1

واکنش منطقی پژمان جمشیدی به صفت پولساز بودن⇐فروش بالای «…آلبالو»، «خوب بد جلف» و «آتش بس» به‌خاطر من نبود!

سینماروزان: پژمان جمشیدی هرچند از فوتبال به بازیگری روی آورد اما آن قدر استعداد داشت که خیلی زود و از همان سریال «پژمان» مورد توجه قرار گیرد؛ این مورد توجه قرار گرفتن سبب ساز آن شد که علاوه بر سینما تجربه حضور در تئاتر را هم کسب کند.

به گزارش سینماروزان فروش بالای «خوب بد جلف» که یکی از نقشهای اصلی آن را جمشیدی بازی میکند در کنار فروش بالای دو فیلم سینمایی قبلیش «50 کیلو آلبالو» و «آتش بس» سبب ساز آن شده که برخی از رسانه ها به او صفت پولسازترین بازیگر این سالها را بدهند.

پژمان جمشیدی اما در گفتگو با «شرق» در کنار صحبت درباره فعالیتهای بازیگریش در اظهارنظری منطقی از این گفته که فروش بالای سه فیلم اخیرش به خاطر وی نبوده است و عوامل دیگری اسباب فروش را فراهم کرده اند.

متن کامل گفتگوی جمشیدی را بخوانید:

شما به‌عنوان یکی از رکوردداران گیشه سینما و به ‌نوعی یکی از پول‌سازترین بازیگران سینمای ایران معرفی شدید. این موفقیت را پیش‌بینی می‌کردید؟
شاید هرکسی جای من بود و از فوتبال به سمت سینما و تلویزیون می‌آمد، باید از این خبر خوشحال می‌شد، اما به نظرم کمی خبر تحریک‌کننده‌ است تا اینکه برایم خوشایند باشد. طبعا فروش این سه فیلم به دلیل حضور من نبود و بازیگران بسیار خوبی در فیلم‌های «پنجاه کیلو آلبالو»، «آتش‌بس» و «خوب، بد، جلف» با من همکاری کردند و عوامل بسیاری باعث فروش بالای این سه فیلم شدند.
رسانه‌ای‌شدن این خبر بیشتر حاشیه‌ساز است، اما می‌دانم کسانی که این خبر را درج کردند قصد بدی نداشتند، اما برای من اتفاق خوشایندی نبود، چراکه مسئولیت من را بیشتر می‌کند.
طبعا موقعیت حال‌حاضر شما، با زمانی که به‌عنوان فوتبالیست به عرصه هنر پا گذاشتید متفاوت است، تجربه‌های حضور در صحنه تئاتر، سینما و تلویزیون تا حد زیادی از بار انتقادها کم کرد. نگاه خودتان نسبت به موقعیت حال‌حاضرتان چیست؟
موقعیت خاصی برای خودم نمی‌بینم و طبعا خودم را تافته جدابافته نمی‌دانم. اساسا برای موفقیت تلاش می‌کنم، اما دلخوش به این موفقیت‌ها هم نیستم. می‌دانم که یک روز همه چیزی که اسمش موفقیت است از بین خواهد رفت. نگاه من به زندگی مدت‌هاست تغییر کرده. بعد از فوت مادرم هیچ‌چیز رنگ سابق را برایم ندارد. دیگر برایم اتفاق عجیبی نیست اگر فیلم پرفروشی در اکران دارم و سریال نوروزی‌ای که در آن سهیم بودم به یکی از موفق‌ترین سریال‌های تلویزیون تبدیل شده است. معتقدم این روند بالاخره روزی تمام می‌شود. البته خیلی خدا را شکر می‌کنم برای موقعیتی که برایم ایجاد شد و بخش قابل‌ملاحظه‌ای از آن هم شانس من بود که آدم‌های مطرح و کاربلدی در مسیر حرفه‌ای من قرار گرفتند و با آنها همراه شدم. سهم زیادی از موفقیت‌هایم را مدیون آنها هستم. در این مدت از آدم‌های کاربلدی مثل پیمان قاسم‌خانی، سامان مقدم، تهمینه میلانی، مانی حقیقی و… یاد گرفتم و اگر موفقیتی برایم رقم خورده است، حاصل همراهی با این دوستان و بازیگران درجه‌یکی بوده که باعث شد من کم‌تجربه دیده شوم.
 «خوب، بد، جلف» به‌نوعی ادامه همکاری شما با پیمان قاسم‌خانی بود و بعد از سریال «پژمان»، بار دیگر این همکاری موفقیت‌آمیز بود. از ابتدا در جریان نگارش فیلم‌نامه بودید؟
بله. من از شروع نگارش فیلم‌نامه در جریان تغییرات عمده و اصلی آن بودم. این فیلم‌نامه از ابتدا با توجه به حضور من، سام درخشانی و حمید فرخ‌نژاد نوشته شد. فیلم‌نامه چندین‌بار تغییر کرد. قرار بود نقش مجید مظفری و رضا رویگری را دو دوبلور بازی کنند که این اتفاق نیفتاد و خوشبختانه این دو بزرگوار حضور داشتند. چیزی نزدیک به یک‌سال‌ونیم نگارش فیلم‌نامه زمان برد تا پیمان به ایده‌آلی که مدنظر داشت، رسید. خوشبختانه در هر فیلم یا سریالی که بازی کردم پشیمان نیستم؛ کارهایی بوده که به آنها افتخار کردم و حدس می‌زدم خروجی آنها چه می‌شود، منظورم از خروجی صرفا فروش نیست، بلکه اقبالی است که از سمت مخاطب دریافت می‌کند. می‌دانستم مانی حقیقی آبرویش را دوست دارد، پیمان قاسم‌خانی کارش را بلد است و سامان مقدم کمدی را می‌شناسد، بنابراین به این دوستان اعتماد کردم. بخشی از راحتی من مقابل دوربین از اعتمادم به این عزیزان است. شاید کارنامه‌ای که من دارم بیشتر شبیه بازیگری است که ٢٠ سال سابقه کار دارد، ولی من در سه سال موفق شدم تجربه کار با بهترین‌ها را داشته باشم.
 کمی درباره مجموعه «دیواربه‌دیوار» صحبت کنیم و جنس کمدی سامان مقدم که کمی متفاوت‌تر از روال تلویزیون است. فارغ از همراهی با کارگردانی به نام سامان مقدم، قصه این سریال چقدر برای شما جذابیت داشت؟
سامان مقدم را می‌شناختم، اما تجربه همکاری نداشتیم. «دیواربه‌دیوار» پشت صحنه بسیار خوبی داشت و شیوه کارگردانی سامان مقدم برایم بسیار قابل احترام است. شاید به نظر داستان سریال معمولی جلوه کند، اما نگاه قصه به موضوع فقر برایم جالب بود. آدم‌های این عمارت، آدم‌های فقیری هستند، اما مثل باقی فیلم‌ها یا سریال‌ها کثیف و چرک نیستند. شاید بسیاری از ما در یک دوره‌ای از زندگی روزهای این‌چنینی‌ای که در سریال می‌بینید را تجربه کردیم. من هم چنین تجربه‌ای دارم، من در خانواده فرهنگی زندگی می‌کردم و اوایل انقلاب با تغییراتی که ایجاد شد، شرایط اقتصادی خانواده ما هم تغییر کرد و مجبور شدیم طوری زندگی کنیم که دخل‌وخرجمان جور دربیاید. برای همین شیوه نگاه دوستانم در این سریال را می‌پسندم و برایش احترام قائلم. آدم‌های این سریال را در قاب تمیزی می‌بینیم و من این نگاه را دوست داشتم.
 شتاب ساخت سریال مناسبتی سخت نبود؟
چرا، فشار زیادی روی گروه بود و تمام تعطیلات نوروز سر کار بودیم. فضای پشت صحنه سریال عالی بود و کمترین حاشیه را داشتیم. البته حس می‌کنم بیشتر از ما، گروه نویسندگان این مجموعه و در رأس آنها آقای الوند فضای پراسترس‌تری را تجربه کردند، اما گروه حرفه‌ای این سریال باعث شد تا خیلی سختی‌های کار را در این سه ماه حس نکنیم.
 همچنان قصد دارید در سینما و تلویزیون، در کارهای کمدی حضور داشته باشید؟
کار غیرطنز را بیشتر در تئاتر تجربه کردم، البته در عرصه تصویر، فیلم آقای کرم‌پور طنز نبود، اما برای من همه‌چیز به فیلم‌نامه و کارگردان بستگی دارد. گاهی با کارگردانی همراه می‌شوی که به کارش مسلط است و یقین داری تو را در بهترین موقعیتی که باید می‌گذارد، مثل آقای کاهانی که در یک درام جدی، با حضور یک بازیگر کمدی، شخصیت شیرینی را خلق می‌کند و نتیجه درخشان می‌شود. ترجیح من این است که در نقش‌هایی حضور داشته باشم که دوستشان دارم؛ مثلا شخصیت بهرام در سریال «دیواربه‌دیوار» که کمدی نیست و موقعیت‌های بامزه‌ای برایش ایجاد می‌شود.
 همچنان در تئاتر فعال خواهید بود؟
اجرای «پپرونی برای دیکتاتور» آغاز شده است؛ نمایشی که در اجرای اول مورد اقبال قرار گرفت و پرفروش‌ترین نمایش سال گذشته ایرانشهر شد. اجرای مجدد این نمایش با تغییر برخی از بازیگران این نمایش روی صحنه می‌رود و قطعا بازی در تئاتر را ادامه خواهم داد.




مهرانه مهین‌ترابی: در سینمای ایران جایی برای بازیگران زن میانسال نیست/برای کار سینمایی به دنبال یک نقش محوری درست و حسابی هستم نه ایفای تیپهای تکراری مادر و مادربزرگ!

سینماژورنال/غفور پورغفور: مهرانه مهین‌ترابی از جمله بازیگرانی است که به واسطه ایفای نقش در یک سریال تلویزیونی مورد توجه قرار گرفت؛ سریالی با نام “همسران”.

به گزارش سینماژورنال در کانون توجه قرار گرفتن “همسران” و به دنبال آن “خانه سبز” موجب شد مهین ترابی سالهای پرمشغله ای را در اواخر دهه هفتاد تا ابتدای دهه هشتاد طی کند.

با این حال در سالهای اخیر فعالیت مهین ترابی در سینما خیلی کم شده است و در تلویزیون هم بیشتر ایفاگر نقش مکمل است.

تمام سناریوها برای جوانان نوشته می شود و جایی برای بازیگران زن میانسال نیست

مهین ترابی در گفتگو با سینماژورنال با بیان اینکه مشکل اصلی کم کار شدن اش ناشی از فیلمنامه هایی است که جای کار برای بازیگران میانسال ندارند بیان می دارد: اصلی ترین مساله اینجاست که سناریوهای ما بر محوریت جوانان نگاشته می شود و فیملنامه ها پر می شوند از جوان اولهایی که انگار ارتباط آنها با نسل قبلتر کاملا قطع شده!

وی ادامه می دهد: طبیعی است که این تمرکز بر یک جور نگاه باعث می شود قصه هایی که با محوریت زنان و مردان میانسال پیش می رود در سینما کمتر مشاهده شود و امثال من کم کارتر شویم.

این بازیگر خاطرنشان می سازد: نگاهی به آثاری که در سالهای اخیر تولید شده اند بیندازید تا ببینید در سینمای ایران جایی برای بازیگران زن میانسال نیست و این ممطئنا در درازمدت مشکل ساز خواهد شد چون مخاطب را گرفتار تکرار و دلزدگی می کند.

با کمبود پیشنهاد روبرو نیستم

مهرانه مهین ترابی درباره کمیت پیشنهادات بازیگری اش در سالهای اخیر می گوید: بلحاظ کمیت هیچ وقت با کمبود پیشنهاد روبرو نبوده ام. هفته ای نبوده که یک فیلمنامه پیشنهاد نشود اما مشکل با نگاه تکراری سناریستهای ماست که بازیگران میانسال را در قالب کاراکترهای هزاران بار تکرار شده مادران و مادربزرگان می خواهند.

بازیگر “قطار ابدی” و “صاحبدلان” خاطرنشان می سازد: درست است که دایره کاری ما محدود است اما در همین دایره محدود هم دوست دارم بروم سراغ داستانهایی که تجربه نشده باشند. دلم می خواهد وقتی سناریویی را می خوانم خودم به عنوان مخاطب ابتدایی از آن لذت ببرم وگرنه جز این باشد می شود کارمندی که در تناقض با بازیگری است.

برای کار سینمایی به دنبال یک نقش محوری درست و حسابی هستم

مهین ترابی با اشاره به اینکه سال گذشته بعد از مدتها در قسمت دوم “آتش بس” ایفای نقش کرد بیان می دارد: فکر می کنم در میان فیلمنامه های پیشنهادی این یکی وضعیت بهتری داشت و خوشبختانه اقبال عمومی به آن هم نسبتا خوب بود.

وی که از سال 87 به بعد فقط در تنها یک فیلم سینمایی به نام “آتش بس2” بازی کرده درباره این کم کاری می گوید: برای کار سینمایی به دنبال یک نقش محوری درست و حسابی هستم نه ایفای نقش مادر و مادربزرگهایی که برای خالی نبودن عریضه در فیلمها گنجانده می شوند.

دوست دارم شخصیت مادری را ایفا کنم که معادل بیرونی داشته باشد

مهین ترابی ادامه می دهد: البته مشکلی با ایفای نقش مادر ندارم اما دلم می خواهد شخصیت مادری را ایفا کنم که کاراکتر آن پرداخت لازم را داشته و واقعا مادری باشد که در این روزگار دور و برمان می بینیم یعنی معادل بیرونی آن را حس کنم.

بازیگر “برگ برنده” و “نگین” خاطرنشان می سازد: اینکه مادری را ایفا کنم که بناست برای شخصیت اصلی فیلم که یک جوان است میز ناهار بچیند یا او را نصیحت کند واقعا لذت بخش نیست چون تاریخ مصرفش تمام شده است.

فیلمنامه های ضعیف و متوسط را رد می کنم تا اینکه ایفای نقش کنم و بعد از فیلمنامه گلایه کنم

این بازیگر با تأکید بر اینکه ترجیح می دهد فقط به کاراکترهای متفاوت فکر کند به سینماژورنال می گوید: شخصا ترجیح می دهم قید همکاری در یک کار ضعیف و متوسط را بزنم تا اینکه در آن ایفای نقش کنم و بعد در پاسخ به نقدها از فیلمنامه گلایه کنم. من که از همان ابتدا فیلمنامه را فاقد کیفیت تشخیص می دهم بهتر آن است که در آن ایفای نقش نکنم.




در مرکز تهران فیلمی روی پرده است که دی.وی.دی‌ مجازش دو ماه قبل در سوپرمارکتها توزیع شده!!!+عکس

سینماژورنال: هرچند پردیسهای سینمایی شهر تهران بواسطه طیف مخاطبانی که دارند اغلب سعی می کنند آثار روز را روی پرده بفرستند اما این اتفاقی نیست که در سینماهای قدیمی مرکز شهر هم بیفتد.

به گزارش سینماژورنال حوالی میدان انقلاب یک سلسله سینمای فرسوده با نامهای مرکزی و پارس کنار هم وجود دارد.

سینماهایی که آخرین نفسهای خود را می کشند و به دلیل فرسودگی بیش از حد سالن، صندلیها و حتی کیفیت پایین سیستم صوتی-تصویری هیچ گاه پاتوق جدی سینمادوستان نبوده اند.

عمده مخاطبان این سلسله سینماها آدمهایی هستند که به صورت گذری و بیشتر برای استراحت وارد سینما می شوند شاید برای همین باشد که نوع فیلمی که در این سینماها روی پرده می رود هم چندان اهمیتی ندارد.

در یک اتفاق عجیب در روز یکشنبه چهاردهم تیر ماه فیلمی در سینما پارس روی پرده بوده است که دی.وی.دی اش دو ماه قبل در شبکه خانگی توزیع شده است!

این فیلم “آتش بس2” نام دارد که در سبد اکران 93 قرار داشت و البته جزو آثار میلیاردی سال قبل هم بود اما پخش کننده فیلم که گویا خود صاحب این سالن سینما است بدش نیامده که حتی دو ماه بعد از عرضه نسخه ویدیویی اثر در شبکه خانگی، باز هم فیلم را روی پرده بفرستد.

حتی با  فرض فرسودگی سینما و عدم اهمیت میزان فروش آن در فروش نهایی محصولات، اینکه فیلمی که اکران رسمی اش شش ماه قبل به پایان رسیده و دی.وی.دی اش بارها و بارها از اتوبوسهای بین شهری هم پخش شده روی پرده باشد به شدت عجیب و غریب است.

این اتفاق در شرایطی روی می دهد که برخی تهیه کنندگانی که همین حالا فیلمهایشان روی پرده است از کمبود تعداد سالنهای نمایش فیلمهایشان گلایه دارند و مرتب از عدم توزیع مناسب سانسها می نالند.

آتش بس2
اطلاعات فروش بلیت “آتش بس2” در روز یکشنبه/با کلیک بر روی گزینه “خرید بلیت” به صفحه زیر (سینما پارس) می رسید!
آتش بس2
صفحه فروش بلیت “آتش بس2”