سینماروزان: انتخاب فیلم «بدون تاریخ بدون امضاء» برای معرفی به اسکار نه فقط بخاطر حضور یک مجری تلویزیون درگیر در پرونده تخلفات موسسهای مالی-اعتباری به عنوان سرمایه گزار و تهیه کننده آن بلکه به خاطر ضعف مشهود دراماتیکی اثر و تأثیرپذیری بیش از حد از سینمای اصغر فرهادی مورد انتقاد قرار گرفته است.
برخی رسانه های اصولگرا هم بر این امر تأکید کرده اند که در اوضاع منطقه ای فعلی بهتر بود گزینه ای به اسکار معرفی میشد که متعلق به سینمای استراتژیک ایران میبود و نه محصولی که که نه در داستان پردازی و نه در ساختار، حرف تازه ای برای گفتن ندارد.
فرهاد توحیدی از جمله اعضای حاضر در هیأت انتخاب فیلم برای اسکار به تازگی در گفتگویی با «ایسنا» یکی از دلایل انتخاب «بدون تاریخ…» را اکران آن در آمریکا دانست و بیان داشت: فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» در تعداد زیادی از سینماهای آمریکا اکران شده و از نظر اعضای کمیته انتخاب شانس بیشتری برای رقابت شانه به شانه با دیگر فیلمهای بخش خارجی اسکار دارد!!
این مسأله با واکنش محمد خزاعی تهیه کننده فیلم استراتژیک «به وقت شام» مواجه شده است که در گفتگو با محمدصادق عابدینی در روزنامه «جوان» به صراحت در پاسخ به توجیهات توحیدی بگوید از کجا میداند که «به وقت شام» نمیتوانسته در آمریکا اکران شود.
رهبر معظم انقلاب در مراسم «شب خاطره دفاع مقدس» كه به مناسبت سالروز شكست حصر آبادان برگزار شد، از اكران نشدن فيلم «به وقت شام» در كشورهاي آسيايي و اروپايي انتقاد كردند. ايشان به طور مشخص فرمودند: «در ادبيات، سينما، تئاتر، روزنامه نگاري و فضاي مجازي، بسياري كارها را بايد انجام دهيم. همين فيلم اخير آقاي حاتمي كيا هرجا پخش شد مورد استقبال قرار گرفت. چرا در اروپا و آسيا پخش نشود؟» به نظر ميرسد كه اشاره ايشان به فيلم «به وقت شام» صرفاً يك نمونه براي فعال نبودن سينماي ايران در اكران خارجي فيلمهاي تراز انقلاب اسلامي است، نظرتان در اين باره چيست؟
صحبتهاي رهبري انقلاب در مراسم «شب خاطره» پيرامون نكات كلي به فيلمهاي دفاع مقدس و انقلاب اسلامي است كه ميتوانند مفاهيم و دستاوردهاي انقلاب اسلامي را در خارج از كشور بيان كنند، اما سالهاي سال است كه مورد توجه قرار نگرفتهاند.
چرا تا امروز اكران موفقي براي اين گونه فيلمها نداشته ايم؟
به نظرم اين موضوع به دو نكته باز ميگردد؛ ابتدا سياستهاي كمپانيهاي پخش كننده فيلم و دوم جشنوارههاي خارجي فيلم كه به خاطر مسائل ايدئولوژيك، تمايلي ندارند آثار سينماي مقاومت و انقلاب اسلامي را مطرح كنند. در حالي كه ميبينيم هنوز هم فيلم هايي كه درباره جنگ جهاني دوم ساخته ميشود، مورد توجه قرار ميگيرند. حضور يك فيلم در فستيوالهاي جهاني باعث ميشود زمينه براي ديده شدن آن در اكرانهاي بينالمللي هم فراهم شود.
به سياست كمپانيهاي پخش فيلم اشاره كرديد، چرا نتوانسته ايم در کشورمان به سمت ايجاد ساز و كار پخش بينالمللي فيلم برويم؟
ما نگاه جدي به عرضه بينالمللي آثار سينماي انقلاب نداشته ايم و خودمان بايد نهضتي را به راه بیندازيم و اين مسئله را به عنوان يك مطالبه از وزارت ارشاد و نهادهاي مرتبط با سينما درخواست كنيم.
به عنوان يك سينماگر، چقدر به اينكه «به وقت شام» ميتوانست نماينده خوبي براي ما در اين مراسم سينمايي باشد، اعتقاد داشتيد؟
به طور جد معتقدم فيلم «به وقت شام» يكي از استانداردترين فيلم هايي است كه طي چند سال اخير در سينماي ايران ساخته شده است اما علت انتخاب نشدن اين فيلم به نگاه سليقهايباز ميگردد كه در جشنواره فيلم فجر نيز وجود دارد. اين نگاه سليقهاي است كه ملاك انتخاب آثار قرار ميگيرد نه كيفيت فيلم ساخته شده. نگاه حاكم بر انتخاب نماينده ايراني براي اسكار همان نگاه 30سال پيش است و در طول اين سالها هيچ تغييري نكرده است. ما نيازمند نگاه جديد شكل انتخاب آثار هستيم. تا اين نگاه تغيير پيدا نكند روش انتخاب فيلم به همان سبك ادامه خواهد داشت.
به نظر رسانه هايي كه «به وقت شام» را به عنوان گزينه مناسب معرفي كردند، اين فيلم ميتوانست حرف جمهوري اسلامي را در يك رخداد مهم سينمايي بيان كند، اين موضوع اما به طور كل در نظر هيئت انتخاب ناديده گرفته شد.
البته من اعتقاد ندارم كه اسكار جايزه خيلي مهمي است. مهم آن است كه بتوان با استفاده از آن پيام جمهوري اسلامي را بيان كرد. به هر حال هيئت انتخاب فيلم براي اسكار از فيلمسازان خوب كشورمان تشكيل شده، اما همان طور كه اشاره كردم بايد نگاهها تغيير پيدا كند. شنیديم كه يكي از اعضاي هيئت انتخاب گفته كه بايد فيلمي را براي اسكار انتخاب كنيم كه بتواند در امريكا اكران داشته باشد. اولاً چه كسي گفته كه آن فيلم انتخابي ميتواند در امريكا اكران داشته باشد؟ در ثاني از كجا ميدانند كه «به وقت شام» نميتوانسته در آن كشور اكران داشته باشد؟
شايد فكر ميكردند كه اين فيلم با سياستهاي فرهنگي و سياسي امريكا همخواني ندارد!
بايد بين نظر مردم امريكا و نظر سياستمداران آن كشور كه نگاهي كاملاً سياسي است تفاوت قائل بود. همان طور كه تجربه اكران فيلمهاي ايراني در امريكاي جنوبي نشان داده سياستهاي اشتباه فرهنگي ما باعث شده بوده كه نتوانيم با مردم آن كشورها رابطه داشته باشيم، اتفاقاً آنها تشنه ديدن فيلمهاي ايراني بودند. درباره امريكا هم چنين موضوعي ممكن است تكرار شود. ما سالهاست مرعوب سياستهاي غلط فرهنگي شدهايم؛ سياستي كه در فضاي جشنوارههاي فيلم حاكم است و فكر ميكنند سينماي مقاومت نميتواند اكران موفقي داشته باشد. در حالي كه به زودي اكران فيلم «به وقت شام» در ژاپن و كره جنوبي آغاز ميشود و پيش از اين نيز اكرانهاي مردمي در عراق و سوريه نشان داده حتي در صورت همكاري نكردن كمپانيهاي بزرگ پخش فيلم، ميتوان با اكرانهاي نقطهاي با مردم ساير كشورها ارتباط برقرار كرد؛ كاري كه با اكرانهاي مردمي فيلمهاي جشنواره فيلم مقاومت آغاز كرديم و تجربه موفقي بود. هر کجا که برای سینمای ما موفقیتی پیش بیاید افتخار آن برای جمهوری اسلامی است و برای اکران بینالمللی فیلم «بهوقتشام» باید سازمان اوج به عنوان صاحب فیلم پیشگام شود.
فارغ از اينكه فيلمهاي مقاومت ميتوانند در جشنوارههاي خارجي جايزه بگيرند، ميشود گفت كه اكران آنها باعث انتشار ديدگاههاي فرهنگي جمهوري اسلامي شود؟
متأسفانه خيلي وقت است كه مديريت فكري در سينماي ايران به سمت انديشههاي پيش انقلاب در حركت است و در آن نگاه انقلابي و انديشههاي انقلاب ديده نميشود. وقتي فيلمي قرار است براي جشنواره خارجي انتخاب شود، صرفاً به احتمال جايزه گرفتن آن فيلم توجه ميكنند. شاهد آن هستيم برخي از فيلمها كه نه سر و شكل خوبي دارند، به خاطر اينكه جنجالهاي دروغيني كه مثلاً يك فيلمساز در حصر قرار دارد، به آن جايزه ميدهند.
در شرايطي هستيم كه فيلم هايي كه حرف انقلاب را ميزنند راهي به خارج از مرزها ندارند و فيلم هايي كه سياهنمايي و تلخی تزریق ميكنند با استقبال فستيوالها روبهرو ميشوند، براي خروج از اين وضع چه پيشنهادي داريد؟
بايد به تغيير انديشهها فكر كرد. تا انديشه نو به حوزه مديريت فرهنگي وارد نشود و دايره بسته مديران تغيير پيدا نكند، نميتوان به تغيير اين شرايط اميد داشت و نوسانات سينما در همين حد كه ميبينيد خواهد بود.