1

چه کسی می‌گفت “آدم برفی” و “تحفه هند”، جمهوری اسلامی را منقرض می‌کند؟

سینماروزان: محمدحسين فرحبخش تهیه‌کننده و کارگردان سینمای ایران در رادیونمایش با گلایه از ممیزی سلیقه‌ای از معاون نظارتی گفت که مدعی بود اکران دو فیلم کمدی با بازی عبدی، اساس نظام را زیر سوال می‌برد.

به گزارش سینماروزان محمدحسین فرحبخش در گفتگو با مارال دوستی در برنامه رادیویی “پرانتز باز” رادیونمایش گفت: ما یک حرام عقلی در اسلام داریم. اگر کسی تیرآهن غیراستاندارد در ساختمان استفاده کند که بعداً زلزله بیاید جان کسی در خطر بیفتد، به حرام عقلی ربط دارد. ما حرام عرفی هم داریم مثل اینکه کسی بخواهد با لباس زیر برود توی خیابان. کسی که می‌خواهد ممیزی کند باید به این دو حرام توجه کند و هر چیز دیگری سلیقه‌ای است.

کارگردان “عطش” و “مستانه” بیان داشت: از دهه ۶۰ افرادی در سینما آمدند که با عنوان ممیزی ترور فکر می‌کردند. ما با کلی دردسر از شورای نظارت پروانه می‌گیریم ولی بعد گروه‌های دیگری هم دخالت می‌کنند و می‌گویند فلان صحنه را بیرون بیار! این مشکل ماست!

این سینماگر ضمن اشاره به برخورد‌های سلیقه‌ای با موضوع ممیزی، می‌گوید: من سال‌هاست در سینما هستم و با گروه‌های راست و چپ کار کرده‌ام که هر کدامشان از قانون یک چیزی را متوجه می‌شوند و مساله هم همین است یعنی براساس درک سلیقه‌ای و نه آیین‌نامه‌ای جامع، تصمیم می‌گیرند.

فرحبخش که در فیلم‌ “زندگی خصوصی” به نقد یکی از مدیران هفت‌خط داخلی پرداخته بود اظهار داشت: زمانی در معاونت نظارت آقایی بود به اسم ح.خ که به من می‌گفت با دادن مجوز به فیلم «آدم برفی» جمهوری اسلامی منقرض می‌شود!؟ جالب است که بعداً این فیلم پخش و جمهوری اسلامی هم قوی‌تر شد، پس این فیلم مشکل نداشت ولی آن آدم مشکل داشت.

این سینماگر ادامه داد: سر فیلم «تحفه هند» هم باز مشکلی مشابه پیش آمد و برخی ریختند در خیابان و مدعی شدند فیلم اساس نظام را نشانه رفته ولی این فیلم بعداً از تلویزیون هم پخش شد و هیچ مشکلی پیش نیامد. اینها همه نشانه مدیریت سلیقه‌ای است که باعث می‌شود فیلمسازان گرفتار دردسر شوند.




روایت داریوش ارجمند از پشت صحنه اتفاقات «آدم برفی»

سینماروزان: داریوش ارجمند بازیگری که این شبها «ستایش3» را روی آنتن دارد و همچنان میخواهد با تکیه کلامهای «افتاد» و «ببین» در این سریال برای خود مخاطب دست و پا کند به تازگی روی آنتن شبکه نسیم به شرح اتفاقاتی از «آدم برفی» و همکاری با اکبر عبدی پرداخت.

داریوش ارجمند در برنامه «چهل تیکه» شبکه نسیم و درحالی که هرازگاه حین گفته هایش از تکیه کلام «ببین» استفاده میکرد با اشاره به همکاری با اکبر عبدی در کمدی «آدم برفی» گفت: داوود میرباقری بهم گفته بود که میخواهم پیشنهاد بازی در یک فیلم مبتذل را بهت بدهم و بعد هم فیلمنامه «آدم برفی» را برایم فرستاد و جالب است که میرباقری بالای فیلمنامه آدم برفی نوشته بود دلم به حال مالک اشتر میسوزد.

ارجمند با اشاره به اینکه اصلی ترین نگرانیش از «آدم برفی» بازی در برابر اکبر عبدی بوده ادامه داد: وقتی با عبدی بازی میکنید 50 درصد بازنده‌اید!! آن هم اکبر عبدی که در «آدم برفی» زن شده بود.

ارجمند افزود: نگران بودم که در یک فیلم طنز با عبدی بازی کنم و حتی همسرم هم وقتی فهمید ابراز نگرانی کرد ولی در نهایت اولین کسی که بهم تبریک گفت همین عبدی بود.

داریوش ارجمند پیرامون بازی با عبدی بیان داشت: تکان دهنده ترین سکانس «آدم برفی» هم در کنار عبدی رخ داد و آنجایی بود که عبدی در نقش «عباس» رو به من گفت تیغم بزن ولی سبیلامو پس بده!




 درددل‌های اکبر عبدی در برنامه “خوشا شیراز”⇐یک سال و نیم دیالیز می‌شدم اما یک نفر از مدیران تلویزیون سراغ من نیامد/مسعود فراستی ۲۰ سال قبل برای خرید خانه از من پول قرض گرفت و هنوز بدهی‌اش را پس نداده/جیرانی دروغ میگوید/شریفی‌نیا دستمزد من در “اخراجیها۲” را کم کرد و یک خانه مشتی خرید!/آقای زم در زمان مدیریت در حوزه سیگار و ساعت وارد می‌کرد

سینماروزان: سیدعلی ضیاء مجری تلویزیون، جمعه 30 مهر در برنامه «خوشا شیراز» میزبان اکبر عبدی بازیگر مطرح تئاتر، سینما و تلویزیون ایران بود و گفتگوی جنجالی با این چهره پرطرفدار داشت.
به گزارش سینماروزان ضیاء در این گفتگو از عبدی درباره خاطره فریدون جیرانی سوال کرد که گفته بود حین ساخت فیلم «خواب زده ها» روزی همه آماده ضبط بودند اما هنوز عبدی نرسیده بوده و وقتی با او تماس گرفته اند دخترش گفته که پدر خواب است!
جیرانی دروغ میگوید
عبدی در این باره اعلام کرد: همین جا اعلام میکنم این یک دروغ خیلی بزرگ است. آقای جیرانی اگر چنین حرفی می زند این را هم بگوید که 80 درصد دستمزد مرا یک سال بعد پرداخت کرد.
وی در پاسخ به اینکه هیچوقت حتی اگر روی سن رقصیده باشد ممنوع الکار نمی شود، اظهار کرد: چرا. من دو بار به دلیل دستمزد ممنوع الکار شدم! اما در همان مشهد که حالا برگزاری کنسرت در آن ممنوع است، رقص چوب می کنند.
شریفی نیا با درصدی که از اخراجی های 2 گرفت یک خانه مشتی خرید
این بازیگر درباره رابطه اش با محمدرضا شریفی نیا توضیح داد: قرارداد 40 میلیون تومانی من در «اخراجی های2» توسط شریفی نیا به 30 میلیون تومان کاهش یافت. بعدها فهمیدیم ایشان به آقای ده نمکی و آقایان سرمایه گذار گفته من قراردادها را کم می کنم به شرطی که Xدرصد از فیلم به من بدهید. او توانست با درصدی که از آن فیلم گرفت یک خانه مشتی بخرد. خدا بیشتر به او بدهد.
وی افزود: اما اینکه به که و که قسم می خورد که من در آن فیلم شریک نبودم، به آدم بر میخورد. یا مثلا در «آدم برفی» قرارمان این بود که 50 درصد یعنی نفری 10 درصد سهم ما باشد، 50 درصد هم متعلق به حوزه باشد. زمان حاج آقا زم بود. دم ایشان گرم که در حوزه هر کاری می‌خواست می توانست انجام دهد و ساعت و سیگار وارد می کرد! نوش جانش. کاری نداریم.
بازی در فیلم کسی که “آدم برفی” را از پرده پایین کشید
ضیاء در ادامهبا اشاره به مسعود ده نمکی از این گفت که عبدی با گذشت سالها در فیلم کسی بازی کرده که در گذشته فیلم او را از پرده پایین کشیده است.
عبدی در این زمینه توضیح داد: عیبی ندارد. بالاخره آدم در زندگی جایزالخطا است. وقتی دو نفر در نازی آباد با هم دعوا میکنند به هم احمق و کثافت که نمی گویند! فحش می دهند! من در تمرین با خودم جلوی آینه راحت فحش می دهم اما وقتی جلوی دوربین می آیم آن حس را با خودم می آورم اما به جایش احمق و بی شعور می گویم!
در یک سال و نیم اخیر کسی از تلویزیون احوالم را نپرسید
وی در بخش دیگری از حرفهایش گفت: در این یک سال و نیم که من دیالیز و پیوند می شدم، بالاخره کارمند جزء تلویزیون که به حساب می آمدم، یک نفر از صدا و سیما به من زنگ نزد. باز دم آقای ضرغامی گرم که ختم پدر من آمد.
فراستی! حالا که وضعت خوب شده بدهی مرا پس بده!
این بازیگر درباره مسعود فراستی گفت: او بعضی وقتها اصلا فیلم را نمی بیند و نقد می کند. به قرآن مجید اگر دروغ بگویم! از همین جا هم خدمت او اعلام می کنم حدود 20 سال پیش در شهرک قدس با همسرش دنبال خانه می گشت و 100 هزار تومان از من قرض گرفت. 100 هزار تومان 20 سال پیش. شنیدم در مهرشهر کرج کافی شاپ راه انداخته است. حالا که وضعت هم بد نیست، لااقل بدهی ات را بیاور بده. درباره هر فیلمی هم که بازی کردم برو نقد کن آزادی، هیچ مشکلی نیست!



فيلم “محمد رسول ا..(ص)” مجيدي هفتادم جدول شد⇔اسامي هفتاد فيلم پرمخاطب بعد از انقلاب اسلامی

سینماژورنال: “محمد رسول ا..(ص)” فیلم اخیر مجید مجیدی شرایط ویژه ای را در اکران تجربه کرد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم نه تنها در بدعتی تاریخی با داشتن دو سرگروه سینمایی روی پرده رفت که قرارداد اکران آن هم بدون سقف زمانی و بدون لحاظ کردن کف فروش تنظیم شد.

اکران این فیلم از اوایل شهریورماه آغاز شد و تا اواخر اسفند ادامه می یابد یعنی چیزی حدودا 25 هفته روی پرده خواهد ماند.

فیلم اخیر مجیدی بلحاظ فروش به مرز 15 میلیارد رسیده است و بدین لحاظ پرفروش ترین فیلم سینمای ایران است اما آیا این فیلم پرمخاطب ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است؟

فیلم مجیدی رتبه 70 اُم جدول پرمخاطب ترین فیلمهای بعد از انقلاب اسلامی

روزنامه “سینما” به سردبیری فریدون جیرانی به تازگی با احتساب متوسط قیمت بلیت در سالیان متفاوت لیستی از پرمخاطب ترین فیلمهای ایرانی ارائه داده است که در این لیست نام فیلم اخیر مجیدی در رتبه 70 دیده میشود آن هم در حالی که از میان فیلمهای سالیان اخیر “ورود آقایان ممنوع”، “شهر موشها2″، “اخراجیها2” و “اخراجیها3” بالاتر از این فیلم دیده میشوند.

پرمخاطب ترین فیلم تاریخ سینمای بعد از انقلاب اسلامی “عقابها” است و بعد از آن “کانی مانگا” و “اخراجیها2” دیده می شوند.

لیست ده فیلم اول پرمخاطبها را در ادامه بخوانید:

1-عقابها

2-کانی مانگا

3-اخراجیها2

4-بگذار زندگی کنم

5-گذرگاه

6-تاراج

7-اجاره نشینها

8-عروس

9-خواستگاری

10-آدم برفی

لیست کامل پرمخاطب ترین آثار سینمای ایران را در زیر ببینید و جایگاه فیلم اخیر مجیدی را مقایسه کنید با 69 فیلمی که بالای این فیلم آمده اند.

پرمخاطب ترین فیلمهای بعد از انقلاب اسلامی

پرمخاطب ترین فیلمهای بعد از انقلاب اسلامی/برای وضوح تصویر کلیک کنید




اکبر عبدی از ۱۵ شهریور هر شب نقش “خاورننه” را بازی می کند!+عکس

سینماژورنال: اکبر عبدی کمدین پیشکسوت سینمای ایران از 15 شهریورماه با نمایش “خاورننه/ننه خاور” روی صحنه می رود.

به گزارش سینماژورنال عبدی در این نمایش برای چهارمین بار بازی در نقش زنان را تجربه خواهد کرد.

عبدی پیشتر و در آثاری چون “آدم برفی”، “خوابم می آد” و “خوابزده ها” در نقش زن و پیرزن ظاهر شده بود.

محمد شیری، عباس محبوب، علیرضا مهدیون، محسن افشار و افشین رشیدی دیگر بازیگران این نمایش هستند.

این نمایش در فرهنگسرای اندیشه روی صحنه می رود.

ننه خاور
ننه خاور




نویسنده “اتوبوس شب”: آیا ماجراي “آدم برفي” براي “رستاخیز” تكرار نخواهد شد؟ /چگونه بچه مسلمان خودمان را در نقش مقدسين برنمي‌تابيم ولي هر روز در دل‌مان بازي آنتوني كويين در نقش “حمزه(ع)” را ستايش می‌کنیم؟

سینماژورنال: تازه ترین چهره ای که نسبت به اتفاقات پیرامون “رستاخیز” واکنش نشان داده است حبیب احمدزاده است.

به گزارش سینماژورنال احمدزاده که یکی از نویسندگان حوزه ادبیات داستانی به شمار می رود و البته در نگارش فیلمنامه آثاری چون “اتوبوس شب” و “پنجاه قدم آخر” نقش داشته با نگارش یادداشتی که در “اعتماد” منتشر شده از یک طرف به مرور خاطراتی از دوران کودکی خود پرداخته و از طرف دیگر از منتقدان اکران “رستاخیز” خواسته است منویات مقام معظم رهبری درباره نمایش چهره معصومین(ع) در عرصه تصویر را فصل الخطاب قرار دهند.

سینماژورنال متن کامل یادداشت احمدزاده را ارائه می دهد:

در گذشته

«در تاريخ آورده‌اند هنگامي كه سلطان محمد فاتح با قشون بي‌شمار، به قصد فتح قسطنطنيه از دست مسيحيان، به دروازه‌هاي آن شهررسيد، هيچ‌كس را در حال محافظت از شهر نيافت، متحير از خبرچينان سپاه دليل پرسيد، از دور گنبد كليساي بزرگ اياصوفيه را نشانش دادند و گفتند كه همه، از شاه و وزير و امرا و عالمان و مردمان مسيحي در آنجا گرد آمده و بحث گذارده‌اند كه آن زخم مشهور، بر تن ناسوتي مسيح(ع) وارد شده يا بر تن لاهوتي آن عظيم؟ سلطان محمد، چون چنين شنيد توپي فراخواند و گلوله‌اي مستقيم حوالت گنبدكرد كه سخت بر آن اصابت نمود. و چنين ندا در داد كه:

اكنون هم بر لاهوتشان خورد و هم بر ناسوتشان.

و سخت دستور فتح داد و بدين‌سان قسطنطنيه مقام سلطان عثماني گشت.»

و اما امروز

دو هفته پيش مراسم نمازجمعه تهران و سخنان خطيب محترمش را گوش مي‌كردم كه نقل به مضمون به هر دو گروه موافقان و مخالفان «برجام» توجه و تذكر مي‌داد كه از نگاه «صفر و صد»ي به توافقنامه هسته‌اي بپرهيزند و در انتها، به عنوان فصل‌الخطاب، موضع رهبري را مصداق عمل بگيرند. ناگهان به ياد اين موضوع افتادم كه در امر فرهنگ، فصل الخطاب كيست؟

خاطره‌اي نقل كنم تا بهتر مقصودم را برسانم.

پيش از انقلاب و در عنفوان نوجواني در شهر آبادان، زادگاهم دو فرهنگ در ستيز كامل بودند؛ يكي فرهنگ مسلط استعمار انگليسي‌ها در مناطق شركت نفتي با تمام جوانب ظاهري و ديگري فرهنگ سنتي و بومي مردمي در مناطق غير كه دلبسته آيين‌هاي خود بودند.

ما نيز به عنوان نوجوان و به علت آنكه از امكانات شركت نفت به كلي محروم بوديم، در كوچه‌ها پا به توپ پلاستيكي بوديم؛ توپي كه با افتادنش در جوي‌هاي روباز پر از لجن، پاهاي برهنه ما را نيز آلوده و به قولي نجس مي‌كرد.

محله ما مسجدي داشت كه مزين به نام صاحب‌الزمان(عج) بود و پيش‌نمازي معروف به شيخ عبدالستار اسلامي و خادمي پير كه با آنكه درس طلبگي نخوانده بود، او را ملا احمد صدا مي‌زدند. يادم مي‌آيد كه تابستان‌ها از كله صبح تا هنگام تاريكي هوا فوتبال بازي مي‌كرديم و تنگ غروب، هم آنان كه دل در گرو دين و نماز داشتند و هم آنهايي كه براي رفع تشنگي به دنبال آب سرد كن مسجد بودند، همگي با پاي برهنه قصد ورود به مسجد مي‌كرديم، ملا احمد خدابيامرز سر مي‌رسيد و با نگاه به پاهاي لخت و كثيف ما چاره از قبل كرده، شيلنگ لاستيكي را از نخستين شير و لوله آب كنده و جانانه همچون يك ماتادور به جمع ما مي‌زد و ما را از دور و بر مسجد دور مي‌كرد تا به خيالش حياط مسجد را از ناپاك شدن دور و مبرا نگه دارد. يادم است بي‌بي خدابيامرزم نيز بسان ملا احمد، هميشه قرآن خانه پدر بزرگ را از دسترس بچه‌ها در بالاترين طاقچه مي‌گذاشت تا خداي ناكرده با دست ما بچه‌هاي بي‌وضو نجس نشود. خلاصه اين عمل ملا‌احمد ما ادامه داشت تا روزي كه شيخ عبدالستار پيش‌نماز براي كاري از كنار مسجد گذشت و تاراندن بچه‌ها توسط شيلنگ را ديد. ملا احمد را صدا زد و آهسته چيزي در گوشش گفت و بعد خود بچه‌ها را صدا زد و وارد مسجد شد شيلنگ را به لوله زد و آب را در پاشويه روي پاي بچه‌ها گرفت و همزمان كه با بچه‌ها شوخي كرده و گرم مي‌گرفت، پاي‌شان را شست و بعد از آن هم خودش، پايين در مسجد و محل اوليه ورود بچه‌ها را با آب شست و طاهر كرد.(با آنكه اصل ناپاك بودن آب آن جوي‌ها، به سبب روان بودن و داشتن سيستم فاضلاب شهري در آبادان آن روزها و نريختن به اين جوي‌ها نيز، جاي تشكيك بسيار دارد ولي به هر حال احتياط آلوده نشدن و نه نجس قطعي بودن كاري لازم به شمار مي‌آمد). بعدها و در جريان انقلاب اسلامي و دفاع و محاصره شهر، بسياري از اين بچه‌هاي ديروز مسجد به شهيداني همچون سه برادران شهيد پرورش و عبدالحميد و عباس زارع و… تبديل شدند. دقيقا مشكل امروز برخورد ما با مقوله فرهنگ و هنر و هنرمند(هرچند با كمي تفاوت) در همين دو روش نهفته است.

لحظه‌اي فكر كنيم كه من و شماي نويسنده، كارگردان يا هر هنرمند عوام الناس ديگري، از درد دينداري(و يا حتي مقداري انتفاع حلال مادي) مي‌خواهيم قطعه‌اي از تاريخ اسلام را نوشته يا به تصوير درآوريم. بودجه‌اي از خيرين دلسوز و معتمد جمع‌آوري كرده تا با نظر آنان در امر فرهنگ با دشمنان دين خدا مبارزه شود و حتما عقل‌مان هم مي‌رسد كه با صاحبنظراني در اين باب مشورت كنيم. پس متن مورد‌نظرمان را به بسياري افراد مي‌دهيم تا بخوانند، سپس تذكرات و راهنمايي‌ها را جمع‌آوري كرده، با توجه به تضاد ظاهري آراي اين صاحب‌نظران با هم، باز هم همه گونه محكم كاري‌ها را انجام مي‌دهيم، اما بعد باز هم !!!!!… …

خلاصه اينكه، آنچه امروز بر سر فيلم رستاخيز آمده، بيشتر از برون است تا از درون فيلم. بزرگان براي حفظ حرمت دين و ائمه اطهار، فتاوايي از قديم داشته‌اند كه تاكنون بر ديده منت بوده. اما اكنون فتاواي جديدي در كار آمده كه به همان اندازه فتاواي قديم، گران سنگ و قابل تاملند. مانند همين فتواي رهبري كه در پاسخ استفتاي تهيه كننده فيلم رستاخيز به ايشان گفته‌اند:

پرسش: صورتگري يا صحنه‌سازي از زندگاني حضرت محمد(ص) يا ديگر پيامبران گذشته يا معصومين(ع) يا هر راز و رمز مقدس تاريخي و نشان دادن آنها بر پرده سينما يا صفحه تلويزيون يا صحنه تئاتر و غيره جايز است؟ ١

پاسخ: اگر مستلزم توهين يا نسبت باطلي به آن حضرات(عليهم السلام) نباشد، في‌نفسه اشكال ندارد.

و يا حتي اين نظر امام راحل(ره):

پرسش: آيا تشبه به اهل بيت عليهم السلام در نمايش و تعزيه و غير آن جايز است؟

امام خميني رحمه‌الله: با مراعات احترام آنان جايز است. ٢

حال بر سر دوراهي بين اين فتاواي جايز(با قيد شرط) و نيز فتاواي(حرمت بلاشرط)، چگونه هنرمند ما همچون آن كودكان فوتبال باز، هم راه به مسجد باز كند و هم ناخواسته اين مكان مقدس را نيالايد؟

آيا تشخيص اوليه اين كار، واقعا برگردن هنرمند است؟ چرا كه او نمي‌تواند اين تناقض را درك كند كه چگونه صدها سال در تعزيه‌ها، نمايش چهره امام حسين(ع) و حضرت عباس(ع) بلامانع بوده و همين تعزيه‌ها در تلويزيون قابل نمايش بوده‌اند، ولي همين كار با وجود فتاواي موجود، در سينما ضد دين تلقي مي‌شود. اگر اشكال و خدشه‌اي كه بعضي دوستان به تفاوت تعداد بينندگان يك فيلم اينچنيني با گستره جهاني و محدوديت آن در يك تعزيه در يك روستا و شهر كوچك محلي را عنوان مي‌كنند را قبول كنيم و آنكه از آن پس با شنيدن نام اين بزرگواران، چهره بازيگر نقش سينمايي‌شان در ذهن تداعي مي‌شود، بايد به اين سوال هم پاسخ دهيم كه چگونه بچه مسلمان خودمان را در نقش مقدسين برنمي تابيم ولي هر روز در دل‌مان بازي آنتوني كويين در نقش حمزه(ع) را ستايش كرده و از تداعي يك بازيگر هاليوودي درنقش عموي بزرگوار پيامبر، در ذهن اين‌گونه ننگ به‌خود راه نمي‌دهيم؟ آيا اين داستان همراهي با «تشبه» در تعزيه و تنبيه آن در سينما، مصداق آن حديث معروف رطب خوردن و منع رطب كردن نيست؟

دوست ديگري از تخفيف ماجراي كربلا در اين فيلم سخن مي‌گفت، سوال اين است كه آيا تمام جن و انس تاكنون توانسته‌اند از پس برآوردن ماجراي كربلا در مقام خود، بدون صدها فرسنگ نزول و تخفيف برآيند؟ آيا يك مداح يا يك ذاكر اهل بيت، ادعايي چنين دارد كه از پس تام و تمام روايت برآمده؟ آيا جز دل امام حسين(ع) و حضرت زينب(سلام‌الله‌عليها) عين دقيق ماجراي كربلا را كسي از علما تا عوام، ادعاي دانستن و فهم دارد و حتي جرات اين مدعا را بر زبان آوردن؟ آيا اين‌گونه فيلم‌ها در اوايل راه و حركت در مقابل سينماي دشمنان نيستند كه حتما با اشكالاتي هم مواجهند؟ آيا صرفا به خاطر كامل و تام نبودن، بايد اجازه جسارت و تجربه را از خودي‌ها گرفت؟ آيا در دفاع مقدس نيز با همين بهانه‌ها و عناوين، بايد هزاران خطر را در راه رزمندگان مي‌شمرديم و عمليات‌ها را به كل لغو مي‌كرديم‌؟

ياد همه ما هست كه سريال فاخر و بي‌حاشيه و زيباي امام علي(ع) به خاطر همين محدوديت‌ها و ديده‌نشدن شخصيت‌هاي مثبت ملموس و دست‌بسته بودن كارگردان آن بود كه در حين و پس از اتمام نمايش‌اش بيشتر تكيه كلام شخصيت‌هاي منفي مثل قطام و وليدش در اذهان مخاطب باقي ماند! تا حتي مالك‌اشتر. آيا اين، خسارت محسوب نمي‌شود؟

شايد نخستين مشكل ماجراهاي به وجود آمده در مراحل ساخت و نيز نمايش اين‌گونه فيلم‌ها و از جمله رستاخيز، از نبود ستاد كار جمعي در حوزه فرهنگ ناشي مي‌شود تا هنرمند حيران دفاتر نشود و حرف اول و آخر را از جايي مورد وثوق بشنود. شايد بگوييم كه به هرحال هر آنچه بود، گذشت. ولي همگي بايد بدانيم و بپرسيم حق‌الناس آن جماعت بيرون از ايران كه به سربازان فرهنگي نظام اعتماد كرده و دارايي‌هاي خود را بي‌چشمداشت و به نذر نهضت امام حسين(ع) به پاي اين پروژه ريخته‌اند، چگونه و چيست؟ آيا ديگر اعتمادي در كار خواهد بود تا دوباره چنين شود؟ مسووليت جوابگويي اينان را در دنيا و آخرت چه كسي برعهده خواهد گرفت؟ آيا مدتي بعد و پس از اين همه خسارت، ماجراي فيلم(آدم برفي) براي اين فيلم تكرار نخواهد شد؟ آيا مي‌دانيم كه ماجراي ساخت فيلم معروف(محمدرسول‌الله) مصطفي العقاد نيز همين‌گونه بود و اگر امام موسي صدر به عنوان رياست مجلس اعلاي شيعيان لبنان در مقابل سيل هجمه‌ها نايستاده بود، اكنون صدا و سيماي ما در ده‌ها مناسبت ديني، در اين
سي و اندي سال، اثري مناسب براي پخش نداشت.

ولي فصل‌الخطاب!

يادم است كه در يكي دو ماه پس از پذيرش قطعنامه و پايان جنگ، امام راحل(ره) با تغيير شرايط بازي شطرنج از يك بازي قمار‌گونه به يك بازي صرفا فكري، رفع حرمت آن را اعلام كردند. همان زمان بعضي از عزيزان، اين فتوا را بر‌نتافته و نظر مخالف خود را اعلام كردند و حتي در بحثي طلبگي از ايشان خواستند در اين موضوعات كوچك وارد نشوند. اما امام جوابي محكم به‌آنان دادند و غائله ختم به خير شد. امروز ما هنرمندان هم چشم به فصل‌الخطاب خود يعني رهبر كشور و انقلاب‌مان داريم. در زمانه‌اي كه داعش‌ها فرزندان‌مان را و دولت‌هاي غربي با فرهنگ مادي‌شان سنت‌ها و روياهاي ما را گردن مي‌زنند، ما همان كودكاني هستيم كه پاي در مسجد ايستاده‌ايم تا كسي محبت‌مان كند و راه ورود نشان‌مان دهد. سوال من از مسوولان محترم و حتي حوزه علميه قم آن است كه چرا همچون مساله هسته‌اي و بر پايه سخنان خطيب محترم جمعه تهران، با حفظ احترام به سليقه ديگران، فتواي رهبري را مبناي عمل حكومت قرار نمي‌دهيم تا من عوام فرهنگي نيز در اين تناقضات، سرگردان نشده و حال‌افسرده، كار را رها نكنم؟

بدانيم عدم حل مشكل امثال فيلم رستاخيز در زمان درخور، نشان دادن چراغ قرمز به تمام كساني است كه مي‌خواهند در آينده در اين راه مقدس كاري كنند. شايد اگر آن روز شيخ عبدالستار اسلامي بزرگوار به داد آن كودكان نمي‌رسيد و خود پاي آنان را نمي‌شست، هرگز آن رادمردان نيز با معارف اسلامي آشنا نشده و امروزه نام شهيد بر پيشوند اسم زميني‌شان نمي‌نشست. يا دقيق‌تر از قول مشهور امام موسي صدر بگويم كه گفته‌اند مشكل ما در آن است كه هميشه در جست‌وجوي آنيم كه پيامبر و ائمه درگذشته چه مي‌كردند، در حالي كه سوال درست‌تر آن است كه اگر امروز اين بزرگان در ميان ما زندگي مي‌كردند، در مقابل مصايب و مشكلات امروزين چه برخورد و راه‌حلي داشتند؟

آيا در زمانه‌اي كه هزاران هزار مسلمان در كشورهاي يمن، سوريه، بحرين، ليبي و فلسطين در پناه قطعنامه‌هاي ابرجنايتكاران(در شوراي امنيتي فقط براي دزدان) كشتار شده و نواميس ما مسلمين در بازارهاي افراطيون داعشي وابسته به اسراييل به كنيزي جنسي فروخته مي‌شوند، آيا درد حضرت عباس(ع)، علمدار سپاه غيرت امام حسين(روحي فداه) را به اين فرعيات متوجه دانستن، توهيني تمام‌قد به آرمان‌هاي اين بزرگمرد نيست؟ واقعا درد آن عباس دشت كربلا در امروز كدام است؟

به هرحال بايد بدانيم كه دشمنان با تخريب اعتماد مردمان به قوانين و تصميمات نظام، درصدد خشكاندن ريشه‌هاي اميد در دل مسلمانان جهان نسبت به اين شجره طيبه هستند كه امام راحل(ره) حفظ آن را از اوجب واجبات دانستند.

به هرحال ما موسايي داريم كه در كنار نيل حوادث واقعي(و نه اين نيل خودساخته) تاكنون راه نشان‌مان داده و مي‌دهد پس چرا همگان از سينماگر، مداح، مسوول و عالم و فاضل، در اين مورد، فصل‌الخطابش ندانيم؟

پي نوشت:

١- پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري – شماره استفتاء، ٤١٣٥٧٨.

٢- احكام خانواده، عبدالرحيم موگهي، طبق فتواي امام خميني رحمه‌الله، ص ٣٣٦.




اکبر عبدی در “خاورننه” ۳ بار تغییر جنسیت می‌دهد!+عکس

سینماژورنال: اکبر عبدی جزو معدود بازیگران ایرانیست که توانسته است چندین بار نقش جنس مخالف خود را بازی کند.

به گزارش سینماژورنال اولین بار در فیلم پرحاشیه “آدم برفی” داوود میرباقری بود که عبدی نقش یک زن را بازی کرد و دفعات بعد در “خوابم می آد” رضا عطاران و “خوابزده ها”ی فریدون جیرانی.

به تازگی نیز تصویری اجتماعی از عبدی با گریم زنانه در صفحه اجتماعیش متتشر شده که گویا مربوط به تازه ترین پروژه نمایشی عبدی است.

اکبر عبدی قصد دارد نمایشی به نام “خاورننه” را در فرهنگسرای اندیشه روی صحنه ببرد.

عبدی در این نمایش سه نقش مختلف را ایفا می کند و جالب اینکه هر سه کاراکتر هم زن هستند!

اکبر عبدی با گریم زنانه
اکبر عبدی با گریم زنانه “خاورننه”



ممیزی حوزه هنری؛ یک گام جلوتر از ممیزی رسانه ملی!

سینماژورنال: اکران دوم نوروز در شرایطی آغاز شد که سینماهای حوزه هنری از نمایش دو فیلم “قصه ها” و “نهنگ عنبر” در سینماهای خود ممانعت به عمل آوردند.

به گزارش سینماژورنال اکران ماه رمضان هم در شرایطی آغاز شده که سینماهای حوزه هنری نمایش “از رییس جمهور پاداش نگیرید” را در سینماهای خود ممنوع اعلام کرده اند.

این اتفاق در حالی رخ داده است که دو فیلم “نهنگ عنبر” و “از رییس جمهور پاداش نگیرید” از نظر مدیران رسانه ملی آثاری موجه تشخیص داده شده اند و تیزرهای آنها این روزها روی آنتن می رود.

اگر بنا باشد براساس معیارهای اخلاقی به سنجش این دو فیلم بپردازیم نیز می بینیم که اتفاقا نه تنها هیچ کدام از این آثار آن گونه که در برخی گویشها متداول شده “مشکل دار” یا “سیاه نمایانه” نیستند که اتفاقا کاملا هم در خدمت منافع ملی هستند.

در این بین “از رییس جمهور پاداش نگیرید” حتی می تواند در شرایط اخیر کشورمان و ماجرایی که در عربستان بر سر دو زائر ایرانی رفت اثری استراتژیک به شمار رود چراکه در فیلم با لحنی صریح رفتارهای برخی از کارگزاران سعودی به نقد کشیده می شود.

سازوکاری نه چندان به روز

حالا چطور شده چنین فیلمهایی از نظر حوزه هنری مجوز نمایش پیدا نمی کنند را باید در سازوکار نه چندان به روز این مرکز فرهنگی جستجو کرد.

وقتی در رسانه ملی که تعبیر دانشگاه برایش به کار رفته و گستره مخاطب آن خیلی وسیعتر از سینماهای حوزه هنری است اجازه پخش تیزر فیلمی مثل “از رییس جمهور پاداش نگیرید” داده می شود یعنی این فیلم مشکلی با ممیزی حاکم بر پرمخاطب ترین رسانه داخل کشور ندارد.

در این شرایط آیا عدم پخش این فیلم در حوزه هنری نمی تواند نشانه ای باشد بر اینکه مسئولان حوزه هنری، دایره ممیزی خود را روز به روز تنگتر کرده و حتی به جایی رسیده اند که از رسانه ملی سختگیرتر شده اند؟

این است نتیجه مدیریت سلیقه ای

زمانی در حوزه هنری مدیرانی حاکم بودند که آثاری چون “آدم برفی” را تولید می کردند که سالها توقیف می شد و نه در سینماها و نه در رسانه ملی جایی نداشت. حالا اما شرایط عوض شده و حوزه هنری از پخش آثاری که رسانه ملی هم با پخش تیزرشان مشکل ندارد در سینماهای خود ممانعت به عمل می آورد!!!

دقت در این اتفاقات یک حقیقت تلخ تاریخی را پیش روی مان می گذارد و آن هم سلیقه ای و بی قاعده بودن مدیریت در سیستمهای دولتی.