1

چه بر سر چهار دختری آمد که موهایشان را برای بازی در فیلم “کاناپه” تراشیدند؟/یکی جوانمرگ شد و بقیه…

سینماروزان/مهدی فلاح: بیتا بیگی بازیگر فیلم “کاناپه‌” ساخته کیانوش عیاری که به دلیل استفاده از پوستیژ برای زنان در نماهای داخلی، سالهاست مجوز نمایش نیافته در دلنوشته‌ای برای سینماروزان، از مرارت هایی نوشته که برای بازی در این فیلم متحمل شده و سرانجام حتی نتوانسته فیلم را روی پرده عریض یکی از این همه سینماهای کشور که به زودی تعدادشان به هزار میرسد، ببیند.

 

متن یادداشت بیتا بیگی که فارغ التحصیل ادبیات دراماتیک و دانش آموخته کارگردانی سینما است را بخوانید:

 

“کاناپه‌‌”ی کیانوش عیاری همچنان بعد از گذشت سالیان توقیف است؛ روایت اصلی این فیلم به زندگی طبقه‌ی متوسط ایران برمی‌گردد و تمام آن تضادها و خشونت‌هایی که زیر پوسته‌ی ظاهرا مدرن این زندگی خفته‌اند‌.

یک خانواده‌، کاناپه‌ای را از مد افتاده و غیر قابل استفاده می‌دانند و خانواده‌ی دیگر آن را چون محصولی ارزشمند، گرامی می‌دارند؛ هوشمندی کارگردانی چون عیاری در اینجاست که با دست‌گذاشتن روی یک «شیء» خشونت‌ها و تضادهای اجتماعی روانی جامعه‌اش را به چالش می‌کشد!

 

نقش اصلی فیلم، خودِ «کاناپه» است ! این گونه بازی کشیدن و بازی کردن با یک «شیء» آنقدر ساده و آنقدر پیچیده است که می‌تواند در دل سادگی‌اش عمیق‌ترین دردهای ما را به صحنه بیاورد چرا که دردهای عمیق بشری در ریشه‌ها به هم پیوند دارد و سرچشمه‌هایشان به طرز هولناکی شبیهِ به هم است!

 

فقط کافی‌است اشیاء«دست اول» و ارژینال از یک خانواده به به عنوان شیء«دست دوم » به خانه‌‌ای از طبقه‌ی اجتماعی دیگری سفر کند، آن‌وقت است که تمام ارزش‌های خانواده‌ی دوم به ارزش‌های «دستِ دوم» بدل می‌شود و همه‌ی عفونت‌های روحی و خشونت‌ها با آن شیء بیرون می‌زند.

 

روایت دیگر، زنان بازیگر فیلم هستند؛ عیاری می‌خواست انسان را همانند خودِ زندگی به صحنه بیاورد و از کاریکاتوری به نام زن با روسری در خانه! با روسری به رختخواب رفتن فاصله بگیرد و تصویری «انسانی» از «زن» را به صحنه بیاورد؛ تصویری که به او به مثابه‌ی بازیگر اجازه می‌دهد خودش را همانند خودش زندگی کند و بازی‌اش شبیه واقعیت انسانی‌اش باشد!

 

کارگردان واقع‌گرای ِفیلم تلاش کرد به یاری خِرد و دانشِ بی‌مانندش، با همه‌‌ی توان هنری‌اش و حتی با به کار گرفتن چیزی به نام موهای مصنوعی و کلاه‌گیس‌های مجوز گیرنده! به کاریکاتوری به نام زن_با روسری_در_خانه‌ی خودش پایان دهد!

بیتا بیگی بازیگر فیلم کاناپه به کارگردانی کیانوش عیاری
بیتا بیگی بازیگر فیلم کاناپه به کارگردانی کیانوش عیاری

ما بازیگرانِ فیلم، موهای واقعی‌مان را به «عشق ِسینما» از ته تراشیدیم. من-بیتا بیگی-موهای بلندی داشتم که دل کندن از آنها برایم آنقدر سخت بود که تا امروز «گیسِ بریده‌ام»را چون شی‌ء گرانبها نگه داشته‌ام ! من بیتا بیگی با شور جوانی نقشم را زیستم و موهایم را در پستوی خانه نهان کردم! به عشق اینکه حضور «زن» و هنرِ بازیگری زنان از پستوی خانه بیرون بیاید.

 

ما اما همچنان در پستوی خانه‌ی این سینماییم و کسی جان‌گذاشتن ما جلوی دوربین را ندیده است! ما از این‌جا رانده و از‌ آنجا رانده‌ایم. ما هم موهایمان را تراشیدیم، ساعتها گرما را تحمل کردیم-بازی کردن با کلاه‌گیس بارها از داشتن روسری سخت‌تر است…گاهی تا مرز حالت تهوع و بیماری می‌رفتیم- ما رنج را تحمل کردیم ، به یاری عیاری بزرگ و به خاطر جانی که گذاشتیم بازی‌هایی متفاوت از ما بیرون آمد که به زعم منتقدان علاوه بر اینکه کل اثر یکی از تاثیرگذارترین و بی‌نظیرترین کارهای سینمای ایران به شمار می‌رود در این میان بازی زنان دیگرگونه و در نوع خود بی‌نظیر است.

 

چه بر سر بازیگران یک فیلم و جوانی‌شان می‌آید وقتی از همه چیزشان از تار تار گیسوی‌شان، از سلامتی‌شان می‌گذرند و باز هنرشان در پستوی خانه نهان است و همچنان نهان است! فیلمی که مجوز نمی‌گیرد فقط فیلمی نیست که مجوز نگرفته است، زنده به گور شدن نور و صدا و تصویر و جوانی و شوق و انگیزه‌هاست!چه بر سرِ چهار دختری آمد که موهایشان را تراشیدند همین بس که یکی از ما -تینا عبدی-جوان‌مرگ شد و شاید اگر آن فیلم مجوز می‌گرفت او الان زنده بود…؟؟

 




در تازه‌ترین گفتگوی تفصیلی با کیانوش عیاری مطرح شد: میخواهم “خرِ لنگ” را بسازم!/اعلام نام پلتفرم پخش “۸۷متر”

سینماروزان: کیانوش عیاری کارگردانی که سال قبل کمدی “ویلای ساحلی” را روی پرده داشت در گفتگویی با برنامه “۳۵میلی متری” #فیلیمو با اجرای فریدون جیرانی و تهیه‌کنندگی احسان ظلی پور هم از طرح تازه خود برای ساخت یک فیلم تاریخی خبر داد و هم درباره وضعیت سریال توقیفی “۸۷متر” و هم …

کیانوش عیاری گفت: اگر شرایط فراهم باشد می‌خواهم فیلم “خر لنگ” را بسازم که اثری است تاریخی و داستان آن به صد و پنجاه سال قبل و زمان کشف اولین چاه نفت ایران در دوران قاجار در مسجدسلیمان بازمی‌گردد.

وی درباره بازیگران کار جدیدش گفت: بیست سال است به “خر لنگ” فکر میکنم و دلم می‌خواهد آن را بسازم. با سارا بهرامی و نوید محمدزاده دوست دارم کار کنم. بعد از کار با ریما رامین فر در “ویلای ساحلی” فهميدم دیگر نباید بدون ریما فیلم دیگری بسازم. حالا شاید او قبول نکند ولی حتما از او در “خر لنگ” استفاده میکنم.

به گزارش سینماروزان کیانوش عیاری درباره وضعیت سریال توقیفی “۸۷متر” گفت: خوشبختانه مشکلات حل شده و”۸۷متر” را احتمالا پلتفرم روبیکا پخش کند. مهران رجبی بازیگر بسیار خوبی است و اگر بگذارند “۸۷متر” پخش شود میبینید که چه بازی رئالیستی درجه یکی کرده. آتوسا انواریان بازیگر “۸۷متر” و “کاناپه” اگر در آمریکا بود، ستاره بود.

کیانوش عیاری درباره علاقه اش به بازیگران قبل انقلاب گفت: عاشق رضا بیک ایمان وردی هستم چون اعجوبه تاریخ سینمای ایران است و دلم میخواست اولین فیلم خود را با او بسازم اما او از ایران رفت و من هم ناگزیر به سمت بازیگران دیگری رفتم. عاشق دو فیلم “فرار از تله” و “پنجره” جلال مقدم هستم.

عیاری افزود: البته در برهه ای میخواستم با فردین و ناصر کار کنم ولی نشد. سراغ فردین رفتم و میخواستم داستان زندگی دخترکی شمالی را بسازم که عاشق فردین است ولی وقتی فردین پیر را می بیند غش می‌کند و کارش به بیمارستان می‌کشد‌. میخواستم بسازم ولی فردین فوت کرد.

کیانوش عیاری و ماجرای همکاری با فردین و بیک ایمان وردی
کیانوش عیاری و ماجرای همکاری با فردین و بیک ایمان وردی

کیانوش عیاری درباره دلایل اصلی ایجاد مشکل برای “خانه پدری” بیان داشت: اگر “کَل حسن” فیلم “خانه پدری”-که دخترش را به قتل میرساند- بجای قالی‌فروشی، شغلی مثل آپاراتچی یا لوکوموتیوران تهران-شهرری داشت دیگر مشکلی نبود؟ چون کل حسن بازاری و در کار قالی بود می‌گفتند فیلمت ضداسلام است ولی واقعا این طور نبود.  با یکی از دیالوگهای فیلم هم مشکل داشتند و آنجا که دختر قبل از قتل -توسط پدر- به پدر میگوید: “تو که نماز میخوانی جواب خدا را چه می‌دهی؟” به شدت با این دیالوگ مشکل داشتند و سرآخر هم دیدیم که با وجود پروانه نمایش، چگونه فیلم را خیلی زود از پرده پایین کشیدند؟

عیاری تاکید کرد: تقریبا در همه فیلم‌هایم با مشکل ممیزی مواجه بودم. محمد بهشتی-مدیر دهه شصت فارابی- اجازه ساخت “آن سوی آتش” را نداد و گفت دردسر می‌شود. من هم فیلمنامه را از او گرفتم و ساعاتی بعد در حال بالا رفتن از پله های ساختمان ۱۳ طبقه تلویزیون بودم که فرید حاج کریم خان زند مدیر آن زمان گروه فیلم و سریال مرا دید و گفت می‌خواهم با تو کار کنم‌. من هم بلافاصله همان طرح “آن سوی آتش” را ارائه دادم و او گفت پس‌فردا بیا جلسه برآورد. من خندیدم و گفتم پس‌فردا روز اول عید نوروز است ولی او گفت من تمام اعضای شورا را به خط میکنم و واقعا هم این کار را کرد. بعد از ساخت “آن سوی آتش” نیز فرید حاج کریم خان عاشق فیلم شد ولی مدیرانی دیگر علیه فیلم شدند.

وی گفت: البته ساخت آن سوی آتش را به خاطر درخواست یک همکار عقب انداختم. سیامک شایقی میخواست فیلمی با حال و هوای جنوب-احتمالا “جهیزیه برای رباب”؟- بسازد و از من خواست این فیلم را نسازم تا او فیلمش را زودتر بسازد و من هم قبول کردم!

عیاری ادامه داد: بعد از فیلم “آن سوی آتش”، حدود نوزده طرح مختلف به فارابی ارائه دادم ولی همه را رد کردند. من در آن روزها به شدت گرفتاری مالی داشتم، روزی در خیابان راه می رفتم که دستی به شانه ام خورد و گفت: “من یونس صباحی مدیر تولید هدایت فیلم هستم! بیا و روز باشکوه را برای هدایت فیلم بساز.” من هم قبول کردم و رفتم و “روز باشکوه” را ساختم و آنجا بود که به سختی تن دادم ملکه ایران(فرح/گوهر خیراندیش) را با روسری نشان دهم.

عیاری درباره تولید “دو نیمه سیب” گفت: حدود ۳۶۵ روز حوزه هنری مرا معطل کرد که “دو نیمه سیب” را برایشان بسازم و سرآخر گفتند ممکن نیست! حسین خندان(دستیار کارگردان) به من گفت یوسف صمدزاده(مدیر آرازفیلم) می‌خواهد با تو کار کند و در کافه نادری با او و شریکش دیدار کردم. آنها چند وام از بانک صادرات ارومیه گرفته بودند برای فیلمنامه های مورد تایید فارابی که همه شکست خورده بودند پس خواستند که روی این فیلم سرمایه گذاری کنند.معصومیت ظاهری صمدزاده باعث شد بپذیرم و البته فروش فیلم چنان بود که سرمایه شان برگشت و سود هم کردند.

کیانوش عیاری با اشاره به درخشش حسن رضایی در فیلم‌های “شبح کژدم” و “آبادانیها” گفت: جهانگیر الماسی بازیگر خوبی بود و می‌توانست ستاره شود و او با حسن رضایی زوج خوبی شدند.حسن رضایی برای “شبح کژدم” گزینه اصلی جایزه یوزپلنگ طلایی لوکارنو بود و حتی گفتند او را به جشنواره برسانید ولی متاسفانه رئیس هیات داوران که ایتالیایی بود گیر داده بود به یک بازیگر ایتالیایی و درنهایت اصلا آن سال جایزه بازیگری ندادند‌‌ و ای کاش حسن رضایی آن جایزه را می‌گرفت بلکه جریانی تازه برای خودش و برای جامعه بازیگری ایران رقم بخورد.




آرزوی تاسیس بیمارستان تخصصی برای اهالی سینما

سینماروزان/محمد شاکری: محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در عیادت از کیانوش عیاری فیلمساز باسابقه ایرانی از آرزویش برای راه اندازی یک بیمارستان تخصصی برای اهالی سینما گفت.

محمد خزاعی گفت: ای کاش شرایطی فراهم می‌شد تا در آینده می‌توانستیم برای اهالی فرهنگ و هنر کشور بیمارستان تخصصی داير کنیم تا در شرایط خاص این سرمایه‌های بزرگ فرهنگی و هنری و خانواده‌های محترمشان دغدغه بیمارستان و درمان نداشته باشند. این آرزوی من است اما شاید در کوتاه مدت امکان‌پذیر نباشد ولی به هر حال باید تلاش کنیم این امور مغفول و جامانده در روزمرگی های سالیان را در الویت قرار دهیم.

محمد خزاعی با اشاره به لزوم حمایت از سینماگران اصیل همچون کیانوش عیاری گفت: عیاری از سینماگران متبحر و محبوب و از افتخارات این عرصه است. وی کارنامه پربار و تأثیرگذاری در تولید آثار متفاوت دارد و جامعه فرهنگی و هنری کشور خاطرات خوبی از این سینماگر صاحب سبک و متفکر دارند. عیاری از سرمایه های سینماست و باید شرایط حمایت از تولید آثار ایشان فراهم گردد.

عیادت محمد خزاعی از کیانوش عیاری
عیادت محمد خزاعی از کیانوش عیاری

خزاعی در این دیدار برای این هنرمند پیشکسوت و گزیده کار، آرزوی عافیت و شفای عاجل کرده و برای هرگونه کمک و مساعدت در راستای بهبود و درمان وی اعلام آمادگی کرد و بر ایجاد فضای امن برای فعالیت سینماگران اصیل ایرانی در کنار ارتقای معیشت خانواده سینما تاکید دوباره کرد.

کیانوش عیاری که فیلم کمدی پرفروش ویلای ساحلی را روی پرده دارد مدتی است به خاطر عوارض سکته مغزی در بیمارستان بستری است.

به نظر میرسد راه اندازی بیمارستان تخصصی برای سینماگران بیمار باید در دستور کار مقامات بالادستی دولتی قرار گیرد چون با وجود عمر بیش از صد ساله سینما، اهالی سینما همچنان نه بیمه درمانی جامعی دارند و نه حتی یک بهداری برای درمان بیماری های رایج.




کیانوش عیاری به‌دنبال اقتباس از #کلیدر؟/بازیگر #روزگار_قریب مطرح کرد

سینماروزان/حامد مظفری: در شرایطی که کیانوش عیاری یک کمدی با بازی رضا عطاران-پژمان جمشیدی با عنوان #ویلای_ساحلی را آماده اکران دارد، خبری آمده درباره احتمال اقتباس او از رمان #کلیدر محمود دولت آبادی.

 

مهدی فرخ‌سیر که در سریال #روزگار_قریب نقش دستیار دکتر قریب را بازی می‌کرد ذیل تصاویری از دیدار عیاری و دولت آبادی در سنقرآباد کرمانشاه، این خبر را مطرح کرده و نوشته است: محمود دولت آبادی معتقد است تنها ایرانی زنده ای که می‌تواند خود کلیدر را به چشم ایرانیان بیاورد،کیانوش عیاری است! آیا این اتفاق رخ می‌دهد و کلیدر بر قاب رنگین عیاری نقش می‌بندد؟

 

پیش از این سعید دولتخانی نویسنده آثاری از منوچهر هادی از ساخت سریال #راز_پانزده_ساله توسط عیاری خبر داده بود؛ سریالی با تصویرسازی نیک از پدران شریف ایرانی. عیاری در فیلم توقیفی #کاناپه نیز تصویری به شدت پاک و نیک‌سرشت از دو مرد شریف ایرانی-یکی با بازی فرهاد آئیش و پدر خانواده و دیگری با بازی جهانگیر الماسی در نقش روزنامه نگاری پاکدست- خلق کرده بود!

 

اینکه بالاخره عیاری چه خواهد کرد معلوم نیست ولی

سالها قبل مسعود کیمیایی براساس داستان اوسنه باباسبحان دولت آبادی فیلم #خاک را با بازی بهروز وثوقی ساخته بود و علی ژکان نیز با نگاهی به نیمه دوم رمان جای خالی سلوچ دولت آبادی، فیلم #مادیان را کارگردانی کرده بود. محمود دولت‌آبادی خود مدعی بوده که فیلم‌های #گوزنهای کیمیایی، #اتوبوس یدالله صمدی و #تمام_وسوسه‌های_زمین حمید سمندریان براساس نوشته‌هایی از او ساخته شده و طرح اولیه سریال #سربداران نیز برای او بوده!!؟؟ ادعاهایی که البته تأیید نشد.

 

رمان #کلیدر متاثر از اوضاع اجتماع ایران پس از جنگ جهانی دوم نگاشته شده و روایتی است از تبدیل کاملا اتفاقی یک جوان روستایی به نام گل‌محمد به قهرمانی یاغی و در حال مبارزه با خان‌های زورگو؛ در حالی که یک توده‌ای به نام ستار نیز در پوشش پینه‌دوز، موتور فکری اوست!

 

شاید تب سریال سازی پلتفرمی چنین ظنی را راه انداخته که ساخت سریال #کلیدر جواب می‌دهد ولی مسأله نحیف بودن خط کلی داستان کلیدر است که لااقل برای این دوران، جاذبه ساخت یک سریال بلند را ندارد.

عیاری و اقتباس از کلیدر محمود دولت آبادي
عیاری و اقتباس از کلیدر محمود دولت آبادي

داستان #کلیدر تا حدودی یادآور خط اصلی رمان #اینجه_ممد نوشته یاشار کمال نویسنده ترک است و در عین حال آنچه در کلیدر و مرور زندگی گل‌محمد یاغی می‌خوانیم، کم و بیش شباهت دارد با سیر زندگی قهرمانان آثاری همچون تنگسیر امیر نادری ،دادای ایرج قادری، دادشاه حبیب کاووش و خیلی جلوتر از همه اینها #جبار_سرجوخه_فراری ساخته امان منطقی.

 

تفاوت، در مطول‌گویی کلیدر و تلاش برای ارائه جزئیات گاه غیرضروری است که ساخت سریالی با ضرباهنگ بالا براساس آن را غیرممکن می‌کند و حالا اگر کلیدر به فیلمی نود دقیقه‌ای بدل گردد قطعا مفیدفایده‌تر است جهت آشنایی نسل جوان و نوجوان با ادبیات معاصر. البته اگر بتوان پروژه‌ای چید و کنار کلیدر برخی دیگر از آثار نویسندگان معاصر همچون فرار فروهر و دل کور اسماعیل فصیح، سمفونی مردگان عباس معروفی، سگ ولگرد صادق هدایت، سنگ صبور صادق چوبک، صحرای محشر محمدعلی جمال‌زاده، نفرین زمین جلال آل احمد و… را با گماردن کارگردانان کاربلد به فیلم بدل کرد.

 

یادمان نمی‌رود که همین چند سال قبل مسعود کیمیایی هسته اصلی رمان #جسدهای_شیشه‌ای خود را به یک فیلم با نام #خائن‌کشی بدل کرد که به زحمت یک مینی‌سریال از آن درآمد یا سه دهه قبل مسعود جعفری جوزانی هسته اصلی رمان #سووشون را به فیلم #درمسیر_تندباد تبدیل کرد! یا بهمن فرمان‌آرا پنج دهه قبل رمان #شازده_احتجاب هوشنگ گلشیری را به فیلمی به همین نام بدل کرد. کار درست برای این روزگار نیز همین است نه مثلا بدل کردن سووشون و داستان جاوید به سریال که شاید درآمد ناشی از پهنای باند را افزایش می‌دهد ولی همزمان ریسک جلب مخاطب را نیز می‌افزاید.
در یک مورد همان #داستان_جاوید اسماعیل فصیح-بر فرض آن که بتواند فصل اثرگذار عقیم کردن یک زرتشتی توسط گروهی افراطی در دل تهران- را نمایش دهد نهایتا می‌شود یک فیلم دوساعته و حالا اگر ممیزی ساترا آن فصل کلیدی را حذف یا تقلیل دهد به اشارات قبل و بعد که دیگر حتی همان فیلم بلند نیز از آن مستفاد نخواهد شد چه برسد به سریال.

حامد مظفری روزنامه‌نگار و منتقد سینما و تلویزیون
حامد مظفری روزنامه‌نگار و منتقد سینما و تلویزیون




تجلیل کیانوش عیاری از «جنگل پرتقال»/ با ۶۰ هزار تومان، میلیونی لذت ببرید

سینماروزان/مهدی فلاح: کیانوش عیاری کارگردان سینمای ایران درباره فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» یادداشتی را منتشر کرد.

همزمان با اکران فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی که در ژانر درام عاشقانه هم اکنون در سینماهای سراسر کشور در حال نمایش است، کیانوش عیاری کارگردان و نویسنده مطرح سینمای ایران در توصیف این فیلم سینمایی یادداشتی را منتشر کرد.

کیانوش عیاری طی یادداشتی که در صفحه خود منتشر کرد، درباره فیلم «جنگل پرتقال» نوشت: «آرمان خوانساریان کارگردان صادقی نیست! زیرا وانمود می‌کند جوانی سی و یک ساله است، در حالی که فیلم خیلی خوب و دانای «جنگل پرتقال» را باید یک کارگردان پنجاه شصت ساله و البته دانا و خوش قریحه ساخته باشد.

مقصود از این شوخی بی‌مزه این است که این فیلم دیدنیِ چندسال اخیر سینمای ایران را حتما ببینید؛ فیلمی که کارگردانی ناب و بی ادعای آن با فیلمنامه‌ای گیرا و پُرمغز، اثری یگانه را به سینمای ایران اهدا کرده است.

امید که این فیلم هم، زیر چرخ دنده‌های سینمای خنده آمیز گم نشود. از این رو به مردم – به ویژه علاقمندان سینما و مخاطبين باسواد – حتما توصيه میکنم و باز هم تکرار میکنم که این فیلمِ به شدت دانا را ببینند.

با خرید یک بلیت شصت هزار تومانی بابت تماشای این فیلم، میلیونها تومان لذت ببرید…

آقای آرمان خوانساریان سی و یک یا پنجاه شصت ساله! فیلم‌تان یک اعجاز نایاب را در سینمای ایران دارد و آن، حس و حال گرمی ست که به تماشاگرِ یخ‌زده این دوران منتقل می‌کند.

کیانوش عیاری / ۱۷ آبان ۱۴۰۲»




زمان اکران فیلم جدید کیانوش عیاری مشخص شد/رضا عطاران و پژمان جمشیدی آذرماه با «ویلای ساحلی» به سینماها می‌آیند

سینماروزان: فیلم سینمایی «ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری و بازی رضا عطاران و پژمان جمشیدی، آذرماه اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز می‌کند.

«ویلای ساحلی» تازه‌ترین ساخته سینمایی کیانوش عیاری به تهیه‌کنندگی رضا رخشان است که در آن بازیگرانی چون رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ریما رامین‌فر حضور دارند.

بر اساس اعلام رضا رخشان تهیه‌کننده این فیلم پس از اتمام مراحل فنی، آماده نمایش شده و قرار است طبق گفته تهیه‌کننده اکران خود را به شکل سراسری از آذرماه سال ۱۴۰۲ در سینماهای کشور آغاز کند.

شرکت کنزاکس حامی مالی فیلم سینمایی «ویلای ساحلی» است و پخش آن را فیلمیران بر عهده دارد.

عکس از سمیرا بختیاری




اکران «ویلای ساحلی» از مهر ماه قطعی شد

سینماروزان/روح‌الله نشیبا: اکران فیلم کمدی «ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری و تهیه‌کنندگی رضا رخشان با بازی رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ریما رامین‌فر از اوایل مهرماه آغاز می‌‌شود.

بر اساس اعلام علی سرتیپی، فیلم کمدی «ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری و تهیه‌کنندگی رضا رخشان پس از طی کردن مراحل فنی، آماده نمایش شده و از اوایل مهرماه اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز می‌‌کند.

«ویلای ساحلی» تازه‌ترین ساخته سینمایی کیانوش عیاری است که پاییز سال گذشته با حضور بازیگرانی چون رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ریما رامین‌فر، فرگل فربخش، یوسف خسروی، علی پناهی، شووار کریم‌زاده، علی سرتیپی و زنده‌یاد کیومرث پوراحمد در یکی از شهرهای شمالی کشور جلوی دوربین رفت.
دیگر عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: داریوش عیاری، دستیار اول فیلمبردار : بابک ابرغانی، دستیار اول کارگردان: رضا مسعودی، مدیر صدابرداری: محمود خرسند، صدابردار: سهیل متولی، طراح چهره پردازی: عباس عباسی، طراح صحنه: سیامک کاری نژاد، طراح لباس: زهرا صمدی، تدوین: کیانوش عیاری، مشاور رسانه‌ای: مریم قربانی‌نیا.
مدیریت تبلیغات «ویلای ساحلی» بر عهده حمید اسحاقی است.

اکران پاییزی فیلم ویلای ساحلی
اکران پاییزی فیلم ویلای ساحلی




توقیف سریال ۸۷متر کیانوش عیاری به‌خاطر #گربه‌ها؟!/بازیگر سریال مدعی شد

سینماروزان/محمد شاکری: کیانوش عیاری این روزها آخرین مراحل تولید فیلم کمدی #رکر یا #ویلای_ساحلی را پشت سر می‌گذارد در حالی که آخرین آثارش #فیلم_کاناپه و #سریال_۸۷متر گرفتار توقیفند.

سعید پیردوست بازیگر باسابقه ایرانی دلیل توقیف سریال ۸۷متر را #گربه‌ها دانسته و به خبرگزاری ایسنا گفت: این سریال به نظرم جزو کارهای خوب عیاری است ولی واقعاً به دلایل تعجب‌برانگیزی توقیف شد.

وی ادامه داد: خیلی از تولید ۸۷متر گذشته و کار بسیار خوبی است اما متاسفانه با بی مهری مواجه شد. برخی می‌گویند به خاطر گربه ها بوده که توقیف شده! من تعجب می‌کنم که چرا اینطور شد واقعا حیف است.

پیردوست که سابقه همکاری با کارگردانانی همچون مسعود کیمیایی و سیروس الوند و امیر قویدل را در کارنامه دارد، افزود: کیانوش عیاری واقعاً برای خودش استاد است. «۸۷ متر» کار خیلی خوبی است و برایم سعادت بود که دوباره در خدمت عیاری باشم. من در این سریال خیلی سرحال تر و روپاتر بودم و شرایط اینطور نبود.

این بازیگر گفت: امیدوارم برای سریال ۸۷متر فکری شود؛ چون واقعاً به پایش زحمت کشیده شده و کار خوبی است. امید که مردم بتوانند این سریال را ببینند. قضاوت با مردم است.

توقیف سریال ۸۷متر به خاطر گربه ها؟/سعید پیردوست توضیح داد
توقیف سریال ۸۷متر به خاطر گربه ها؟/سعید پیردوست توضیح داد




صدور پروانه همکاری تهیه‌کننده #هزارپا با کیانوش عیاری!+صدور پروانه برای رفیق جینگ مهدویان

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت آثار سینمایی با ساخت دو فیلم‌نامه موافقت کرد.

رضا رخشان تهیه‌کننده اولین فیلم چهل میلیاردی سینمای ایران #هزارپا پروانه #رکر را گرفته که بناست کیانوش عیاری آن را بسازد.

#کامران_حجازی از رفقای نزدیک محمدحسین مهدویان و تهیه‌کننده مرد بازنده که در دو فیلم ماجرای نیمروز و سریال زخم کاری به عنوان مجری طرح کنار مهدویان بود پروانه فیلم کت چرمی را گرفته.

فهرست پروانه‌ های صادره به شرح زیر است:

–«کت چرمی» به تهیه‌کنندگی سیدمحسن (کامران) حجازی، کارگردانی حسین میرزامحمدی و نویسندگی مسعود هاشمی‌نژاد

–«رکر» به تهیه‌کنندگی محمدرضا رخشان راد و کارگردانی و نویسندگی کیانوش عیاری

صدور پروانه رکر به تهیه‌کنندگی رضا رخشان، صدور پروانه کت چرمی به تهیه‌کنندگی کامران حجازی
صدور پروانه رکر به تهیه‌کنندگی رضا رخشان، صدور پروانه کت چرمی به تهیه‌کنندگی کامران حجازی




توضیحات رسانه سازمان در چرایی تعلیق پخش سریال “۸۷متر”عیاری

سینماروزان: در حالی که تصور می‌شد سریال “۸۷متر”کیانوش عیاری بلافاصله بعد از “دودکش۲” روی آنتن برود، عدم پخش سریال، شبهه‌هایی را شکل داده که روزنامه جام‌جم در گزارشی، پاسخ این شبهه‌ها را داده.

طبق پرس‌و‌جوی خبرنگار روزنامه جام‌جم، مشخص شده عوامل سازنده سریال ۸۷ متر نسخه اولیه این سریال را در اختیار شبکه یک گذاشته‌اند که مورد بررسی و بازبینی هم قرار گرفته و مشکلی نداشته است. درواقع شواهد نشان می‌دهد نسخه اولیه مشکل محتوایی نداشته و توانسته رضایت شبکه را کسب کند، البته هنوز نسخه نهایی در اختیار شبکه گذاشته نشده است. به هرحال در نسخه نهایی همه بخش‌ها از جمله رنگ، صداگذاری و… وجود دارد و شبکه می‌تواند روی نسخه نهایی نظر نهایی هم بدهد. اما هنوز خبری از نسخه نهایی نشده است.

برخی رسانه‌ها ادعا کرده‌اند که قطعا پخش نشدن سریال “۸۷ متر” و جایگزینی افرا، به خاطر مسائل متن و محتوای قصه است. این در حالی است که بر اساس اطلاعاتی که خبرنگار جام‌جم به دست آورده، سریال اصلا مشکل محتوایی ندارد و شبکه درصدد است در زمانی مناسب، این سریال را پخش کند. ضمن این‌که مدیران شبکه‌های مختلف سیما موظف هستند تا بهترین تصمیم را برای پخش آثار تلویزیونی بگیرند و قرار نیست بدون برنامه‌ریزی، هر اثری که تولید شد را روانه کنداکتور شبکه کنند. بنابراین طبق تصمیم گرفته‌شده، مشخص‌شده درام خانوادگی “۸۷ متر” بهتر است در زمانی دیگر از شبکه یک روی آنتن برود و در این ایام ملودرام خانوادگی افرا، ساخته بهرنگ توفیقی پخش شود که قصه‌ای تلخ و شیرین در کنار هم دارد.

در مدتی که سریال تولید می‌شد، برخی رسانه‌ها مرتب تاکید بر طنز تلخ و طنز شیرین سریال داشتند اما کیانوش عیاری در قالب گفت‌و‌گو با رسانه‌ها تاکید کرد “۸۷ متر” جزو مجموعه‌های کاملا جدی و درامی است که فضای مخصوص به خود را دارد. البته در کنار این قالب، لحظه‌هایی را در آن می‌بینید که بازیگران لبخند می‌زنند و این خنده را روی لب بیننده هم می‌نشانند. اما به هیچ‌وجه به‌‌واسطه آن چند پلان لبخند، نباید بگویید این کار طنز و کمدی است. بنابراین طبق اطلاعات جام‌جم شبکه یک تصمیم گرفته این درام را در یک زمان مناسب روانه آنتن کند. حتی برخی رسانه‌ها اعلام کردند شاید محتوای این سریال مختص به محرم نبوده، اما این درام خانوادگی مربوط به زمان خاصی برای پخش نیست و می‌تواند هر زمانی روی آنتن برود به‌همین دلیل شبکه یک تصمیم دارد در بهترین زمان این سریال را پخش کند.




کیانوش عیاری: شگفت‌انگیز است که فکس من برای جشنواره کن،  به دست مسئولان ارشاد رسید!

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: بازنشر گفتگوی تفصیلی اردیبهشت ۸۸ کیانوش عیاری با واحد تاریخ شفاهی موزه سینما از سوی موزه سینما، حاوی ادعایی به زعم عیاری شگفت انگیز است.

عیاری در این گفتگو درباره ارتباط مدیران جشنواره کن با مدیران سینمایی ارشاد، ادعایی مطرح کرده بود؛ ادعایی که خود عیاری هم آن را شگفت‌انگیز قلمداد کرده.

به گزارش سینماروزان کیانوش عیاری فیلم “آبادانیها” را در سال 71 و در دوران معاونت سینمایی فخرالدین انوار و وزارت ارشاد علی لاریجانی ساخت و فیلم را به فجر یازدهم داد و دو کاندیداتوری هم بدان تعلق گرفت.

فیلم خوش ساخت و به لحاظ ضرباهنگ روان “آبادانیها”، به دلیل مضمون ضدجنگ در محاق قرار گرفت و درنهایت یک سال بعد از رونمایی در فجر در 23 بهمن 1372 و درست پس از پایان جشنواره فجر روی پرده رفت و کمتر از یک هفته بعد، در روز 26 بهمن هم به اکرانش خاتمه دادند تا لابد دیده نشود.

“آبادانیها” در زمان خود برای نمایش در جشنواره کن هم انتخاب شد ولی مدیران وقت ارشاد جلوی نمایش آن در کن را گرفتند.

سعید پورصمیمی و سعید شیخ زاده در "آبادانیها"
سعید پورصمیمی و سعید شیخ زاده در “آبادانیها”

عیاری به واحد تاریخ شفاهی موزه سینما گفته است: “آبادانی‌ها” برای جشنواره فیلم کن انتخاب شد اما به درخواست وزارت فرهنگ و ارشاد (وقت) از این جشنواره بیرون کشیده شد و در همه روزنامه‌ها خبر اینکه آبادانی‌ها برای جشنواره کن برگزیده شده است، منتشر شد.

عیاری مدعی شد: من فکسی به جشنواره فیلم کن نوشتم مبنی بر اینکه فیلم متعلق به من و با سرمایه شخصی‌ام ساخته شده است، متعلق به دولت نیست و شما نباید فیلمی که انتخاب کرده‌اید را از بخش مسابقه بیرون آورید و کپی آن را به ایران بفرستید اما آنها این کار را انجام دادند و نکته جالب این است که مسئولین وقت ارشاد متن فکس من به جشنواره کن را هم خوانده بودند و این موضوع برایم بسیار شگفت‌انگیز بود.

باید دید واکنش مسئولان سینمایی وقت ارشاد و به خصوص فخرالدین انوار به ادعای عیاری چیست؟ بماند که ادعای عیاری، اعتبار برگزارکنندگان جشنواره کن را هم خدشه دار میکند که مدام ندای جدایی هنر از سیاست داده اند! مدیران وقت جشنواره کن باید بگویند فکس مستقیم عیاری برای آنان، چگونه به دست مدیران وقت سینمای ایران رسیده؟؟؟

سعید پورصمیمی و سعید شیخ زاده در "آبادانیها"
حسن رضایی و سعید شیخ زاده در “آبادانیها”

 




چگونه مجری طرح “خانه پدری” به داد استقلالیها رسید؟؟؟+عکس

سینماروزان: هرچند فیلم “خانه پدری” بیش از هر چیز به‌واسطه توقیف چند ساله و درنهایت اکران محدود و نصفه و نیمه در پاییز۹۸ در کانون توجه قرار گرفت ولی شاید کمتر کسی است که بداند برخی از روزنامه‌نگاران باسابقه در هسته اصلی تولید این فیلم ملتهب قرار داشته‌اند.

به گزارش سینماروزان آلبرت کوچویی مدیرمسئول نشریه متبوع پرسپولیسها یعنی “فانوس” در خلال روایتی از سالهای انتشار “فانوس” از نقش شاهرخ دستورتبار مجری طرح “خانه پدری” در انتشار نشریه “ندای ایران” که زمانی رقیب “فانوس” بود، حرف زده است.

آلبرت کوچویی نوشت: هنگامي ‌كه هفته‌نامه «فانوس» براي نخستين‌بار، شد نشريه هواداران پرسپوليس، استقلالي‌ها هم سخت در پي آن شدند تا آنها هم هفته‌نامه‌‌اي از آن خود داشته باشند؛ باورش سخت است، اما هفته‌نامه نداي ايران مي‌خواست بشود نخستين هفته‌نامه مستقل استقلالي و سراغ فانوسي‌ها آمدند كه شما آن را درآوريد. نپذيرفتيم. گفتيم، اين، فريب دادن و به‌گونه‌اي اهانت به هواداران يك تيم است. اما به پيشنهاد ما، جمعي روزنامه‌نگار، دور هم جمع شدند و نداي ايران، ويژه استقلال را درآوردند. درواقع خودمان براي خودمان، رقيب تراشيديم.

به گزارش سینماروزان کوچویی با اشاره به نقش شاهرخ دستورتبار مجری طرح “خانه پدری”، “کاناپه”، “۷۸متر” و دیگر ساخته‌های اخیر کیانوش عیاری در انتشار نشریه متبوع آبیها ادامه داد: شاهرخ دستورتبار، از روزنامه‌نگاران قديمي و دوست ديرين، همراه بهروز رضوي از راديويي‌هاي قديمي، نداي ايران آبي را درآوردند. گراني كاغذ و هزينه‌هاي چاپ همه سرمايه اوليه آنها را بلعيد. دست به دامان باشگاه استقلال و «اسپانسرهاي»‌هاي آبي شدند اما تا دل‌تان بخواهد وعده شنيدند، اما يكي، عملي نشد. چنين شد كه دوام نياوردند و هر چه سرمايه داشتند به باد دادند.

آلبرت کوچویی افزود: شاهرخ دستورتبار و بهروز رضوي، چنان داغدار شدند كه براي هميشه عطاي انتشار نشريه را به لقايش بخشيدند. اين و بسياري اتفاق‌هاي ديگر نشان داده است طرفدار يك تيم شدن، به معناي خريدار نشريه هوادار آن تيم شدن نيست. مثل فيلم‌هاي ستارگان ورزش كه هزاران تماشاگر، براي آنها در ورزشگاه گلو پاره مي‌كنند، اما تماشاگر فيلم‌هاي‌شان به اندازه تماشاگران يك تيم محلي هم نبوده‌اند. حادثه‌هاي اثرگذار بايد تا رسانه‌اي شود همپاي آن جماعتي كه در ورزشگاه‌ها با كري‌هايش گلو، پاره مي‌كند. مثل جنجال دربي و تنبيه‌‌ها و جريمه‌هاي فدراسيون فوتبال و مظلوم شدن پرسپوليسي‌ها و درنتيجه، صدهزارتايي شدن هفته‌نامه پرسپوليسي فانوس.

 

ابوالحسن+داوودی+کیانوش+عیاری+شاهرخ+دستورتبار
ابوالحسن+داوودی+کیانوش+عیاری+شاهرخ+دستورتبار




دیدگاه‌های کیانوش عیاری درباره دوران کرونایی⇐شیوع کرونا، مصداق «ظلم علی‌السویه»‌ و عین عدالت است!/وقتی مردم ایران روحیه‌ای ندارند و در وحشت کرونا هستند چگونه می‌توان از روحیه دادن به مردم حرف زد؟/امید واهی دادن به ملت، منجر به عدم رعایت هشدارها خواهد شد!/ تنها راه‌حل مشکلات آن است که همه‌چیز را صریح به مردم بگوییم؛ اگر باز پنهان‌کاری ‌کنیم، این مسئله، فرصتی‌ خواهد شد برای دروغ‌گویان!

سینماروزان: کرونا همچنان مهمترین اتفاق جامعه ماست و روزی نیست که با شنیدن خبری کرونایی از خواب برنخیزیم و با گفتن و شنیدن درباره کرونا روزمان را به شب نرسانیم.

ولی چگونه میشود با رنج کرونا کنار آمد؟ کیانوش عیاری معتقد است کرونا مصداق ظلم علی‌السویه است و از این حیث هم که شده عین عدالت است؛ در روزگاری که تبعیض از بالا و پایین آن می‌بارد.

کیانوش عیاری با اشاره به فراگیری کرونا در کشور به شرق گفت: اگر به بهانه آنکه نمی‌خواهیم باعث وحشت مردم شویم، پنهان‌کاری ‌کنیم، این مسئله فرصتی‌ خواهد شد برای دروغ‌گویان و پنهان‌کاران که دروغ بگویند. شفافیت اگر تنها راه برون‌رفت از وضعیت فعلی نباشد، دست‌کم می‌تواند مهم‌ترین باشد.

عیاری خاطرنشان ساخت: متأسفانه بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی خیلی زود تحت‌تأثیر جوسازی‌ها و فضا قرار می‌گیرند. پاشیدن التهاب بیشتر به این فضا و به این جامعه، اوضاع را بدتر می‌کند و اولین اثر هم در دوران و در عصر فضای مجازی این است که حرف‌های بی‌مورد و اغراق‌آمیز، بدون مطالعه، بدون تحقیق، بیشتر در جامعه گسترده و وحشت عمومی هم بیشتر می‌شود. گرچه اعتقاد دارم به چند درصد از حرف‌هایی که در فضای مجازی زده می‌شود، نباید بی‌اعتنایی کرد و باید آنها را جدی گرفت ولی با وجود چنین بینشی، حتی خود من هم وقتی آنها را می‌خوانم، دچار نگرانی می‌شوم.

کارگردان‌ “شبح کژدم” و “تنوره دیو” ادامه داد: این حرف‌های من شامل جامعه‌ای ا‌ست که در کمال بی‌رحمی نسبت به خود و جامعه، وقتی اسم تعطیلات می‌آید، همه به سمت شمال هجوم می‌برند. جامعه‌ای که در آن تحصیل‌کرده هم هست. این برخوردهای مردم شمالی را هم می‌پسندم که خودشان اقدام به بستن راه می‌کنند. نبايد کار به اینجا برسد. در رابطه با این جامعه چه باید گفت؟ مردمی که بین‌ آنها درس‌خوانده و تحصیل‌کرده و صاحب مقام نیز هست ولی مبادرت به چنین اعمال باورنکردنی‌اي می‌کنند.  از طرف دیگر اگر قرار باشد بگوییم به مردم ایران روحیه دهیم، وقتی مردم ایران روحیه‌ای ندارند و در وحشت کرونا هستند، درواقع از مرگ می‌ترسند که البته ترس از مرگ نیز خیلی طبیعی است. در این جامعه اگر این وحشت‌ها و ترس‌ها هم نباشد و دیگران بخواهند فضا را تلطیف کنند و امید واهی به جامعه بدهند، بیشتر منجر به عدم رعایت هشدارها از سوی مردم خواهد شد. این پارادوکسی ا‌ست که در حال حاضر ما درگیر آن هستیم.

عیاری پیشنهاد خود برای عبور از بحران را چنین بیان کرد:  گمان می‌کنم تنها و تنها راه آن است که همه‌چیز صریح گفته شود؛ اگر به بهانه آنکه ما نمی‌خواهیم باعث وحشت مردم شویم، پنهان‌کاری ‌کنیم، این مسئله فرصتی‌ خواهد شد برای دروغ‌گویان و پنهان‌کاران، برای هرکسی که به نحوی ممکن است منافعش ایجاب کند دروغ بگوید و اگر دستی در قدرت داشته باشد، مثلا دست به احتکار بزند. بنابراین تنها راه را این می‌بینم که همه‌چیز در دسترس دید همه مردم باشد. شفافیت اگر تنها راه برون‌رفت از وضعیت فعلی نباشد، دست‌کم می‌تواند مهم‌ترین باشد. اگر مردم حرف‌هایی را که از رسانه‌ها می‌شنوند، باور کنند، ممکن است اتفاق مثبتی باشد.  کرونا ممکن است دستاوردهایی داشته باشد که رعایت بیشتر بهداشت، آماده‌شدن برای یک دوره چندماهه و شروع یک زندگی جدید و نادیده‌گرفتن عادت‌های مسموم قبلی از جمله مهم‌ترین آنهاست. ما حق نداریم مثل سابق هم زندگی کنیم و در عین حال از خودمان نیز مراقبت كنيم.

عیاری ادامه داد: ناگهان با این مواجه شدیم که «هر دم از اين باغ بری می‌رسد» و ویروس «کرونا» بر سر ما هَوار شد! طبعا توقع ندارید که با وجود این مسائل – و به آن حوادث سقوط هواپیما و… را اضافه کنید- که حالم خوش باشد. طبعا بی‌حوصلگی و نداشتن انگیزه  محصول چنین شرایطي است. با این حال شیوع «کرونا» را می‌توان مصداق «ظلم علی‌السویه»‌ای دانست که عین عدالت است. چون به راحتی می‌تواند همه ما را فرابگیرد؛ ‌فارغ از جنسیت، ملیت، ‌باورمندی و… .  و حالا و امروز باید اختلافات را کنار بگذاریم.

عیاری افزود: امروز باید ثابت کنیم که اهالی سینما به دور از هر اسم و مقامی یک خانواده‌ایم. امروز باید مراقب این خانواده باشیم و بتوانیم دور از دعوا و حاشیه این بحران را پشت سر بگذاریم‌‌‌. آن هم در شرایطی که همه مردم ساکن در پنج قاره جهان با تنوع گسترده قومیتی و فرهنگی و رنگ‌های متفاوت پوست این روزها به حکم ویروس رفتارهایی مشابه دارند. دست‌هایشان را یک جور می‌شویند. مواظب هستند چشم و بینی و دهان و گوششان از برخورد دست نشسته در امان باشد و مدتی خانه‌نشین شوند و به بهانه خوردن بادی به کله‌شان به آسانی خانه را ترک نکنند.  این شباهت‌های رفتاری ولو کوتاه و موقت به هر حال نشان از گوهری پنهان در نهاد انسان است که هرازگاهی به بهانه‌ای از ته به سطح می‌آید که حالا هم از خوف ویروس خود را نشان داده است و واقعا نشان داده که سرشت انسان لزوما دعوا و مرافعه نیست.




دخترکشی؛ از جنوب ایران تا شهرک غرب⇐حرفهای کیانوش عیاری درباره مابه‌ازای بیرونی اتفاقات “خانه پدری”

سینماروزان: “خانه پدری” در حالی بعد از توقیف‌های چندباره مجددا روی پرده رفته که همزمانی اکرانش با ماجراهای برآمده از گرانی بنزین به‌شدت به اکرانش ضربه زده با این حال همچنان جزو آثار پرمخاطب سینماهاست.

کیانوش عیاری از همان اولین رونمایی “خانه پدری” مدام با پرسشهایی درباره مابه‌ازای بیرونی ماجرای دخترکشی در فیلمش روبرو بود و حالا در گفتگو با “ایلنا” در این باره به تفصیل حرف زده است.

عیاری گفت: فیلم “خانه پدری” در ایران ساخته شده و داستان آن در ایران رخ داده است و پنهان کردن اتفاقاتی که در این فیلم رخ داده به صورت واقعی امکانپذیر نیست. حدود سالهای 1353 و 1354 در یکی از شهرهای جنوبی کشور یک دختر زندانی قرار است بعد از پایان محکومیتش از زندان آزاد شود اما به زندانبان التماس می‌کند که او را در زندان نگه دارد زیرا معتقد بوده است که پدر و برادرش، عمو و خانواده او قصد کشتن وی را دارند. زندانبان به او می‌گوید که نمی‌تواند او را در زندان نگه دارد و براساس قانون او را آزاد می‌کند. خانواده وی نیز به استقبال او می‌آیند و ابتدا با او خوب برخورد می‌کنند اما چند روز بعد جنازه وی در یکی از رودها پیدا می‌شود.

عیاری ادامه داد: مورد دوم اینکه چند سال بعد از پایان فیلمبرداری خانه پدری در شهرک غرب کاملا اتفاقی مشابه در آنچه در فیلم خانه پدری بود، رخ داد. پدر خانواده‌ای متمول همه اعضای فامیل و خانواده را جمع می‌کند که حدود 17 نفر می‌شوند. پدر در جمع اعضای فامیل اعلام می‌کند که دختر جوانش که تازه نیز طلاق گرفته است، کارهای نامربوط زیادی انجام می‌دهد و آبروی خانواده را برده است و با او باید چکار کنیم و در آن جمع تصمیم می‌گیرند که برای حفظ آبروی خانواده، دختر باید کشته شود و مجری قتل نیز پسرعموی دختر می‌شود.

کیانوش عیاری تاکید کرد: چه ما فیلمی مانند “خانه پدری” بسازیم و چه نسازیم این اتفاقات در جامعه وجود دارد اما فیلم می‌تواند جامعه را آگاه کند در جهت جلوگیری از این دست اتفاقات.




کیانوش عیاری در نخستین گفتگوی تفصیلی پس از توقیف مجدد “خانه پدری” اظهار داشت⇐در ممیزی نسخه اکران “خانه پدری”، كاملا مطابق با خواسته وزارت ارشاد عمل كردم!!/ پروانه نمايش “خانه پدری” روز اول آبان سال ۹۸ ساعت ۱۱ صبح صادر شد و فیلم همان روز روی پرده رفت!!/سرتیپی معتقد بود “خانه پدری” باید در چند روز ابتدایی، اكران محدودي داشته باشد تا ايام تعطيل و سوگواري را پشت سر بگذاريم!/تازه مي‌خواستيم بيلبورد هم در سطح شهر نصب كنيم كه متاسفانه فيلم توقيف شد!/در زمان اکران “اجاره‌نشینها” هم می‌گفتند نادره نماد ایران است و مابقی شخصیت‌ها نیز مرتبط به گوشه و کنار ایرانند!!/می‌خواستند از من تائیدیه بگیرند که “اجاره نشینها” را بايد به ايران تعميم داد اما من گفتم امكان ندارد مهرجويي وارد اين جزييات جفنگ شود!!/می‌توانستم سکانس‌های پایانی “خانه پدری” را به دهه هفتاد ربط دهم تا یادآور دوم خرداد شود ولی این کار را نکردم چون می‌دانستم عامل تحقير و خفت فيلم است و روان فيلم را آلوده می‌کند!!/اگر به‌نظر شمقدری، “خانه پدری” جنایت فرهنگی است پس چرا در زمان ریاست خودش به آن پروانه ساخت داد؟؟؟/هیچ تعقیب قضایی در کار نبوده چون ما برای اکران “خانه پدری” مجوز قانونی داشتیم!!/اصلا از تلویزیون انتظار حمایت نداشتم؛ اتفاقا بخش خبری “۲۰.۳۰” را هم دیدم و زیاد گزیده نشدم!!/امیدوارم به رفع توقیف سه باره “خانه پدری”!

سینماروزان: “خانه پدری” از اول آبان و با فقط ۱۵ سالن سینما روی پرده رفت و بعد از پنج روز اکران و در حالی که حدودا نیم میلیاردی هم فروش کرده بود با دستور دادسرای رسانه از پرده پایین کشیده شد و همچنان مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار آن است.

کیانوش عیاری کارگردان “خانه پدری” در نخستین گفتگوی تفصیلی پس از توقیف فیلم که با تینا جلالی در “اعتماد” انجام شده هم واقعه‌نگاری خودش را از توقیف دوباره فیلم ارائه کرده و هم به ذکر خاطراتی از دهه شصت و ماجرای “اجاره نشینها” پرداخته.

متن گفتگوی عیاری را بخوانید:

با توجه به اجرايي شدن دستورالعمل رده‌بندي سني فيلم‌ها امسال اكران فيلم «خانه پدري» محتمل به نظر مي‌رسيد. نمايش اين فيلم چه مسيري را طي كرد؟

از مدت‌ها پيش در ارتباط با اكران اين فيلم فكرهايي مي‌كرديم و البته صحبت‌هاي آقاي داروغه‌زاده(در اين مورد كه فيلم خانه پدري مجوز نمايش در گروه هنر و تجربه را دارد) انگيزه مهمي براي ما در اكران اين فيلم بود. اينكه فيلم پروانه نمايش ولو براي گروه هنر و تجربه را دارد و ما شايد طي گفت‌‌وگوها و تفاهم بتوانيم، فيلم را در گروه‌هاي وسيع سينمايي و به صورت گسترده‌تر اكران كنيم. من فكر نمي‌كنم اين عقلايي به نظر برسد كه نمايش فيلم در گروه هنر و تجربه با سينماي محدود براي من سينماگر قانع‌كننده باشد. هميشه هم نظر من اين بود كه چطور فيلم «خانه پدري» مي‌تواند براي گروه نخبه و برگزيده هنر و تجربه نمايش داده شود اما براي قشر عادي مردم كه فيلم‌هاي جريان روز سينما را پيگيري مي‌كنند، اكران نمي‌شود؟ آيا اين بي‌احترامي به تماشاگر عام نيست؟ زماني ابتداي انقلاب به سياه‌پوستان گفته مي‌شد، رنگين‌پوست من تعجب مي‌كردم كه آيا كلمه رنگين‌پوست به سياه‌پوستان توهين نيست؟ كه خوشبختانه اين كلمه برچيده شد و دوباره گفته مي‌شود، سياه‌پوستان. درباره اكران فيلم خانه پدري هم چنين نظري را دارم كه چطور فيلم امكان نمايش براي افراد فرهيخته را دارد اما مردم عادي صلاحيت و لياقت ندارند اين فيلم را ببينند؟ به همين جهت از چند ماه پيش ما صحبت‌هايي براي اكران اين فيلم داشتيم و مي‌دانستيم كه امكان پخش فيلم براي‌مان به وجود مي‌آيد.

با حسين انتظامي ديدار داشتيد؟ درباره چگونگي اكران اين فيلم نظرش را جويا شديد؟

با بعضي از مديران وزارت فرهنگ و ارشاد جلسه داشتم واز جانب آنها پالس‌هاي مثبت عايد ما مي‌شد. اما با انتظامي خير. گرچه نظر ايشان درباره اين وقايع تلخ، اميدواركننده بود.

فيلم پروانه نمايش براي سينماهاي تهران و ايران را داشت؟

پروانه نمايش فعلي اين فيلم روز اول آبان سال 98 ساعت 11 صبح صادر شد و ما توانستيم فيلم را اكران كنيم.

چرا مراحل اوليه اكران فيلم را چراغ خاموش پيش برديد؟

در بحث پخش با آقاي سرتيپي به اين نتيجه رسيديم كه براي پرهيز از هر گونه جنجال احتمالي در مراحل پيش از اكران سكوت كنيم. به هر حال طبيعي بود كه نگران يك عده دلواپس هم باشيم. نتيجه‌گيري جلسات ما با آقاي سرتيپي به اين منجر شد كه براي فيلم در مرحله ابتدايي هيچ تبليغي نكنيم. البته آنونس و ديگر اقلام تبليغي كاملا آماده شده بود فقط نگراني كه داشتيم اين بود مبادا قضيه اكران اين فيلم لو برود و كسي مطلع شود. تا اينكه يك هفته مانده به اكران انگار بعضي دوستان به ماجراي نمايش فيلم پي بردند. به هر جهت وقتي هم كه قضيه اكران براي همه مشخص شد ما هم مته به خشخاش نگذاشتيم و بر سر خودمان نزديم. بالاخره فيلم اكران بايد مي‌شد و اكران هم شد. بعد از اين مرحله ما تبليغ فيلم را شروع كرديم اما باز تبليغات‌مان كامل نبود. آقاي سرتيپي معتقد بود در چند روز ابتدايي به صورت ضمني كار معرفي فيلم انجام شود و فيلم اكران محدودي داشته باشد تا ايام تعطيل و سوگواري را كه سه روز و نيم بود، پشت سر بگذاريم. در مرحله بعد تعداد سالن‌ها افزايش پيدا كند و نمايش فيلم از محدوديت خارج شود و… همچنين بنا داشتيم تبليغات فيلم را گسترده‌تر و متنوع‌تر كنيم. تازه مي‌خواستيم بيلبورد هم در سطح شهر نصب كنيم و نمايش فيلم جدي‌تر دنبال شود كه متاسفانه فيلم توقيف شد.

در طول مدت كوتاهي كه فيلم نمايش داشت ما شاهد جوسازي عده‌اي عليه فيلم بوديم. درباره اين نظرات كه به اعتقاد بسياري از منتقدان بي‌اساس بود، چه صحبتي داريد؟

10 سال است كه عليه اين فيلم جوسازي مي‌شود. حالا اين جوسازي‌ها بسته به شرايط خاص متفاوت بوده است. چه در زماني كه فيلم براي دو روز در گروه هنر و تجربه اكران شد و 10 سانس نمايش داشت و چه زماني كه فيلم در سال‌هاي 89 و 92 قرار بود در جشنواره فيلم فجر شركت كند يا زماني كه فيلم در جشنواره ونيز شركت كرد. اين دلواپسان به هر بهانه‌اي به فيلم تاختند و پا پس نكشيدند و نظراتشان را بيان مي‌كردند. خب حالا وقتي بحث درباره نمايش عمومي مطرح شود، طبيعي بود كه هجمه‌ها نسبت به اين فيلم افزايش پيدا كند و فشارها شديدتر شود اما سوال من از اين دوستان اين است كه مگر فيلم چه حرفي مي‌زند كه شما برآشفته و نگران و دلواپس شديد؟ گمان مي‌كنم بيش از آنكه اين نگراني‌ها اصيل و منطقي باشند بر اساس يك‌سري شايعات و ذهنيات شكل مي‌گيرند كه به صورت ناعادلانه فيلم را مورد قضاوت قرار مي‌دهند. اينجا به مسائل فرامتني كاري ندارم. درباره خود فيلم حرف مي‌زنم. قتلي كه در فيلم اتفاق مي‌افتد، سرانجام با تلطيف به چند سال اخير مرتبط مي‌شود و به پايان مي‌رسد. چرا به اين شكل فيلم ديده نشد و دوستان اين بخش‌ها را نمي‌بينند؟ آنها سعي مي‌كنند با ميكروسكوپ قسمت‌ها و لايه‌هاي كپك ‌زده و آلوده فيلم را برجسته كنند و حاضر هم نمي‌شوند كوتاه بيايند و به جنبه‌هاي ديگر فيلم اشاره‌اي داشته باشند. روند 80 ساله فيلم نشانگر چيست؟

بعضي هم معتقد بودند فيلم سنت ايرانيان را زير سوال مي‌برد. نظر شما چيست؟

اين تحليل كاملا از نظر من دور است. بگذاريد اينجا پرسشي مطرح كنم كه چرا بايد سينما را بستر افكاري كنم كه اساسا ربطي به فيلم ندارد. به عنوان كارگردان فيلمي مي‌سازم در چارچوب خودش و به جاي ديگري هم حواله نمي‌دهم. از چارچوب خارج فيلم كمك نمي‌گيرم كه باعث غناي فيلم شود. اين به نظرم بيچارگي يك فيلمساز است كه بخواهد به اين مسائل متوسل شود. مثالي براي شما بزنم. زماني كه آقاي مهرجويي فيلم «اجاره‌نشين‌ها» را اكران كرد يك‌سري نظرات در فضاي سينما پراكنده شده بود مبني بر اينكه آيا فضايي كه در فيلم نشان داده مي‌شود، نمادين است؟ نادره خيرآبادي را كه خدا رحمتش كند به عنوان مادر نماد ايران گرفته بودند و باقي شخصيت‌هاي فيلم را به گوشه و كنار ايران مربوط مي‌دانستند. انگار هر كسي عاشق برداشت‌هاي عجيب و غريبي بود كه شخصيت‌هاي مختلف داستان را به گوشه و كنار ايران مربوط بداند و همان زمان بود كه مقامات مسوول وقت از من هم پرسيدند و خواستند از من تاييد بگيرند كه اين فيلم را بايد به ايران تعميم داد يا نه؟ آنها مي‌گفتند، كارگردان با اين روش خواسته به فيلم خود غنا ببخشد اما من گفتم امكان ندارد مهرجويي وارد اين جزييات جفنگ شود. داستان يك فيلم ممكن است با موارد بسيار زيادي قابل تعميم باشد و استنباط‌هاي مختلفي هم از فيلم‌ها شود مثل فيلم «خانه پدري» يا نمونه‌هاي بسياري از فيلم‌هاي ديگر كه ساختار و قصه فكر شده‌اي دارند و بر اساس قواعد درست فيلمسازي ساخته مي‌شوند و اساسا ربطي به فيلم‌هاي مبتذل ندارند. منظور من در حال حاضر متوجه فيلم‌هاي درست و حسابي مي‌شود و راجع به اين فيلم‌ها حرف مي‌زنم. من به آنها گفتم كه امكان ندارد مهرجويي چنين ذهنيتي داشته باشد و اين نكته را با تاييد گفتم نه براي تبرئه كردن مهرجويي. چون شأن مهرجويي را بيشتر از اين مي‌دانم كه بخواهد سينما را كه هستي او در آن خلاصه مي‌شود، زير پا بگذارد و از ترفندهايي خارج از چارچوب كمك بگيرد. مهرجويي نياز به چنين چيزهايي ندارد. به گمانم همه آنهايي كه اطلاعات فيلم‌شان خارج از محدوده فيلم است، اعتماد به نفس‌شان راجع به ساختار فيلمشان ضعيف است. از مثالي استفاده مي‌كنم. هر چقدر كه موسيقي فيلمي بيشتر باشد، من اين را ضعف و ناتواني كارگرداني در انتقال حس و حال فيلم مي‌دانم كه لزوما ممكن است در مورد هر كسي اتفاق بيفتد يا نيفتد. اينكه كارگردان نتوانسته حس و حال فيلمش را به مخاطب برساند و به لحاظ عاطفي فيلم حرفي براي گفتن ندارد طبيعتا به موسيقي متوسل مي‌شود و اين بخش را در فيلم پررنگ مي‌كند كه اين ضعف اساسي است.

البته كه موسيقي در بعضي فيلم‌ها ركن اساسي هم به حساب مي‌آيد.

قطعا همين طور است. من اصلا نمي‌توانم تصويري از فيلم «پدرخوانده» بدون موسيقي جاودانه فيلمش داشته باشم. رعايت اندازه موسيقي قطعا ركن و پايه فيلم به شمار مي‌رود اما اينكه با هر قدمي از موسيقي در فيلم استفاده شود اين آيا ضعف نيست؟

صددرصد و فراوانند موسيقي‌هاي آزاردهنده متن فيلم‌ها…

به نظر من هر چقدر يك سازنده به معنايي در خارج از فيلم آويزان شود، طبيعي است كه اين نكات براي پوشاندن ضعف خودش است كه به عنوان فيلمساز قادر نيست مفاهيم مدنظر و آنچه در ذهن دارد را به تماشاگر انتقال دهد.

شما از چه عوامل بازدارنده‌اي سعي كرديد در فيلم بهره نبريد؟

همانطور كه مي‌دانيد، فيلم در 5 دوران روايت مي‌شود و 5 تاريخ بر شخصيت‌ها مي‌گذرد. در وهله اول من ابتداي هر دوران، تاريخ و سالي را كه شخصيت‌ها در آن قرار مي‌گرفتند، ذكر مي‌كردم اما بعد تصميم گرفتم اين تاريخ‌ها را حذف كنم تا به واسطه اين تاريخ‌ها بر ذهن تماشاگر تاثير نگذارم. تا به اين طريق او در سالي كه بعضي اتفاقات در آن مي‌افتد، مكث كرده و از آن تعبيرتراشي كند و به دنبال تعميم بيفتد كه مثلا در سال 42 چه اتفاقاتي افتاده است و حوادث را استخراج كند و فيلم را از اين حيث به آن جزييات مربوط بداند. براي من قطعي بود كه بايد اعداد سالگرد از روي فيلم برداشته شود. البته مي‌دانستم با حذف سال‌ها، ارتباط فيلم با تماشاگر كمي كند مي‌شود اما ترجيح دادم اين كندي به وجود بيايد تا معناتراشي‌هاي بيهوده از فيلمم نشود و از اين بابت خوشحال هم بودم. مثلا در روايت فيلم وقتي مي‌رسيديم به سال‌هاي دهه 70 ممكن بود مخاطب اين فصل از فيلم را به وقايع فرامتني دوم خرداد تعميم دهد و تحول شخصيت‌هاي فيلمم را به آن مقطع تاريخي نسبت بدهد و در ذهنيت تماشاگر چنين نكاتي را متبادر سازد در حالي كه غرور من به من اجازه اين كار را نمي‌داد كه اين گونه به بعضي معاني متوسل شوم و وقايع فيلم خودم را به دوم خرداد وصل كنم تا معناي بيشتري به ذهن مخاطب برسد. حس مي‌كردم خب تماشاگر با تماشاي اين صحنه‌ها، لبخندي ناشي از رضايت مي‌زند كه من مفهوم عياري را گرفتم و متوجه شدم او چه مي‌خواسته در اين صحنه به ما بگويد. اين به نظر من تحقير و خفت فيلم است و روان فيلم را آلوده مي‌كند.

بعضي هم خشونت مندرج در فيلم را مهم‌ترين دليل بر توقف اكران مي‌دانستند. آيا شما براي تعديل صحنه‌هاي خشونت اقدام نكرديد؟

من كاملا مطابق با خواسته وزارت ارشاد عمل كردم. آنها از من نكاتي را خواستند كه خودم هم راغب بودم بخش‌هايي از فيلم بايد حذف شود. به نظرم درخواست وزارت ارشاد كاملا منطقي بود و من هم پذيرفتم.

نكات ديگري مبني بر حذف صحنه‌هاي خشونت‌آميز نبود؟

خير. من به قانون تمكين مي‌كنم. از جانب وزارت ارشاد همين نكات ذكر شد. با دستور وزارت ارشاد من به اين حذف‌ها مبادرت ورزيدم. اين نكته را بگويم وقايعي كه در كشورمان رخ مي‌دهد به جاي آنكه مبتني بر قانون باشد، مطابق با عرف است و عرف توانمند‌تر از قوانين عمل مي‌كند.

نكته مهمي كه اينجا بايد به آن ورود كرد، نگاه خصمانه‌اي بود كه صدا و سيما به فيلم شما داشت. شما يكي از مهم‌ترين سريال‌ها (روزگار قريب ) را براي تلويزيون ساختيد كه درحال حاضر آبروي اين تلويزيون شده به طوري كه شاهد پخش چندباره آن بوديم و سريال ديگر شما هم از مجموعه‌هاي تحسين‌برانگيز صداوسيماست. الان هم در حال ساخت مجموعه ديگري براي اين سازمان هستيد. اين درحالي است كه فيلم شما از طرف سازمان مورد تهاجم قرار گرفت كه ظاهرا جزو دلايل مهم توقف اكران فيلم‌تان بود.

خالصانه بگويم، ويژگي من به گونه‌اي نيست كه چنين دشمني‌هايي را تشخيص دهم. باور كنيد، سرم مشغول كار خودم است و ذهنم درگير سريالي است كه مي‌سازم. ساده بگويم كه درك درستي از اين شرايطي كه تلويزيون پيش آورده ندارم و اصلا متوجه هم نشده بودم. وقتي از جانب برنامه20:30 و برنامه هفت سروصدا به پا شد، اين صحبت‌هاي ديگران بود كه من را متوجه منفي بودن رفتار آنها و اتفاق‌هاي پيرامونم كرد. من اتفاقا بخش خبري 20:30 را ديدم، زياد گزيده نشدم. شايد به اين خاطر باشد كه كمي كندذهن باشم. (مي‌خندد) اما وقتي بعدش واكنش‌ها را ديدم، متوجه شدم محتواي برنامه ناجور بوده است. حقيقتش اين است كه اصلا از تلويزيون انتظار ندارم. براي آنها سريال مي‌سازم و دو سريال موفق هم براي‌شان ساخته بودم كه مورد توجه آنها قرار گرفته است. به نظر من نبايد چنين رفتارهايي را انجام دهند. جالب است كه ديگران مرا متوجه چنين برخوردهايي مي‌كنند. من هم مثل شخصيت درسو در فيلم دروسواوزالا به كارگرداني آكيراكوروساوا هستم كه به كاپيتان مي‌گويد:«چرا پول‌هاي من زير درخت نيستند. من فكر مي‌كنم كه شكارچيان پول‌هاي مرا برداشته باشند. عجب ديوانه‌هايي هستند.» در واقع درسواوزالا نمي‌فهمد كه آنها دزد و طمعكار هستند و مي‌پرسد آنها چرا پول‌هاي مرا برداشته‌اند.

نظرات منفي و مثبت را در فضاي مجازي مي‌خوانيد؟

خوشبختانه پرسشي كه اغلب در فضاي مجازي منتشر مي‌شد اين بود كه آيا درست است فيلمي كه توسط وزارت ارشاد مجوز قانوني دريافت كرده و روي پرده سينما رفته توسط نهادي ديگر بدون كسب اجازه از وزارت ارشاد از پرده پايين كشيده شود؟ صحبت من اين است همانطور كه ما اهالي سينما به قوه قضاييه احترام مي‌گذاريم و «خانه پدري» را بلافاصله از پرده پايين كشيديم، انتظار داريم به تصميمات وزارت ارشادي كه براي فيلم «خانه پدري» پروانه نمايش صادر كرده، احترام گذاشته شود. اگر هم تخلفي صورت گرفته بايد طي گفت وگو قوه قضاييه با وزارت ارشاد اين موضوع حل شود و خودشان به اين نتيجه برسند كه فيلم را از پرده كنار بگذارند يا نه. اينكه برخورد شلاقي كنند كه در نهايت به فضاي تشنج و تنش بينجامد، جالب نيست.

حتي گفته مي‌شد، دست‌‍‌اندركاران اين ماجرا تحت تعقيب قرار دارند؟

خير اين گونه نبوده است. حداقل تا اين لحظه اتفاقي نيفتاده است براي اينكه ما مجوز قانوني براي نمايش و اكران فيلم داشتيم و به قانون تمكين كرديم.

خيلي‌ها معتقد بودند كه توقيف فيلم شما بيشتر متاثر از فضاي دوقطبي است حتي بعضي معتقد بودند، فيلم جنبه‌هاي سياسي هم پيدا كرده است.

من هيچ گونه قضاوتي در اين باره نمي‌كنم. براي اينكه مشكلات فيلمم سابقه 10 ساله دارد. مساله امروز و ديروز و يك هفته پيش نيست. هر گونه قضاوت در اين شرايط براي من دشوار است.

جواد شمقدري در مصاحبه‌اي گفته، فيلم «خانه پدري» جنايت فرهنگي است. نظرتان درباره اين صحبت چيست؟

فيلم در دوران رياست جواد شمقدري پروانه ساخت دريافت كرده است و من كاملا مطابق با فيلمنامه فيلم را ساختم. اسناد كاملا موجود و محفوظ دال بر اين است كه فيلمنامه «خانه پدري» مصوب وزارت ارشاد در دوران رياست شمقدري، معاونت امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد است. آن وقت من چه چيزي به فيلمنامه اضافه كردم كه به جنايت فرهنگي تبديل شده است؟ اگر فيلم خانه پدري جنايت فرهنگي است حتما طرحش هم جنايت فرهنگي تلقي مي‌شده پس چرا در دوران رياست خودشان به فيلمنامه مجوز ساخت داده شده است؟

آيا قرار بود فيلم «خانه پدري» در محافل خاص نمايش داده شود؟ شما در جريان چنين تصميمي از جانب شوراي صنفي نمايش قرار داشتيد؟ بحثي بود كه عماد افروغ به آن اشاره داشت.

اين صحبت آقاي افروغ براي من تازگي دارد.

عماد افروغ به نارضايتي شما از اكران در گروه هنر و تجربه اشاره مي‌كند همچنين عدم حذف صحنه‌هاي خشونت‌آميز فيلم را دليل بر نمايش فيلم در محافل خاص عنوان كرد.

اگر قرار بود فيلم در محافل خاص نمايش داده شود چرا چيزي به من گفته نشد؟ آيا من به عنوان كارگردان نبايد در جريان قرار مي‌گرفتم؟ در انزواي مطلق كه نبودم. در اين مدت هم با اداره نظارت و ارزشيابي و هم با مسوولان گروه هنر و تجربه در ارتباط بودم. فيلم «خانه پدري» در گروه هنر و تجربه اكران شد و از 4 سالن تنها يك سالن را (پرديس كوروش) به اين فيلم اختصاص دادند. خب طبيعي بود من راضي نباشم با يك سالن فيلم اكران شود ضمن اينكه در اين مدت آقاي داروغه‌زاده درباره امكان مجدد نمايش اين فيلم در گروه هنر و تجربه صحبت كرده بودند.

با تمام اين حرف‌ها به اكران مجدد فيلم و رفع توقيف سه ‌باره آن اميد داشته باشيم؟

اميدوارم.




افشای جزییات داستانی سریال “۸۷متر”کیانوش عیاری از زبان بدمن سریال!!+عکس

سینماروزان: کیانوش عیاری به اعتراف خودش برای رفع و رجوع نیازهای مالی به ساخت سریال “۸۸متر” با عنوان اصلاح شده به “۸۷متر” مشغول است و در این میان بازیگر نقش منفی سریال، جزییات داستانی “۸۷متر” را عیان ساخته است.

علی سلیمانی بازیگر نقش منفی “۸۷متر” درباره جزییات داستانی این سریال به “ایسنا” گفت: یک آدم کلاه‌برداری خانه‌ای را به دو نفر می‌فروشد و رفته رفته در قصه متوجه می‌شویم که به دو نفر نفروخته بلکه به چند نفر فروخته است. در قصه با دو نفر مواجهه داریم؛ یکی آقای مهران رجبی و خانواده اش و دیگری آقای علی دهکردی و خانواده‌اش.

سلیمانی ادامه داد: سریال “۸۷متر” کاملا جدی است و کمی رگه‌های طنز اجتماعی هم دارد. اینکه کلاهبرداری را تمسخر و نقد اجتماعی می‌کند. حضور من و تاثیری که نقش دارد به گونه‌ای است که این کاراکتر که منفی و به‌نوعی دزد میباشد، قرار است حق برادر ساده لوحش را بگیرد اما در میانه راه با کلاهبردار شریک می‌شود و برادرش را دور می‌زند!!

 

۸۷متر




صداقت کیانوش عیاری در توجیه سریال سازی⇐ وقتی مرا به صورت کامل، بدهکار کردند، تنها راهی‌ که می‌توانستم  پول نزول‌خوارهای طماع و بی‌رحم را بدهم، همین سریال‌سازی بود!/یا باید بدهی‌ام را با تلویزیون تسویه می‌کردم یا باید “۸۷متر” را می‌ساختم و چون امکان پرداخت بدهی را نداشتم ساخت سریال را جایگزین کردم!!

سینماروزان: اینکه کارگردانی مثل کیانوش عیاری با وجود همه نقدهایی که به کیفیت پوشش بازیگران زن در نماهای داخلی فیلمهای سینمایی دارد به ناگاه سریال “87متر” را برای تلویزیون کلید میزند که ممیزی های آن بسیار بیشتر از سینماست واقعا تعجب برانگیر است.

کیانوش عیاری برای رهایی خود از این تناقض به صداقت روی میآورد و در گفتگو با “ایسنا” دغدغه مالی را اساس تولید سریال برای تلویزیون میداند.

کیانوش عیاری می‌گوید: از همان اولین فیلمی که برای سینما ساختم، توأم با شکنجه و آزار بوده است. اگر هم فیلمم امکان اکران پیدا می‌کرد، شرایط اکرانی را برایش در نظر می‌گرفتند که نابود می‌شد. به عنوان مثال فیلم «آبادانی‌ها»، چهار روز روی پرده بود. ما حق کوچکترین تبلیغی را نداشتیم؛ حتی یک ترک دستی کوچولو که بشود آن را به دست مردم در خیابان‌ها داد. وقتی چنین شرایطی به وجود می‌آید و یک فیلم بدون حق تبلیغ و آن هم درست روز ۲۳ بهمن سال ۱۳۷۲، زمانی که جشنواره روز قبل به پایان رسیده و علاقمندان به سینما تقریبا از دیدن فیلم‌های غیربدنه‌ای سینما اقناع شدند، دیگر چه توقعی می‌توان داشت. برادر و خواهر و دوستان من می‌پرسیدند که چه زمانی «آبادانی‌ها» اکران می‌شود؟! من می‌گفتم فیلم از روز ۲۳ بهمن ماه به مدت چهار روز اکران شد و روز ۲۶‌ام از پرده پایین آمد اظهار تعجب می‌کردند که چرا متوجه نشده‌اند. خود من هم تقریبا متوجه نشده بودم و این یک نمونه از نگون بختی‌های فیلم‌های من در آن سال‌ها بود. همه‌ی فیلم‌هایم را به فلاکت رساندند. بنابراین وقتی من را به صورت کامل و برای تمام فیلم‌ها، بدهکار کردند، تنها راهی‌ که می‌توانستم پول دربیاورم و پول نزول‌خوارهای طماع و بی‌رحم را بدهم، همین سریال‌سازی بود که به آن فکر کردم. فکر کردم اگر بتوانم سریالی کار کنم می‌توانم پولی را به دست بیاورم که بتوانم به نزول‌خوارها بدهم و خوشبختانه هم بدین گونه بود؛ بنابراین «روزگار قریب» را ساختم و از طریق آن توانستم بدبختی‌هایی را که وزارت ارشاد وقت و بنیاد فارابی وقت برای من به وجود آورده بودند، مستهلک کنم؛ بنابراین این مسائل علت گرایش اولیه من به سریال‌سازی بود. در یک مصاحبه‌ای که با شبکه خبر تلویزیون داشتم، خبرنگار با حسن نیتی که داشت، گفت که من با نگرشی که در جامعه داشتم وارد عرصه‌ی تلویزیون شدم و سریالی همچون «روزگار قریب» را ساختم، که من گفتم، نه! من به این دلیل وارد کار تلویزیونی نشدم، من فقط به خاطر به دست آوردن پول که بتوانم از شر نزول‌خوار جماعت راحت شوم، به تلویزیون آمدم. این صحبت‌های من پخش شد و انعکاس خوبی هم داشت، چراکه برنامه زنده بود و نمی‌شد این صحبت‌ها را ممیزی کرد.

کیانوش عیاری در پاسخ به اینکه آیا سریال «۸۷ متر» هم مثل دو سریال قبلی‌اش “روزگار قریب” و “هزاران چشم” دارای موضوع خاصی است که به سمت آن رفته است؟ توضیح می‌دهد: نه؛ شاید موضوع به تنهایی چندان خاص نباشد ولی مسیری که ما طی می‌کنیم در این مجموعه‌ی تلویزیونی، خواه ناخواه می‌تواند در جاهایی خاص باشد.

این کارگردان درباره‌ی فراز و نشیب‌های ساخت سریال «۸۷ متر» و توقف‌هایی که پیش آمد، در پاسخ به اینکه آیا از ادامه ساخت این مجموعه هیچگاه منصرف نشد؟ اظهار می‌کند: من این داستان را ۱۰ سال پیش نوشته بودم و تصویب شده بود و من مبلغی هم پول در آن سال‌ها گرفته بودم؛ بنابراین امکان رها کردن آن نبود. دوستان سیمافیلم‌، آقای اسلامی‌مهر نسبت به من لطف داشتند و این لطف صادقانه بود، ایشان با توجه به مشکلات خانوادگی که برایم پیش آمده بود، به من گفتند که درخصوص ساخت این سریال عجله‌ای نداشته باشم؛ حتی اگر چند سال هم طول بکشد که متاسفانه چنین هم شد و من ناچار بودم سریال را بسازم. یا باید بدهی‌ام را با تلویزیون تسویه می‌کردم یا باید کار را می‌ساختم. خب امکان پرداخت بدهی سنگین نبود، ناچارا در سال ۹۵ به این نتیجه رسیدیم که چون نمیتوانم بدهی را پرداخت کنم پس تولید سریال را جایگزین کنم و در نتیجه کار را شروع کردیم و پشیمان هم نیستم. چون گمان می‌کنم کار یک ویژگی‌هایی دارد که به هر حال فعلا در مرحله تولید برای من دلنشین و لذت‌بخش است.




تازه ترین اظهارات کیانوش عیاری سه سال بعد از توقیف “کاناپه”⇐ترانه علیدوستی تمایل بسیاری داشت که در “کاناپه”[که با حمایت سرمایه گذار بازداشتی “شهرزاد” تولید شد] بازی کند!!/ترانه حاضر بود موهایش را از ته بتراشد تا نقش اصلی “کاناپه” را بگیرد ولی ممکن بود برای ادامه کارش مشکل ایجاد شود!!/علی جنتی از طرح پوستیژ به سر بودن بازیگران زن “کاناپه” استقبال کرد و به من قول داد كه هر كاري بتواند براي پيشبرد اين طرح انجام دهد!!!/حجت ایوبی هم از این طرح باخبر بود و میگفت استفاده از كلاه‌گيس براي زنان در “کاناپه” باعث انقلابي در سينماي بعد از انقلاب خواهد بود!!

سینماروزان: “کاناپه”کیانوش عیاری یکی از رئالیستی ترین آثار سینمای ایران در مذمت اختلاف طبقاتی است ولی اصرار کارگردان بر نشان دادن زنان پوستیژ به سر در نماهای داخلی موجب شده که سه سال بعد از تولید این فیلم همچنان توقیف باشد.

به گزارش سینماروزان کیانوش عیاری که حین تولید “کاناپه” از حمایت محمد امامی سرمایه گذار بازداشتی “شهرزاد” بهره برده بود و بعدتر مدعی پس دادن پول امامی شد(!!) به تازگی در گفتگو با “اعتماد” از عطش بالای ترانه علیدوستی برای حضور در “کاناپه” گفته است!!

عیاری همچنین مدعی آگاهی تمام و کمال علی جنتی وزیر وقت ارشاد و حجت ایوبی رییس وقت سینما از پوستیژ به سر بودن بازیگران زن فیلم شده است.

کیانوش عیاری درباره روند انتخاب بازیگران دختر “کاناپه” گفت: چهار دختر جوان و دو خانم كه در حال عبور از جواني هستند بايد براي اين فيلم انتخاب مي‌شدند. يك خبر كوتاه باعث شد طي پنج روز  نزديك به 3 هزار و 250 خانم مراجعه كنند. وقتي ما به اين 3 هزار خانم گفتيم كه بايد موهاي‌شان را با نمره 4 كوتاه كنند همه قبول كردند ‌جز 30 نفر.

وی ادامه داد: تمام آنها موهاي‌شان را كاملا با نمره 4 كوتاه كردند. عكس تست گريم موجود است. البته خانم فريبا كامران هم در اين فيلم بازي دارند (مادر بابك حميديان) كه از ميان بازيگران حرفه‌اي انتخاب شدند.

عیاری با اشاره به تمایل بالای ترانه علیدوستی برای بازی در “کاناپه” بیان داشت: جلساتي با خانم ترانه عليدوستي براي ايفاي نقش دختر اصلي فيلم داشتيم. ترانه به من زنگ زد و ابراز تمايل كرد كه در فيلمم بازي كند و حتي قبول كرد و به من گفت كه موهايم را با نمره 4 مي‌زنم… خودم بسيار علاقه‌مند بودم كه او در فيلم «كاناپه» بازي داشته باشد. با تمام احترامي كه براي او قائلم به او گفتم ممكن است شرايطي براي اين كار پيش بيايد كه باعث اخلال كار شما در سينما شود.  من از او عذرخواهي كردم كه مبادا براي ادامه مسير كارشان در سينما مشكل به وجود بيايد. چون همان‌طور كه مي‌دانيد دلواپسان هميشه در راه هستند. ترانه در اين فيلم بايد موهايش را كوتاه مي‌كرد و كلاه‌گيس مي‌گذاشت و اين ممكن بود برايش مشكل‌ساز شود. او متقاعد شد ولي بالاخره فيلم «كاناپه» براي اين بازيگر فرصت خيلي خوبي براي بازي بود كه متاسفانه نشد؛ اما به‌ جاي او خانم فرگل فرح‌بخش بازي كرد.

عیاری با تأکید بر آگاهی علی جنتی وزیر وقت و حجت ایوبی رییس معزول سینما در استفاده از پوستیژ برای بازیگران زن “کاناپه”  گفت: با وزير وقت آقاي جنتي چند جلسه درباره استفاده از پوستیژ صحبت كردم ايشان از اين طرح استقبال كرد و به من قول داد كه هر كاري بتواند براي پيشبرد اين طرح (كه همان استفاده از كلاه‌گيس در فيلم‌هاست) انجام دهد. من به ايشان گفتم مي‌خواهم در فيلمم از كلاه‌گيس استفاده كنم و شما به عنوان بالاترين مقام فرهنگي در جريان روند كار باشيد.

عیاری ادامه داد: دو ماه بعد از جنتی با حجت ايوبي (رييس سازمان سينمايي در دولت گذشته) ديدار و جلسه داشتم. حجت ايوبي خاطرنشان كردند كه طرح استفاده از كلاه‌گيس براي خانم‌ها در فيلم باعث انقلابي در سينماي بعد از انقلاب خواهد بود. جلسات انجام شد و فيلم هم ساخته شد؛ اما متاسفانه با تمام اين رايزني‌ها كه انجام شد، فيلم در دوراني آماده نمايش شد كه وزير وقت عوض شد و آقاي ايوبي هم از سازمان سينمايي رفت و من ماندم و فیلمم!!!




مجری طرح “خانه پدری” و “کاناپه” بیان کرد⇐کیانوش عیاری بنا داشت پروژه تاریخی “میرمهنا” را با بازیگران مطرح جهانی بسازد ولی مدیران رغبتی نشان ندادند/ای کاش نیمی از آنچه در کلام پیرامون حمایت از آثار قهرمانانه میگویند را در عمل نشان میدادند!!/اگر میخواهند تلویزیون به اوجش بازگردد نگاه از بالا را کنار بگذارند و برایشان فرقی نداشته باشد که فلان کارگردان خویشاوند کدام مدیر است!/ معنی ندارد تولید یک سریال را به جوانی کارنابلد بسپارند فقط بخاطر اینکه آقازاده فلان مدیر است!

سینماروزان: کیفیت تولید در تلویزیون و به خصوص تولید سریالهای تلویزیونی در این سالها محل نقد و نظر بوده است.

به تازگی شاهرخ دستورتبار تهیه کننده و مجری طرح آثار اخیر کیانوش عیاری و از جمله “خانه پدری” و “کاناپه” در اظهاراتی برای “جام جم” راهکارهایی را برای ارتقای کیفی محصولات تلویزیون طرح کرده است.

متن اظهارات دستورتبار را بخوانید:

دورادور محصولات تلویزیون را رصد میکنم ولی مهمترین برنامه تلویزیونی که جذبم میکند پخش زنده مسابقات فوتبال و برخی برنامه های فوتبالی است.

جامعه ما جامعه به روز و سرپایی است و جوانانی داریم که به شدت باسواد هستند و محصولات روز جهانی تلویزیون و سینما را پی میگیرند. تولید محصول برای چنین مخاطبی به شدت حساس است و قبل از هر چیز نیاز دارد به کنار گذاشتن تعارف و نشان دادن واقعیات جامعه. چه ایرادی دارد مهم ترین معضلات روز بشود دستمایه تولید سریالهای جذاب؟؟

مدیریت اسبق رسانه ملی در برهه هایی فضا را باز کرد تا نیروهای مستعد پا بگیرند و با ساخت سریال عیار خود را نشان دهند. مگر امثال اصغر فرهادی و حسن فتحی در همین تلویزیون خودمان رشد نکردند و جلو نرفتند؟؟؟ حالا هم باید نخبگان جوان را به کار گرفت و دستشان را باز گذاشت برای تجربه. اینکه به سراغ شکست خوردگان مدیوم سینما میروند و بهشان کار میدهند جواب نمیدهد.

جوان است که انگیزه دارد و جوان نخبه است که میتواند شگفتی ساز شود. با جوان نخبه نمیشود با نگاه از بالا حرف زد.

مدیران سازمان اگر میخواهند تلویزیون به اوجش بازگردد نگاه از بالا را کنار بگذارند و برایشان فرقی نداشته باشد که فلان کارگردان خویشاوند کدام مدیر است یا ظاهرش چطور است! اگر استعداد دارد بهش کار بدهند و اگر هم توانایی ندارد حتی اگر ژن خوب است نباید کار بگیرد. معنی ندارد در رسانه ملی یک سریال مهم را به جوانی کارنابلد بسپارند فقط بخاطر اینکه آقازاده فلان مدیر است!

آقایان مدیر بایستی زیرمجموعه را طوری بچینند که مخاطب راضی باشد و نه بالاسری!! این راه نجات است.

خودم در این سالها علاقه زیادی داشتم که یک سریال حماسی ملی به نام “میرمهنا” را برای تلویزیون تولید کنم و علیرغم حضور کیانوش عیاری به عنوان کارگردان متأسفانه به نتیجه نرسیدم. آقایان در ظاهر از نیاز به قهرمان پردازی در سریال سازی میگویند اما برای تولید پروژه قهرمانانه “میرمهنا” کمترین واکنش مثبتی نشان ندادند. با عیاری به دنبال این بودیم که این سریال را با حضور بازیگران مطرح جهانی بسازیم تا محصولی تولید شود که امکان ارائه در خارج از ایران را داشته باشد ولی حمایت نشد.

ای کاش نیمی از آنچه در کلام پیرامون حمایت از آثار قهرمانانه میگویند را در عمل نشان میدادند تا اوضاع بهتر شود.




توضیحات تازه حیدریان درباره آخرین گفتگوی تفصیلی پرحاشیه‌اش⇐نقد من به کیانوش عیاری و «خانه پدری» نبود! نقد من به نبود نظام حرفه‌ای تهیه کنندگی در ایران است!/دبیر جشنواره فجر انتخاب شده و بزودی نامش اعلام میشود/اصفهان به جای مجری برگزاری جشنواره‌ کودک باید به کانون تولید فیلم کودک بدل شود/براساس نظر کارشناسان(!) ادغام دو جشنواره ملی و جهانی نفعی برای سینما ندارد!!!

سینماروزان: محمدمهدی حیدریان به تازگی گفتگویی با روزنامه دولتی “ایران” داشت و نکات مختلفی را درباره موضوعات مبتلابه سینمای ایران بیان کرد و اظهارات صریحی را درباره کیانوش عیاری و بی علاقگیش به حل مشکل فیلم “خانه پدری” بیان کرد.

حالا حواشی آن گفتگو توضیحات تازه حیدریان را موجب شده است.

حیدریان درباره صراحت کلامش پیرامون فیلم “خانه پدری” و کیانوش عیاری بیان کرد: نقدی که من مطرح کردم مربوط به آن کارگردان محترم و مولف و شاخص نبود بلکه نقد من به نبود نظام حرفه ای تهیه کنندگی بود!

وی درباره انتخاب دبیر جشنواره فجر هم اظهار داشت: دبیر جشنواره فیلم فجر انتخاب شده است و مسئولین اداری باید امکان استفاده از مدیر را به ما بدهند تا بعد از حل مشکل اداری نام دبیر اعلام شود.

حیدریان درباره سرنوشت برگزاری جداگانه بخش بودجه خوار بین الملل فجر هم گفت: تا امروز براساس نظرات کارشناسان ادغام دو جشنواره ملی و جهانی نفعی برای سینما ندارد!!!

رییس سینما با اشاره به الویتش در حمایت از سینمای کودک گفت: تولید در سینمای کودک باید مهمترین تولید فرهنگی ما در سطح جهانی باشد زیرا مخاطبین کودک در سطح دنیا از نظر ذائقه بسیار به هم نزدیک هستند. برنامه ما این است که اصفهان از  مجری برگزارکننده جشنواره به کانونی برای حمایت از تولید تبدیل شود.

وی ادامه داد: با شورای شهر و شهردار اصفهان توافق کردیم تا صندوق حمایت از تولید فیلم کودک و نوجوان تشکیل دهیم تا باعث افزایش تولید شود!

از سال گذشته تا به امروز 13 فیلم کودک شروع و تمام شده است و از سال گذشته ماهی یک فیلم کودک همیشه در اکران ها داشته ایم!