1

مخالفت ارشاد با آوازخوانی پولاد در «قاتل اهلی»؟!+واکنش پولاد به این ماجرا

سینماروزان: تازه ترین فیلم مسعود کیمیایی با نام «قاتل اهلی» از هفته آینده 26 مهرماه در گروه آزادی روی پرده خواهد رفت و در فاصله کوتاهی که تا اکران مانده شنیده‌هایی طرح شده درباره عدم صدور مجوز تیزرهای تبلیغاتی فیلم به دلیل آوازخوانی پولاد کیمیایی.

به گزارش سینماروزان بعد از حواشی پیش آمده بر سر حضور برخی خوانندگان غیرمجاز به عنوان بازیگر در هنرهای نمایشی، نوعی سختگیری درباره آوازخوانی در سینما و تئاتر ایجاد شده و نتیجه اینکه تمامی آنها که میخواهند در فیلمهای سینمایی یا محصولات نمایشی آوازخوانی کنند باید مجوز دفتر موسیقی ارشاد را داشته باشند.

پولاد کیمیایی خودش درباره ماجرای پیش آمده به «تسنیم» گفت: آن چیزی که من راجع به آهنگ‌ها و خوانندگی در فیلم «قاتل اهلی» شنیده‌ایم این است که ایراداتی برای آهنگ‌های کلیپ تبلیغاتی این فیلم وارد شده است که به نظرم بی‌مورد است، چرا که این آهنگ‌ها بخشی از فیلمی است که پیش از این پروانه نمایش دریافت کرده است و به نظرم نباید نیازی به دریافت مجوز برای آهنگ‌ها داشته باشد. البته فکر نمی‌کنم مشکلی در این باره داشته باشیم، چرا که پیش از فیلم‌های بوده‌اند که چنین ماجرایی برایشان پیش آمده و به راحتی اکران شده‌اند.

آنچه که پولاد درباره روال پیشین آوازخوانی بازیگران در فیلمها گفته کاملا درست است؛ یعنی پیشتر پروانه نمایش ارشاد تأییدی بود بر آوازخوانی بازیگران اما گویا در روال جدید هر نوع خوانندگی در آثار سینمایی و نمایشی باید به تأیید دفتر موسیقی ارشاد برسد و از قرائن پیداست دفتر موسیقی ارشاد به آوازخوانی پولاد کیمیایی مجوز نداده است و همین باعث شده که تیزرهای «قاتل اهلی» با مشکل پخش مواجه شوند.

باید منتظر ماند و دید آیا مشکل دفتر موسیقی ارشاد با صدای پولاد فقط مربوط به تیزرهای «قاتل اهلی» است یا آن که در نسخه اکران هم صدای پولاد با صدای خوانندگانی دیگر جایگزین خواهد شد؟




فراخوان گروه تولید «قاتل اهلی» برای جذب بهترین ایده‌های تبلیغاتی

سینماروزان: با توجه به ثبت قرارداد اکران دوهفته‌ای فیلم کودک «قهرمانان کوچک» که در گروه آزادی روی پرده است «قاتل اهلی» که قرارداد اکرانش برای بعد از «قهرمانان…» است از 26مهرماه در سرگروه آزادی روی پرده خواهد رفت.

به گزارش سینماروزان در آستانه اکران گروه تولید «قاتل اهلی» فراخوانی را راه اندازی کرده اند و از علاقمندان به طراحی اله‌مانهای تبلیغی خواسته‌اند ایده‌های خود را با دست اندرکاران در میان بگذارند.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده «قاتل اهلی» با اشاره به این فراخوان نوشت: قاتل اهلى كيست؟ بزودى فيلم سينمايى «قاتل اهلى» اكران مي‌شود و گروه تبليغات فيلم، منتظر علاقمندان و نقطه نظرات آنها براى يارى به تیم اطلاع رسانى است. قصه فيلم در مورد پولشويی، فساد اقتصادى، عشق بين جوانان، تعطيلى كنسرتها و عوامل پشت پرده و اثرات رفاقت در نزاعهاى اقتصادى است.

علاقمندانی به حضور در فراخوان تبلیغاتی «قاتل اهلی» می‌توانند از طریق صفحه اجتماعی تهیه‌کننده فیلم، ایده‌های خود ر ارسال کنند. (اینجا را کلیک کنید)




تهیه‌کننده فیلم اظهار داشت⇐ نسخه سوم «قاتل اهلی» با اصلاحیه پروانه نمایش گرفت/این فیلمیست درباره پولشویی!/دلم می‌خواست در محرم و صفر اکران شود/اینکه همزمان با «قاتل اهلی» فیلم کمدی روی پرده نباشد به نفع ماست

سینماروزان: منصور لشکری قوچانی تهیه کننده «قاتل اهلی» بعد از مدتها اختلاف با مسعود کیمیایی در نهایت نسخه سومی از «قاتل اهلی» را که نه نسخه جشنواره است و نه نسخه اکرانهای خصوصی با تعامل کارگردان آماده کرده و بناست همین نسخه را از ابتدای آبان ماه روی پرده بفرستند.

به گزارش سینماروزان لشکری قوچانی  در مورد اصلاحیه‌های فیلم «قاتل اهلی» به «آنا» گفت: من و آقای کیمیایی در نهایت به نقطه‌نظراتی رسیدیم و یک نسخه از فیلم که هر دو قبولش داشتیم را به شورای پروانه نمایش فرستادیم. با چند اصلاحیه این شورا، فیلم، پروانه گرفت و آماده نمایش شد.

وی در خصوص فصل بد اکران این فیلم عنوان کرد: به نظر من فیلم خوب در هر شرایطی دیده می‌شود و می‌فروشد اما به هر حال فصل اکران هم مهم است. «قاتل اهلی» یک فیلم بسیار سیاسی است که حرف‌های روز سیاست را بیان می‌کند اما چون در حال حاضر به دلایل گوناگون استقبال مردم بیشتر به فیلم‌های کمدی است، ترجیح من این بود که این فیلم در ماه محرم و صفر اکران شود آن هم به این دلیل که همزمان با آن هیچ فیلمی کمدی روی پرده نباشد.

قوچانی افزود: به نظر من تنها عاملی که فیلم‌های اجتماعی امسال فروش خوبی را نداشته‌اند این است که در کنار آن‌ها فیلم‌های کمدی روی پرده بوده‌اند، اما از این لحاظ که همزمان با «قاتل اهلی» هیچ فیلم کمدی اکران نیست به نفع فیلم ما خواهد بود. به اضافه اینکه این فیلم به دلیل جذابیت‌های بصری که دارد جای خود را میان مردم باز خواهد کرد.

این تهیه‌کننده با اشاره به اینکه تلاش می‌کند تا ذائقه مردم را تغییر دهد، گفت: تمام تلاشم این است که به مردم بگویم سینما تنها ژانر کمدی نیست. «قاتل اهلی» هم در عین سیاسی بودن بسیار جذاب و دیدنی است و امیدوارم پیام سیاسی این فیلم بتواند کمی به تغییر ذائقه مخاطب کمک کند چرا که معتقدم سطح ذائقه مخاطب را باید ترمیم کرد.

وی با اشاره به حاشیه‌های این فیلم که قبل از جشنواره و حین آن امتداد داشت توضیح داد: حاشیه‌هایی که خیلی‌ها در جشنواره برای این فیلم به وجود آوردند، ماجرا را از بحثی که قرار بود خود فیلم مطرح کند، دور و به آن دامن زد. حاشیه‌ها برای این فیلم در جشنواره تا جایی زیاد شد که اصل آن نادیده گرفته شد. در واقع یک عده به این حاشیه‌ها دامن زدند که فیلم ما دیده نشود.

قوچانی افزود: متأسفانه خیلی‌ها دوست ندارند فیلم سیاسی‌ای را تماشا کنند که پیام‌های تند سیاسی دارد. خیلی‌ها هم دوست ندارند پیام‌های سیاسی به صورت شفاف از سوی یک فیلم گفته شود و یا اینکه فیلم‌های سیاسی که از زبان کارگردان حرف می‌زند را ببینند. از طرفی بخش دیگری از این حاشیه‌ها به خود ما برمی‌گشت که به دنبال منم‌زدن‌های خودمان بودیم.

این تهیه‌کننده با اشاره به موضوع فیلم «قاتل اهلی» گفت: بحث این فیلم پول‌شویی و در مورد افرادی است که در مزایده و مناقصه با رشوه برنده می‌شوند. این فیلم درباره کارگری است که اگر در خانه باشد مرده است در حالیکه کارگر زنده کارگری است که در کارخانه باشد؛ اما خیلی‌ها دوست ندارند که این بحث‌ها، بحث‌های روز شود و ترجیح می‌دهند که در حاشیه باقی بماند. در نهایت خیلی‌ها ترجیح می‌دهند که این فیلم به هر دلیلی دیده نشود و پیام آن هم شنیده نشود.

وی تاکید کرد: من و مسعود کیمیایی از دانشگاه‌ها و کانون‌های فیلم خواهش کردیم که این فیلم را نمایش دهند و در مورد آن بحث کنند چرا که این فیلم می‌تواند به معضلات کمک شایانی کند چرا که این فیلم یک زنگ خطر بزرگی برای همه ما است که داریم به کجا می‌رویم.




تهیه‌کننده خبر داد: «قاتل اهلی» از سوم آبان روی پرده می‌رود/نسخه سوم فیلم روی پرده می‌رود

سینماروزان: در حالی که به تازگی استارت فعالیتهای تبلیغاتی تازه ترین فیلم مسعود کیمیایی با نام «قاتل اهلی» با اعلانهایی خون آلود و ادعاهایی درباره ارتباط «قاتل اهلی» یا قاتل شهیدان رجایی و باهنر آغاز شده است(اینجا را بخوانید) منصور لشکری قوچانی تهیه کننده فیلم درباره زمان اکران فیلم و رسیدن به نسخه ای تازه برای اکران که نه نسخه اولیه تهیه کننده است و نه نسخه ثانویه کارگردان سخن گفته است.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده «قاتل اهلی» که داستان اختلاف نظر او با کیمیایی از زمان جشنواره فیلم فجر تا به امروز بارها تیتر رسانه ها شد، درباره اکران فیلم به «جام جم» گفت: براساس قرارداد سرگروه فیلم پردیس آزادی خواهد بود و فکر می‌کنم زمان اکران آن از سوم آبان ماه آغاز شود.

قوچانی با اشاره به نسخه سومی که حاصل تعامل وی با کیمیایی است ادامه داد: من و مسعود کیمیایی در جلسات متمادی بالاخره به تفاهم رسیدیم و نسخه انتخابی که قرار است اکران شود مورد قبول هر دو نفر ما قرار گرفته و بر همین اساس همین نسخه تازه پروانه نمایش فیلم را گرفتیم.

او در مورد نحوه‌ تبلیغ فیلم هم توضیحاتی داد و گفت: تبلیغات را شروع کردیم و تا نزدیک مهرماه هفته‌ای یک تبلیغ خواهیم داشت، پس از آن نوع تبلیغات و اطلاع رسانی به سبکی خواهد بود که علاوه بر رسانه های جمعی دهان به دهان به گوش همگان برسد زیراکه تبلیغ تنها علاوه بر رسانه ملی باید در فضاهای مجازی و .. هم صورت گیرد.




متن کامل گفتگوی اکبر عبدی روی آنتن زنده⇐برای گرفتن سالن از آموزش و پرورش باید معامله زیر میزی می‌کردم/مافیای اکران سینما در اجاره سالنهای تئاتر هم دست دارد/آدم اگر دروغ نگوید خداوند مواظبش است و سپری دورش ایجاد می‌کند/تقی ظهوری، میری، حسن رضیانی و اصغر سمسارزاده بازیگران توانایی بودند اما به غیر از طنز از آنها چیزی نخواستند/در «خواب‌زده‌ها» قرار بود نقش مرد بازی کنم ولی جیرانی وقتی دید «خوابم میآد» عطاران فروش کرد، گفت بیا و نقش مادر-خاله را بازی کن!/برای همکاری با اصغر فرهادی به یک معلم لاغری نیاز دارم چون با اصغر فرهادی هم‌وزن نیستیم و سوادم هم طوری نیست که حرف‌های فرهادی را بفهمم!!!/دوست دارم با بیضایی و کیمیایی کار کنم اما بیضایی بعید است به ایران برگردد/«ساعت ۵عصر» مهران مدیری خیلی زشت و بد بود!!!/دامادم ابتدا در شمال برای ما خانه ساخت و بعد به خواستگاری دخترم آمد!

سینماروزان: جشن تولد 57 سالگی اکبر عبدی در «فرمول یک» با اجرای سیدعلی ضیاء در حالی برگزار شد که این کمدین سرشناس اظهار نظرهای بی تعارفی درباره مهران مدیری، رضا عطاران، رامبد جوان، اصغر فرهادی و حتی معاون وقت سیما داشت.

به گزارش سینماروزان به ‌رسم چهارشنبه‌های «فرمول یک» که تولد چهره ها در آن گرفته می شود، این هفته نوبت به اکبر عبدی رسید و جشنی به همین مناسبت برای این بازیگر پرآوازه سینما و تلویزیون گرفته شد که دختر و دامادش از مهمان‌های ویژه این تولد بودند.

عبدی با حضور در این برنامه در پاسخ به این سؤال ضیا که آیا مو کاشته‌اید یا خیر، گفت: خیر در حال حاضر تئاتر کمدی با نام «مش اکبر و دختراش» بازی می‌کنم و به دلیل اینکه بعد از برنامه احتمال این وجود دارد که وقت نشود گریم شوم، گریم کردم که این گریم، من را مقداری از حالت پیر بودن و مریض بودن درمی‌آورد و به سرحال بودن من اضافه می‌کند.

این هنرمند در پاسخ به سؤال علی ضیا در رابطه با پولی که از تئاتر به دست می‌آورد، افزود: چون تبلیغاتی به آن صورت نداریم و مکانی که اجرا می‌کنیم، تقریباً ناشناخته و پرت است پول خوبی دریافت نمی‌کنم.

وی در تکمیل حرف‌هایش گفت: برای اجاره سالن هر جا رفتیم نتوانستم جایی را پیدا کنم، به‌طور مثال خواستیم از آموزش‌وپرورش سالنی بگیریم ولی آموزش‌وپرورش مزایده گذاشت و در این مزایده بی‌جهت آقایی برنده شدند و درنهایت به من گفتند اگر سالن می‌خواهی از این آقا بگیر و من دیدم که باید معامله زیرمیزی داشته باشم، ولش کردم.

عبدی ادامه داد: متأسفانه هر مدل که حساب کنید تئاتر در کشور، هنر مهجور و مظلومی بوده و تحت توجه نیست؛ تنها یک توجه مردمی دارد و آن‌هم تئاترهای آزادی است که معمولاً تئاتر نیستند و یک‌جور شو است. با گذاشتن دستگاه الکتریکی و پخش ترانه‌های آن ور آبی تماشاچی جذب می‌کنند و تماشاچیان هم از این وضعیت ناراحت نیستند.

بازیگر «اجاره نشین ها» افزود: برخی افراد سالن‌ها را از قبل اجاره کرده‌اند و حتی دیده می‌شود که مافیای تهیه و توزیع فیلم هم در آن دست دارند، فیلم نباید ربطی به تئاتر داشته باشد اما بعضاً دیده می‌شود که سالن‌ها متعلق به فلان تهیه‌کننده است که به‌غیر از این، سالن‌های دیگر هم دارد.

وی در پاسخ به این سؤال ضیاء که آیا در تئاترهایش موزیک و خنده وجود دارد یا خیر! گفت : ما در نمایش‌هایمان موزیک کلاسیک آذربایجانی است و حتی رقص بومی آذربایجانی هم داریم.

بازیگر نقش روحانی در فیلم «رسوایی» در پاسخ به این سوال ضیاء که از این راحت حرف زدن نمی ترسید، تصریح کرد: آدم اگر دروغ نگوید و به حرفی که می‌زند اعتقاد داشته باشد خداوند مواظبش است و سپری دور آن ایجاد می‌کند، چراکه من معتقد هستم طرف مقابل هرکس که باشد با خدا نمی‌تواند دربیافتد. خدا می‌گوید؛ حق بنده من را بگیر، نگذار حقت پایمال شود و هر آنچه می‌بینی بگو! من مواظبت هستم.

عبدی همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا تاکنون تهدید شده است، اظهار کرد: تاکنون تهدید نشدم چراکه حتی شخصی که در موردش حرف می‌زنم، شب به این فکر می‌کند که عبدی، راست می‌گوید؛ و وقتی ناحق حرف می‌زنید طرف دلش می‌خواهد کاری کند. از این بابت امام حسین (ع) و ائمه اطهار، الگوهای ما در زندگی هستند.

ضیا عنوان کرد: به‌عنوان یک بیننده و با توجه به گفته خود شما که گفته اید “انقدر پیشنهاد مامان و مامان‌بزرگ دارم، خود بازیگران زن ندارند” این دغدغه را دارم که چرا اکبر عبدی قبول می‌کند نقش زن بازی ‌کند؟

بازیگر «محله بروبیا» دراین باره بیان کرد: برای هرکدام از این‌ها دلیلی وجود دارد. در آدم‌برفی قصه آن به صورتی بود که عبدالله اسکندری به من پیشنهاد کردند وایشان حق زیادی به گردن من دارند. در کار «خوابم می‌آید» رضا عطاران نیز، وی به خانه ما آمدند و گفتند: دوست دارم نقش مادر من را بازی کنی، من هم به این شرط قبول کردم که گریم می‌شوم و بالباس به خیابان رفته و تاکسی بگیرم، اگر کسی متوجه نشد من مرد هستم، یعنی ما موفق شده‌ایم و کار می‌کنیم. این اتفاق را تست کردیم و زمانی که نتیجه داد، تازه قرارداد بستیم.

وی اضافه کرد: بعد از آن فریدون جیرانی «خواب زده ها» را به من پیشنهاد داد که ابتدا قرار بود نقش مردی را بازی کنم ولی وقتی دیدند فیلم عطاران فروش کرد و موردتوجه قرار گرفت، گفتند بیا و نقش مادر خاله را بازی کنید و انگار تازه کشفم کرده بود! من گفتم تازه به ذهنت رسید و او گفت بامزه می‌شود و چون آن فیلم فروخت، نقش پیرزن می‌دادند.

عبدی اذعان کرد: اگر این اتفاق زیاد بیافتد غیرمنطقی است و اصلاً نباید مشابه این نقش را بازی کنم چرا که در کشور آدم در یک نقشی جا بیافتد، حتی تماشاچی انتظار ندارد او را در نقش‌های دیگر ببیند.

بازیگر نقش «بایرام لودر» در «اخراجی‌ها» از بازیگران طنز توانایی مثل مرحوم حسن رضیانی، اصغر سمسار زاده، مرحوم تقی ظهوری و مرحوم سید علی میری یاد کرد و افزود: به‌غیراز نقش‌هایی که در ژانر کمدی ایفا کردند هیچ‌چیز از آن‌ها نخواستند.

 بازیگر نقش «حاج یوسف» رسوایی ابراز کرد: در مسئله تولید و تهیه‌کننده نزدیک بود گرفتارش شوم.

وی اضافه کرد: در «باز مدرسه‌ام دیر شد»، من 15 هزار تومان دستمزد گرفتم و شخصی به نام علی صادقی تهیه‌کننده و فیلم‌بردار به من پیشنهاد داد 450 هزار تومان می‌دهم این نقش را در یک فیلم سینمایی بازی کنی که من قبول نکردم، چراکه بر این باورم اگر قبول می‌کردم مرحوم علی حاتمی 2 کار با من انجام نمی‌داد، ناصر تقوایی و میرباقری هم با من کار نمی‌کردند.

وی در پاسخ به این سؤال ضیاء که دوست دارد با کارگردانی کار کند یا نه گفت: دوست دارم با استاد بیضایی که در ایران نیست و فکر نمی‌کنم برگردد و با مسعود کیمیایی دوست دارم کار کنم.

عباس فیلم «آدم‌برفی» اظهار کرد: با اصغر فرهادی هم‌وزن نیستیم، ایشان از بازیگرهای شیک که به کن و اسکار می‌روند و اضافه‌وزن ندارند و همچنین می‌توانند در کنارشان شیک بایستند استفاده می‌کنند. من به خاطر این اتفاق به یک معلم لاغری نیاز دارم چون به هنرپیشه تئاتر شبیه نیستم. هرکس باید حد خود را بداند و سوادم هم طوری نیست که حرف‌های فرهادی را بفهمم.

اکبر عبدی در پاسخ به این سؤال که نظرش درباره مهران مدیری، رامبد جوان و رضا عطاران؛ کمدین های ایران چیست گفت: به نظر من هرکدام در ژانر خودشان موفق هستند و آقای مدیری در ژانر خودش که سریال و شو و فیلم سینمایی است، موفق هستند.

این بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون اضافه کرد: فیلم سینمایی اخیر مهران مدیری خیلی زشت و بد بود و من فکر می‌کردم فیلم عجیب‌وغریبی می‌بینم؛ و متأسفانه «ساعت 5 عصر»، گویا روایتگر این بود که مردم ما قاتی کرده‌اند و هیچ‌کس متوجه چیزی نمی‌شود؛ همه از روی‌هم رد می‌شوند و همدیگر را له می‌کنند؛ از طرفی می‌بینیم که عده‌ای از آدم‌ها می‌آیند و خیلی شیک می‌ایستند.

وی ادامه داد: این فیلم برای من قابل‌باور نبود؛ چرا که من معتقد هستم که ایشان باید کارهای بزرگ‌تر از این انجام دهند؛ کسی که مجری و بازیگر خوبی است، نیازی نیست حتماً کارگردان شود و کار ضعیفی ارائه دهد.

بازیگر فیلم «تسویه‌حساب» درباره رامبد جوان ابراز کرد: آقای جوان از جایی به بعد از سینما بریده و مجری شده است و ما در تلویزیون مجری زیاد داریم، جدیداً رامبد جوان در برنامه خندوانه کنار تماشاچی می‌نشیند و این کار به‌اندازه او نیست و خیلی بیشتر از این‌ها است. آقای جوان می‌تواند ماهی 30 بازیگر کمدی بیرون بدهد.

وی درباره رضا عطاران گفت: او هنرمند بسیار خوبی است و قلم خیلی خوبی در طنز و کمدی دارد چراکه نگاهش به جامعه خیلی قوی است ولی متأسفانه این اواخر به تکرار افتاده است.

وی در ادامه تصریح کرد: ازلحاظ مالی فکر نمی‌کنم نیازمند باشد که به تکرار افتاده است، پس باید مدتی به خودش استراحت دهد، بنویسد و کارگردانی کند؛ ما نویسنده کمدی خوب نداریم ولی بازیگر کمدی به‌راحتی پیدا می‌شود.

 عبدی در رابطه با آشنایی داماد و دخترش گفت: خانواده دامادم همسایه خانه مادری‌ام بودند و دامادم برای ما در شمال خانه‌ای می‌ساخت پس از اتمام خانه به همراه پدرومادرشان به خواستگاری دخترمان آمدند. همه‌چیز را به دخترمان واگذار کردم چراکه معتقدم همه پدر و مادرها باید به جوان‌ها اطمینان کنند و به آن‌ها مسئولیت بدهم.

عبدی در رابطه با همکاری با شبکه نسیم گفت: قرار است به تهیه‌کنندگی آقایان فرهانی و طباطبایی کاری انجام دهیم ولی الآن داریم فکر می‌کنیم که چه‌کاری بکنیم تا تکراری نشود و اگر ارزش آن از کارهای قبلی کمتر شود، انجامش ندهیم.

در ادامه کیک تولد عبدی بریده شد و دختر و دامادش آرزو کردند که اکبر عبدی سال‌های سال سلامت و سایه‌شان بالای سرشان باشد.

 بازیگر نقش مادر فیلم «خوابم میاد» در پایان خاطرنشان کرد: آرزوی سلامتی برای همه مردم و کل سینمای ایران دارم و امیدوارم روبه‌جلو حرکت کند و هیچ‌وقت هیچ بدهی نداشته باشد و در خدمت مردم باشد.

وی از عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، مرحوم داود رشیدی و داریوش ارجمند به‌عنوان آقای بازیگر یادکرد و افزود: تا آقایان این‌چنینی داریم، ما بچه آقا هم نیستیم!

«فرمول یک» به تهیه کنندگی افشین حسین خانی، شنبه تا چهارشنبه بین ساعت 17:30 تا 19 از شبکه یک سیما روی آنتن می رود.




آغاز فاز تبلیغاتی «قاتل اهلی»+طرح یک ادعا درباره قاتل شهیدان رجایی و باهنر+عکس

سینماروزان: اگر این روزها سری به پردیسهای مهم پایتخت و از جمله پردیس آزادی زده باشید حتما با اعلانهایی متمرکز با یک دست خون‌آلود مواجه شده اید؛ اعلانهایی که در توضیح آنها نوشته شده: قاتل اهلی از هر قاتلی خطرناکتر است چون او را دوست داریم!!!

به گزارش سینماروزان این اعلانها که کاملا اشاره دارد به فیلم «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی مربوط است به اولین فاز تبلیغاتی این فیلم که به همت منصور لشکری قوچانی تهیه کننده فیلم استارت خورده است.

«دوست داشتنی بودن قاتل اهلی» مسأله ای بود که حین تولید و بعدتر زمان رونمایی بحث برانگیز در جشنواره هم بارها از سوی این تهیه کننده بر آن تأکید شده بود و حالا نیز مشخص شده مهمترین شعار تبلیغاتی فیلمی که پرویز پرستویی نقش اصلی آن را بازی میکند همین است.

لشکری قوچانی مدتی بعد از رونمایی اعلانهای تبلیغاتی فیلم متنی دوپهلو و تا حد زیادی پرسش برانگیز را هم در صفحه اجتماعیش منتشر کرد؛ متنی که در آن ادعا شده است در هشتم شهریور60 شهیدان رجایی و باهنر توسط یک قاتل اهلی-مسعود کشمیری- به شهادت رسیده اند.

لشکری قوچانی نوشت: قاتل اهلى كيست؟ شهيد رجايى و شهيد باهنر ، توسط قاتل اهلى به شهادت رسيدند. ميگويند كه خيلى ها پشت سر اين «قاتل اهلى» نماز ميخواندند، قاتلى كه تا چند روز بعد از بمب گذارى، شهيد اعلام شد!!! تا نفوذى بودنش افشا شد… خيانت قاتل اهلى از جاسوسان به مراتب بيشتر است، چون ما به او اعتماد داريم چون او را دوست داريم و حتى اگر تخصص نداشته باشد، پشت نقاب ريا مخفى ميشود و به قول شهيد بهشتى «كسي كه تخصص ندارد و مسئوليتى را قبول ميكند تعهد ندارد» و چقدر از افراد بدون تخصص و به‌ظاهر متعهد، لطمه و صدمه خورديم پس در هر جايگاه مديريتى از متخصص ترين فرد آن مديريت استفاده كنيم، نداشتن تخصص به سرعت لو مي‌رود و …

وی ادامه داد: فيلم سينمايى «قاتل اهلى» هشدارى جدى به حضور قاتلين اهلى در كشور است و بدون افراد نفوذى ، هيچ ترور فيزيكى و غير فيزيكى انجام نميشود. دبير شوراى امنيت ملى كشور يك نفوذى بود كه بعد ترور و به شهادت رساندن رئيس جمهور و نخست وزير و … از ايران گريخت.

این تهیه کننده افزود: فيلم سينمايى «قاتل اهلى» علاوه بر جذابيتهاى سينمايى، قاتلين اهلى اقتصادى، اجتماعى و حتى قاتلین اهلی عشق را به تصوير مي‌كشد. اگر دغدغه اين نفوذيها نبود هيچگاه «قاتل اهلى» ساخته نمى شد. قاتل اهلى كيست؟

قاتل اهلی
اولین اعلان «قاتل اهلی»



ابراهیم گلستان با طعنه به کیمیایی(؟!) گفت⇐در عرصه چاخان‌های بی‌پایان نشد که به بیضایی خدمتی کنم/ترکیب بدترکیب نکبتی موجود نگذاشت من آنچه را که می‌خواستم در حق بیضایی بکنم!

سینماروزان: روایتی که پرویز جاهد منتقد مقیم انگلستان از مراسم تقدیر از بهرام بیضایی در دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند ارائه کرده بود(اینجا را بخوانید) با واکنش ابراهیم گلستان فیلمساز ایرانی مقیم انگلیس مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان گلستان با نامه ای که خطاب به پرویز جاهد نوشته ضمن تحسین او به واسطه شرح آنچه در سنت اندروز رخ داده بود افسوس خورده بابت اینکه نتوانسته به هنگام حضور در ایران برای بیضایی کاری کند.

گلستان در این نامه که در «شرق» منتشر شده تعبیری به نام «چاخان» را درباره بدخواهان به کار برده؛ تعبیری که یادآور تعبیری است که در غائله واقعه نگاری کیمیایی از مرگ و غسل فروغ درباره وی به کار برده بود.

 کیمیایی از حمل جسد بیجان فروغ به غسالخانه و سپس محرم شدن به او و شستشویش در غسالخانه خاطره سازی کرده بود و گلستان درباره‌ این حرف‌ها بیان داشته بود: «کیمیایی پسر خیلی خوبی است. خیلی هم چاخان است. گفته دیگر من چه‌ کار کنم.»

و اینجا گفته: در عرصه چاخانهای بی پایان نشد که به بیضایی خدمت کنم!

متن نامه ابراهیم گلستانه پیرامون بهرام بیضایی را بخوانید:

پرویز جاهد گرامی! شق‌القمر شد و از این نوشته تو درباره بیضایی که امروز خواندم خیلی خوشم آمد. درست است که حکایتی که از بیضایی کرده‌ای چه فراوان گیرندگی داشت و چه بسیار در من اثر گذاشت اما به‌هرحال تو آن را درآورده بودی و از او نوشته بودی و توانسته بودی وضع دردناک اما تحسین‌آور بیضایی را روی کاغذ بیاوری.

در این دنیا و عرصه چاخان‌های بی‌پایان که از هرکس درباره هر آدم زپرتی می‌بینی که زپرتی‌ها از او تعریف می‌کنند جا دارد که گاهی از کسی که حتما نشد- و شاید در این نشد خود بیضایی هم که از گروه متملق‌ها نبود، خودش هم مؤثر بوده باشد و شاید- نشد که وقتی می‌بایستی می‌توانستم به درآوردن او خدمتی کنم. ترکیب بدترکیب نکبتی موجود نگذاشت که من آنچه را که می‌خواستم در حق او بکنم. میسرم نشد. این تقریباً تنها کسی بود که بایستی و می‌خواستم اما نتوانستم.

نگاهداری دستگاه خودم هم میسر نشد و چیزی را که با چه وقت و چه امیدی ساخته بودم ممکن نشد که نگهداری کنم. به دنبال که نگاه می‌کنم خیلی از تغابن، از ناکامی‌ها و نشدن‌های خودم می‌بینم. نشد که به او که به شکل کمابیش پیشگویانه‌ای اعتقاد داشتم و لازم هم نبود که حتی به خودش هم بگویم چراکه نوعی پزدادن بسیار توخالی ازآب درمی‌آمد، فرصتی که بایستی می‌آمد نیامد و این حسن‌نیت من به باد رفت و من ناچار سال‌های به زحمت پر از بطالت را گذاشتم و گذشتم.

حتی توی خاکسترهای امیال سوخته‌ام جز خودم کسی به آنچه نشد واقف نشد. حالا تو هم بشنو اما در یاد نگه ندار. خوشحالم که میلانی توانست به او برسد اما محزونم که از آمدن او به انگلستان بی‌خبر بودم و بی‌خبر ماندم تا وقتی که از تو شنیدم که این‌جا بوده است و بعد رفته است. به‌هرحال ما همه روزی روزگاری جایی بوده‌ایم و بعد رفته‌ایم یا می‌رویم. در متن جریان این‌جور عدم‌های بی‌حاصل جاگرفتن نه منحصر به ماست نه با اتفاق‌افتادنشان کمر غول شکسته شده است. اگر روزی روزگاری به بیضایی رسیدی سلام به او برسان و بگو درود بر تو که گوشه‌ای از توفیق را نصیب بردی. من این فیلم را ندیده‌ام. درواقع از بیضایی فقط باشوی غریبه را دیدم که در آن تحسینم که به پشیزی هم نمی‌ارزد نصیب او و بازیگرش شد. خودت سلام و امیدهای من به کارهای دقیق و کامل خودت را بگیر و بپذیر. به خانمت و پسرت هم سلام فراوان.




سعید راد از همکاری دوباره با مسعود کیمیایی خبر داد⇐پیش‌تولید مهرماه آغاز می‌شود⇔آیا همکاری مجدد همان «دست تنها» است؟⇐نویسنده فیلمنامه اولیه: خبر ندارم!

سینماروزان: سعید راد بازیگری که در سالهای اخیر در سینما تجربه هایی مانند «پایان خدمت» و «عشق و جنون» را داشته که هیچ کدام چندان مورد توجه مخاطبان قرار نگرفتند یک اثر ارزشی به نام «امپراطور جهنم» را آماده اکران دارد ضمن اینکه در سریال «سرزمین کهن» هم ایفای نقش داشته است.

به گزارش سینماروزان این بازیگر با اشاره به تازه ترین پروژه اش که توسط مسعود کیمیایی کارگردانی خواهد شد به «شرق» گفت: صحبت‌هایی با آقای کیمیایی برای حضور در فیلم بعدی‌شان داشته‌ام و پیش‌تولیدش مهر آغاز می­شود. خوشحالم که بعد از دو کار بزرگشان «سفر سنگ» و «خط قرمز» در خدمت استاد کیمیایی باشم. بسیاری از کارگردان‌های ما از‌جمله آقایان تقوایی، مهرجویی یا کیمیایی حق بزرگی به گردن سینمای ایران دارند و هنوز هم وقتی اسمشان می‌آید، یک سالن به احترام‌شان می‌ایستند و کف می‌زنند. قطعا در کارنامه هنری من هم فیلم‌هایی هستند که نمره قبولی نمی‌گیرند؛ اما بدون ‌تردید تعدادی از آنها در تاریخ سینمای ایران جای دارند و افتخار می‌کنم در آنها ایفای نقش کرده‌ام.

هرچند سعید راد از نام پروژه تازه کیمیایی چیزی نگفته اما هیچ بعید نیست این پروژه همان «دست تنها» باشد. سعید راد اوایل دهه نود و بعد از تولید «جرم» توسط کیمیایی بنا بود در فیلمی از او با نام «دست تنها» ایفای نقش اصلی را برعهده داشته باشد ولی علیرغم مذاکره با بازیگرانی نظیر اکبر زنجانپور و گلچهره سجادیه، پروانه ساخت فیلم صادر نشد و تولید فیلم به نتیجه نرسید.

جالب است که فیلمنامه اولیه «دست تنها» از اکبر ثقفی بوده که در این سالها خودش علاوه بر کارگردانی، تهیه کنندگی هم میکند. ثقفی درباره اینکه آیا مجددا بناست کیمیایی «دست تنها» را بسازد یا نه به سینماروزان گفت: صحبت تازه ای انجام نشده است ولی من فیلمنامه را همان 5 سال قبل به کیمیایی واگذار کردم.

ثقفی پیرامون اینکه چرا خودش فیلمنامه «دست تنها» را نساخت بیان داشت: فیلمنامه اولیه را اوایل دهه هشتاد نوشتم ولی شرایطش پیش نیامد که خودم بسازم و شاید هم قسمت نبود توسط من ساخته شود. اگر کیمیایی آن را ساخت که هیچ، اگر نه احتمالش هست که روزی خودم آن را بسازم.

«دست تنها» داستان مردی است که پس از سال ها زندان، برای نجات دخترش چند روز مرخصی می گیرد و به شهر می آید. فیلمنامه این فیلم سال ها پیش توسط اکبر ثقفی نوشته شده و کیمیایی به همراه مصطفی خرقه پوش آن را بازنویسی کرده بود.




مسعود کیمیایی در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐یک نفر نیست بپرسد هنرمندان هزینه‌های زندگی خود را چطور تأمین می‌کنند!/دیگر میلی به اعتراض وجود ندارد!/ اینکه جامعه ما برای خنداندن تلاش می‌کند یعنی دچار یک تراژدی است/همچنان با ابراهیم گلستان، پرویز دوایی و آیدین آغداشلو زیبایی‌ها ادامه دارد!

سینماروزان: مسعود کیمیایی که بعد از مدتی کشمکش به زودی با تازه ترین فیلمش «قاتل اهلی» به سینماها می آید در تازه ترین گفتگویش که با خبرگزاری کار ایران «ایلنا» انجام شده کوشیده بیشتر از سینما درباره برخی از مسائل مبتلابه جامعه و از جمله بیکاری و اشتغال سخن گوید!

به گزارش سینماروزان در این گفتگو کیمیایی نقبی هم زده به اوضاع اقتصادی نامناسب بدنه جامعه هنری و به طرح معضل بی‌تفاوتی وامداران دولتی هنر نسبت به این مسأله پرداخته است.

پایان بندی گفتگوی تازه کیمیایی اما ذکر خیر ابراهیم گلستانی است که بعد از روایتی که کیمیایی از مرگ فروغ ارائه داده بود او را «چاخان» نامیده بود!! کیمیایی از حمل جسد بیجان فروغ به غسالخانه و سپس محرم شدن به او و شستشویش در غسالخانه خاطره سازی کرده بود و گلستان درباره‌ این حرف‌ها بیان داشته بود: «کیمیایی پسر خیلی خوبی است. خیلی هم چاخان است. گفته دیگر من چه‌ کار کنم.»

متن گفتگوی تازه کیمیایی را بخوانید:

شما اصلی‌ترین مشکل جامعه فرهنگی و سینمایی را چه می‌دانید؟

متاسفانه امروز میل به دانستگی و میل به آموختن کم شده است و زمانی که میل به دانستگی وجود نداشته باشد میلی به تعهد وجود ندارد و وقتی میلی به تعهد وجود نداشته باشد میل به اعتراض وجود ندارد. در حالی که انسان و هستی آدم با اعتراض معنا می‌شود. اعتراض همیشه معنای سیاسی ندارد و انسان می‌تواند به خودش نیز معترض باشد.

 دلیل میل نداشتن به اعتراض را در چه می‌دانید؟ 

بررسی این مسئله بسیار پیچیده است. آنچه از مسئله اعتراض مهم‌تر است نبودن میل به دانستگی است. متاسفانه در سال‌های اخیر میل به عام‌سازی گسترش پیدا کرده است و جامعه‌‌گردانان نیز در این میان نقش زیادی دارند. آنچه در این بحث مهم است اقتصاد است و اقتصاد در فرهنگ تاثیر زیادی دارد. گران‌ترین سهم اجتماعی؛ فرهنگ است و آنچه برای ما باقی می‌ماند فرهنگ است. این تاریخ هنر است که درباره عملکرد جریانات مختلف در طول سال‌ها حرف درست را می‌زند.

با این تعریف اگر به فرهنگ کم‌توجهی می‌شود یعنی دلیل اصلی‌اش مشکلات اقتصادی است؟

اقتصاد نقش مهمی دارد. وقتی کسی می‌خواهد کتاب بخواند یا به کنسرت برود مهم‌تر از آنکه به چه اثری علاقه دارد این مسئله مهم است که پول داشته باشد تا آن اثر را تهیه کند. امروز حتی یک دورهمی ساده نیز که درباره مسائل فرهنگی در آن گفت‌وگو شود نیاز به پول دارد و آداب فرهنگ؛ آداب گرانی است. ما هم اکنون در دوره سختی به سر می‌بریم. البته این سختی فقط برای نسل فعلی نیست و من در این شرایط نگران جدی دوستان عزیزم هستم زیرا این هنرمندان پدران سازنده سینما هستند. یک نفر نیست که سوال کند این هنرمندان هزینه‌های زندگی خود را چگونه تامین می‌کنند و زمانی که به وضعیت یک هنرمندی توجه می‌شود، چنان در بوق می‌کنند که آن کمک تبدیل می‌شود به یک شعار انسانی ولی سیاه.

در بیشتر فیلم‌های شما و به خصوص فیلم آخر اقتصاد مورد توجه بوده است اما بیشتر از اقتصاد بحث کار و بیکاری نشان داده شد. بیکاری چقدر در پایین آمدن فرهنگ تاثیر دارد؟

این مسئله در برخی از فیلم‌هایم وجود دارد به خصوص در «قاتل اهلی» که کاملاً پررنگ است. وقتی کار نباشد انسان وجود ندارد. انسان یعنی کار و این کار از دست تا فکر تعریف می‌شود. کار و کارگری فقط در کارخانه معنا پیدا نمی‌کند. از ۲۰ سال پیش تافلر به عنوان یک اندیشمند حتی کسانی که پشت کامپیو‌تر کار می‌کنند را کارگران جدید معرفی کرد. فقط شیوه عملشان تفاوت دارد ولی آنچه که تغییر نکرده موجودیت کار است امروز فشار بیکاری بیشتر روی کسانی است که در شهرستان‌ها و شهرهای حومه زندگی می‌کنند. وقتی کشاورزی نمی‌تواند به شغل اصلی خودش بپردازد مجبور می‌شود تمام زندگی خود را بفروشد تا پولی جمع کند و به شهر بیاید، یک دستگاه پراید بخرد و در یکی از این شرکت‌های حمل و نقل مسافر مانند اسنپ کار کند و به دنبال آن خانواده خود را نیز به شهرهای بزرگ می‌آورد و از صبح تا شب کار می‌کند تا تنها چیزی که به دست می‌آورد؛ نان باشد و هیچ ارزش اضافه‌ای پیدا نمی‌کند و حتی در تولید نیز سهمی برای او درنظر نگرفته‌اند. تمامی این افراد وقتی جمع می‌شوند تبدیل به حاشیه می‌شوند.

اقتصاد صحیح این است که حاشیه‌نشینی را کم کند و تازه این حاشیه‌نشینی اول مشکلات است زیرا فرد حاشیه‌نشین ابتدا یک تکه زمین می‌خواهد تا خانه داشته باشد بعد در کنار خانه برق، تلفن، آب، اتوبوس و امکانات دیگر می‌خواهد وقتی این امکانات که اولین حقوق شهروندی است نباشد، اعتراض از همین جا شروع می‌شود و حاشیه را تبدیل به متن می‌کند و تبدیل به جبهه نارضایتی و حتی ندانستگی می‌کند. یک وابستگی اصولی بین کف پیاده‌رو، بیکاری و کارگر وجود دارد.

راه‌حل چیست؟ آیا باید از حضور حاشیه‌ها در متن جلوگیری کرد؟

می‌توان از نشت و نشر حاشیه به متن جلوگیری کرد اما نه به شکل پانسمان بلکه با یک درمان علمی و باید مشکل کار را حل کرد زیرا کار رگ‌های اصلی جامعه را تغذیه می‌کند و داربست هستی‌ساز جامعه است و این مسئله کاملاً روشن است. باید امروز بپرسیم که چه اشکالی به وجود می‌آید که کارسازان تبدیل به کارخوران می‌شوند. مشکلات اقتصادی کاملاً روی میل مخاطبان به فرهنگ نیز تاثیر می‌گذارد.

با این تعریف شما اگر مخاطبان به سمت فیلم‌های کمدی می‌روند درواقع آنها به دنبال فرار از مشکلات هستند؟

فیلم کمدی امروز در جامعه ما بسیار زیاد شده اما در اصل فیلم کمدی اثر ضعیفی نیست. بسیاری از آثار چاپلین و باستر کیتون آثار کمدی هستند که در تاریخ سینما ماندگار هستند ولی فیلم‌های کمدی امروز ما با آن‌ها فاصله دارد. به صورت کلی تلاش برای خنداندن یک تلاش تراژیک است و اینکه جامعه ما برای خنداندن تلاش می‌کند یعنی دچار یک تراژدی است و به دنبال آن است که با هر کیفیتی مخاطب را بخنداند اما ساخت فیلم اجتماعی سخت است و حرف اجتماعی زدن نیز سخت‌تر.

از گذشته کتاب، فیلم و محصولات فرهنگی به عنوان آثاری که تلاش در آگاهی‌سازی و روشنگری دارند یاد می‌شد اما به نظر می‌رسد در جهان فعلی خود این محصولات تبدیل به آثاری شدند که انگار بلاهت را ترویج می‌کنند. در این میان اقتصاد هم اگر وارد حوزه فرهنگ شده فقط به دنبال آن بوده تا از اعتبار فرهنگ برای دیده شدن بیشتر خودش استفاده کند.

عام‌سازی در فرهنگ زیاد شده و این مسئله بسیار مهم است، این عام‌سازی کاملاً برنامه‌ریزی شده و هدفمند است اگر تصور کنیم که عام‌سازی مانند رودخانه‌ای است که چاله‌های خود را پیدا می‌کند اشتباه است فرار از این عام‌سازی نیاز به بررسی تئوری‌هایی دارد که در درازمدت اجرایی می‌شود.

 نقش منتقدان و روزنامه‌نگاران در جلوگیری از عام‌سازی چیست؟

بسیار نقش مهمی دارد. امروز ما در تلویزیون مشاهده می‌کنیم یک فردی یک فیلمی را انکار می‌کند اما همزمان با حرف‌های دیگرش و گفتن عقیده‌اش تایید می‌کند. اینکه بگوییم فیلم خوبی نیست، نویسنده خوبی نیست یا کتاب خوبی نیست و کلاً انکار کردن کار راحتی است و با یک اشاره می‌توان انکار کرد. آنچه که سخت است و نیاز به اثبات دارد، دانستگی است و وقتی اثری را می‌خواهید تایید کنید باید آن را اثبات کنید و این اثبات دانستگی می‌خواهد. مثلاً منتقدی مانند پرویز دوایی با دانستگی به اثری نه می‌گفت و آن را نفی می‌کرد اما بسیاری از کسانی که امروز انکار می‌کنند می‌خواهند از این مسئله برای خود دکان درست کنند. یا آیدین آغداشلو از جمله انسان‌های دانسته‌ای است که بسیار زیبا با دانستگی سخن می‌گوید. آیدین آغداشلو هرگز مظلوم نبوده است؛ این افراشتگی او را کامل می‌کند. ابراهیم گلستان نیز برای من جایگاه مهمی دارد و خوشحالم که همچنان با ابراهیم گلستان، پرویز دوایی، آیدین آغداشلو زیبایی‌ها ادامه دارد.

 مردم عامی به عنوان مخاطب چقدر در این عام سازی مقصر هستند و آیا نباید خودشان نیز به دنبال مسائل جدی‌تری باشند؟

مردم هیچگاه گناهکار نیستند و لباس گناهکار به تن آن‌ها می‌کنند ولی بدنشان بدن گناهکاری نیست.




بهداد گفت: کیمیایی نمی‌تواند دیگران را دوست داشته باشد+فیلم⇔ این ویژگی از کجا آمده؟ از «کیمیایی بودن»؟! یا به تعبیر کنایه‌آلود آن فیلمساز غربت‌نشین از «فیلمساز موفق بودن»؟!

سینماروزان/حامد مظفری: هفتم مردادماه تولد 76 سالگی مسعود کیمیایی بود و به مانند همه تولدهای دیگرش مواجه شد با پیامهای تبریکی که این و آن برایش فرستادند اما گفتگوی حامد بهداد یک روز پیش از تولد کیمیایی بیشتر از همه این پیامهای تبریک بازخورد داشت.

بهداد در گفتگویی زنده روی آنتن رسانه ملی به صراحت به گلایه از کیمیایی پرداخت و از بی رغبتی به سیمرغی گفت که بخاطر «جرم» گرفته بود! بهداد یک عبارت کلیدی هم طرح کرد و آن هم اینکه «کیمیایی نمیتواند دیگران را دوست داشته باشد.»
اگر این عبارت بهداد را مجالی کنیم برای بررسی کیفیت رابطه همکاران سالهای دور و نزدیک با کیمیایی بیش از پیش به صدق گفته های بهداد میرسیم.

تقریبا در همه این سالها آدمهای مختلف به کیمیایی نزدیک شده و در ابتدا هم همه قابها، خوش و خرم و با فیگورهای خواستنی بوده ولی در گذر زمان گلایه ها پررنگ شده و حتی گاه به تقابل رسیده.
از بهروز وثوقی بگیرید که کیمیایی بعد از اختلاف با وی «غزل» را با فردین کار کرد که البته فیلم موفقی نشد تا فرامرز قریبیان و سعید راد و اسفندیار منفردزاده که بعد از همکاریهای ابتدایی میان آنها با کیمیایی فاصله افتاد و حتی احمد نجفی که رابطه اش با کیمیایی در این سالها کاملا کمرنگ شده.

اصلا چرا راه دور برویم؛ سال قبل همین موقع پرویز پرستویی و امیر جدیدی بازیگران و منصور لشکری قوچانی تهیه کننده «قاتل اهلی» جشن تولد او را برگزار کردند و تا توانستند از لذت همکاری با وی گفتند اما امسال اینها کجایند و فاصله آنها با کیمیایی چقدر است؟؟

چرا چنین است؟ مشکل چیست؟ یا کیست؟ کیمیایی یا همکاران؟
شاید «کیمیایی بودن» است که مشکل ساز شده تا جایی که باعث میشود آن کارگردان رفیق سالهای دور وقتی می‌خواهد از ینگه دنیا درباره یکی از فیلمنامه هایش و چرایی عدم تولید آن بنویسد کیمیایی را به طعنه با لفظ «فیلمساز موفق»ی خطاب میکند که در فیلمنامه بی‌سرانجام وی به دنبال نام خودش بوده! نامی که یافت نمیشود، اما نام فیلمنامه می‌پرد و در روزگار پس از دوم خرداد سردر سینماها را با امضای فیلمساز موفق(!) روشن می کند!
بله، کیمیایی بودن و به تعبیر آن غربت‌نشین «فیلمساز موفق بودن»(!!!) حقیقتا امر دشواریست.

برای دیدن فیلم گفته های بهداد درباره کیمیایی اینجا را ببینید.

حامد بهداد-مسعود کیمیایی
حامد بهداد-مسعود کیمیایی



رامین پرچمی در گفتگویی تفصیلی بیان داشت⇐حمید سمندریان به من گفت تو لهجه شمالی داری و بازیگر خوبی نمی‌شوی/برای نصرالله قادری نوشتم به من نمره قبولی بده وگرنه باید یک ترم دیگر مرا تحمل کنی/با منصور ضابطیان و امیرمهدی ژوله دچار مشکلات مالی شدم/در «سنتوری» بنا بود بجای حسن پورشیرازی نقش یک معتاد را بازی کنم اما پیشنهاد مهرجویی را رد کردم/بازی در «بوتیک» را بعد از ایفای یک سکانس رها کردم/سانسور زیاد سریال «در پناه تو» را داغان کرد/نقش پارسا پیروزفر کاملا حذف شد/می‌خواهم بخشهای حذف شده «در پناه تو» را اجرا کنم/مرگ حسن جوهرچی موجب شد بازیگران «در پناه تو» مجددا کنار هم جمع شوند/نقش من در «ضیافـت» بنا بود به حامد بهداد برسد اما…/کیمیایی اگر «ضیافت۲» را بسازد باز هم مورد استقبال قرار می‌گیرد/بدترین کار من «زیر آسمان شهر۳» بود/در فیلمهای آینده کمال تبریزی و مسعود کیمیایی بازی میکنم

سینماروزان: رامین پرچمی بازیگری که با سریال «در پناه تو» در کانون توجه مخاطبان قرار گرفت و همین باعث شد چند سالی هم به واسطه آن سریال بتواند حضورش در سینما و تلویزیون را امتداد دهد بعد از حوادث انتخابات88 مدتی را در زندان به سر برد و همین باعث شد که از جریان روز بازیگری دور بماند.

به گزارش سینماروزان پرچمی پنج سالی است که از زندان آزاد شده و به زندگی حرفه ای بازگشته و میکوشد تلاشهای تازه ای داشته باشد در حیطه های مختلف هنری از بازیگری تا اجرا و حتی خوانندگی. این بازیگر اخیرا در گفتگویی تفصیلی که با «هنرآنلاین» داشته به مرور برخی از اتفاقات زندگی شخصی و حرفه ایش پرداخته است.

پرچمی با اشاره به بی علاقگی خانواده اش به بازیگری بیان داشت: در زمان ورود به دانشگاه با پدرم اختلاف نظر داشتم و در نهایت ایشان اجازه داد که من هنر بخوانم. در کنکور هنر شرکت کردم و نفر ششم مرحله اول کنکور سراسری شدم اما در مرحله دوم پذیرفته نشدم. در نهایت ورودی دانشگاه آزاد شدم و آمدم سمت بازیگری.

وی درباره اولین برخورد با حمید سمندریان گفت: در مصاحبه مهرماه دانشگاه آزاد آقای سمندریان به من گفتند که تو لهجه شمالی داری و بازیگر خوبی نمی‌شوی. بعد از آن اسم من در لیست تکمیل ظرفیت بهمن‌ماه دانشگاه آمد و من پذیرفته شدم. آقای سمندریان بعدها هم مرا دید و گفت تو هنوز مشکل لهجه‌ات را داری.

پرچمی پیرامون حضور در سریال «در پناه تو» اظهار داشت:  اهالی خانواده‌ام مخالف بودند ولی دیدند چاره‌ای نیست و بهتر است از من حمایت کنند. زمانی که مرا برای سریال «در پناه تو» انتخاب کردند، آقای لبخنده با خانه ما تماس گرفت و به پدرم گفت که پسرت برای این سریال انتخاب شده. پدرم به آقای لبخنده گفت اگر بازیگر نقش اصلی است، بیاید! در حالی‌که من حتی اگر یک نقش کوچک داشتم هم با سر می‌آمدم. آقای لبخنده بعدها از آن خاطره به خوبی یاد می‌کرد. در ادامه که من فیلم “ضیافت” را بازی کردم و معروف شدم، باعث افتخار فامیل شدم و پدرم خیلی خوشحال بود.

پرچمی با اشاره به اساتیدش در دانشگاه بیان داشت: در آن دوره آقای سمندریان، آقای اسماعیل شنگله و خانم منیژه محامدی در دانشگاه آزاد تدریس می‌کردند. اما من خیلی آدم دانشگاه برویی نبودم. خاطرم هست که سر امتحان کلاس آقای نصرالله قادری پای برگه امتحانی برای ایشان نوشتم که استاد من می‌خواستم در نهایت بازیگر شوم که شدم، حالا اگر می‌خواهید یک ترم دیگر مرا تحمل کنید، ردم کنید، اگر نه که نمره قبولی به من بدهید تا بروم سر کارم. ایشان هم مرا قبول کردند. من در دانشگاه بدن و بیان را یاد گرفتم و اساتید هم به نسبت روی من تأثیرگذار بودند اما دانشگاه بیشتر محلی برای آشنا شدن آدم‌ها با همدیگر و ارتباط گرفتن است. درس خواندن در دانشگاه تأثیر آن‌چنانی روی من نگذاشت اما من اگر وارد دانشگاه نمی‌شدم، هیچ‌وقت آگهی جذب بازیگر سریال “در پناه تو” را نمی‌دیدم و یک بازیگر حرفه‌ای نمی‌شدم. شاید آقای لبخنده یا آقای کیمیایی چیزهای بیشتری را به من یاد دادند.

رامین پرچمی درباره مهمترین اتفاق زندگیش که همان سریال «در پناه تو» بود بیان داشت: سناریو «در پناه تو» یکی از کم‌نظیرترین سناریوهایی است که من خوانده‌ام. در ابتدا به ما سناریو 10-15 قسمت اول را دادند و سپس ادامه سناریو در طول فیلمبرداری کامل شد. سناریو سریال عالی بود ولی سانسور آن را داغون کرد. الان اگر شما سریال را ببینید، متوجه سکانس‌های بی ربط و داستان گنگ آن می‌شوید. 10-12 قسمت اول سریال که نابود شد. بخش ویژه‌ای از داستان حذف شد که به نظرم خود آن بخش را الان می‌توان به یک فیلم یا سریال خوب تبدیل کرد. من حتی می‌خواهم از آقای علیرضا طالب‌زاده نویسنده سناریو اجازه بگیرم که اگر فرصت باشد آن بخش‌ها را در قالب یک نمایشنامه یا فیلمنامه‌خوانی کار کنم.

این بازیگر با اشاره به سانسور نقش پارسا پیروزفر بیان داشت: نقش پارسا پیروزفر که به خاطر یک سری دلایل احمقانه کلاً حذف شد. می‌گفتند پدر این پسر یک زن دیگر گرفته، حالا چرا این پسر عاشق دختر نامادری‌اش شده است! خوشتیپ و خاص بودن چهره پارسا هم بی دلیل نبود و همه این‌ها باعث شد قصه آن نقش کلاً حذف شود. البته آقای لبخنده از لج سانسورها، پارسا پیروزفر را در سریال گذاشت ولی با توجه به سانسورهایی که روی این نقش صورت گرفت، حضور پارسا کاملاً بی دلیل و نامشخص است. نقش من و نقش آقای جوهرچی هم خیلی دچار سانسور شد. به هر حال سریال “در پناه تو” اتفاق خوبی برای بازیگران جدید آن نسل بود. بعد از آن سریال یک دوستی خوب میان بازیگران آن سریال ایجاد شد که تا چند سال هم ادامه داشت اما از یک جایی به بعد قطع شد. سال گذشته در مراسم تشییع جنازه آقای جوهرچی دوباره آن گروه دور هم جمع شد و بعد از 10-15 سال همدیگر را دیدیم. انگار همان صمیمیت دوران فیلمبرداری سریال “در پناه تو” را با هم داشتیم. صمیمیت آن روزها دیگر هیچ‌وقت سر هیچ کاری برای من تکرار نشد.

پرچمی درباره چگونگی پیوستن به «ضیافت» کیمیایی و اینکه نقش را از بهداد گرفته اظهار داشت: آقای جوهرچی باعث این اتفاق شد. روزی که فیلمبرداری سریال “در پناه تو” تمام شد، من داشتم بعد از 1 سال و سه ماه فیلمبرداری راهی شمال می‌شدم. قبل از این‌که راه بیفتم، به خانه یکی از دوست‌هایم رفتم که دیدم تلفن آن‌جا زنگ خورد. مادرم پشت تلفن بود و گفت که آقای جوهرچی سراغت را می‌گیرد و گفته فوراً بیا فلان جا. من به آن‌جا رفتم و دیدم که قرار است فیلم سینمایی “ضیافت” به کارگردانی آقای کیمیایی ساخته شود. آقای جوهرچی و پارسا پیروزفر هم قرار بود در آن فیلم بازی کنند. عوامل فیلم به دنبال یک بازیگر جوان می‌گشتند که نقش جواد را بازی کند. گویا قرار بود از بین من و آقای حامد بهداد یک نفر را انتخاب کنند که در نهایت مرا انتخاب کردند. بعد از آن اتفاق آقای بهداد بارها به شوخی از آن اتفاق یاد می‌کند و می‌گوید که تو نقش مرا در فیلم “ضیافت” گرفتی. 4 نفر از بازیگران سریال “در پناه تو” در فیلم “ضیافت” هم بازی می‌کردند که خیلی‌ها تصور می‌کردند آقای کیمیایی ما را از سریال “در پناه تو” انتخاب کرده است، در حالی‌که آن موقع هنوز سریال پخش نشده بود و حتی اکران فیلم “ضیافت” هم قبل از پخش سریال “در پناه تو” انجام شد. نقش جواد در فیلم سینمایی “ضیافت” یکی از بهترین نقش‌هایی بود که من بازی کردم. کار کردن با آقای کیمیایی هم جزو افتخارات کارنامه کاری من است. در آن سال‌ها خیلی خوش‌شانس بودم و در این سال‌های اخیر خیلی بد شانس.

وی ادامه داد: فیلم “ضیافت” فیلم خیلی خوبی درآمد. حداقل این‌که نیمه اولش شاهکار بود. از نیمه دوم به بعد یک مقدار دچار افت شد اما باز هم آن فیلم نسبت به فیلم‌های قبل و بعد آن سال‌های آقای کیمیایی بهتر بود. آنقدر خوب بود که اخیراً می‌گویند آقای کیمیایی می‌خواهد فیلم “ضیافت 2” را بسازد. به نظرم اگر این فیلم ساخته شود هم مطمئناً مورد استقبال قرار می‌گیرد.

رامین پرچمی درباره همکارانش در مجله ای به نام «نقش آفرینان» که سالها درگیر انتشار آن بود بیان داشت: بعضی‌ از نویسندگان «نقش آفرینان» دوستان خود من بودند و بعضاً هم از طریق واسطه به مجله مطلب می‌رساندند. من با شهاب حسینی دوست بودم و به ایشان گفتم که یک مقاله برای مجله بنویسد. با بهرام رادان هم همینطور. به هر حال این بازیگرها سرشان شلوغ بود و خیلی نمی‌توانستند مشغول نوشتن شوند اما با این‌ حال من سعی می‌کردم که در هر شماره مجله، حداقل 7-8 مقاله از بازیگرها وجود داشته باشد. آقای شریفی‌نیا می‌توانست در این زمینه کمک زیادی به ما بکند اما خیلی از روابط و نفوذش استفاده نکرد. امیر آقای سکانس‌های ماه مجله را می‌نوشت که من به شخصه خیلی از آن بخش مجله خوشم می‌آمد. صالح میرزا آقایی هم به فیلم‌های خارجی تسلط زیادی داشت و خیلی خوب نقد می‌نوشت. منصور ضابطیان هم یک شماره در مجله نوشت و بعد به خاطر مسائل مالی به مشکل خوردیم و دیگر ننوشت. امیرمهدی ژوله هم همچین وضعیتی داشت. خیلی دوست داشتم آقای ژوله بنویسد اما مسائل مالی مانع این همکاری‌ها می‌شد. خیلی خوشحالم که برخی از هنرپیشه‌هایی که امروز هنرپیشه‌های مطرحی هستند، یک روزی در مجله “نقش آفرینان” می‌نوشتند. متأسفانه من از یک جایی به بعد خسته شدم و بعد هم ماجرای اتفاقات سال 88 پیش آمد و مجله از چاپ و انتشار باز ماند. شاید اگر چاپ مجله “نقش آفرینان” تا امروز ادامه داشت، الان بهترین نشریه سینمایی کشور بود.

این بازیگر پیرامون پیشنهادات خوبی که رد کرده اظهار داشت: شاید فقط 4-5 پیشنهاد را در طول دوران حرفه‌ای‌ام رد کرده باشم. البته متأسفانه همه آن‌ها کارهای خوبی از آب درآمدند.. من قرار بود در فیلم “بوتیک” بازی کنم که سر یک سکانس به مشکل برخوردم و نقشی که داشتم را بازی نکردم اما در نهایت فیلم “بوتیک” خیلی خوب شد. یا در فیلم “سنتوری”، نقشی که آقای پورشیرازی بازی کرد به من پیشنهاد شد اما من گفتم قبلاً یک نقش کوتاه در فیلم “مهمان مامان” برای آقای مهرجویی بازی کرده‌ام و دیگر بهتر است منتظر یک نقش بهتر برای همکاری با آقای مهرجویی بمانم که آن فیلم هم در نهایت گل کرد و اتفاقاً همان نقش کوتاه هم دیده شد. من آنقدری پیشنهاد نداشته‌ام که با انتخاب اشتباه یک فیلم یا سریال، مسیر هنری‌ام را اشتباه رفته باشم. شاید بدترین کار من “زیر آسمان شهر 3” بود که آن فیلم اصلاً دیده نشد. خود فیلم دیده نشد که قرار باشد بد بودن من دیده شود. من چند سال اول دوران حرفه‌ای‌ام خوش شانس بودم اما بعدها یک سری اتفاقات در زندگی‌ام افتاد که کلاً مرا از شرایط عادی دور کرد.

پرچمی درباره برنامه های آینده اش بیان داشت: من خیلی علاقه‌ای به تئاتر ندارم. علاقه‌ام به تلویزیون و سینما بیشتر از تئاتر است. در زمان دانشجویی‌ام چند تئاتر کار کردم و دیگر تا پارسال که چند نمایشنامه‌خوانی داشتم، تئاتر را تجربه نکرده بودم. الان هم یک تئاتر روی صحنه دارم اما همین‌ها هم باعث نشده که به تئاتر علاقه‌مند شوم. هنوز هم اگر از تلویزیون و سینما پیشنهاد داشته باشم، به سراغ آن‌جا می‌روم. الان مشکل ممنوع‌الکاری هم ندارم و می‌توانم در سریال‌ها بازی کنم. نمایشنامه‌خوانی‌هایی که پارسال داشتم باعث شد آقای کمال تبریزی بگوید در فیلم بعدی‌اش از من استفاده می‌کند. اگر آقای کیمیایی هم بخواهد فیلم بسازد، احتمالاً در آن فیلم هم حضور پیدا خواهم کرد. همچنین یکی از دوستانم آقای احمد احمدی که تهیه‌کننده است هم در فیلم بعدی‌اش از من استفاده خواهد کرد. من مطمئنم در اولین یا دومین کارم، دوباره روی غلتک خواهم افتاد. الان تمام تلاشم این است که دوباره دیده شوم.




اشاره به یک روزنامه خاص؟⇐تهیه‌‌کننده «قاتل اهلی» یکی از ناگفته‌های پشت صحنه را لو داد+عکس

سینماروزان: برنده شدن محمدمهدی دلخواسته در جشن عکاسان در بخش بهترین عکسهای پشت صحنه برای “قاتل اهلی” موجب شده منصور لشکری قوچانی تهیه کننده فیلم کنار پیام تبریکش برای وی به بخشی از پشت صحنه “قاتل اهلی ” اشاره کند.

لشکری در جایی از پیامش آورده است:
خدا را شاكرم در مقابل عكاسى رايگان و سفارشى، عاقبت بخيرى را انتخاب و براى عكس هزينه مادى و معنوى پرداخت كردم!

این بخش از پیام به طور غیرمستقیم اشاره دارد به یکی از شنیده های حین پیش تولید و درخواست معامله ای که از سوی دست اندرکاران یک روزنامه به تولیدکننده “قاتل اهلی” ارجاع شده بود؛ درخواست پوشش خبری ویژه فیلم در قبال حضور عکاس این روزنامه به عنوان عکاس فیلم!!!
رد این پیشنهاد  از سوی تهیه کننده “قاتل اهلی” موجب شد حین درگیریهای پیش آمده میان وی و کیمیایی بر سر کم یا زیاد کردن فیلم، روزنامه موردنظر تا میتواند بر آتش اختلافات بدمد و حتی در برهه هایی اخباری غیرواقعی درباره نتیجه طرح اختلاف کیمیایی-لشکری در شورای داوری خانه سینما منتشر کند؛ اخباری که با واکنش شورای داوری هم روبرو شد.

متن پیام تبریک لشکری قوچانی به عکاس فیلمش را بخوانید:
مهدى دلخواسته …. برنده تنديس بهترين عكس پشت صحنه از سومين جشن عكاسان سينماى ايران براى فيلم «قاتل اهلى» . .. آقاى دلخواسته در سه فيلم “عصر يخبندان”، “هفت ماهگى” و “قاتل اهلى” در تيم تهيه فيلم همكارى ميكرد ، مسعود كيميايى الحق و انصاف استادانه به مهدى كمك ميكرد و دو بازيگر خوب فيلم پرويز پرستويى و امير جديدى پيگير و همراهى خاصى از عكاس فيلم بعمل مى آوردند و انرژى همه عوامل در عكسهاى پشت صحنه مشهود است.
خدا را شاكرم كه در مقابل عكاسى رايگان و سفارشى ، عاقبت بخيرى را انتخاب و براى عكس هزينه مادى و معنوى پرداخت كردم و اميد دارم كه با استقبال خوب مردم از فيلم “قاتل اهلى” در سال تلخ شكست سينماى اجتماعى ، اميدى براى عاشقان سينماى اجتماعى ، اعتراضى باشد.
امروزه سينما بعنوان هنر ، صنعت و رسانه يك فعاليت گروهى است و عكس ، وقايع تلخ و شيرين آن را ثبت ميكند …

متن پیام تبریک تهیه کننده "قاتل اهلی"
متن پیام تبریک تهیه کننده “قاتل اهلی”
متن پیام تبریک تهیه کننده "قاتل اهلی"
متن پیام تبریک تهیه کننده “قاتل اهلی”



مسعود کیمیایی با نگارش یادداشتی بیان کرد⇐ به ٢٩ فیلم قبلی قسم که هیچ‌کدام عذاب‌آورتر از این «قاتل اهلی» نبود!/فقط در آخر فیلم سه چهار نما جابجا شده!/«قاتل اهلی» به پول می‌پردازد و در آن «دیندار» اصل است!/مغز و سری کنارم منفجر شد و روی دوربین ریخت!!!/نمی‌دانم میان این فیلم‌های خنده‌زا کسی هم حوصله دیدن رنج‌های خودش را دارد؟/عشقی را می‌خواهم که در عاشقی بدکاره نباشد!!!

سینماروزان: با حل شدن اختلافات میان منصور لشکری قوچانی تهیه کننده و مسعود کیمیایی کارگردان «قاتل اهلی» این فیلم پروانه نمایش گرفت و در مسیر اکران قرار گرفت.

به گزارش سینماروزان مسعود کیمیایی به بهانه حل مشکلات و صدور پروانه نمایش یادداشتی را برای «شرق» نوشته و در آن به حدیث نفس درباره «قاتل اهلی» و دورنمایش درباره اکران آن پرداخته است.

متن کامل این یادداشت را بخوانید:

فیلم‌ساختن برای مهرجویی، تقوایی، فرمان‌آرا و… همین‌طور سخت‌تر، پرعذاب‌تر و پرخاطره‌تر می‌شود. عباس کیارستمی که رفت و آسمان ما را بی‌ستاره کرد. آخرین فیلمی که ساخته‌ام در ٧٥ سالگی و سی‌اَُمین آن است. باور کنید به آن ٢٩ فیلم قسم که هیچ‌کدام عذاب‌آورتر از این «قاتل اهلی» نبود.
قانون، دوستان، حرف حساب، خانه سینما و بیشتر از همه ارشاد کمک کرد تا این زورق بر توفان رفته را به ساحل برگردانند.
اما امان از دقایق و روزهایی که این قایق در میان موج‌های ساخته‌شده کژ میشه و مژ میشه. دوستان یکی به کژی‌ گرفت یکی به مژی.
معشوق فیلم‌ساز آقای عذاب تمام شد- بعد از همه این حرفا- فیلم شد، گفتند سینما نشد – سینما شد.
اما لطف آقای لشگری‌قوچانی به اینجا رسید به وکالت آقای طوسی از جانب این دوست که آقای لشگری فقط در آخر فیلم «قاتل اهلی» نه کم نه اضافه، چند نما، شايد سه، چهار نما جابه‌جا شود. ایشان به لطف یک خجالتی به من خجالتی دادند و نامه‌ای به این مضمون را امضا کردند که ما را از هم دور کردند! خالقا… آشتی تا روز بهشتی و من در متن نامه از شما… پوزش… و… .
«قاتل اهلی» به پول می‌پردازد. زیباترین منظره و خوش‌صداترین موسیقی درحد ‌یک سمفونی چهار موومنت که هم در لانگ‌شات زیباست و هم در کلوزآپ، برای هر دردی دواست. جناب پول‌های خوش‌رنگ در حساب‌‌های قاتل. رانت و برده‌شده مناقصه‌های خریده‌شده و جناب تمیزخان که می‌شوید و تمیز می‌کند و به جارختی با گیره بند می‌آویزد. شستن پول- و دختر و پسر جوانی که به ازدواج فکر می‌کنند. پسر خواننده است و دختر، دختر یکی از این حاج‌آقاهای خوب، ‌تهرونی قدیمی که از قبل از انقلاب، ‌هم پول را می‌شناسد و هم خرج‌کردنش را و هم پر از عاشقانه‌های پاک است، به خانه و خانواده‌ و یتیم‌پروری. دیندار اصل است. اما در این روزگار منظره زیبا، لانگ‌شات بانك است، نمی‌خواهد بازنده. اما بازنده می‌شود؟ درسی که با پول دزدی خوانده شود، ‌آخرش طرفِ دزد را می‌گیرد؟
شهر ما شهری دیگر شد. جنگ‌ها آمد- معنای خون و جوان را دیدیم- در روزهای انقلاب که خودم فیلم‌برداری می‌کردم- مغز و سری کنارم منفجر شد و روی دوربین ریخت. راست می‌گویم- هیچ‌کس نه کسی جرئت پاک‌کردن آن را داشت و نه کسی طاقت گریستن بر آن. شهر ما شهری دیگر شد. مادرِ خدا رحمت‌کرده من تهرانی چینه پشت هم بود، اما به خیابان که می‌آمد، گم می‌شد. تهران آرام نیست. شهرها مضطربند.
ما در هر دو سو فیلم ساختیم، شعر نوشتیم، رمان نوشتیم- نمیشه صبر کرد تا چه شود. چه شود خودش اصل مطلب است.
مردم در تهران، تهرانی حرف نمی‌زنند. زبان پیاده‌رو  و خیابان زبانی گیج و ناساخته است.
صبح ده‌ها اصطلاح می‌آید – شب شاید یکی برای فردا بماند. خب من اون‌جوری – یه جور دیگری بشم تو اون‌جور دیگه گم می‌شم.
رو چتر ما بارون نیومد – یا کم آمد- هر دير بازی. آدم‌های تازه میهمان می‌شوند و آدم‌های تازه قصه‌های تازه می‌سازند. همان قصه‌ خون و جوان، ‌پر از ابهت.
اما آدم‌های تازه دروغ‌های تازه می‌گویند. عشق‌های دروغ می‌آورند. منظره‌های زیبا و پرنمود کم شدند و منظره‌ها بانک‌ها شدند. بانک‌هايی پر از زندگی تازه برای سارقان، وام‌های گم‌شده، قسم‌های گم‌شده، قصرهای پیداشده.
در خیابان معین‌الدوله، ایران- یک عزیزکیایی بود که می‌گفت خدا برکت به سرسیخ بدهد. من از سرسیخ در باغ در شمیران خریدم – وقتی گوشت را به سیخ بکشند سر آن را برای صاف‌شدن با دو انگشت می‌کنند. و به همان ظرف گوشت‌ها می‌اندازند.
کاش دوستداران منظره‌های بانک از سرسیخ‌شان چندتا مدرسه می‌ساختند – یتیم‌خانه بچه‌های سرطانی – روزنامه آزاد – لباس برای کودکان و همه حتی این سرسیخ‌ها را هم بردند.
قاتل اهلی- قاتل خودی است. اهل است. عاشق باجه پرداخت است.
عشق درش بیچاره بازنده نیست. درش درختان بلند و صبوری که در جنگلی دور گم شده‌اند. خدا کند عقل به وجد بیاید.
فیلم قاتل اهلی همین‌هاست. صبر موسیقی، رفتن حاج‌آقای خوب. دختر عاشق. جوانی پاک که شغلش صداقت است و فیلم‌های دیگر. چه دانم میان این فیلم‌های خنده‌زا… کی هم حوصله دیدن رنج‌های خودش را دارد؟ عشقی را می‌خواهم که در عاشقی بدکاره نباشد.




تهیه کننده «قاتل اهلی» بیان کرد⇐ارشاد بود که به کیمیایی پیشنهاد داد با تهیه‌کننده‌ای دیگر{به جز خودش} کار کند/به کیمیایی نام چند تهیه‌کننده را گفتند و این خودش بود که خواست با من کار کند/گفتند یک و نیم میلیارد بابت این فیلم به کیمیایی وام می‌دهیم اما فقط یک وام ۱۳۰ میلیونی دادند!

سینماروزان: بعد از همه درگیریهایی که بر سر کم و زیاد کردن نقش پولاد در “قاتل اهلی” میان تهیه کننده و کارگردان پیش آمد بالاخره نسخه ای با تعامل طرفین آماده شد و پروانه نمایش گرفت.

به گزارش سینماروزان هنوز مشخص نیست چقدر از نماهای پولاد در نسخه پروانه گرفته کم شده ولی نکته اینجاست که برخلاف شایعاتی که درباره حمایت میلیاردی یک بانک از فیلم وجود داشت تهیه کننده به “تماشاگران” گفته فقط یک وام 130 میلیونی از فارابی گرفته که آن را هم باید پس دهد.

منصور لشکری قوچانی گفت: زمانی که مسعود کیمیایی برای ساخت “قاتل اهلی” میرود ارشاد، دوستان ارشاد و سازمان سینمایی به ایشان می گویند اگر با یک تهیه کننده کار کنی بهتر است و اسم چهار پنج تهیه کننده را به او می دهند و ایشان خودش مرا انتخاب میکند.

وی ادامه داد: دوستان ارشاد قرار بود یک و نیم میلیارد وام دهند برای فیلم که واقعا پرداخت نشده و همه حمایت یک وام 130 میلیونی است که فارابی داده. بقیه هزینه فیلم از جیب شخصیم رفته.

این تهیه کننده که سابقه تولید “خط ویژه”، “کوچه بی نام” و “هفت ماهگی” را دارد افزود: پیشنهاد تهیه کنندگی را ارشاد داده و این وام را هم به من ندادند ولی هنوز برخی دوستان می گویند تو یک و نیم میلیارد وام گرفته ای. این وام فقط وعده و وعید بود!




ادعای یک منتقد منسوب به جریان ارزشی⇐به هنگام اکران «گوزنها» بر تعداد معتادان افزوده شد!!!

سینماروزان: محمدتقی فهیم از جمله منتقدان نزدیک به جریان ارزشی است که اغلب سعی می کند در خدمت همین جریان به اظهارنظر بپردازد.

به گزارش سینماروزان فهیم به تازگی در یکی از نشستهای نمایش فیلم سینماروایت ادعایی طرح کرده است درباره افزایش معتادان به هنگام اکران «گوزنها»ی مسعود کیمیایی.

این منتقد که درباره مستندی به نام «103 روز» با محوریت مرور زندگی زندانیان سخن میگفت بیان داشت: طبق آمار هر ساله به تعداد زندانیان افزوده می شود و هر چقدر بحران در سطح جامعه فراگیر می شود دیوارهای ندامتگاه ها برافراشته تر می گردد. معمولا با پرداختن به سوژه زندان و زندانی، 50 درصد جذابیت کار تضمین می شود و بقیه آن به چگونگی دکوپاژ و میزانسن توسط کارگردان بر می گردد که فیلمساز در این مورد موفق بوده است. هر چند که فیلم خالی از نقاط ضعف نیست.

وی اضافه کرد: کارگردان «103 روز» نتوانسته با یک وحدت هدفمند جلو برود و ما در میزانسن دوربین، نمی دانیم فیلمساز طرف چه کسی است؟ این درحالی است که مخاطب تاکنون، فیلم های مستند زیادی در مورد زندان که معروف ترین آنها مستندهایی در مورد زندان آلکاتراس است دیده و در این آثار تکلیف فیلمسازان مشخص است که طرف چه کسی هستند؟ اما در فیلم «صدوسه روز» این تکلیف نامشخص است. نکته دوم این است که همیشه موضوع زندان همچون خط باریکی است که به افتادن به ورطه طنازی به سود خلافکارها مرسوم است. مثل فیلم «گوزنها» که در هنگام پخش این فیلم به دلیل اینکه بهروز وثوقی آنقدر نقش معتاد را خوب و جذاب بازی کرده بود به تعداد معتادها افزوده شده بود! اما فیلم «103 روز»بر جنبه های تبلیغی به نفع خلافکارها نغلطیده و از این بحران سربلند بیرون آمده است.




انتقاد رسانه اصولگرا از کپی‌کاری یک سریال رمضانی از روی دست مسعود کیمیایی⇔تهیه این سریال برعهده جوانیست با حداقل رزومه!

سینماروزان: روند دیالوگ نویسی در سریال «زیر پای مادر» ابدا انطباقی با خاستگاه کاراکترها ندارند و اینکه همه شخصیتها با یک لحن حرف میزنند از جمله دلایل عدم علاقه مخاطبان به پیگیری این سریال رمضانی بوده است.

به گزارش سینماروزان روزنامه اصولگرای «جوان» در یادداشتی به قلم محمدصادق عابدینی با انتقاد از این نوع دیالوگ نویسی آن را کپی برداری از سینمای مسعود کیمیایی دانسته است.

«زیر پای مادر» را بهرنگ توفیقی به تهیه کنندگی جوانی به نام زینب تقوایی ساخته است؛ جوانی که علیرغم سن و سال کم در سالهای اخیر مدام نامش بعنوان تهیه کننده در تیتراژ سریالهایی همچون «دودکش»، «مدینه» و «پشت بام تهران» آمده است. در کنار چرایی استفاده از دیالوگهایی مشابه در سریال «زیر پای مادر» کم نیستند مخاطبانی که دوست دارند درباره چگونگی رشد این جوانان در تلویزیون هم بدانند.

متن یادداشت «جوان» را بخوانید:

بيننده‌هاي سريال‌هاي ماه رمضاني وقتي پاي سريال شبکه اول سيما مي‌نشينند، مجبور مي‌شوند به جاي شنيدن ديالوگ‌هايي برگرفته از زبان معيار جامعه، از ادبياتي رنج ببرند که مدت‌هاست استفاده از آن منسوخ شده و همين موضوع‌ گيرايي سريال را به شدت پايين آورده است.

سريال «زير پاي مادر» به کارگرداني بهرنگ توفيقي در شب‌هاي ماه رمضان از شبکه اول سيما پخش مي‌شود. اين سريال 30‌قسمتي ابتدا قرار بود با نام «لبخند رخساره» پخش شود که نامي برگرفته از اسم شخصيت اول زن سريال است.
نويسنده فيلمنامه سريال «زير پاي مادر» سعيد نعمت‌الله است. سعيد نعمت‌الله علاقه زيادي دارد که در ديالوگ‌نويسي شبيه مسعود کيميايي باشد، کارهاي قبلي نعمت‌الله با سيروس مقدم از جمله سريال «ميکاييل» که تصويري کاريکاتوري از دون کورلئونه فيلم «پدرخوانده» را خلق کرده بود همگي شاهد و سند علاقه نعمت‌الله به کپي‌کاري از ديالوگ‌نويسي مسعود کيميايي است؛ ديالوگ‌هايي که برخاسته از نحوه صحبت کردن بخش خاصي از شهروندان تهران در دهه‌هاي اول قرن جاري در مناطق قديمي اين شهر است.
حال نعمت‌الله فارغ از اينکه آيا ديالوگ‌نويسي به سبک لوطي‌ها، کلاه مخملي‌ها و عنترباز‌هاي قديم تهران براي مخاطب دهه 90 و داستاني که در دهه 90 روايت مي‌شود، جذابيت دارد يا خير همان سبک و سياق قبلي‌اش را در «زير پاي مادر» ادامه داده است. وي آنچنان درگير بازي الفاظ بوده که از مسئله مهمي به نام داستان غافل شده است، براي همين بينند‌ه‌‌هاي «زير پاي مادر» بيشتر از اينکه سريال ببينند شنونده ديالوگ‌هاي طولاني‌اند که بخش عمده‌اي از فيلم را به خود اختصاص داده‌اند و بود و نبودشان کمکي به جلو بردن سريال نمي‌کند.
گنگ بودن «زير پاي مادر» محدود به ديالوگ‌ها نمي‌شود، شخصيت‌پردازي سريال حتي در قياس با کارهاي قبلي نعمت‌الله هم ضعيف‌تر است. نويسنده تلاش کرده در کارهايش حتماً شخصيت قهرمان را بگنجاند، اما دقيقاً مثل سريال‌هاي «ميکاييل» و «پشت‌بام تهران» که کامبيز ديرباز، بازيگر نقش اول و قهرمان‌محوري بود، آنقدر شخصيت وي اغراق‌آميز و باور‌ناپذير طراحي شده که هيچ نوع همذات‌پنداري را در مخاطبانش به همراه ندارد. «زير پاي مادر» مي‌توانست سريال بهتري شود اگر دايره تکرار در شبکه اول سيما تا اين حد تنگ نبود و اصرار بيش از حد براي تکرار تجربه‌هاي قبلي وجود نداشت.
حداقل اين بود که شبکه اول سيما تلاش مي‌کرد تا سعيد نعمت‌الله را مجاب کند از علاقه اش به کار برای تلویزیون در جهت خلق فيلمنامه‌اي هماهنگ با ادبيات روز جامعه بهره گيرد.



دورخیز کیمیایی برای ساخت قسمت دوم فیلمی که با حمایت سعید امامی ساخته شد؟؟!

سینماروزان: 22 سال بعد از ساخت «ضیافت» توسط مسعود کیمیایی این کارگردان از احتمال ساخت قسمت دوم این فیلم سخن گفته است.

به گزارش سینماروزان «ضیافت» در کنار «سلطان» دو فیلمی بودند که شایعات فراوانی درباره حمایت سعید امامی از تولید این فیلمها منتشر شده بود.

سعید امامی معاون امنیتی وزارت اطلاعات در دو دولت هاشمی بود و البته یکی از کاراکترهای مثبت «ضیافت» هم یک نیروی امنیتی با بازی فریبرز عرب نیا است که در بزنگاه به داد یکی از رفقای سابقش می رسد.

مسعود کیمیایی با اشاره به تولید «ضیافت2» به «بانی فیلم» گفت: پیشنهادی شده برای ساخت «ضیافت ۲». قصه همان آدمهاست در ۳۰ سال بعد. اینکه این آدمها چه سرنوشت هایی پیدا کرده و حالا چه کار می کنند محور و چارچوب قصه فیلم را تشکیل خواهد داد.

کیمیایی در مورد ضرورت های ساخت «ضیافت ۲» گفت: این پیشنهادی است که توسط یکی از سرمایه گذاران شده و علاقمندی او به ساخت «ضیافت ۲» ناشی از حس نوستالژیکی است که نسبت به این فیلم دارد.

کیمیایی در حالی از پیشنهاد تولید «ضیافت2» سخن گفته است که اول بار یکی از دستیاران سابق او که در این سالها کمدی های کاباره‌ای(!) میلیاردی می سازد شائبه‌هایی را درباره حمایت سعید امامی از تولید این فیلم مطرح کرد با این حال کیمیایی هیچ گاه این شائبه ها را تأیید نکرد و مدام آن را تکذیب کرد و البته در گفتگوهایش آن دستیار سابق را حسابی نواخت اما شابئه‌ها همچنان باقی ماندند…




خالق «گنجشکک اشی‌مشی» هم به خواننده اش پیوست!+عکس

سینماروزان: حسن حاتمی شاعر قطعه مشهور «گنجشکک اشی مشی» که با صدای فرهاد مهراد و موسیقی اسفندیار منفردزاده ماندگار شد 19 اردیبهشت درگذشت.

حسن حاتمی مدتی به علت بیماری در بیمارستانی در شهرستانِ کازرون استان فارس بستری بود.

قطعه «گنجشکک اشی‌مشی» را فرهاد برای فیلم “گوزن‌ها”ی مسعود کیمیایی اجرا کرده بود اما عدم موافقت ممیزان وقت با صدای وی باعث شد در نسخه اکران شده این پری زنگنه باشد که این قطعه را اجرا کند.

حسن حاتمی شاعر و قصه‌نویس کودکان اهل کازرون در سال ۱۳۴۰ به تهران آمد و این قطعه را برای چاپ به احمد شاملو سپرده بود که با گویش تهرانی منتشر شد.

حسن حاتمی
حسن حاتمی



پاره‌ای از اظهارات بازیگر رکاب‌زن فیلم «بایسیکل‌ران»⇐کارگردانان ما جرأت ریسک ندارند/چرا فرهادی به جای فیلمسازی با یک فرمول تکراری، ژانرهای متفاوتتر را نمی‌آزماید؟/ کیمیایی دچار یک شیوه خاص و تکراری شده و مرتب دارد به این شیوه ادامه می‌دهد/آیا نمی‌شد با یک صدم پولی که خرج فیلم آخر مجیدی شد ده جوان فیلمساز را وارد سینمای حرفه‌ای کرد؟

سینماروزان: محرم زینال زاده از جمله بازیگرانی است که همراه با جوانان سینماگر رشد پیدا کرده در ابتدای انقلاب اسلامی بازیگری را تجربه کرد و از همان اوایل کار و با ایفای نقش در «بایسیکل ران» بود که به ناگاه در کانون توجهات قرار گرفت.
  زینال زاده در سالهای اخیر درگیر کارگردانی شده و توانسته شرایط تولید یک سری محصول مشترک میان ایران و ترکیه را فراهم آورد. زینال زاده با اشاره به چگونگی حضورش در سینمای ترکیه به «فرهنگ نیوز» گفت: من با فیلمی با عنوان «تو خورشید من ماه» در جشنواره بنجلی ترکیه شرکت کردم و در پایان جشنواره فیلمم جزو آثار برگزیده جشنواره شد و همین زمینه ای شد برای آشنایی با فعالان سینمای ترکیه و بعد از اینکه تدوین فیلمی ترک به نام «ماوی رینگ» به من سپرده شد جوانی ایرانی به نام مصطفی دل آگاهی که متولد ترکیه است سراغم آمد و از من خواست در تولید فیلمی به نام «فردا روز دیگری است» به او کمک کنم.

وی ادامه داد: من نیز برای آن که این فیلم پلی ایجاد کند میان سینمای ایران و ترکیه پیشنهاد را با این شرط پذیرفتم که بتوانم عواملی از ایران را برای کار به ترکیه ببرم و در نتیجه بایرام فضلی به عنوان فیلمبردار و وحید سلطانی به عنوان صدابردار به گروه تولید پیوستند و نتیجه تولید فیلمی شد که به زودی در ترکیه هم اکران خواهد شد.

حکایت زندگی یک کمدین در استانبول

محرم زینال زاده با اشاره به دیگر محصول مشترکش گفت : فیلمنامه ای به نام «تشکر می کنم زندگی» را در دستور ساخت قرار داده ام؛ با داستانی که از ایران شروع می شود و در ترکیه خاتمه می یابد. «تشکر می کنم زندگی» حکایت زندگی یک کمدین است که دخترش برای درس خواندن به استانبول رفته است و همین باعث می شود او نیز در پی یافتن دختر راهی استانبول شود و سفری پر از فراز و نشیب را تجربه کند. این فیلم یک بازیگر ایرانی خواهد داشت و بقیه بازیگران ترک هستند و بخشهایی از فیلمبرداری هم در ایران انجام خواهد شد اما بخش عمده کار در ترکیه است.

بازیگر آثاری نظیر «زنگها»، «دستفروش» و «حماسه دره شیلر» درباره چرایی دوری اش از کارگردانی در سینمای ایران گفت: متأسفانه در ایران اغلب کسانی می توانند فیلم بسازند که خودشان سرمایه داشته باشند. امثال من در سنی هستیم که دوست داریم از ما حمایت شود اما گویا ما را نمی خواهند. خیلی دوست دارم بدون آقابالاسر و درگیریهای محدودیت بودجه فیلم دلخواهم را در وطنم بسازم اما هنوز که نشده…

وی با اشاره به کیفیت سالهای اخیر سینمای ایران گفت: نوعی دوگانگی در سینمای ایران به چشم می‌خورد؛ یا فیلمها خیلی درخشان هستند یا فاجعه بار و برخی کارگردانان هم مدام از یک مسیر کلیشه شده به دنبال جلب مخاطب هستند.

چرا فرهادی به جای فیلمسازی با فرمول تکراری، روشهای تازه‌تر را نمی‌آزماید

محرم زینال زاده درباره نگاهش به موفقیت اصغر فرهادی و «فروشنده» بیان داشت: گاهی آدمی ستاره اقبالش بلند می شود و می تواند در حداقل زمان بهترین نتیجه را بگیرد اما مشکلم این است که چرا امثال فرهادی موفقیتهایشان را مجالی نمی کنند برای تجربیات جدید و به جای فیلمسازی با یک فرمول تکراری، روشهای تازه تر و ژانرهای متفاوتتر را نمی آزمایند.

کارگردان «مرد ناتمام» و «حسرت دیدار» با بیان اینکه حتی فیلم اخیر مجید مجیدی هم نتوانست انتظارات را برآورده کند اظهار داشت: زمانی که «رنگ خدا»ی مجیدی را دیدم واقعا لذت بردم از این همه زیبایی شناسی اما نمی دانم چرا این زیبایی شناسی در سینمای سالهای اخیرمان رواج ندارد و حتی خود مجیدی نیز با صرف هزینه بالا فیلمی می سازد که نمی تواند انتظارات را برآورده کند. آیا نمی شد با یک صدم پولی که خرج فیلم ایشان شد ده جوان فیلمساز را وارد سینمای حرفه ای کرد؟

زینال زاده با یاد کردن از مسعود کیمیایی ادامه داد: کیمیایی هم دچار یک شیوه خاص و تکراری شده و مرتب دارد به این شیوه ادامه می دهد. بعد از «قیصر» و «گوزنها» دیدیم که کیمیایی مرتب اله‌مانهای آن نوع سینما را در آثار بعدیش بازنشر داد.

این بازیگر-کارگردان 65 ساله با تأکید بر اینکه ترس است که هنر را از بین می برد افزود: متأسفم که بگویم کارگردانان بزرگ ما اغلب جرأت ریسک ندارند و به جای تجربه جدید و بیان حرف تازه‌تر افتاده اند به تکرار مکررات و به جای اینکه ژانرهای متفاوت را تجربه کنند در یک سیکل تکراری دست و پا می‌زنند.




کیمیایی به سراغ «عدالت شوم» رفت⇐با کدام تهیه‌کننده؟ مشخص نیست

سینماروزان: در حالی که به تازگی مشکلات میان مسعود کیمیایی و منصور لشکری قوچانی تهیه کننده آخرین فیلمش «قاتل اهلی» برطرف شده است «بانی فیلم» خبر داده که کیمیایی قصد دارد در سال جدید فیلمی تازه به نام «عدالت شوم» بسازد.

به گزارش سینماروزان به مانند اغلب ساخته های این کارگردان «قیصر»ساز، فیلمنامه «عدالت شوم» را هم خودش نگاشته است با فضایی متأثر از زندگی ضدقهرمانی خسته از مناسبات روزمره که به دنبال ماجراجویی است.

هنوز مشخص نشده که تهیه کننده «عدالت شوم» کیست و آیا با اختلافاتی که میان کیمیایی با تهیه کننده آخرش پیش آمد تهیه‌کننده ای غیر از خودش برای تولید این فیلم پاپیش خواهد گذاشت یا نه؟

«قاتل اهلی» کیمیایی بعد از حل اختلاف میان تهیه کننده و کارگردان و شکل گیری نسخه ای که رضایت هر دو نفر را فراهم کند، بناست در اکران دوم نوروز روی پرده برود.