوان نماینده صنف وارد شورای اکران هم کرده!!

در این شرایط شنیدن حرفهایی زیبا درباره حرمت گزاری به جوانان و دوری از بندگرایی در خانه سینما واقعا جز شاخ بر سر آدمی سبز نمیکند. منوچهر شاهسواری در شب انجمن فیلمنامه نویسان خانه سینما گفت: خانه سینما حق ایجاد مرز درون اعضای خود را ندارد. روزگار تفکیک و جداسری‌ها به سر آمده است. جوانانی که آمده‌اند کار و اعتبار و حیثیت می‌خواهند و آن وقت از روی تمام نفسانیت‌های ما عبور می‌کنند و ما می‌مانیم ‌و خودمان. این در حالی است که مسئولیت کار ما سنگین است ولی برخی‌‌ برای شکاف‌ و انشقاق آمده‌اند و من به غریزه حس می‌کنم با یک موج طرف خواهیم شد اما خانه سینما هیچ تفکیکی در هیچ بخشی ندارد.

مدیرعامل خانه سینما که میداند سوءرفتارهای مدیریتی باعث عبور جوانان از نفسانیت امثال او خواهد شد چرا در خانه سینما فضا را باز نمیکند برای آن که نمایندگانی جوان و انرژیک از بدنه صنف وارد حیطه اجرایی شده و لااقل بخشی از مسئولیتهای 14گانه ایشان توسط دیگرانی از همین صنف پذیرفته شود؟؟ مگر امکان دارد فردی 14 مسئولیت همزمان داشته باشد و بعد مدعی شود در خانه سینما هیچ خط و مرزی مبنی بر خودی و غیرخودی وجود ندارد؟




آب پاکی رییس سازمان سینمایی روی دست مدیران گروه ایزوله⇐این راه غلطی است!/ ادامه «هنروتجربه» می‌تواند سینما را منحرف کند!!

 سینماروزان: راه اندازی گروه ایزوله و کم مخاطب «هنروتجربه» در دوران رییس معزول سینما از همان آغاز به کار با انتقاد رسانه‌های مستقل مواجه شد؛ مسأله آنجا بود که رییس معزول به جای استفاده از تجربه سالیان نزدیک به سی دفتر پخش داخلی و کمک به آنها برای روی پرده فرستادن آثار پشت خط اکران مانده به سراغ راه اندازی گروهی تازه با حضور افرادی رفت که کمترین تجربه پخش در بخش خصوصی نداشتند و نگاهشان بیشتر کارمندی برای این گروه بود

آفت همین نگاه کارمندی بود که باعث شد هیچ کدام از محصولات این گروه حتی رقیبی میانه هم برای محصولات پرمخاطب جریان اصلی سینمای ایران نباشد.
محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی با آگاهی از این ضعفها در گفتگوی تازه اش با «شرق» از مسیر انحرافی هنروتجربه گفته است. حیدریان بیان داشت: گروه «هنر و تجربه» به يك دليل تأسيس شد. ما تعداد زيادي فيلم داشتيم كه امكان اكران عمومي نداشتند. اينجا شکل گرفت تا با حمايت دولت امكان اكران اين نوع فيلم‌ها فراهم شود. اين انتظار حداقلي است اما ادامه‌اش مي‌تواند سينما را منحرف كند! سرمايه‌هايي را كه صرف توليدات شخصي و به‌اصطلاح راضي‌كردن خود فيلم‌ساز مي‌شود، بدون اينكه توجهي به هنر داشته باشد، کنار مي‌گذاريم. چون اين راه غلطي است!
حیدریان ادامه داد: وجود يك هيئت علمي كه سينما، رسانه و بيان تصويري را بشناسند، بايد سبب شوند كه فيلم‌هاي سينماي تجربي ساخته شوند. جريان اصلي در مسير خودش پيش مي‌رود. اگر ما نتوانيم در حوزه هنر و تجربه يعني تجربيات جديد خلاقانه و بيان هنري تازه دستاوردي داشته باشيم، ‌اصل ماجرا را که سينمايي خلاق و به‌روز است، از دست خواهيم داد. بنابراين گروه «هنر و تجربه» باقي مي‌ماند اما با مأموريت اصولي‌تر.



کمبود سالن و تبعیض در پخش، فریاد صاحبان فیلمهای «ایرانی» غیرارگانی را درآورده⇐حیدریان به دنبال راه‌اندازی صنف «پخش کنندگان خارجی» است!!!

سینماروزان: تراکم اکران در نیمه دوم سال96 که به فیلمسوزی انجامید تمهیداتی ویژه را برای اکران97 می طلبید اما اتفاق تازه ای برای عبور از بحران رخ نداد تا حالا که هنوز دو ماه از آغاز سال نگذشته از یک طرف تخلفات متعدد آیین نامه ای اکران و از طرف دیگر تمامیت خواهی صاحبان فیلمهای ارگانی-4درصدی، انتقادات سینماگران غیروابسته را موجب شود.

به گزارش سینماروزان این روزها ده روز از اکران دوم نوروز را پشت سر گذاشته ایم اما همچنان بخش عمده سالنهای سینما در اختیار دو فیلم ارگانی-4درصدی اکران اول نوروز است که باید یک هفته قبل سینماهایشان کم می شد! این روند قطعا در صورت ادامه دار شدن آسیبهای جدی بر پیکره سینمای ایران و سینماگران فعال در بخش خصوصی وارد خواهد کرد.

با این حال سازمان سینمایی نه تنها به فکر راهی برای حل مشکل اکران نیست که به تازگی و در حکمی که برای اعضای شورای بین الملل خود صادر کرده پرده از یک تصمیم سازی تازه برداشته و آن هم راه اندازی صنف «پخش کنندگان خارجی»!!!

محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی در حکمی که برای 9 عضو شورای بین الملل صادر کرده چنین آورده است: در جهت کمتر شدن تصدی‌گری دولت در این حوزه و گسترش فعالیت بخش خصوصی نماینده صنف پخش کنندگان خارجی به عنوان عضو شورا پس از تشکیل و ثبت این صنف در خانه سینما به جمع حاضر خواهد پیوست. 

در شرایطی که همچنان اصلی ترین معضل اکران در ایران کمبود سالن برای همین فیلمهای ایرانی روی پرده است اینکه قرار شده پخش فیلم خارجی راه افتاده و صنفی هم برای پخش کنندگان خارجی راه اندازی شود آدمی را یاد فیلمهای ساینس-فیکشن یا همان علمی-تخیلی می‌اندازد که کاراکترها در خیالات خود حتی با موجودات خیالی غذا میخورند و سلفی می‌اندازند.




حبیب کاووش خطاب به عبدالله اسفندیاری متذکر شد⇐آن زمان که شما معلم حق‌التدریس بودی من فیلمسازی می‌کردم!!/بعد از حضور امثال شما در مدیریت سینما بود که ما ممنوع از کار شدیم!/به هنگام صدارت امثال شما بود که قبله سینما از مردم به سمت جشنواره‌ها تنظیم شد/سینما را از مردم گرفتید و به جشنواره‌های غربی تحویل دادید/با پول ملت تکثیر می‌شوید و جشنواره فجر را دوتکه می‌کنید که چه شود؟

سینماروزان: نامه دو هفته قبل حبیب کاووش به وزیر ارشاد و گلایه از مدیریت سینمایی فعلی با واکنش عبدالله اسفندیاری از مدیران سینمایی سالیان بعد از انقلاب مواجه شد.

به گزارش سینماروزان حبیب کاووش از «دیکتاتوری دلسوزانه»مدیران فعلی سینما گلایه کرده بود و اسفندیاری در پاسخ وی مدعی شد کاووش دو فیلمش را در زمان حضور «دیکتاتورهای دلسوز» در سینما ساخته است.(اینجا و اینجا را بخوانید)

حالا کاووش در نامه ای تازه این بار خطاب به اسفندیاری مروری داشته بر مدیریت سینمای دهه شصت که پایه گزار جدایی سینما از مردم شد.

متن نامه حبیب کاووش را بخوانید:

عبدالله عزیز! علت آشفتگی ات را نفهمیدم بارها متن خودم و خودت را خواندم،من درشتی و یا خدای نخواسته توهینی به شما نکردم،مگر نظرتان اشاره به «دیکتاتوری دلسوزانه» باشد آن هم خودت به زبان ما انداختی و خدا را شكر اخيراً هم بسیار فاضلانه تشریح اش کردی و با گذار از دوران کلاسیک و افلاطون و…«دیکتاتوری دلسوزانه» را به «حکیم حاکم» ترجمه کردی!

من ضمن تشکر و قدردانی از این ترجمان دقیق و منطقی عرض میکنم که عذر تقصیر میطلبم. نادانی مزمن آغشته به کبر سن را کاری اش نمیتوان کرد، مگر حکیم! بزرگی کند. اما من دوست تر دارم بجای حکیم عبدالله اسفندیاری همان آقای عبدالله اسفندیاری خطابتان کنم و جسارتاً پيشوند حكيم را حذف كنم آنچنانكه معمولاً از فردوسى، صناعى و خيام حذف مى كنيم.

پس آقا عبدالله! من دچار کبر سن شده ام، شما چرا دچار فراموشی شده اید من قبل از دوران طلایی! شما هم فیلمک هایی ساخته بودم حتی «آب» را پیش از انقلاب و به آنگاه که شما احتمالا به عنوان آموزگار حق التدریسی در آموزش و پرورش به شغل شریف انبیاء مشغول بودید،ساخته بودم. دیگر بی انصاف چرا این گذشته لاغر و نحیف ما را کتمان میکنی؟

اما فدایت شوم حق با شماست من فیلم «آتش پنهان» را به زمان صدارت شما ساختم اما چگونه؟خاطرتان هست؟

در سینما بر عکس نهادهای دیگر دوبار انقلاب به وقوع پیوست. بار اول در همان بیست و دوم بهمن معروف بود و با جمله طلایی حضرت امام که «ما با سینما مخالف نیستیم،ما با فحشا مخالفیم» که سینما به سرعت شکل گرفت و نضج پیدا کرد و در این سالها یعنی تا سال شصت و دو تقریبا صد فیلم ساخته شد، که مشابه بیشتر آنها ساخت شان در سینمای ایران هرگز و ديگر میسر نشد و به تاریخ پیوست و…

سپس انقلابی دیگر به سال شصت و دو و به هنگام صدارت شما اتفاق افتاد که سینما به مرور قبله اش از مردم جدا و به سمت جشنواره ها تنظیم شد.

سینماى «گلخانه اى»! شرح و تفسیرش را به اندازه وسع ام در گذشته داده ام و چنانچه لازم آید در آینده تکرارش هم خواهم کرد ان شاءالله. در انقلاب شما؟! عناصر نامطلوبی چون حقیر با پیشینه ساخت فیلمکهای پیش پا افتاده و داستان پرداز «آب»، «پرواز در قفس»، «فصل خون» و «دادشاه» كه به دلائلى كه هنوز هم بعد از اين همه سال حداقل براى شخص خود من روشن نشد مغضوب واقع شده و به اصطلاح ممنوع کار گردید.

بسیاری از جمله حقیر تا سال شصت و هشت به هر دری زدیم!اما اجازه کار پیدا نکردیم! شاهدش هم فیلمنامه های اینجانب در شش سال آن زمان آرشيو ارشاد است که با چه دلایل عجیب و غریبی به اصطلاح-رد-میشد.

حال سوال اینجاست که چطور بعد از شش سال ممنوع کاری آن هم با آن شدت که حتی کارت کارگردانی که به راحتی برای همه صادر میشد برای من هرگز صادر نشد-بازهم برابر اسناد خود ارشاد- چطور این بنده توانستم فیلم «آتش پنهان» را آن هم با وام بانک صادرات که البته آنزمان به دلیل مسایل ارزی تقریبا به همه پرداخت میشد،بسازم. که تا ریال آخر آن وام هم همراه با بهره های متعلقه و دیرکردها پرداخت شد.

همينجا گفتنى است از این راز سر به مهر كه برابر قرار، نزدیک به سی سال است در سینه من حبس است و جز من و آن صاحب نیروی توانا که البته به ضرب انتخاب موضوع فلسطین، آن هم اولین بار و با سرمایه شخصی، قدرت خارج کردن موقتی حقیر ، از لیست سیاه آن دوران حکمای حاکم را پیدا کرد کسی مطلع نشد و نیست و ان شاءالله اين راز با من به گور خواهد رفت.

اما تعجبم اینست دوست خوب و دانایم آقای اسفندیاری عزیز که به طور تصادفی و خیلی اتفاقی ،البته کم و بیش،از آن راز مطلع شدند و الحمدالله تاکنون هم آن را سربسته و سر به مهر در سینه حفظ اش کرده اند چرا و چگونه میگویند که حقیر به لطف حاكم آن دوران طلایی!؟ بهترین فیلمم را به قول ایشان البته،ساخته ام؟

امید که همین اشاره ها برای یاد آوری ایشان کافی باشد. آنهم فیلمی بی هیچ پشتوانه تفکری و اداری!از ناحيه ارشاد و فارابى. این فیلم آنقدر غریبانه ساخته شد که گویی «آتش پنهان» را در اسراییل ساخته باشم. طوریکه آقای معاون بعد از تماشای فیلم با تعجب از من پرسیدند:شما کی به لبنان رفتید؟چقدر صحنه ها واقعی و طبیعی درآمده اند!ارز كه كم نياورديد؟!که عرض شد:کسی پاسخی به تقاضاهای ما نداد! همه این صحنه ها که شما فکر میکنید که در لبنان ساخته شده به همت بچه ها همگی در تهران فضا سازی شده است.چه بگويم؟ يا با كه ميتوان گفت كه ساخت «آتش پنهان» به سبک محاسبه سفرهای فضایی اينشتن، حقیر رو پیر و فرسوده کرد. … بگذريم. مهربان!از آقای شمقدری گفته ای و مناصب من !
من ضمن تایید مواضع قبلی ام به قول شما در مصاحبه ها و بیانیه ها ى آن زمان، اما باز هم فکر میکنم دچار خلط مبحث شده ای!من هیچوقت به ویژه در دوره آقای شمقدری منصب دولتی نداشته ام و ان شاءالله تا آینده هم نخواهم داشت وبه شهادت تاریخ هیچ نوع فیلمی هم در آن دوره نساخته ام اما چرا جزو صنف بوده ام آنچنانکه گاه عضو شورای مرکزی، زمانی در شورای داوری، به گاهی عضو و حتی سخنگوی شورای صنفی و یا اکنون عضو ساده شورای مرکزی جامعه صنفی هستم و چنانچه عمر یاری کند عضو و مدافع تشکل های صنفی باقی خواهم ماند.گو اینکه دیری است صنف و صنف کاری در سینمای ایران مرده است و به عوض تعدادی انگشت شمار به جای صنف میدان داری میکنند که فعلا موضوع این مقال نیست.

اما نکته آخر که به شدت دلم را سوزاند!
عین فرموده تان:در حالی كه اگر فیلمسازی بلد هستند به جای پرداختن به حاشیه ها به فیلمسازی بپردازند!
عبدالله عزیز! چرا به من توصيه ميكنى مرد! چرايى نساختن فيلم را از خودت، منظورم از همان حکمای حاکم-بپرس! كه چرا من؟ فقط من هم نه!چرا ما فیلم نمیسازیم؟ فراموشتان شده چه کارگردانها، بازیگران، نویسندگان و فیلمبردارانى را به گاه حکومت تان به قربانگاه به اعتراف اخيرتان – تشخيص كوركورانه بايد ها و نبايدها- قربانيشان نكرديد تا افکارتان پیاده شود؟ که سینما را از مردم بگیرید و به جشنواره های غربی تحویل اش دهید؟ که موفق هم شدید الحمدالله.

کمدهای فارابی پر از جوایز جور و واجور است. به قبرستانها سری بزنید که خیل قربانی های خود را به خاک خفته ببینید! و يا به آنانکه مردگان متحرک اند! به آنانکه جسم شان تابوت تفکرات شان هست! چرا دور؟ به خيل کارگردانها نگاه کنید كه مثلاً جزو کانون کارگردانان اند که بجای فیلم ساختن فقط آه میکشند و حسرت میخورند! به بازیگران،نویسندگان و…و…به سینمایی که ساختید نگاه کنید آیا هویتی بر آن میبینید؟

هر سالی که میگذرد و به جشنواره فجر که میرسیم موجی از فیلمهای ریز و درشت میآیند بعضی سوار موج میشوند و سال بعد جز چند فيلم قابل اعتناء، بقيه ديگر هيچ! و باد هوا!بی هیچ افقی! روز مرّگی مطلق…به جشنواره ای که پایه گذارش بودید نگاه کنید! آیا در پی این همه سال هیچ تعریف مشخصی پیدا کرده؟ آیا میتوان همانند جشنواره های کن و یا جشن اسکار و یا…از آن توقع تعریف و هویت خاصی داشت؟

اما تکثیر چرا؟ هی با پول ملت تکثیر میشوید که چه شود؟! حالا کودک به کودک و نوجوان!؟ حالا ملی به بین المللی!؟ آیا در جهان، جشنواره ای به بی هویتی جشنواره بین المللی فجر خودمان سراغ دارید؟ آیا جشنواره ملی یا بین المللی ما با تعریفی که جهان -چه غرب و چه شرق-از ایران امروز دارد تناسبی دارد؟…

خودت هم میدانی ما بحث های زیادی را در گذشته در اطراف این بی هویتی با هم داشتیم و یادش به خير، در حضور نفر سومی که بسیار محترم هست و با دانش، افتخار داده بود و در بحث ما شرکت کرده بود تو همراه من بودى! پس دلم را نسوزان! حداقل بیشتر از این نسوزان! ما سینه سوخته «حکیم حاکم»هستیم حكيم! دل مسوزان.




واکنش عبدالله اسفندیاری به نامه تند و تیز حبیب کاووش خطاب به وزیر ارشاد⇐یادت رفته که دو فیلم خودت را با حمایت همان «دیکتاتورهای دلسوز» ساختی؟/اگر «دیکتاتورهای دلسوز» نبودند اصلا نمی‌توانستی وارد سینما شوی/به جای نامه‌نگاری به فیلمسازی بپرداز!!

سینماروزان: دلنوشته حبیب کاووش کارگردان آثاری نظیر «دادشاه»، «فصل خون» و «پرواز در قفس» به وزیر ارشاد و متصف کردن «دیکتاتوری دلسوزانه» به تیم مدیریتی محمدمهدی حیدریان با واکنش عبدالله اسفندیاری از مدیران سالیان بنیاد فارابی مواجه شد.

به گزارش سینماروزان عبدالله اسفندیاری در واکنش به نامه حبیب کاوش به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد که او فراموش کرده دو فیلمش در دهه 60 با حمایت همان دیکتاتورهای دلسوز تولید شده است!!

عبدالله اسفندیاری از مدیران سینمای ایران در دهه 60 با انتقاد از نامه اخیر حبیب کاوش به سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و استفاده از کلمه «دیکتاتورهای دلسوز» برای مدیران سینما در دهه 60 گفت: استفاده آقای کاوش از این کلمه که خود من برای اولین بار استفاده کردم، ناشی از عدم مطالعه درست و آگاهی درباره ریشه این کلمه است اما ایشان ظاهرا یادشان رفته دو فیلمش به نام‌های «امید» و «آتش پنهان» در دهه 60 و  با حمایت همان «دیکتاتورهای دلسوز» تولید شد است.

اسفندیاری اظهار کرد: نامه ایشان دارای چند وجه مختلف است. وجه نخست درباره استفاده از کلمه «دیکتاتورهای دلسوز» برای مدیران سینما در دهه 60 و تعمیم آن به مدیران فعلی سینما است که به اعتقاد من ایشان اطلاعات کافی از ریشه این کلمه ندارند.

او افزود: کلمه «دیکتاتورهای دلسوز» را برای اولین بار خود من در توصیف شرایط کاری مدیران دهه 60 بکار بردم که معنای امروزی کلمه حکیم حاکم است در بیان افلاطون است و در یک تفکر قدیمی ریشه دارد و اشاره به نوعی رفتار طرفدارانه و دلسوزانه و توام با باید و نباید از سوی مسولان برای جهت دهی درست نسبت به موضوعی دارد که اصلا چیز عجیبی نیست اما به نظر می‌رسد دلیل استفاده ایشان در نامه از روی بی‌اطلاعی است.

این مدیر سابق سینمایی ادامه داد: نکته دوم در نامه آقای کاوش این است که ایشان پس از انقلاب چندین فیلم ساختند که  دو فیلم ایشان به نام‌های نام‌های «امید» و «آتش پنهان» در دهه 60 و  با حمایت همان «دیکتاتورهای دلسوز» تولید شد است. «آتش پنهانی» که به موضوع فلسطین اشغالی می‌پردازد و به نوعی موفق‌ترین فیلم ایشان محسوب می‌شود و اگر همان «دیکتاتورهای دلسوز» دهه 60 نبودند شاید اصلا ایشان نمی‌توانست وارد سینما شود و باید این سوال را مطرح کرد که چرا امروز نمی‌توانند کاری را بسازند؟

تهیه‌کننده فیلم آماده اکران «نرگس مست» خاطرنشان کرد: در صحبت‌های آقای کاوش البته یک وجه سیاسی هم وجود دارد که مسبوق به سابقه است و پیش از این هم و در دوران مدیریت آقای شمقدری از این نوع اظهارنظرهادر مصاحبه‌‎ها و یا بیانیه‌ها شاهد بودیم اما مجموعه این سخنان در ارتباط با مدیریت دهه 60 به هیچ عنوان منصفانه نیست چراکه هنوز هم بسیاری از بزرگان سینما، سیاست‌های آن دوران را در پیشرفت سینمای ایران موثر می‌دانند.

اسفندیاری در خاتمه اظهار کرد: هرچند نامه آقای کاوش کاملا نامه‌ای غیرمنصفانه است اما نگارش آن را می‌توان ناشی از عدم فعالیت ایشان در سینما پس از دوره‌ای که در زمان آقای شمقدری مسولیت داشتند دانست و اشتباهشان این است که به جای کارکردن و فعالیت سعی دارند از طریق مصاحبه‌های جنجالی و یا نامه‌نگاری در بطن اخبار باشند در حالیکه اگر فیلمسازی بلد هستند بهتر است به جای پرداختن به حاشیه به فیلمسازی بپردازند.




کارگردان «دادشاه» خطاب به وزیر ارشاد نوشت⇐چرا در سازمان سینمایی، میلی غیرقابل مقاومت برای «دیکتاتوری دلسوزانه» و بازگشت به دهه شصت را شاهدیم؟؟

سینماروزان: سیاستهای محمدمهدی حیدریان در سازمان سینمایی آن قدر به‌روز و پویا نبوده است که بتواند نمره قبولی بگیرد. حیدریان به واسطه سابقه قبلی خود در معاونت سینمایی به سازمان سینمایی آمد و اصلی ترین انتظار از او بود که در کنار به کارگیری نیروهای تازه نفس و انرژیک به اصلاح ساختارهای بودجه‌خوار تأسیس شده در دوران رییس معزول بپردازد و از آن مهمتر اسباب توزیع عادلانه حمایتهای دولتی را برای سینماگران فراهم کند.

اما هیچ کدام از این اتفاقات نیفتاد و به جایش امتداد تزریق بودجه به ساختارهای بودجه‌خوار و راه اندازی گروههای بودجه‌خوار برای گونه‌های مختلف سینمایی را شاهد بوده‌ایم. اخیرا هم در یک روند کاملا در تضاد با اصل 144 قانون اساسی، راه‌اندازی اکران فیلم خارجی به موسسه رسانه های تصویری و رییسش سپرده شده که کمترین تجربه ای در اکران حتی محدود ندارد. بماند که حیدریان برای آن همه آشفتگی اکران96 هم هیچ چاره مشهودی قرار نداده است.

حبیب کاووش از جمله سینماگران نضج یافته در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی که فیلمهایی مانند «دادشاه»، «پرواز در قفس» و «فصل خون» را در بحبوحه سالهای پرهیاهوی ابتدای انقلاب ساخته در یادداشتی برای عباس صالحی وزیر ارشاد با انتقاد از سیاستگزاری های محمدمهدی حیدریان، کارنامه حدودا یک ساله وی را با عبارت «دیکتاتوری دلسوزانه» نواخته است!

متن یادداشت حبیب کاووش را بخوانید:

به نام خدا

جناب آقای صالحی
وزیر محترم فرهنگ ارشاد اسلامی

پس از سلام و ادب و تبریکات این عید تازگی ها و دوباره شدن ها و تکامل یافتن ها ان شاءالله…عرض میکنم شما در بدو طلوع تان در قامت وزیر ارشاد،این فرهنگی ترین وزارت خانه کشور از خود پیشینه ای فرمودید که من و به احتمال زیاد،بسیاری از اهالی هنر را چه در نگاه و چه در جان! به وجد کشاند.

شما از مطالعه کتاب های ماندگار! دیدن فیلمهای بسیار تاثیر گذار! محشور بودن با تئاتر و… فرمودید! شما همانید! نه خوانش کتاب ها را میتوان که از شما بر گرفت و نه دیدن آن فیلمها و نه … ،به نظر، شما پیش از آنکه یک رجل سیاسی باشید یک انسان منطقی هستید،چه بدون آغشته بودن بر منطق هرگز نمیتوان آن کتابها،فیلمها،تئاترها و نوا ها را از راه جان درک کرد.

عرض میکنم چندی است که یک میل غیر قابل مقاومتی در معاونت سینمایی یا همان سازمان سینمایی به وجود آمده تا همه چیز به شکل سالهای دهه شصت یا همان دوران «دیکتاتوری دلسوزانه»!؟-البته به گفته خودشان- بازگردد.

کلمه داور بی اختیار آدمی را یاد ترازو میاندازد، در فرهنگ معین و در معنای داور آمده است: دادور ،حکم،کسی که میان نیک و بد حکم کند،کسی که برای قطع و فصل مرافعه دو یا چند نفر انتخاب میشود…

داوران محترمى كه براى جشنواره ملى فجر انتخاب شدند بی هیچ گفتگو از فرهیختگان، نخبگان و اثرگذاران سینما هستند و حقیر خود از هر چند نفر اینان بسیار آموخته و هنوز هم می آموزم، اما این فرزانگان (موضع) ویژه سیاسی دارند و هر چند نفر-فاش میگویند و از «گفته»خود دلشادند-و دلیلی هم ندارد که نگویند و دلشاد هم نباشند! آن چنان که بعضی دیگر و در جناح های دیگر میگویند و دلشاد هم هستند!

اما…آیا این اشخاص ارزشمند در غیاب مدافعان جناح مقابل به تنهایی  «داوربی طرف» و یا «ترازوی میزان» جشنواره فجر میتوانند باشند – که یک جشنواره ملی است – ؟! که مملو از فیلمهای دو جناح حاضر در ایران است … و آن جنس از داوری ها و مصاحبه‌های صادقانه دوستان داور، خود روشن کننده بسیارهاست.

نفرمایید که کار به آنان سپرده شده و شما دخالتی در آن نمیکنید که مسموع نیست. شما وزیر ارشاد هستید و آن جمع هم به ظاهر منعکس کننده نظرات و منویات شمایند.گو اینکه همه میدانند معاونت سینمایی توسط چه دستان پنهانی اداره میشود و بالطبع بسیاری کارها از جمله تعیین داورها و… به دبیر و … ارتباط مستقیمی ندارد که فعلاً شرح اش بماند برای بعد ان شاءالله. اما شما وزیر ارشادید! باید وزیر همه باشید! اصلاح طلب و اصولگرا و حتی دگراندیش! آن انفجار اختتامیه  و… را به خاطر دارید؟

اگر در خانه کس است یک حرف بس است!
هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نشد بر سر آتش ميسّرم كه نجوشم




پرسش «کیهان» متعاقب افشای ریزهزینه‌های میلیاردی خانه سینما⇐چرا خانه سینما بیش از ۵میلیارد از بودجه سالانه خود را صرف برگزاری جشنواره جهانی(؟) فجر کرده؟؟؟

 سینماروزان: انتشار ریزهزینه های میلیاردی سال 96 خانه سینما فارغ از آن که با شگفتی اعضای خانه سینما مواجه شده که مدام در پاسخ چرایی عدم تخصیص امکانات رفاهی، پاسخ «کمبود بودجه» را می شنوند با پرسشهای جدی رسانه‌ای هم مواجه شده است.(اینجا را بخوانید)
به تازگی روزنامه اصولگرای «کیهان» با زیر ذره بین بردن این ریزهزینه ها به انتقاد از بریز و بپاشها در خانه سینما پرداخته است و چندین پرسش را طرح کرده درباره ردیفهای هزینه ای خانه سینما و از جمله هزینه های هنگفتی که برای جشن خانه سینما، جشن کتاب و حق الجلسه مدیران صرف شده!
«کیهان» یک پرسش هم طرح کرده درباره چرایی ایجاد ردیف بودجه ای بیش از 5میلیاردی برای جشنواره جهانی فجر در ریزهزینه های خانه سینما!!
 متن گزارش «کیهان» را بخوانید:
جدولی با عنوان پرداخت‌های خانه سینما در سال 96 در رسانه‌ها منتشر شده که برخی از مبالغ آن سؤال برانگیز به نظر می‌رسد. با توجه به اینکه پیش از این در برخی از رسانه‌ها ادعا شده بود که بودجه‌ای که در سال 96 دراختیار خانه سینما قرار گرفته شده بوده، بیش از 10 میلیارد و 800 میلیون تومان بوده، هزینه‌های ثبت شده در پرداخت‌های این تشکیلات در سال گذشته محل ابهام و پرسش است.
طبق جدول هزینه‌های «خانه سینما»، 857 میلیون و 300 هزار تومان برای نوزدهمین دوره جشن سینما هزینه شده است. با توجه به اینکه این جشن، شهریور گذشته و طی یک شب آن هم با صندلی‌هایی که اغلبشان خالی بودند برگزار شد، جای سؤال است که این هزینه هنگفت صرف چه مسائلی شده است؟
طبق این جدول همچنین اعلام شده که خانه سینما 171 میلیون تومان برای جشن کتاب سینما هزینه کرده است. با توجه به اینکه این مراسم هم طی یک شب و در ابعادی بسیار محدود برگزار شد، هزینه ثبت شده برای آن کمی نامتعارف به نظر می‌رسد!
در جدول مذکور، رقم 430 میلیون تومان به عنوان حق‌الزحمه مدیران و کارکنان قراردادی ذکر شده است. اینکه در این جدول، حق الزحمه مدیران در کنار کارکنان قراردادی قرار گرفته سؤال‌برانگیز است، چون مشخص نیست از این مبلغ چه میزان به مدیران تعلق گرفته و چه مقداری به کارکنان. ضمن اینکه یک ردیف هزینه 347 میلیون تومانی هم به عنوان حقوق و مزایای کارکنان رسمی ثبت شده است.
در این جدول، هزینه حق‌الجلسات مدیران بیش از 20 میلیون تومان و هزینه حق الجلسات داوری بیش از 346 میلیون تومان ثبت شده است.
در این جدول همچنین رقم 542 میلیون تومان به عنوان خدمات صنفی ثبت شده است. «خدمات صنفی» هم یک اصطلاح مبهم است و باید توضیح داده شود که معنای آن چیست و این مبلغ هنگفت دقیقا صرف چه اموری شده است؟
اما مهم‌ترین پرسش درباره این هزینه‌ها، مبلغ پنج میلیارد و 800 هزار تومانی است که با عنوان «جشنواره جهانی» ثبت شده است. با توجه به اینکه مدیریت جشنواره فجر بر عهده سازمان سینمایی وزارت ارشاد است، جای سؤال است که چرا خانه سینما چنین هزینه هنگفتی را از محل بودجه‌ای که باید صرف حمایت صنفی از سینماگران شود را به یک جشنواره متفرقه پرداخته است؟
گفتنی است، برخی از رسانه‌ها مدعی ورود سازمان بازرسی کل کشور به ماجرای هزینه‌های خانه سینما شده‌اند که احتمالا بخشی از این موضوع، به هنگفت بودن مبالغ مذکور بر می‌گردد.



مدیرکل سینمای حرفه‌ای: غرب تهران از پردیس اشباع شده!/بخش خصوصی باید در شرق تهران پردیس بسازد⇔پرسش اول: بخش خصوصی با کدام چشم‌انداز باید در پردیس‌سازی سرمایه‌گزاری کند؟ /پرسش دوم: چرا بودجه‌های میلیاردی برگزاری جشنواره‌ها و راه‌اندازی محافل سینمایی دولتی صرف پردیس سازی نمی‌شود؟/پرسش سوم: چرا پردیس باران در شرق تهران مدتهاست نیمه‌کاره به امان خدا رها شده؟

سینماروزان: سالهاست که مستعمل بودن تنها سینمای شرق تهران یعنی ماندانا باعث شده شهروندان شرق تهران برای تماشای فیلم به پردیسهای مدرن مرکز یا غرب پایتخت مراجعه کنند با این وجود به جز یک پردیس نیمه کاره به نام باران هیچ اقدام عملیاتی برای ساخت پردیس سینمایی در شرق تهران صورت نگرفته است.

به گزارش سینماروزان محمدرضا فرجی مدیرکل سینمای حرفه ای سازمان سینمایی به تازگی و بعد از مدتها اعتراض شهروندان شرق تهران با تأکید بر پر شدن ظرفیت ساخت سینما در غرب تهران به «مهر» گفت: غرب تهران تقریبا از سالن سینما اشباع شده است و همین مسأله سبب شد تا به بخش خصوصی پیشنهاد بدهیم در شرق تهران سالن سینما بسازد.

کلیت سخن محمدرضا فرجی کاملا درست و حسابی است و این یک واقعیت است که شرق تهران بیش از هر نقطه دیگر پایتخت نیاز به پردیس دارد اما چرا سازمان سینمایی به جای مشارکت در پردیس سازی به بخش خصوصی پیشنهاد پردیس سازی میدهد؟

در رکود اقتصادی دامنگیر جامعه کدام سرمایه گزار خصوصی است که ریسک سرمایه گزاری در ساخت پردیس سینمایی را به جان بخرد؟ و چرا بودجه های میلیاردی که همه ساله صرف برگزاری جشنواره های رنگارنگ و محافل سینمایی دولتی از مدرسه گرفته تا گروه سینمایی شده صرف کمک به سالن سازی نمی شود؟

همین الان میتوان پردیس نیمه تمام باران در شرق تهران را با یک حمایت مناسب به سرانجام رساند؛ چرا سازمان سینمایی که به واسطه فارابی و مرکز گسترش در تولید محصولات مشارکت دارد با مشارکت به سرانجام رساندن چنین پردیسی مجالی را برای اکران بهینه آثار خود فراهم نمیکند؟