1

ورود یک رئالیتی به بازار اسباب بازی⇐«گل یا پوچ» ویژه شب یلدا رسید! 

سینماروزان/کیوان بهارلویی: مدتی کوتاه پس از عرصه موفق رئالیتی رقابتی “گل یا پوچ” به تهیه‌کنندگی علی اسدزاده در فیلیمو، حالا پای این رئالیتی به بازار اسباب بازی باز شده است.

محسن رجبی، مدیرعامل شرکت بازیتا گفت: ایده ساخت بازی «گل یا پوچ» ابتدا از طریق فیلیمو مطرح شد و ما به عنوان تولیدکننده از این ایده استقبال کردیم. تا به حال در ایران اسباب بازی فکری مربوط به برنامه تلویزیونی یا ویدئویی از پلتفرم ندیده‌ام و در شورای نظارت بر اسباب بازی هم چیزی ثبت نشده بود. سعی شده قیمت تمام شده برای مردم طوری تنظیم شود که غالب اقشار جامعه بتوانند از این محصول استفاده کنند.

وی «ایرانی و خانوادگی بودن و  گستردگی بازه رده سنی مخاطبان بازی از ۸ سال تا ۹۹ سال» را از ویژگی‌های تولید این بازی دانست و گفت: این محصول در فاز اول در سطح میانه تولید و به بازار عرضه شده و به زودی دو سطح اقتصادی‌تر و ویژه که از لحاظ قیمتی بتوانیم سه سطح از مشتریان را در بازار داشته باشیم تولید و عرضه خواهد شد.




«بازنده»، ویژه نابینایان از جمعه در شبکه خانگی

سینماروزان: نسخه ویژه نابینایان «بازنده» به کارگردانی امین حسین‌پور در فیلیمو منتشر می‌شود.

 

فیلیمو با همکاری سوینا (سینمای نابینایان) نسخه توضیح‌دار سریال«بازنده» را برای نابینایان آماده کرده است.

 

پنج قسمت اول این نسخه با صدای گلاره عباسی جمعه ۲۳ آذر، ساعت ۸ صبح در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد.

 

علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علی محمدی، پیمان قاسم خانی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی و ستاره قهرمانی از بازیگرانی‌اند که در این سریال حضور دارند.

 

در این سریال که فیلمنامه آن با اقتباس از رمان «زن همسایه» نوشته شده، علیرضا کمالی در نقش کارآگاه کیانی درگیر پرونده‌‎ای پیچیده می‌شود که رازهای بزرگی از یک خانواده را برملا می‌کند.

 

پیش از این نیز نسخه توضیح‌دار سریال‌های «گناه فرشته»، «دل»، «هم‌گناه»، «می‌خواهم زنده بمانم»، «زخم کاری»، «یاغی»، «جیران»، «رهایم کن»، «آکتور»، «حیثیت» و… را ویژه نابینایان در فیلیمو منتشر شده است.




یک چهره‌ی کم‌حرف؛ لیدر فصل چهارم “زخم کاری”؟ 

سینماروزان/کیوان بهارلویی: فصل چهارم سریال “زخم کاری” با قصه ای پرملات شروع شد که آغاز و پایانش با سیما بسته شد.

 

زوال سریع فصل دوم “زخم کاری” باعث شده محمدحسین مهدویان دیگر هیچ کاری را با افتتاحیه کم بنیه شروع نکند و دیگر به هیچ مهره مردودی،فرصت سعی و خطا ندهد و از همین روست که در فصل چهارم نیز مانند فصل سوم نه خبری از مرتضی امینی تبار است و نه خبری از کامبیز دیرباز و مهران غفوریان. بله بله، می‌دانیم الزامات داستانی آنها را از دور خارج کرده ولی بهترین الزامات در قصه همان‌ها هستند که در جهت حذف تیپ‌‌های از کاردرنیامده پیش می‌روند.

 

“زخم کاری۴” با عرض اندام برنده‌های برند زخم کاری از سیما گرفته تا مالک و سمیرا و پانی، شروع شد و داستان هم برخلاف پیش بینی ها هیچ قابل حدس نبود. بناست پانی برنده باشد؟ یا سیمایی که با یک پیامک به هم میریزد؟ یا مالک خسته و کلافه؟ یا سمیرا ی مالیخولیایی‌طور؟

 

مهدویان فصل چهارم زخم کاری را با سیما -با بازی الناز ملک- شروع کرد و با سیما پی گرفت و دیگر تعلل هم نکرد و در همین قسمت اول و با وارد کردن پدر سیما، چک اول را زد‌. پدری که نه فقط شمایل مهیب‌ش با گریمی سنگین بلکه بازیگر توانای کم‌حرفش-مهدی سلطانی-حکایت دارد از ورود یک قطب مشکوک تازه. آن اقتباس از اتللوی تیتراژ را که جدی بگیریم ناگزیریم که قتل سیما توسط مالک را گمانه بزنیم منتها با قدرت گرفتن برابانسیوی داستان که حالا مهدی سلطانی نقشش را ایفا کرده…

مهدی سلطانی لیدر فصل چهارم زخم کاری
مهدی سلطانی لیدر فصل چهارم زخم کاری؟؟

مهدی سلطانی را این اواخر در “گناه فرشته” ساخته حامد عنقا و شاه‌نقش “مشفق” دیدیم که سرگردان بود میان آرامش امروز و اغتشاشات دیروز و ماندگار با مونولوگی رمانتیک در توصیف عشق از دست رفته. حالا در فصل چهارم “زخم کاری” نگاه‌ها به اوست؛ به عنوان شهیرترین تازه وارد سریال. پدری با گذشته مجهول و با انبوه تنفر از دخترکی که خواسته لای بزرگان بلولد ولی حتی نتوانسته استایل پوشش خود را شبیه آنها کند. سلطانی در سکانس هایی کوتاه از “زخم کاری۳” و با گریمی جوانتر ناظر به دهه شصت ظاهر شده بود و حالا با ورود ولو صم بکم به فصل چهارم، مشخص شده که بناست از آن بذرپاشی قبلی، میوه‌ای خوش‌طعم به عمل آید.

اگر شخصیت پردازی سلطانی دقیق باشد هم کار مهدویان راحت است و هم کار خودش و هم مخاطب لذت خواهد برد…




برنامه “اکنون”، آواز شجریان، بخش شبانگاهی رادیوپیام، ادعای شاعر توده‌‌ای و…

سینماروزان/حامد مظفری: برنامه “اکنون” از معدود برنامه های فرهنگی آرام بخش فضای وی‌او‌دی است و در نقطه مقابل آن تصور غلط که فقط با هیاهو می‌توان مخاطب داشت.

 

“اکنون” و قبل تر از آن “سپنج” که هر دو در فیلیمو عرضه شدند را می‌توان در امتداد نگاهی دانست که زمانی رادیوپیام در باکس شبانگاهی خود و با افرادی مثل حسین آهی، محمد صالح علا، فتح الله جوادی و… به دنبالش بود؛ آرام‌بخشی و در عین حال تغذیه فرهنگی مخاطبان.

 

سروش صحت در “اکنون” آن نگاه صلب و بسته رسانه ملی پسند در پرداخت به ادبیات با حضور مهمانان اغلب مطلوب رسانه ملی در “کتاب باز” را کنار گذاشته و سعی کرده فرهنگ و هنر را گسترده تر از انتشارات‌‌ی‌های حوالی کریمخان ببیند و نتیجه اش می‌شود برنامه هایی با حضور علیرضا قربانی و ایرج طهماسب که از همان ساعات ابتدایی وایرال می‌شوند.

 

صدالبته که برخی ژست های سیاسی را در اینجا هم می بینیم وقتی از شجریان حرف میزنند یا آن شاعری که تا آخر عمرش در حال اثبات توده‌ای نبودن(!) بود، که بدیهی است مشتری هم داشته باشد اما باز غلبه بر نوعی تنفس فرهنگی است.

 

همان قدر که کمدی های خالتوری چه در سینما و چه در تئاترهای مکتب گلریز می‌توانند مسکّن آلام روحی و جسمی باشند، تاک‌شوهای فرهنگی هم اگر بی قیقاژ بر سیاست و سیاست‌بازی تولید شوند قطعا می‌توانند آرامش‌بخش و در عین حال آموزنده باشند.

 

آنچه نیاز تاک‌شوهای مُسکّن است، هر چیزی است به جز اندرزگویی مستقیم که آفت برنامه‌های روتین تلویزیون شده به‌خصوص که این اندرزگرافی‌های مستقیم توسط مجریان و کارشناسانی صورت میگیرد که حتی یاد نگرفته‌‌اند با سیمایی آراسته جلوی دوربین روند و گاهی آن‌قدر مهیبند که ترس فرزندان خویش را موجب می‌شوند چه برسد به مخاطب…

برنامه اکنون
برنامه اکنون

درباره ایرادات “اکنون” می‌توان از دکور زیادی شلوغ پلوغ آن یاد کرد که هر جایی گل و گیاهی چیده‌اند و می‌توان از “سپنج” یاد گرفت که با یک تکه فرش اصیل ایرانی و صرفا دو صندلی، دکوری موقر خلق کرده بود یا آن روال روتین احسان عبدی پور که در گفتگوی فرهنگیِ “تنهای تنهای تنها” گیر کرده! احسان باید دیگرانی خلاق‌تر را پیدا کرده و جلوی دوربین بفرستد.

 

“اکنون” و “سپنج”فیلیمو درکنار “کنسرتینو”ی نماوا را می‌توان تاک‌شوهای آبرومند، آرام بخش و فرهنگ‌ساز یاد کرد و مایه خجالت صدها پلتفرمی که مجوز هم دارند ولی حتی از تولید یکی از همین تاک‌شوهای لوباجت عاجزند و مدام می‌گویند بودجه بدهید که سریال کله‌دار بسازیم-که بابت کله‌ها حسابی بخورند-اما یادشان رفته که اگر بلد کار باشند می‌توانند یک تاک‌شوی جمع و جور ولی دارای غنای فرهنگی تولید کرد که هم برندسازی کند و هم مخاطب جمع کند و حتی سرمایه ها را به سمت پلتفرم آورد…

حامد مظفری منتقد و روزنامه‌نگار
حامد مظفری منتقد و روزنامه‌نگار




سریال “بازنده”؛ تا دقیقه نود جلوتر از مخاطب؟

سینماروزان: قسمت پایانی سریال پلیسی «بازنده» در حالی پخش شد که توانست بینندگانش را با غافلگیری جالب توجهی مواجه کند.

 

به گزارش سینماروزان و به نقل از عصرایران، در ده قسمت گذشته و حتی در آخرین قسمت «بازنده» هم امین حسین‌پور، کارگردان و نویسنده سریال، در این درام پرماجرا، خط داستانی پرالتهابی را پیش گرفته بود، آنقدر که در هر قسمت مضنونین تازه‌ای به قصه اضافه و یا غافلگیرانه تبرئه می‌شدند.

 

در واقع «بازنده» از همان نقطه شروع معماهای زیادی پیرامون گم شدن بچه پیش روی مخاطبان گذاشت. در هر قسمت اجازه داد یکی از شخصیت‌ها از زندگی خودش تعریف کند و با این شیوه رفته‌رفته از ویژگی‌های تک‌تک آنها و همچنین پیشینه‌شان، تفکرشان نسبت به مسائل مالی و احساساتشان پرده برداشت.

اگرچه چیدمان داستانی سریال بازنده به شکلی بود که در هر قسمت مخاطب یک قدم از درام داستان عقب‌تر ایستاده بود اما از لحاظ شکل‌گیری روند داستان نیز مجرم اصلی یعنی منصور رفیعی با بازی پیمان قاسمخانی طوری پازل‌ها و دومینوی جنایت‌ها را چید که در نهایت بازنده اصلی داستان نه کاوه بدرلو یا ارغوان امینی باشند و نه حتی ونوس همسرش و یا حتی آوا.

 

اینجا در کنار بینندگان که تا دقیقه نود نمی‌توانستند در مورد متهم اصلی به یقین برسند، سرگرد کیانی هم از قافله جاماند و به عنوان کارآگاهی که قرار بود آنچه حدس زده را اجرایی کند، نتوانست به موفقیتی که باید در کارش دست پیدا کند.

 

در «بازنده» با قصه‌ای اقتباسی روبه‌رو هستیم و طرح کلی اثر از رمان «زن همسایه»، نوشته شاری لاپنا گرفته شده. «زن همسایه» رمان مشهوری نیست و خیلی‌ها آن را نخوانده‌اند اما نکته مهم اینجاست که بخش مهمی از ماجراها و روابط از دل این رمان بیرون آمده است و طبق آمار منتشر شده، همین سریال توانست باعث افزایش فروش کتاب شود. جریانی که از دیده شدن این سریال با وجود تمام نقد و نظراتی که به آن وارد است، حکایت دارد.

 

در کنار این‌ها باید گفت که حسین‌پور معادلات درستی را میان هریک از اتفاقات و خرده داستان‌ها طراحی کرد. او بذرهای  دقیقی در طول داستان کاشت و نهایتا توانست در نقطه پایانی از تک‌تک آنها به نفع این پایاین‌بندی موفق استفاده کند.

 

ثروت مادر ارغوان، قتل پدرش توسط منصور، بیماری ارغوان و قتل همکلاسی، مخالفت خانواده با ازدواج ارغوان و کاوه، نزدیک‌تر شدن آوا به خانواده آنها و نهایتا شام  شب آخر، همه و همه مثل یک پازل کنار هم چفت شدند و تصویر نهایی بدون کوچکترین ابهامی شکل گرفت.

 

از همین رو می‌توان گفت که تمام خرده داستان‌ها و حتی فلش بک به سابقه هر شخصیت، از الزاماتی بوده تا در نهایت بیننده را با سرانجامی مواجه کند که او هم متوجه خط ربط هرآنچه تا الان دیده و در یادش مانده، بشود، اتفاقی که در نهایت به شکل جالب توجهی رخ داد و پایانبندی مناسبی را رقم زد.

 

 

 




در سریال “بازنده” چه خبر است؟/زن همسایه‌، برنده است یا کارآگاه گرفتار؟

سینماروزان/مسعود احمدی: سریال “بازنده” طوفانی شروع شد و سعی کرد در همان ابتدا قلاب را برای جلب مخاطب، درست بیندازد و برای همین بود که قسمت نخست سریال، پر و پیمان و با پیرنگ کامل از روابط و آدم ها و شکل دهی بحران اصلی رقم خورد.

#بازنده در قسمت‌های بعد و برای کشف معما مخاطب را وارد مسیری هزارتو برای شناساندن پرسوناژهای مختلف خود نموده و بیش و کم، داستان هایی فرعی را در امتداد داستان اصلی تعریف کرد تا مخاطب از ادامه سریال خسته نشود.

آنچه سریال های کارآگاهی-معمایی بیش از هر چیز بدان نیاز دارند حضور ماموران زبده ای است که اغلب نیمه پنهان خود را از دسترس مخاطب غایب کرده‌اند تا مخاطب بیش از پیش کنجکاو ادامه داستان شود و خوشبختانه نسبت به سریال‌های پلیسی این چند سال،  #علیرضا_کمالی توانسته نقش یک مامور آگاهی گرفتار در گذشته را قابل قبول ارائه کند.

بازنده البته در برخی قسمتها و زمانی که می‌خواهد در عرض داستان حرکت کند و به سمت شخصیت شناسی برود، از ریتم تند پرتعقیب و گریز خود میکاهد که شاید می‌شد آن را با ترکیب حادثه با شخصیت برطرف نمود با این حال آنچه سریال دارد غلبه معما و تلاش برای حل معماست که از ابتدا با ظن به زن همسایه شروع شده، مخاطبان را حتی به سمت سرک کشیدن در داستان منبع اقتباس برده و در پایان باز به زن همسایه می‌رسیم…




با “۳۵ میلیمتری” جای بیشتری برای سینما باز  شد!

سینماروزان: سینما هم این روزها به قاب‌های شبکه نمایش خانگی پناه برده، همان‌طور که اسطوره‌ها ناچارند در ویترین یک مغازه پرفروش بنشینند که تفاوتشان با معمولی‌ها به چشم بیایند و نوستالژی‌ها هم باید توی پست‌های اینستاگرام وایرال شوند تا نوستالژیک بودنشان را اثبات کنند!

بعد از کرونا، تعطیلی سالن‌های سینما، بسیاری از دوستدارانشان را به هراس انداخت که نکند مردم این محل تجربه لذت جمعی را فراموش کنند و به صفحات تلویزیون‌هایشان هرچند کوچک‌تر و تنهاتر است، عادت کنند؟! هراس‌ها چندان هم بیراه نبود. کرونا نه‌تنها آدم‌ها را منزوی‌تر کرد، بلکه شیرینی خندیدن و گریستن و ترسیدن در جمع تماشاگران را هم از یادشان برد؛ آن‌ها کلوزآپ‌هایی را که غم چشم‌های یک کابوی فداکار و مردم‌دار و تنها را چندین برابر بزرگ‌تر می‌کرد تا هرگز چهره یک قهرمان از یادمان نرود، به‌راحتی لم‌دادن یک‌گوشه مبل خانه ترجیح دادند، حتی اگر تقارن یک قطره اشک گوشه چشم قهرمان‌هایش با لبخند نرمشان دیگر آن قدر به چشمشان نیاید.

سینما تنها ماند! به‌اندازه مارشال کین ماجرای نیمروز؛ شاید تقصیر VODها بود شاید هم تقصیر کرونا، شاید شرایط اقتصادی سینما را از صرفه انداخت یا شاید خیلی ساده‌تر از همه دیگر حوصله‌ای برای دو ساعت پف‌فیل خوردن پای فیلم‌هایی که پر از اندوه بودند نمانده بود. به‌هرحال سینما تنها شد.

حالا قصه به نقطه‌ای رسیده بود که قصه‌خوان‌های قهار می‌دانستند بالاخره دستی بر می‌آید و دستگیر سینما می‌شود. همان نقطه‌ای که کودکانی را می‌طلبید که در کودکی چشم‌هایشان از جادوی پرده پر شده بود و حالا در جوانی و بزرگسالی شعف سینما را در هر چیزی جست‌وجو می‌کردند، آن را بزرگ می‌داشتند و دلشان می‌خواست این قهرمان فراموش‌شده ازکارافتاده عزلت‌گزیده را کنج خانه‌ای گیر بیاورند و آن قدر از خاطره شورانگیزشان برایش بگویند تا دست از غم و انزوا بردارد و باز به میدان بیاید.

رابطه سینما و نمایش خانگی، یک‌جورهایی یک‌جاهایی شبیه به این شد! شبیه به رابطه‌ای که برخلاف بقیه آثار، فقط روی حساب و کتاب دخل و خرج شکل نمی‌گیرد بلکه دوست داری بگویی اگر خرجش کردیم و نگرفت هم فدای سرش! بیا سینما را تنها نگذاریم. بیا سینما را به خاطره و نوستالژی نکاهیم! بیا بگوییم پرده بزرگ زنده است چون هیچ صفحه نمایشی نمی‌تواند کار پرده نورانی در اتاق تاریک را بکند. لااقل هیچ تماشای تک‌نفره‌ای نیست که جای خالی ۳۰۰ نفر آدم با چشم‌های مشتاق و دهان‌های باز را پر کند.

برنامه‌های نقد سینما، شاید از این جهت از حال‌وهوای پر جدال و جنجال‌برانگیز یک دهه پیش فاصله گرفتند و تبدیل به واگویه ناگفته‌ها شدند. فقط همین مقایسه فاصله‌ای که کاراکتر فریدون جیرانی در فصل اول «هفت» تلویزیون با «35میلیمتری» فیلیمو گرفته، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. سینما هنوز قهرمان است اما دیگر نای کتک‌خوردن ندارد.

آیا این بد است بگوییم سینما زمین خورده و نیاز به فضای تازه‌ای برای بلند شدن دارد؟ خب حتی اگر نگوییم، چه سانسورش کنیم یا احترامش را نگه داریم اما رابطه سینما و نمایش خانگی بالاخره جز این هم نیست. رابطه‌شان از وقتی این شکلی شد که اول دعوا راه انداختند و سینما، تسلط مردانه‌اش را بر خانواده تولیدات تصویری در خطر می‌دید اما روزگار که به او سخت گرفت کوتاه آمد و آن قدر در برابر نمایش خانگی نرم شد که راضی شود به «اکران آنلاین».

بالاخره اگر رئالیست باشیم باید این واقعیت را هرچند تلخ بگوییم که سینما واقعاً کوتاه آمد تا حذف نشود.
بد هم نشد! حالا دست‌کم هنوز کنجی هست که یادآوری کند، سینما آن قدر مهم هست که لیاقت سوژه شدن را داشته باشد، لیاقت بحث و گفت‌وگو! و در این مسیر نمایش خانگی، سینما را تنها نگذاشت و به واسطه این برنامه، به ‌اندازه ۳۵ میلیمتر جا باز کرد تا سینما، اگر از اسب افتاد لااقل از اصل نیفتد و اسطوره جهان تصویر بماند.




کمدی پرفروش سال به اکران آنلاین رسید/ «تگزاس ۳» را در نمایش خانگی ببینید

سینماروزان: اکران آنلاین «تگزاس ۳» به کارگردانی مسعود اطیابی، آغاز شد.

 

«تگزاس ۳»، به تهیه‌کنندگی ابراهیم عامریان، که در ادامه «تگزاس ۱ و ۲» ساخته شده است، خرداد امسال در سینماها اکران شد و حالا در نمایش خانگی به اکران آنلاین رسیده.

 

تازه‌ترین کمدی مسعود اطیابی که با فروش ۲۴۸ میلیاردی در سینماها، صدرنشین جدول فروش است، از امشب (۲۳ آبان) ساعت ۲۰ در فیلیمو اکران می‌شود.

 

مهدی هاشمی، ژاله صامتی، سام درخشانی، پژمان جمشیدی و گابریلا پتری از بازیگران این کمدی سینمایی هستند و حمزه صالحی نویسندگی آن را به عهده دارد.

 

در خلاصه داستان این فیلم آمده است که قصه پس از ماجرای مجسمه‌های حاوی کوکائین در قسمت قبلی شروع می‌شود. جایی که ساسان (با بازی سام درخشانی) و بهرام (با بازی پژمان جمشیدی) باید باقی مجسمه‌ها را پیدا کنند تا مشکل امنیتی و گروگانگیری برطرف شود اما در این مسیر با اتفاقاتی مواجه می‌شوند که داستان را شکل می‎‌دهد.




“زخم کاری۴” در نروژ+عکس

سینماروزان/کیوان بهارلویی: فیلمبرداری بخش‌های خارج از کشور فصل چهارم سریال #زخم_کاری در نروژ انجام شد تا این سریال پرمخاطب به روزهای پخش نزدیک شود.

گره اصلی سریال زخم کاری از فصل یک تا پایان فصل سه، قرارداد نروژی‌ها و انتقال پول این قرارداد به حساب مالک بود که حالا با فیلمبرداری در اسلو ،پایتخت کشور نروژ، ظاهرا ماجرای زخم کاری وارد فاز تازه‌ای می‌شود.

محمدحسین مهدویان، کارگردان سریال «زخم کاری» پیش‌تر در اکران مردمی قسمت آخر فصل سوم عنوان کرده بود که پایان‌بندی فصل سوم، تماشاگران را برای تماشای فصل بعدی این سریال ترغیب می‌کند؛ فصل جدیدی که احتمالا با پایان سریال «بازنده» از #فیلیمو پخش خواهد شد.

در تصاویر مخابره شده از نروژ، رعنا آزادی ور -بازیگر نقش سمیرا- در کنار همسرش مهدی پاکدل دیده می‌شود و اینکه پاکدل هم در سریال نقشی داد یا فقط برای مشایعت همسر رفته، پس از عرضه سریال معلوم خواهد شد؟

فصل چهارم سریال زخم کاری
فصل چهارم سریال زخم کاری

فصل چهارم سریال زخم کاری
فصل چهارم سریال زخم کاری

فصل چهارم سریال زخم کاری
فصل چهارم سریال زخم کاری




رودست فیلیمو به “من و تو”؟

سینماروزان:  شبکه تلویزیونی من و تو بعد از تعطیلی یک ساله، مجددا مشغول تولید برنامه های مختلف از رئالیتی های سرگرم کننده تا استیج های رقابتی است و بزوی پخش خود را آغاز میکند.

شنیده ها حکایت دارند من و تو که به جای انگلستان مرکزیت خود را به آمریکا برده، با برنامه “بفرمایید شام” فعالیت خود را از سر میگیرد. این بار “بفرمایید شام” به جای ایرانیان مهاجر، مهمان هنرمندان لس آنجلس نشین از خواننده تا موزیسین و هنرپیشه است.

حالا زودتر از “من و تو”، فیلیمو فصل تازه “شام ایرانی” را از یکشنبه ۲۹ مهر عرضه خواهد کرد و با حضور بازیگران ایرانی.

فصل جدید رئالیتی شوی #شام_ایرانی ساخته سعید ابوطالب از یکشنبه ۲۹ مهرماه، از فیلیمو پخش می‌شود.

در این فصل از برنامه شام ایرانی، چهره‌های مطرحی از جمله پژمان بازغی، امیرعلی نبویان، مجتبی شفیعی، سپند امیرسلیمانی، حسین رفیعی، امیر کربلایی‌زاده، عبدالله روا، الیکا عبدالرزاقی، مونا کرمی و حدیث میرامینی حضور دارند.

 




«یادگار جنوب» به اکران آنلاین رسید

سینماروزان/مهدی فلاح: فیلم «یادگار جنوب» ساخته مشترک حسین دوماری و پدرام پورامیری که به تازگی اکران آن در سینماها به پایان رسید به صورت اختصاصی در فیلیمو اکران آنلاین می‌شود.

فیلم یادگار جنوب با بازی الناز شاکردوست، وحید رهبانی و صابر ابر یکی از آثار شاخص چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر که نظر مثبت منتقدان را نیز همراه داشت، از چهارشنبه 25 مهر ساعت 20 به صورت اختصاصی در سینمای آنلاین فیلیمو اکران شود.

این فیلم یک عاشقانه متفاوت است که در فضایی خاص روایت می‌شود؛ یک ازدواج متفاوت و داستانی معمایی در دل پیچیدگی‌های فساد و قاچاق… دختر و پسری سالهاست عاشق یکدیگرند؛ برادر دختر جلوی ازدواج آنها را می‌گیرد. دختر دست به خودکشی می‌زند و به کما می‌رود و اکنون وحید دنبال یافتن راهی برای بودن در کنار معشوقه‌اش است، در حالی که توطئه‌ای قرار است زندگی وی را بیش از پیش تحت تاثیر قرار دهد.

وحید رهبانی، الناز شاکردوست، پژمان جمشیدی، مسعود کرامتی، ساناز سعیدی با حضور سحر دولتشاهی و صابر ابر بازیگران فیلم سینمایی «یادگار جنوب» هستند.
از دیگر عوامل این سینمایی، می‌توان به تهیه‌کننده: مجتبی رشوند، مجری طرح: سعید زمانیان، مدیر فیلمبرداری: میلاد پرتوی، صدابردار: امیرنوبخت، تدوین: پویان شعله‌ور، طراحی و ترکیب صدا: علیرضا علویان، جانشین تهیه: سید مهدی مرتضایی، مدیر تولید: محمدرضا دلنوازی، طراح چهره‌پردازی: مونا جعفری، طراح صحنه: محمد حسین کرمی، طراح لباس: سارا سمیعی، رنگ‌آمیزی تصاویر: مهران دوستی، طراح جلوه‌های ویژه میدانی: آرش آقابیگ، طراح جلوه‌های ویژه بصری: امیر ولی‌خانی، مدیر برنامه‌ریزی: صالح جوان، دستیاراول کارگردان: رضا عزیزی، منشی صحنه: مرجان تاجیک اشاره کرد.




سفر به دل قصه‌های ناب در «اکنون» با احسان عبدی‌پور و سروش صحت

سینماروزان/مهدی فلاح: احسان عبدی‌پور، در بخشی از برنامه «اکنون» سروش صحت، میزبان روایت‌های تازه‌ای می‌شود.

 

«اکنون» به تهیه‌کنندگی محمدرضا رضائیان، قرار است با بخش‌های مختلف و جدیدی در نمایش خانگی منتشر شود.

 

بر همین اساس، احسان عبدی‌پور در یکی از بخش‌های این برنامه، با سفر به نقاط مختلف جهان، قرار است راوی تجربه‌های متفاوتی در این برنامه باشد.

 

عبدی‌پور پیش از این نیز در برنامه «کتاب‌باز»، در میز جداگانه‌ای میزبان روایت‌هایی از زندگی مردم بود و حالا با حضور در برنامه «اکنون»، سراغ قصه‌هایی ناب از دل زندگی می‌رود که شاید در کتاب‌ها هم پیدایشان نکنیم.

 

«اکنون» به کارگردانی سروش صحت و با داستان‌‎های متفاوتی که هر کدام در هر قسمت به موضوعی می‌پردازند، به زودی از فیلیمو منتشر می‌شود.




اولین ویدیو از سریال “تاسیان” با حضور هوتن شکیبا و…+فیلم

سینماروزان/مهدی فلاح: اولین ویدیو از سریال “تاسیان” با ورود هوتن شکیبا رونمایی شد.

سریال “تاسیان” را تینا پاکروان به تهیه‌کنندگی علی اسدزاده ساخته که عاشقانه ای است در دل دلتنگی..‌.

تاسیان کلمه ای در گویش گیلکی است که به حالتی از غم و دلتنگی عمیق اطلاق می‌شود که فرد را از انجام هرکاری باز می‌دارد.

بازیگران سریال تاسیان عبارتند از: هوتن شکیبا، مهران مدیری، نازنین بیاتی، صابر ابر، بابک حمیدیان، پانته آ پناهی‌ها، محمدرضا غفاری، مهسا حجازی، محمدرضا شریفی نیا، مجید یوسفی، پوریا شکیبایی، نسرین نصرتی و…

سریال “تاسیان” محصول فیلیمو است.

برای تماشای اولین ویدیو از سریال تاسیان، اینجا را ببینید.




سریال «هزار و یک شب» از ایران تا ترکیه

سینماروزان/مهدی فلاح: اولین سریال بین‌المللی نمایش خانگی، به زودی منتشر می‌شود.

«هزار و یک شب»، تازه‌ترین کار مصطفی کیایی ،اولین سریال بین‌المللی فیلیمو محسوب می‌شود.
این سریال به صورت مشترک با کشور ترکیه ساخته شده است و در حال حاضر روزهای پایانی خود را سپری می‌کند.

گفتنی است که «هزار و یک شب» با حضور بازیگرانی مطرحی از ایران و ترکیه ساخته شده و بعد از اتمام مراحل پایانی کار، قرار است همزمان در این دو کشور، پخش شود.
همچنین اطلاعات دقیق از بازیگران و عوامل این سریال به زودی اعلام خواهد شد.

کیایی پیش از این سریال، در مقام تهیه‌کننده آثاری چون «بی‌گناه»، «هم‌گناه»، «پیکولو» و… را در این پلتفرم منتشر کرده است و «هزار و یک شب» چهارمین سریالی است که قرار است از این هنرمند در شبکه نمایش خانگی پخش شود.




کودکان دیروز حالا با فرزندان خود به تماشای “لالایی” می‌نشینند!/دوست دارم در حوزه بزرگسال كار بكنم!/فقط شعار حمايت از حوزه كودك داده‌اند/هنرمندان حوزه كودك دستمزد درست و حسابي ندارند!/پیتر دینکلیج، گیم‌آف‌ترونز، کار کرده/چرا در ایران برای فیزیک ما کاراکترهای پیچیده نوشته نمی‌شود!؟؟

سینماروزان: «لالايي» به كارگرداني احمد درويشعلي‌پور و حضور عمو پورنگ و امیرمحمد اين روزها از پلتفرم فيليمو پخش مي‌شود.در اين سريال علاوه بر داريوش فرضيايي، هنرمنداني چون گوهر خيرانديش، سعيد اميرسليماني، اميرمحمد متقيان، نعيمه نظام‌دوست، كمند اميرسليماني، سپند اميرسليماني، هليا امامي، امير كربلايي‌زاده، حامد وكيلي، امير سهيلي، مرضيه صدرايي، ابراهيم شفيعي و نيما قربان‌زاده حضور دارند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه اعتماد، لالایی مجموعه‌اي شاد است كه با حال و هواي ديگر كارهاي داريوش فرضيايي همخوان است و براي كودكان ساخته شده، قصه درباره «گلشن» زن مسن و صاحب خيريه‌اي است كه حافظه‌اش را بر اثر اتفاقي از دست داده و در شرايطي خاص مرد جواني را با پسر از دست رفته‌اش اشتباه مي‌گيرد. به همين بهانه با اميرمحمد متقيان چهره شناخته شده كودك گپ كوتاهي داشتيم كه پيش روي شماست.

 

*در دهه‌هاي هفتاد و هشتاد و ما قبل آن، برنامه‌هاي خوب و باكيفيتي در حوزه كودك داشتيم، اما از آن دوره به بعد، كودكان ما پاي انيميشن‌ها و برنامه‌هاي كودك خارجي مي‌نشينند. اين تغيير و خلأ محسوس در حوزه كار كودك از كجا آمد و چه دليلي داشت؟

خب آن زمان تنها رسانه‌اي كه وجود داشت، تلويزيون بود در حالي كه الان بمباران رسانه‌اي است. گوشي‌هاي موبايل، تلويزيون، ماهواره و شبكه‌هاي اينترنتي كه هر كدام مسير و خط خودش را دارد. اين تعدد و تكثر رسانه، حواس و نظر مخاطب را پراكنده مي‌كند. هرچند كه ما هم در حوزه كار كودك با سياست‌هاي نادرست و بي‌توجهي‌هايي مواجه شديم كه ديگر زمينه را براي تمركز كودكان خودمان بر محتواهاي داخلي ايجاد نكرد. در حالي كه ما همچنان چهره‌هاي شاخصي در حوزه كودك داريم كه مي‌توانند مثل قبل كار كنند و به تربيت و آموزش كودكان مطابق با فرهنگ خودمان كمك كنند. بايد در نظر داشته باشيم كه عمو پورنگ شدن در آن دوره‌اي كه شبكه‌هاي اجتماعي مثل اينستاگرام نبود كه يك نفر را معرفي و به شهرتش اضافه كند، اتفاق بسيار ارزشمندي بود.

*برخي هنرمندان حوزه كودك، مسير كارشان را به كارهاي بزرگسال تغيير دادند و دليلش را فضاي كاري بهتر عنوان مي‌كنند. چرا در سال‌هاي اخير حوزه كودك اينقدر دچار بي‌محلي شده؟

چرايش را مسوولان بايد پاسخ بدهند، چون سوال ما هم هست. اما اگر بخواهم از تجربياتم بگويم در تمام اين سال‌ها ما فقط ديده‌ايم كه تصميم‌گيران و صاحب‌نظران حوزه كودك، فقط شعار حمايت از حوزه كودك داده‌اند. مي‌گويند كه كودك خيلي براي‌مان مهم است و آينده دست كودكان است و حمايت‌شان به همين جمله خلاصه مي‌شود. در حالي كه براي كار كودك نه بودجه خاصي در نظر گرفته مي‌شود و نه در جشنواره‌ها، جدي گرفته مي‌شود. هنرمندان حوزه كودك دستمزد درست و حسابي ندارند، چون برآورد كار كودك، كمتر از كارهاي ديگر است. در صورتي كه ما هم داريم زحمت مي‌كشيم. ما هم همان كار و زحمتي را كه هنرمندان حوزه بزرگسال انجام مي‌دهند، سر پروژه‌ها متحمل مي‌شويم، اما نتيجه‌ و آورده‌اش برابر نيست. براي همين است كه الان دوست دارم بزرگسال هم كار بكنم، چون قدر كاري كه انجام مي‌دهيم را نمي‌دانند و اين باعث نااميد شدن فعالان حوزه كودك مي‌شود.

امیرمحمد متقیان
امیرمحمد متقیان

*با اين صحبت‌ها، آيا تمايلي به بازي در فيلم و سريال غير از كودك داريد؟

بله، من علاقه زيادي به كار در فضاي بزرگسال دارم. اما متاسفانه كارهايي كه پيشنهاد مي‌شود در مدل فيزيكي، نقش‌هاي خوب و جانداري نيست. در كشور ما يك كاراكتر پيچيده و درجه يك براي آدمي در مدل فيزيكي من نوشته نمي‌شود در حالي كه اين اتفاق در همه جاي دنيا رايج است مثل آقاي «پيتر دينكليج» كه گيم آف ترونز را كار كرده. در ايران، بزرگ همه ما در اين شرايط فيزيكي، آقاي اسدالله يكتاست كه خب هنوز دلش راضي نيست و شايد هنوز آن كاراكترهايي را كه دوست داشته، بازي نكرده است. اگر نقش‌هاي خوبي به ما پيشنهاد شود، حتما مي‌پذيريم و كار مي‌كنيم. در واقع من تا الان ترجيح دادم در ژانري كه هستم كنار نفر اول اين ژانر يعني داريوش فرضيايي باشم و اگر قرار باشد در حوزه ديگري هم كار كنم، باز دلم مي‌خواهد كار خوب و ماندگاري باشد كه به نوعي برايم پيشرفت محسوب شود نه پسرفت.

*در حوزه بزرگسال، تجربه‌اي داريد؟

من يك كار كوتاه ساختم و سال 99 در يك فيلم سينمايي به كارگرداني نويد اسماعيلي بازي كردم. آن كار قصه خوبي داشت كه كاراكتري كه مدنظرم است را براي من داشت، اما متاسفانه وارد توليد كه شد، روند تغيير كرد و آن اتفاقي كه منتظرش بودم، نيفتاد.

*خودتان قصدي نداريد كاري متناسب با فضايي كه مدنظر داريد، بسازيد؟

چرا به اين فكر مي‌كنم و به همين دليل هم رشته كارگرداني را انتخاب كردم. مي‌خواهم چند تا كار كوتاه ديگر بسازم تا تجربه كسب كنم و بتوانم حرفي براي گفتن داشته باشم. بعد از آن حتما يك كار خوب مي‌سازم و يك نقش خوب براي خودم كنار مي‌گذارم كه دريچه جديدي به روي افراد مستعد هم‌فيزيك من باز شود.

*اگر بخواهيد يك كار كودك بسازيد به چه حوزه‌هايي بيشتر ورود مي‌كنيد كه خلأش را حس كرده‌ايد؟

يكي از مهم‌ترين مسائلي كه كودكان ما بايد اصولي و متناسب با سن خودشان ياد بگيرند، مسائل بهداشتي و جنسي است. به نظر من اينكه از يك سني به بعد، به‌طور اصولي و به اندازه، كودك را با اين مسائل آشنا كنيم خيلي بهتر است از اينكه خودش به صورت اتفاقي يا از سر كنجكاوي در اينترنت با اين موارد آشنا شود و يادگيري درست اين موارد مي‌تواند از خيلي از آسيب‌ها در كودك و نوجوان جلوگيري كند.

*درباره سريال “لالايي” صحبت كنيم، كلمه «لالايي» چه تصويري در ذهن‌تان تداعي مي‌كند؟

من با شنيدن اين كلمه ياد مادر مي‌افتم. آوازي كه مادر از بچگي براي ما خوانده و با آرامشي همراه بوده كه آن جنس خاص از آرامش، هيچ جاي دنيا پيدا نمي‌شود.

*قصه «لالايي»، حاوي چه مفاهيم و آموزش‌هايي است؟

لالايي، سريال كودك و خانواده است. كليت پيام اين سريال، انسانيت است. اينكه ياد بگيريم كه هواي همديگر را داشته باشيم، قدر همديگر را بدانيم. آن چيزي كه از افراد مي‌ماند، مهري است كه در دل آدم‌ها وجود دارد. سرمايه‌گذاري كردن روي بچه‌هايي كه مستعدند و مي‌توانند به يك جايي برسند، اما به خاطر عدم حمايت نمي‌توانند گامي در مسير موفقيت بردارند.

*در شرايط فعلي كه كودك و نوجوان نسبت به گذشته، آگاه‌تر شده و دسترسي بيشتري به رسانه‌ها و اينترنت دارد، فكر مي‌كنيد، «لالايي» آنقدري قوت و قدرت دارد كه نظر اين قشر را جلب كند؟

ما بچه‌هاي ديروز را داريم و اين باعث مي‌شود كه كودكان امروز، مخاطب بالقوه ما باشند. مخاطبان ديروز ما امروز با بچه‌هاي‌شان كارهاي ما را تماشا مي‌كنند. اين ديالوگي است كه بارها و بارها من و عمو پورنگ شنيده‌ايم و ذوق كرده‌ايم از اينكه پدر و مادراني به ما مي‌گويند كه ما بچه بوديم، مخاطب برنامه‌تان بوديم و الان بچه‌هاي‌مان دارند برنامه شما را نگاه مي‌كنند. علاوه بر اين، لالايي، قصه خوبي دارد كه توسط عوامل خوبي توليد شده و به نظر من مي‌تواند جايش را در دل مخاطب پيدا كند.




امین حسین پور -کارگردان سریال “بازنده” -خطاب به مخاطبان : اگر می‌توانید، حدس بزنید+ویدیو 

سینماروزان/مهدی فلاح: امین حسین پور کارگردان سریال “بازنده” در گفتگویی کوتاه درباره وجه معمایی سریال خود حرف زده است.

 

وی با اشاره به پروسه چند ساله ای که برای نگارش فیلمنامه وقت گذاشته از مخاطبان خواسته برای حل معمای سریال بیایند و حدس بزنند که ماجرا از چه قرار است؟

 

سریال «بازنده» معمای پیچیده‌‌ یک قتل را روایت می‌کند؛ فقدان کودکِ یک خانواده اعیانی و ظن به قتل است که یک کارآگاه باهوش را وارد عرصه می‌کند…

 

“بازنده” را امین حسین پور به تهیه‌کنندگی احسان ظلی پور ساخته و از فیلیمو عرضه شده با بازی علیرضا کمالی در نقش کارآگاه، سارا بهرامی و صابر در نقش زوجی که فرزندشان ناپدید شده، پیمان قاسم خانی در نقش پدربزرگ(!)، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علی‌محمدی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی، ستاره قهرمانی و…

برای تماشای فیلم گفته های کارگردان سریال بازنده، اینجا را ببینید.




کشف بازنده‌ی بزرگ در سریال “بازنده”

سینماروزان: به طور کلی ترکیب یک داستان معمایی-جنایی با یک قصه خانوادگی جزو اتفاقاتی محسوب می‌شود که به ذات برای بیننده جالب توجه است و اینکه امین حسین‌پور چطور از پس این ترکیب برآمده هم، موضوعی است که به طور حتم با انتشار دیگر قسمت‌ها بیشتر می‌توان از آن گفت.

 

به گزارش سینماروزان و به نقل از عصرایران،  «بازنده»، عنوان یکی از تازه‌ترین سریالهای شبکه  نمایش خانگی است که همین جمعه با فضای نسبتاً تازه‌ای، منتشر شد. امین حسین‌پور نویسندگی و کارگردانی این سریال و احسان ظلی‌پور تهیه‌کنندگی آن را به عهده دارد، سریالی که در ژانر درام جنایی و رازآلود، راوی داستانی شده که از همان ابتدا بیننده را به عمق داستانی پیچیده می‌برد.

 

علیرضا کمالی در این قصه، در نقش کارآگاه کیانی، درگیر پرونده‌ای پیچیده می‌شود که رازهای بزرگی از یک خانواده را برملا می‌کند. سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علی‌محمدی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی، ستاره قهرمانی و پیمان قاسمخانی بازیگران «بازنده» هستند، سریالی که فضاسازی موجود در آن، از بارزترین ویژگی‌هایی است که در نگاه اول به چشم می‌خورد.

 

تاریکی، ابهام و رازآلودگی سه اله‌مانی هستند که در کنار استفاده به‌جای کارگردان از نورپردازی دقیق و موسیقی متن، از همان قسمت اول به ذهن متبادر می‌شوند. استفاده از لوکیشن‌های کم‌تر دیده شده و طراحی صحنه نیز از دیگر نکات قابل توجهی است که تا حدودی توانسته فضایی مناسب برای روایت داستانی جنایی را ایجاد کند. این فضاسازی نه تنها به جذابیت روایی داستان می‌افزاید، بلکه به مخاطب کمک می‌کند تا در بستری مناسب به عمق شخصیت‌ها پی ببرد و درگیر پیچیدگی‌های روانی آن‌ها شود.

 

در سوی دیگر، شخصیت‌پردازی‌های صورت گرفته در سریال «بازنده» از مواردی است که باید به آن اشاره کرد. کاراکتر‌ها در دل این قصه،  بسیار پیچیده و چند بعدی هستند. هر یک از شخصیت‌ها، گذشته‌ای پنهان و انگیزه‌های خاص خود را دارند. این پیچیدگی، باعث می‌شود که مخاطب نسبت به آن‌ها کنجکاو شود و بخواهد بیشتر درباره آن‌ها بداند.

 

حضور علیرضا کمالی در قامت یک کارآگاه جنایی و دیده شدن او در قالب شخصیتی متفاوت از نقش‌های گذشته‎‌اش باعث شده تا این نقش به واسطه تازگی آن برای این بازیگر، تأثیرگذاری منحصر به فردی داشته باشد که آن را قابل باور می‌کند. هر چند شاید در نگاه اول این کارآگاه، به واسطه تجربه نقش رضا پروانه در «پوست شیر»، ممکن است بیننده را یاد چهره‌ای که از او به یاد دارد، بیندازد اما در عین خودسرانگی‌های شخصیت، از جمله کتک زدن متهم و مُقُر آوردنش در همان شروع که یادآور خلق و خوی رضا پروانه است، به هیچ وجه نمی‌توان منکر هویت مستقل این آقای کارآگاه در «بازنده» شد.

 

در کنار علیرضا کمالی، حضور پیمان قاسم خانی هم از دیگر اتفاقاتی است که با کلیشه‌شکنی رخ داده، باعث شد تا شاهد ترکیب تازه‌ای از بازیگران باشیم، ترکیبی که با نقش متفاوت صدف اسپهدی و ظاهر دیده نشده‌ از او در قالب چنین شخصیتی کامل می‌شود. ترکیب زوج این سریال یعنی صابر ابر و سارا بهرامی هم از دیگر اتفاقات جالب توجهی است که باید دید در ادامه ماجرا چطور باعث پیشبرد داستان می‌شود؟

 

به طور کلی ترکیب یک داستان معمایی-جنایی با یک قصه خانوادگی جزو اتفاقاتی محسوب می‌شود که به ذات برای بیننده جالب توجه است و اینکه امین حسین‌پور چطور از پس این ترکیب برآمده هم، موضوعی است که به طور حتم با انتشار دیگر قسمت‌ها بیشتر می‌توان از آن گفت.




اصرار چندانی برای بیشتر شدن قیمت بلیت سینما نداریم!/آنچه که مردم در موبایل خود می‌بینند از آنچه که در سینما می‌بینند بسیار جلوتر است/به زودی فیلمی اکران می‌شود که رکورد «فسیل» را می‌شکند!!/دولت رییسی حامی پلتفرم‌ها بود/محمد مخبر و مدیران ارشاد و سینمای دولت سیزدهم از پلتفرم‌های خصوصی، حمایت کردند/ پلتفرم‌های اصلی، آمار مخاطبان جم را کاهش دادند!/مردم خواستار سرگرمی سالم و بدون سیاسی‌کاری هستند/ترکیه هیچی نیست!/آنها عقبه سینما و سریال‌سازی ما را ندارند/ما خیلی از آن‌ها به لحاظ شعور، شناخت، قصه و… جلوتر هستیم!/نیروهای فنی خبره‌ای داریم که از کشورهای خارجی پیشنهاد دارند!/پلتفرم‌ها کمک نمیخواهند! فقط اذیت‌شان نکنید تا ببینید چگونه بازار منطقه را در دست می‌گیرند

سینماروزان: در نهمین قسمت برنامه تصویری «سی‌وپنج میلیمتری» علی سرتیپی تهیه‌کننده سینما مهمان فریدون جیرانی بود.

علی سرتیپی تهیه‌کننده سینما در ابتدای اظهاراتش درباره حواشی پیش آمده برای سریال «داریوش» گفت: ما هم نمی‌دانیم که داستان چیست، به ما اطلاع دادند که مشکلی به وجود آمده، در صورتیکه نه ساترا با این سریال مشکل داشت و نه ما هیچ مشکلی داشتیم. هیچ صحبتی با ما نشده بود و خودمان در فضای مجازی و در اخبار شنیدیم که مشکلی پیش آمده چراکه در سکانس مربوطه رقصی وجود ندارد و فقط ادا در آوردن است. صحبت‌هایی شده و حرف‌هایی زده‌ایم که انشا‌الله مشکل حل شود.

سرتیپی تصریح کرد: این اخبار باعث می‌شود که یک سری رسانه‌های بیگانه از موضوع سوءاستفاده کنند.

سرتیپی درباره انجمن وی.او.دی و رسانه ایران اظهار کرد: این انجمن تقریباً یک یا دو سال پس از شروع فعالیت وی.او.دی‌ها تشکیل شد که ما حدوداً 40 عضو داریم و این انجمن صد در صد خصوصی است از هر سه پلتفرم مهم فیلیمو، نماوا و فیلم‌نت در این انجمن عضو هستند و عضو شورای مرکز هم هستند و در انتخابات مجمع عمومی و هیئت مدیره بنده به عنوان رئیس انتخاب شدم و محمدمهدی عسگرپور هم به عنوان دبیر کنار ما حضور دارند و به ما کمک می‌کنند. ایشان در دو سال گذشته از این نظر که بتوانیم پلتفرم‌ها را برای نظام رمزگشایی کنیم و بگوییم که ما واقعاً خودتان هستیم و می‌خواهیم با خودتان کار کنیم و قرار نیست تقابلی داشته باشیم یا مقابل جایی بایستیم و چیزی را کم‌رنگ کنیم. ما آمده‌ایم یک سری نداشته‌ها را پر کنیم.

وی افزود: شرایط کرونا ما را به نوعی به این سمت آورد و الان همه اعم از مردم و نظام و دولت فهمیده‌اند که حضور وی.او.دی‌ها به نفع مردم و جامعه است. امروز مشکلاتی که دو یا سه سال پیش داشتیم را نداریم چراکه آن زمان جنگ بودن یا نبودن داشتیم و الان از آن مسئله گذشته‌ایم و مسائل دیگری داریم و خوشبختانه خودمان را به عنوان یک پدیده جدید اثبات کردیم و الان مشکلاتمان مسائل دیگری است.

این تهیه‌کننده با تأکید بر اظهارات جیرانی مبنی بر اینکه این انجمن به دنبال قانونی کردن حضور وی.او.دی‌ها است، اظهار کرد: اصلی‌ترین دلیل حضور ما در این صنف این است که بتوانیم این کار را انجام دهیم. شما هم چند مرتبه در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی بودید و درباره این موضوع من به شخصه چند بار با رئیس جمهور سابق صحبت کردم و با آقای مخبر، رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی، دادستان کل، روسای فرهنگی مجلس و… جلساتی داشتیم تا هم نقش پلتفرم‌ها را در همگرایی و حس و حال مردم بیان کنیم و هم اینکه وجود این پلتفرم‌ها چقدر می‌تواند مسائلی چون نفوذ شبکه‌های بیگانه را حل کند که فکر می‌کنم تا امروز موفق بودیم و خوب پیش رفتیم اما اتفاقات زیادی هم وجود دارد که مسائلی چون «داریوش» پیش می‌آید و برخی هم رسانه‌ای نمی‌شود ولی تعامل به طور کل وجود دارد.

وی افزود: ما چند سال پیش این جنگ را داشتیم و فکر می‌کنم آن زمان تلویزیون تمایل داشت که ما از بین برویم و نباشیم اما جامعه و عقلا همگی دست به دست هم دادند و متوجه شدند که ما کنار صداوسیما هستیم. صداوسیمای ما هم سیاسی است و هم ایدئولوگ که خیلی از کارها را نمی‌تواند انجام دهد. ما در کنار تلویزیون می‌توانیم مردم را جذب کنیم و در خانه‌ها بنشانیم. این نگرش که نظارت در نمایش خانگی باید شبیه تلویزیون باشد یا حتی از تلویزیون هم بدتر باشد، وجود داشت اما بعد دیدیم که واقعاً اینگونه نیست و اتفاقاً دولت رییسی حامی ما بود. محمد مخبر به شخصه و دوستان دولت و وزارت ارشاد و مدیران سینمایی دولت سیزدهم و نماینده‌هایی که از این وزارتخانه بودند به نوعی در مقابل تلویزیون حامی ما بودند و الان واقعاً ماحصل خوبی داریم، همدیگر را درک کردیم و فکر می‌کنم اگر کژاندیشی نشود، خوب پیش می‌رویم و یک جاهایی مشکل در تندروی‌هایی است که بعدها متوجه می‌شوند که اشتباه است. ما هم پدیده جدیدی هستیم و در بخش خصوصی کار می‌کنیم و ممکن است ما هم اشتباهاتی داشته باشیم و الان حضور ما جای خالی خیلی چیزها را پر کرده، شبکه جم را پایین آورده و آمارهای رسمی و غیررسمی به وضوح نشان می‌دهد که پلتفرم‌ها درصد بیننده‌های ماهواره‌ها را کم کرده‌اند. خوشبختانه پلتفرم‌ها با استاندارد بالایی آمده‌اند، بهترین کارگردان‌ها، بازیگران و فیلمبردارها به پلتفرم‌ها آمده‌اند و این البته شاید به سینما و تلویزیون هم لطمه بزند که البته تلویزیون خودش این شرایط را خواست و فکر می‌کنم الان اینگونه نباشد و از روش یک یا دو سال گذشته‌اش برگشته است.

این تهیه‌کننده تأکید کرد: ما به عنوان پلتفرم‌ها باید تلاش کنیم نیروهای خودمان را بسازیم، بازیگران جدید، کارگردان، فیلمبردار و دیگر عوامل جدید بیاوریم و این کاری است که تلویزیون در دهه 70 و 80 انجام داد و به سینما بسیار کمک کرد.

سرتیپی در پاسخ به این پرسش که آیا پلتفرم‌ها به دنبال بازتر کردن فضا هستند یا خیر، اظهار کرد: چون نگاه ما نگاه سیاسی نیست و نگاهمان فرهنگی و اقتصادی است و سرمایه‌گذارانمان متعلق به بخش خصوصی هستند نگرانی‌هایی هم داریم. فرهنگ از مواردی است که همه به آن توجه دارند و درباره مسائل فرهنگی شما پاسخگوی یک نهاد نیستید. یکی از مشکلات ما این است که باید به چند جا پاسخ دهیم، اگر ما آیین‌نامه‌ای داشته باشیم و به این سمت برویم که یک جا حرف آخر را بزند و نگاه درستی حاکم باشد؛ اینگونه باشد که ما بخش خصوصی هستیم، تلاش می‌کنیم، اقتصاد برایمان بسیار مهم است و می‌توانیم بسیار تأثیرگذار باشیم. ما با سریال‌های «در انتهای شب» و «افعی تهران» موج روانشناسی راه انداختیم و مقاله‌های روانشناسی و اجتماعی بسیاری نوشته شد. ما اثر کارهایمان را در مردم دیدیم و اینکه آدم‌ها به روانپزشک احتیاج دارند مسئله‌ای بود که به جامعه منتقل کردیم.

علی سرتیپی
علی سرتیپی

این کارگردان در ادامه با وجود مخالفت سرتیپی نسبت به نقش سانسور در دیده نشدن آثار خارجی، گفت: مردم فکر می‌کنند که شما سانسور می‌کنید و با سانسور وحشتناکی که در تلویزیون می‌شود مردم تصورشان این است که در پلتفرم‌ها هم همین سانسور وجود دارد در حالیکه اینگونه نیست و در پلتفرم‌ها سانسور بسیار کم است.

سرتیپی در بخش دیگر اظهاراتش در این قسمت از برنامه «سی و پنج میلیمتری» گفت:‌ در سینما بحث‌هایی درباره ابتذال می‌شود که در پلتفرم‌ها چنین موضوع بسیار بسیار کمتر است و کارهای بسیار بهتر و خوب‌تری ساخته می‌شود.

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «ستاره بازی» تصریح کرد: نمی‌دانم چرا در حوزه فرهنگ نگاهی وجود دارد که گویا برنامه‌ریزی خاصی وجود دارد که می‌خواهد کاری انجام دهد اما من و شما می‌دانیم که اصلاً اینگونه نیست و هیچ چیزی وجود ندارد که بخواهند تصور کنند که در این حوزه قرار است ما کودتای فرهنگی انجام دهیم.

جیرانی تصریح کرد: یک جریان فکری وجود دارد که سعی دارد این تحلیل‌ها را ارائه دهد اما با این جریان فکری کاری نداشته باشید، این جریان در اقلیت است. نکته اینجاست که مردم خواهان سرگرمی سالم، درست، جدید و مدرن هستند. طبقه متوسط اکثریت جامعه هستند، وزیر ارشاد هم به این نکته اشاره کرد که ما طبقه متوسطی داریم که سبک زندگی و مطالباتش با کم سوادها و بی‌سوادها فرق می‌کند.

سرتیپی تأکید کرد: این قشر هم از تلویزیون و هم از سینما رانده شده و حالا به پلتفرم‌ها آمده‌اند. اگر این طبقه پلتفرم‌ها را هم از دست بدهند توجهشان فقط به آن طرف معطوف می‌شود.

وی افزود: ما هیچ کمکی نمی‌خواهیم، فقط می‌خواهیم اذیتمان نکنند و بدانیم کاری که انجام می‌دهیم منفی‌هایش دیده نمی‌شود. ما می‌توانیم در جهان و منطقه حرف بزنیم، صادرات خوب داشته باشیم و به جای اینکه نگران یک سری مسائل باشیم در ساخته‌هایمان می‌تواند اتفاقات خوبی رقم بخورد، ما به لحاظ فرهنگی، کاردانی و کارگردانی از دنیای عرب و کشورهای اطرافمان بسیار جلو هستیم.

این تهیه‌کننده توضیح داد: دوستان ما در بخش‌های فنی اصرار دارند که با ما قرارداد سه ماهه ببندند چرا که اکثر این افراد از کشور می‌روند و ما مدام مجبور هستیم آدم‌های جدید بیاوریم، حتی از افراد سفته می‌گیریم تا تضمینی بر این باشد که یک سال با ما کار می‌کند. ما متخصص‌هایی به وجود آورده‌ایم که ممکن است به کشورهای منطقه بروند. پلتفرم‌ها کمک کردند که افراد بسیاری کار کنند و شغل داشته باشند. ما درباره این موضوعات صحبت می‌کنیم، بسیاری از افراد متوجه حرف‌های ما می‌شوند اما متأسفانه برخی افراد نگاه بدبینانه دارند.

جیرانی در تأیید اظهارات سرتیپی، گفت: عقلای نظام باید متوجه این موضوع باشند که وجود پلتفرم‌ها لازم است و سعی کنند برخی یادداشت‌ها که در جهت تخریب پلتفرم‌ها در برخی خبرگزاری‌ها نوشته می‌شود را ننویسند. وجود پلتفرم‌ها بسیار مهم است، مردم به واسطه این آثار شبکه‌های خارجی را نمی‌بینند.

در ادامه این برنامه سرتیپی در پاسخ به پرسشی درباره نقش سینمادارها در رشد سینمای کمدی و کنار رفتن سینمای اجتماعی، اظهار کرد: من این تحلیل را درست نمی‌دانم. ما در سینمای ایران بحران داریم و ریشه آن به کم شدن میزان مخاطبانش مربوط می‌شود. ما در فضای کرونا بودیم و بعد اتفاقات دیگر رخ داد و در نهایت بالا رفتن هزینه‌های سالن‌داری است. هزینه سالن‌داری واقعاً وحشتناک است، ما ماهی دو میلیارد و سیصد میلیون تومان برای سینماهایمان در مجموعه کورش هزینه می‌کنیم. هزینه سالن‌ها به شدت بالا رفته در حالیکه قیمت بلیت افزایشی متناسب با این افزایش قیمت نداشته و البته بالا رفتن قیمت بلیت باعث ریزش مخاطب می‌شود و ما به همین دلیل اصرار چندانی برای بیشتر شدن قیمت بلیت نداریم. از طرفی خود پلتفرم‌ها عوامل را گران کردند، ساخت یک فیلم سینمایی بسیار گران شده و باید یک فیلم صد میلیارد تومان بفروشد تا سرمایه خود را برگرداند. سینمای اجتماعی ما از مردم عقب افتاده است که شاید دلیلش سانسور یا مسائل دیگر باشد، آنچه که مردم در موبایل خود می‌بینند از آنچه که در سینما می‌بینند بسیار جلوتر است. کسانی که می‌خواهند فیلم طنز ببینند به دنبال یک تفریح کم‌هزینه هستند و به همین دلیل این سینما هنوز نفس می‌کشد. من نگران پلتفرم‌ها هم هستم، ما باید ژانرهایمان را بیشتر کنیم تا بلای سینما سر ما نیاید.

سرتیپی درباره دلیل پرفروش بودن فیلم‌های تلخ اجتماعی در سال‌های گذشته گفت: آن زمان این فیلم‌ها از جامعه جلو بودند اما امروز فیلم‌هایی که اکران می‌شوند احتمالاً جلو نیستند. در دولت جدید روانشناسان و جامعه‌شناس‌ها این موضوع را تحلیل کنند، ما نمی‌توانیم همه چیز را متوجه سانسور بدانیم. من معتقدم که به تحولات خاص نیاز داریم.

وی افزود: شاید همانطور که مردم تصور می‌کنند فیلم‌های خارجی حتماً سانسور می‌شوند، فیلم‌های اجتماعی که از وزارت ارشاد مجوز می‌گیرند هم دیگر حرفی برای گفتن ندارند. این تصور هم در مردم به وجود آمده که سانسور اجازه نمی‌دهد آثار متفاوتی خلق شود. باید به این مسائل در دوره جدید فکر کرد و اگر سینما در این کشور از بین برود اتفاق واقعاً بدی است.

سرتیپی با اشاره به اینکه در تهران بالای 200 سالن سینما وجود دارد، تأکید کرد: سالن‌های خوبی راه افتاده و در تهران سالن‌های خوبی هم در حال راه‌اندازی است. در مشهد، شیراز، بندرعباس، خوزستان، سازی و… سینماهای خوبی به زودی راه‌اندازی می‌شوند. اختصاص دادن یک ساختمان به تنهایی برای سینما دیگر صرفه اقتصادی ندارد و برای نیاز مردم نیز جوابگو نیست چون پکیج رستوران‌ها و شهربازی و… با هم جذاب است. یکی از نوستالژیک‌ترین سینماهای ما در تهران «عصر جدید» است که چند سال پیش از کار افتاد و سینماهای بسیاری بودند که دیگر که اصطلاحاً تک محصول هستند از بین رفته‌اند.

وی افزود: مشهد تنها شهری بود که ساعت 9 صبح سانس داشت، ما سینمای قدس را اجاره کرده بودیم و فیلم «قافله»‌را نمایش دادیم که در دو هفته 14هزار بلیت فروخت. حال سینمای ما امروز اصلاً خوب نیست، هم تولید گران شده، هم سالن‌داری گران شده و مشکلات متعدد دیگری وجود دارد. نباید مشکلات را به گردن یکدیگر بیندازیم، متخصصان ما باید بنشینند و ریشه‌یابی کنند.

سرتیپی گفت: ما باید تلاش کنیم که ابتذال وارد کمدی نشود، فیلم‌های کمدی خوب ساخته شود، باید فیلم‌های خوبی مثل «ورود آقایان ممنوع» ساخته شود.

سرتیپی گفت: من فکر می‌کنم ما باید به این فکر کنیم که چه کاری کنیم تا در سینمای اجتماعی، سیاسی و جنگی ما اتفاقات خوبی رخ دهد. من به مجید زین‌العابدین مدیر فارابی گفتم که کاش شما فیلم‌هایی بسازید که بتوانند با اجتماع ارتباط برقرار کنند چون ساخت فیلم‌های کم یا بی مخاطب واقعا فقط مخاطب را نسبت به سینما بدبین می‌کند.

 

سرتیپی در ادامه این بحث گفت: الان اسم برخی وی.او.دی‌ها را می‌شنویم که مسئولان برخی پلتفرم‌ها حتی فیلمسازان را نمی‌شناسند. پول‌های بزرگی به این پلتفرم‌ها می‌دهند و بازار را خراب می‌کنند و فکر می‌کنند که در حال فرهنگ‌سازی هستند. در سینما هم پول‌های دولتی که وارد شدند شرایطی را ایجاد کردند که خیلی‌ها سعی کردند فیلم بسازند و سودشان را در تولید به دست بیاورند.

سرتیپی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا فیلم کمدی دیگری اکران خواهد شد که از «فسیل» فروش بیشتری داشته باشد،‌ گفت: صد در صد چنین فیلمی اکران می‌شود. البته «فسیل» یک نمونه خاص است که یک سال اکران آن ادامه پیدا کرد و واقعاً هم فیلم خوبی بود و عامریان هم به عنوان تهیه‌کننده کارش را بلد بود. من فیلمی دیدم که فکر می‌کنم اکران می‌شود و رکورد «فسیل» را می‌شکند.

وی اظهار کرد: ما الان 8 سریال در حال فیلمبرداری داریم و فکر می‌کنم تلویزیون تا این حد تولید ندارد. شرایط سختی است ولی این کار را با عشق و علاقه انجام می‌دهیم، امیدوار هستیم و شاید اشتباهات داشته باشیم ولی به سمت خوبی می‌رویم و کمک می‌کنیم تا مردممان کمتر ماهواره و مزخرف ببینند؛ مردمی که صداوسیما را می‌بینند هم پلتفرم‌ها را می‌بینند. افق ما به شدت روشن است، کارهای خیلی خوبی داریم و سطح کارهایمان به شدت بالا می‌برد. رقابت خوبی بین پلتفرم‌ها وجود دارد و این رقابت سطح کارهای ما را بالا می‌برد. من به آینده پلتفرم‌ها در ایران به شدت امیدوارم، مرحله بحرانی را گذرانده‌ایم چون واقعاً سه سال پیش که مسئول شدم استرس شدیدی داشتم و با خودم می‌گفتم که چرا من سرمایه‌دار خصوصی را وارد این کار کردم. هیچ امیدی نداشتم ولی الان حالم خیلی خوب است و ان‌شاالله اجازه دهند که همینطور خوب باشیم، قول می‌دهیم که کارهای بهتری بسازیم، برای جامعه‌مان مفید باشیم و بتوانیم سریال‌های ایران و فرهنگ کشورمان را در دنیا عرضه کنیم. ما این توانایی را کاملاً داریم، فقط اذیتمان نکنند و اجازه دهند که کارمان را انجام دهیم. ترکیه هیچی نیست و عقبه فیلمسازی و سریال سازی ما را ندارد. پانزده سال پیش من با ایرج قادری به ترکیه رفتم و «آکواریوم» را ساختم و اصرار داشتند که آثار ما را بگیرند و پخش کنند و الان به جایی رسیده‌اند که سریال‌سازی‌شان چند میلیارد دلار درآمد دارد. ما خیلی از آن‌ها به لحاظ شعور، شناخت، قصه و… جلوتر هستیم و فقط باید بتوانیم کارها را خوب جلو ببریم. من با 40 سال تجربه هیچوقت به پدیده‌ای تا این حد امیدوار نبودم و معتقدم که ما در این زمینه کارهای زیادی می‌توانیم انجام دهیم.

 

سرتیپی در پایان با ذکر خاطره ای تصریح کرد: زمانی که فیلم “قرمز” در سینما آستارا که متعلق به تهیه‌کنندگان بود به نمایش درآمد، هیچکس نمی‌خواست موفقیت دیگری را ببیند و همه می‌خواستند بگویند که فیلم‌ها بد هستند. خسرو امیرصادقی-شریک تولید فیلم قرمز- هم عصبانی بود و می‌گفت که پول من را پس دهید و من می‌گفتم این سهم را به من بدهید. خوشبختانه چند وقت بعد به سینما ملت رفتیم و او آنقدر از استقبال مردم ذوق داشت که خودش بلیت می‌فروخت.

 

 

 




فرصتی برای تماشای مراحل دوبله “ددپول و ولورین” در فیلیمو

سینماروزان/مهدی فلاح: مستند دوبله «ددپول و ولورین» در شبکه نمایش خانگی منتشر شد.

فیلم مستند دوبله «ددپول و ولورین»، مستندی متفاوت از روند دوبله فیلم « ددپول و ولورین» توسط دوبلورهای مطرح و سرشناس است که به کارگردانی یاسمین خوشنویس و تهیه‌کنندگی علی فیروزجنگ امروز در فیلیمو منتشر شد.

در این مستند علاوه بر انعکاس مراحل مختلف دوبله این فیلم با دوبلورهای اثر نیز گفت‌و‌گو و مصاحبه صورت گرفته است.
شروین قطعه‌ای،منوچهر زنده‌دل تورج مهرزادیان علیرضا باشکندی، ، همت مومی‌وند، رضا آفتابی، مریم رادپور، فریبا رمضان‌پور، کتایون اعظمی، شراره حضرتی، ابوالفضل شاه‌بهرامی، محمدرضا فصیحی‌نیا، فرزاد احمدی، علیرضا اوحدی، مهرداد بیک محمدی، نسرین کوچک‌خانی، مریم اعتضادی، نغمه عزیزی‌پور، سعید میری، ناهید حجت‌پناه، سورنا حدادی، سارا گرجی و سارا جعفری، با مدیریت دوبلاژ مریم رادپور از چهره‌هایی‌اند که در دوبله «ددپول و ولورین» و این مستند حضور دارند.
فیلم «ددپول و وولورین» به کارگردانی شان لوی، که بر اساس شخصیت‌هایی از مارول کامیکز شکل گرفته، سی‌وچهارمین فیلم از جهان سینمایی مارول (MCU) است و دنباله‌ای بر فیلم‌های ددپول ۱ و ۲ محصول سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ محسوب می‌شود.
در خلاصه داستان این فیلم نیز آمده است: « وقتی ددپول برای محافظت از مولتی ورس استخدام می شود، زندگی آرام او به هم می ریزد. او برای انجام دادن این مامویت و نجات دنیا از تهدیدی بزرگ با ولورین همراه می شود و… .»




سریال «قطب شمال» و ترمیم دیوارهای شکسته؟

سینماروزان/ناهید محمدی: سریال «قطب شمال» در سال ۱۴۰۲ به کارگردانی امین محمودی یکتا و تهیه کنندگی علی اکبر تحویلیان ساخته شد و از هفت اردیبهشت ۱۴۰۳ از پلتفرم فیلیمو پخش و به تازگی به پایان رسید.

در این سریال فرزاد فرزین خواننده به عنوان نقش اول به ایفای نقش پرداخته و غیر از او امیرحسین فتحی، آناهیتا درگاهی، بهادر زمانی ،نازنین بیاتی و… دیگر بازیگران این سریال هستند.

داستان سریال از این قرار است که همایون قصد ازدواج با ارغوان را دارد اما هردو قربانی می شوند. دوست همایون عاشق ارغوان است و زمانی که از طرف ارغوان جواب رد می شنود با دسیسه چینی دوست گرمابه و گلستان اش را راهی زندان می کند.

همایون به زندان می رود با پیرمردی آشنا می شود، گنج باد آورده ای توسط پیرمرد به او معرفی می شود در یک اتفاق همایون از مرگ بر می گردد و با هویت جدیدی که به لطف جراحی پلاستیک و ثروت باد آورده با نام آرشام یکتا به سراغ دشمنانش می رود.خشمی که در قلب اوست قربانیان زیادی را می طلبد غافل از آنکه خود قربانی اصلی می شود.. .

سریال قطب شمال الهام گرفته از رمان مشهور «کنت منت کریستو»،اثری از الکساندر دوما است.آنچه در این کتاب مسلم است سفری به انتقام ،بخشش و رستگاری است.

همایون چون سرخورده است مرارت دیده و بر او ظلم شده می کوشد تا بیننده را گول بزند و برای بیننده استدلال بیاورد که حتما این حجم از نفرت لازم است، اما در واقع در آخر فیلم شخصیت منفوری از او در ذهن می ماند.

باید به یاد داشته باشیم که می شود در هر کجا قرار گرفت و تحول شخصیت و زاویه تازه ای از یک انسان سرخورده را نشان داد. ولی آنچه در انتها در شخصیت همایون شاهد نبودیم، تحول قابل تأمل از یک پشیمانی بود. در جاهایی از سریال ریتم داستان کند میشود و کش پیدا می کند و بیننده اشتیاق اولی را از دست میدهد.

شروع داستان در برخی قسمت ها با روایت هایی است که مخاطب قصه اصلی را با قصه‌ی فرعی اشتباه می گرفت. سکانس های چون رو به‌ رو شدن فرزاد حسنی و همسرش با فرزند تا خوانده سکانس زیبایی نبود.

دیوارهای فرضی میان همایون و سامان زمانی شکسته شد که خون سیاوش بی گناه زمین را رنگین کرد.رویارویی همایون و سامان قرار بود صحنه ی نفس‌گیری باشد اما پرداخت به جزئیات و ریزه کاریها باعث شد درست از آب درنیاید.

گریم هم در این سریال آزار دهنده است .بازی ها روان نیست .شعر ارغوان ابتهاج هم کمکی به سریال نکرد.

دلیل همه اینها این است که کارگردان نقاط قوت را روی اقتباس گذاشته است ولی فراموش کرده که کتاب یک شاهکار است. قرار نیست تمام اثار اقتباسی فاخر باشد ولی حتی برای مردم عام هم باید نکات زیادی را رعایت کرد.

سریال قطب شمال موسیقی متن به یاد ماندنی ندارد! به یاد داشته باشیم وقتی داستان را از یک رمان اقتباس می کنیم، انتظار یک موسیقی خوب توقع زیادی نیست ولی سریال قطب شمال تا حدودی در برگرداندن سرمایه به گروه «بین المللی پارس پندار نهاد» که سرمایه گذار این سریال بود موفق عمل کرد.

در کل این مجموعه در بازی،قصه سازی و کارگردانی سعی کرد مطلوب نظر مخاطبانی عامی باشد از یک سریال سرگرمی صرف می‌خواهند.