1

آرمان خوانساریان کارگردان فیلم در حال اکران #جنگل_پرتقال مطرح کرد: در سینمای اشباع‌شده از فیلم اجتماعی، تخیل جایی ندارد و اغلب مصیبت‌گرافی است!/چرا از جنوب شهر فقط قمه‌کشیدن و لات‌بازی را می‌بینیم؟/چرا عربده‌کشی در سینما شیوع یافته؟/سینما را چه نیاز به بازنمایی اگزجره خشونت؟/میخواستم با #جنگل_پرتقال به آرامش مخاطب کمک کنم

سینماروزان/بهناز شیربانی: فکر می‌کنم در سینمای اشباع‌شده از فیلم اجتماعی، تخیل جایی ندارد و اغلب مصیبت‌گرافی است. فیلم اجتماعی تعریف خاص خودش را دارد و ما تعریف همه چیز را عوض کرده‌ایم.

آرمان خوانساریان کارگردان فیلم #جنگل_پرتقال که با پخش شهرفرنگ روی پرده است با بیان مطلب فوق به روزنامه شرق گفت: فیلم اجتماعی یعنی اینکه یک معضل را بیان کنیم، اینکه چرا این معضل به وجود آمد و بعد در پایان پیشنهادی ارائه بدهیم. مثلا فیلم «دایره مینا» داریوش مهرجویی یک فیلم اجتماعی درجه‌یک است؛ به این دلیل که بیان می‌کند با چه معضلاتی روبه‌رو هستیم. مشکل فروش خون را مطرح می‌کند و بعد از این صحبت می‌کند که چطور نهادها باعث به‌وجود‌آمدن چنین مشکلی می‌شوند و در پایان پیشنهاد و راه‌حل ارائه می‌دهد که می‌توانیم با مدیریت‌کردن انتقال خون به جامعه کمک کنیم و سازمان انتقال خون تأسیس می‌شود.

وی ادامه داد: در سال‌های اخیر صرفا به این علت که فیلم‌های اجتماعی جنوب‌شهری موفق به جذب مخاطب شده‌اند، اغلب بدون شناخت از جامعه در‌نهایت یک جنوب شهر جعلی ساخته‌اند. از جنوب شهر فقط قمه‌کشیدن و لات‌بازی دیدند و در آن هرگز عمیق نشدند. صادقانه می‌گویم که اصلا با چنین سینمایی دشمنی دارم؛ یعنی فکر می‌کنم اصلا چنین سینمایی خالی از معناست.

آرمان خوانساریان کارگردان فیلم جنگل پرتقال
آرمان خوانساریان کارگردان فیلم جنگل پرتقال

این کارگردان جوان افزود: معتقدم به‌عنوان سینماگر باید به آرامش یک جامعه و فرهنگ مردم کمک کنیم. هرگز احتیاجی به بازنمایی اگزجره خشونت نیست و باید از ابتدا درباره مفاهیم عمیق‌تری صحبت کنیم. در «جنگل پرتقال» هرگز صدای آدم‌ها از یک تنی بالاتر نمی‌رود. حتی در سکانس دعوای سهراب و مریم اجازه ندادم صدا از مقداری که باید بالاتر برود و توجیه آن این بود که همسایه‌ها می‌شنوند و نمی‌توانند بلند صحبت کنند و سر هم داد بزنند.

خوانساریان گفت: متأسفانه در سال‌های اخیر سینمای ما شده سینمای عربده‌کش. آدم‌ها سر هم داد می‌زنند و دعوا می‌کنند و هرگز نشانی از دوستی در این فیلم‌ها نیست. پیشنهادم به همه آدم‌ها گفت‌وگو است. می‌خواستم فیلمی بسازم با پیشنهاد گفت‌وگو. همان‌طور‌که فیلم در پایان با گفت‌وگو توانست سوءتفاهم‌‌هایی را حل کند. گفت‌وگو چیزی است که ما کم داریم و من هرگز در سینمای اجتماعی دست‌کم چیزی که در سینمای امروز حاکم است، جایی برای خودم پیدا نکردم. بخش زیادی از معضلات سینمای اجتماعی نه‌فقط به‌ خاطر فیلم‌سازان‌ بلکه بخشی به خاطر این است که ذاتا انتقادپذیر نیستیم.




تجلیل کیانوش عیاری از «جنگل پرتقال»/ با ۶۰ هزار تومان، میلیونی لذت ببرید

سینماروزان/مهدی فلاح: کیانوش عیاری کارگردان سینمای ایران درباره فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» یادداشتی را منتشر کرد.

همزمان با اکران فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی که در ژانر درام عاشقانه هم اکنون در سینماهای سراسر کشور در حال نمایش است، کیانوش عیاری کارگردان و نویسنده مطرح سینمای ایران در توصیف این فیلم سینمایی یادداشتی را منتشر کرد.

کیانوش عیاری طی یادداشتی که در صفحه خود منتشر کرد، درباره فیلم «جنگل پرتقال» نوشت: «آرمان خوانساریان کارگردان صادقی نیست! زیرا وانمود می‌کند جوانی سی و یک ساله است، در حالی که فیلم خیلی خوب و دانای «جنگل پرتقال» را باید یک کارگردان پنجاه شصت ساله و البته دانا و خوش قریحه ساخته باشد.

مقصود از این شوخی بی‌مزه این است که این فیلم دیدنیِ چندسال اخیر سینمای ایران را حتما ببینید؛ فیلمی که کارگردانی ناب و بی ادعای آن با فیلمنامه‌ای گیرا و پُرمغز، اثری یگانه را به سینمای ایران اهدا کرده است.

امید که این فیلم هم، زیر چرخ دنده‌های سینمای خنده آمیز گم نشود. از این رو به مردم – به ویژه علاقمندان سینما و مخاطبين باسواد – حتما توصيه میکنم و باز هم تکرار میکنم که این فیلمِ به شدت دانا را ببینند.

با خرید یک بلیت شصت هزار تومانی بابت تماشای این فیلم، میلیونها تومان لذت ببرید…

آقای آرمان خوانساریان سی و یک یا پنجاه شصت ساله! فیلم‌تان یک اعجاز نایاب را در سینمای ایران دارد و آن، حس و حال گرمی ست که به تماشاگرِ یخ‌زده این دوران منتقل می‌کند.

کیانوش عیاری / ۱۷ آبان ۱۴۰۲»




#جنگل_پرتقال(آرمان خوانساریان/رسول صدرعاملی)؛ بازسازی #معشوقه_رضا_صفایی؟

سینماروزان/احمد محمداسماعیل:

+با رنگ و بوی پاورقی‌‌های دهه پنجاه و یادمان دوران طلایی به‌زعم شهناز تهرانی

+آوای ویگن بر پیکره، از ابتدا تا میانه که تصویر شفاف رخ می‌نماید تا تیتراژ پایانی…

+نابازیگر مدیر گروه ارائه مدرک دانشگاه شهسوار با گریم مرحومه خانه سینما

-تناول نان به نرخ روز با تاکید بر تفکیک زن و مرد حتی در سلف اساتید

+غلبه پاورقی کمی طراوت می‌دهد به ویژه با ورود به طبیعت شمال و شهسوار زیبا

-داستان عامه پسند را رها میکند و وارد کتابفروشی مصور با شاملو و ساعدی و ایران فردا و بحث درباره آزار جنسی و می‌تو؟ دلبری از چپ‌ تشت‌افتاده با حمایت فارابی در دولت سیزدهم؟ این همان رئیسی نبود که می‌گفتید برای دیوارکشی در خیابان آمده؟ ایضا تاکید بر تحصن دانشجویی، کمیته انضباطی و بازی‌های دمُده دوم خردادپسند و بعدتر ماجرای افشای صداهای خصوصی زن مظلوم عاشق زجرکشیده؟

-ورود سارا بهرامی با آن اغراق منگنه شده به همه نقشهایش و خنده ها و گریه های دندان‌نما، نمی‌گذارد همان حال مقطعی را از پاورقی ببریم.

+بداهه های رضا بهبودی و داوود فتحعلی بیگی چه خوب از تکرار درمی‌آورد. این است فرق کوزه‌گر و کوزه‌بند!

-شک و بدبینی مدام شخص اول به همه چیز و همه ؟ لابد برای تأویل‌پذیر کردن و اینکه ایشان نماد ساختار است و همراهیم با امواج و باز حمایت کنید تا باز موج‌سواری کنیم؟

-راستی چرا میرسعید مولویان مشکی شده؟ یعنی با موی بور نمیشد دانشجوی سابق هنرنمای نمایشی شد؟

+صدالبته که میرسعید مولویان خیلی بهتر است از جواد عزتی و صابر ابر #کت_چرمی!

کاراکتر

–استاد کریمی با بازی داوود فتحعلی بیگی

جوک

–لهجه تهرونی دختر باغدار شمالی

-تگری بعد از پارتی!؟ بی سیاهی نمی‌توان پیش برد؟

پرسش؟

–محصول دست کارگردان دختری با کفش‌های کتانی و من ترانه پانزده سال دارم! چرا ردّی از فیلم اولی کارگردان به چشم نمی‌آید؟

نتیجه؟

–اسم پویافیلم بد در رفته که بی انتلکت‌بازی فیلمفارسی‌ها را بازسازی می‌کند. خط داستانی این یکی هم با حشو و زوائد همان #معشوقه رضا صفایی نبود؟ آنجا خیانت با تظاهر به نابینایی، لو میرفت و اینجا با تظاهر به فراموشی. خوشحال باشیم که بعد از سالها تکفیر رسمی، بالاخره فارابی اقتباس از فیلمفارسی را به رسمیت شناخته؟

جنگل پرتقال؛ رضا صفایی تقدیم میکند
جنگل پرتقال؛ رضا صفایی تقدیم میکند