۶۰ برداشت گرفتم و هیچ نگفتند!/روایت #احمدرضا_معتمدی از همکاری با #علی_نصیریان و #عزت_انتظامی
|
سینماروزان: مشکل ما این است که معلوم نیست نسل جدید سینما به چه سمتی میرود. هیچ کدام از این قدیمیها انحرافهایی را که این روزها میبینیم نداشتند.
#احمدرضا_معتمدی کارگردان سینما با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایسنا گفت: آقای علی نصیریان یا حتی آقای عزت انتظامی که تا آخرین روزهای عمرشان با ایشان در رفتوآمد بودم، حتی یک نخ سیگار در زندگی نکشیدند و یک ریال پول مسئلهدار به زندگی خود وارد نکردند و تا لحظه آخر عرق ریختند و تلاش کردند که پول حلال کسب کنند.
این کارگردان ادامه داد: اینطور نبودند که مثل الان اینستاگرام داشته باشند و هر بار عکسی بگیرند با این اداهایی که بعضی از این سلبریتیها درمیآورند. این نوع منشها و رفتارها خیلی در عالم هنر ارزش دارد، مخصوصا وقتی میبینیم امروز یک بازیگر برای یک حضور کوتاه در فیلمی چند میلیارد پول میخواهد!
معتمدی بیان داشت: در حالی که در فیلم #دیوانهای_از_قفس_پرید، قرارداد آقایان نصیریان و انتظامی چیزی حدود سه، چهار تومان بود که تازه بیش از ۷۰ جلسه فیلمبرداری طول کشید آن هم با اداهایی که من دارم و روزی ۵۰ تا ۶۰ برداشت میگرفتم و آخ نگفتند! آنها یک بار هم نگفتند که تو به عنوان یک جوان ۳۰ -۴۰ ساله چه چیزی از ما بیشتر میدانی که این همه برداشت میگیری؟!
این کارگردان افزود: در آنجا با یک دیسیپلین دقیق که بیشتر تئاتری بود تا سینمایی، هرچه کارگردان میگفت را به عنوان فرمانده پروژه میپذیرفتند و هیچ گلایه و شکایتی نداشتند. البته با هم مشورت میکردیم و در نهایت به آنچه صحیح بود میرسیدیم. روزی که ما مونتاژ فیلم «دیوانهای از قفس پرید» را تمام کردیم آقای خرقهپوش میگفت اولین فیلمی است که در هنگام مونتاژ نه یک پلان اضافه داریم نه یک پلان کم، یعنی دقیقا مطابق با دکوپاژ بدون هیچ کم و کاستی بودیم.
معرفی اعضای هیأت انتخاب و داوری بخش کوتاه جشنواره فجر چهلم با حضور⇐صاحب یک فیلم ردّی بخش مسابقه!+کارگردان فیلم کمفروش سازمان ارزشی!+انیمیشن ساز ارزشی
|
سینماروزان/مهدی فلاح: هیأت انتخاب و داوری بخش سینمای کوتاه در چهلمین جشنواره فیلم فجر از سوی دبیر جشنواره چهلم حکم گرفتند.
به گزارش سینماروزان، احمدرضا معتمدی، دانش اقباشاوی و حامد جعفری به عنوان اعضای هیأت انتخاب و داوری بخش سینمای کوتاه چهلمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.
در این میان احمدرضا معتمدی کارگردانیست که آخرین محصولش “سوءتفاهم” یک فیلم ارگانی بود که با حمایت سازمان هنری-رسانهای اوج تولید شد و البته فروش مطلوبی در گیشه نداشت. دانش اقباشاوی کارگردان فیلمی است با عنوان “عموزادگان” که نتوانست وارد بخش مسابقه جشنواره فجر چهلم شود. حامد جعفری هم نامش بیشتر به عنوان تهیهکننده انیمیشنهایی ذکر شده که متبوع جریانات موسوم به ارزشی بوده است.
احمدرضا معتمدی متولد 1340 تهران، فیلمساز، استاد دانشگاه، نویسنده کتب سینمایی و نظریهپرداز سینما، دانشآموخته رشته اقتصاد از دانشگاه تهران و دارنده مدرک دکترای رشته فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی است که ساخت آثاری چون سوتفاهم، راه رفتن روی سیم، آلزایمر، قاعده بازی، دیوانهای از قفس پرید، زشت و زیبا و هبوط را در کارنامه دارد.
دانش اقباشاوی متولد 1358 آبادان، دیپلم ادبیات، کارگردان و نویسنده فیلمهای هیهات، تاج محل و عموزادگان و کارگردان سریالهای تلویزیونی نامه آخر، دختر الهام و… است. او کسب تندیس بهترین فیلم کوتاه داستانی از ششمین جشن سینمای ایران، ساخت 4 فیلم کوتاه داستانی و 4 مستند را در کارنامه دارد. اقباشاوی، عضو انجمن سینمای جوانان ایران و رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان سینمای ایران است.
حامد جعفری متولد 1364 تهران، دانش آموخته رشته اقتصاد است و تهیهکنندگی بیش از 150 برنامه مختلف سینمایی، سریال، مجموعه تلویزیونی و فیلم کوتاه را در کارنامه دارد که از آن جمله میتوان به تهیه کنندگی آثاری چون بچهزرنگ، انقراض، فیلشاه، شاهزاده روم، 9:20 دقیقه در بوشهر و… اشاره کرد. او مدیرعامل گروه هنر پویا و عضو جامعه صنفی تهیه کنندگان فیلم سینمایی است و در سابقه او عضویت در هیأت داوری سی و دومین و سی و چهارمین جشنواره فیلم کودک، داوری یازدهمین جشنواره انیمیشن تهران به چشم میخورد.
بر اساس گاهشمار جشنواره، کار بازبینی و داوری آثار بخش سینمای کوتاه آغاز شده و 25 دی ماه، آثار منتخب این بخش معرفی خواهد شد.
ورود فیلم ارگانی دو سال پشت خط اکران مانده احمدرضا معتمدی-از ممیزان سابق ارشاد- به بخش «جشنواره جشنوارهها»ی محفل جهانی فجر!!!⇔این فیلم با مشارکت هنگفت فارابی تولید شد و بدون رونمایی در هر گونه جشنوارهای از «جشنواره جشنوارهها»ی جهانی فجر سربرآورده!!!
|
سینماروزان: محفل بین الملل فجر چهارمین دوره برگزاری جداگانه و با بودجه ویژه خود را از انتهای فروردین ماه آغاز خواهد کرد و بعد از حضور بازیگران «دختر»رضا میرکریمی دبیر محفل در هیأت داوران، حالا یک فیلم پشت خط اکران مانده ارگانی وارد بخش «جشنواره جشنواره ها» شده است.
به گزارش سینماروزان بخش «جشنواره جشنواره ها» از دیرباز محفلی بوده برای نمایش آثاری بوده که پیشتر در جشنواره های مطرح به نمایش درآمده اند ولی اعلام نام سه فیلم ایرانی امسال این بخش یک پرسش جدی را در هدف گزاری این بخش ایجاد کرده است.
فیلم های ایرانی «درساژ» ساخته پویا بادکوبه، «راه رفتن روی سیم» ساخته احمدرضا معتمدی و «هندی و هرمز» ساخته عباس امینی سه فیلم ایرانی بخش «جشنواره جشنواره های» محفل97 جهانی فجر هستند و در این بین فیلم «راه رفتن روی سیم» یا همان «بوف کور» پیشتر در هیچ جشنواره ای به نمایش درنیامده است.
«راه رفتن روی سیم» یک فیلم ارگانی است که با حمایت انجمن سینمای دفاع مقدس و مشارکت 630میلیونی فارابی تولید شده است؛ این فیلم دو سال بعد از تولید نه تنها نتوانسته بود در بخش ملی فجر پذیرفته شود بلکه حتی مجالی برای اکران عمومی هم نیافته بود! در این شرایط قرار دادن فیلم در بخش «جشنواره جشنواره ها» چه معنایی دارد؟ آیا بناست توجیهی تراشیده شود برای بودجه هنگفتی که فارابی و انجمن دفاع مقدس صرف تولید این فیلم کردند؟
برای ایجاد این توجیه بهتر نبود فیلم را در بخشی دیگر از جشنواره به نمایش درآورند که ناقض هدفگزاری نباشد؟؟ آیا احمدرضا معتمدی که برادر شهید غلامعلی معتمدی از شهدای هفتم تیر و از نوادگان آیت الله سیدعبدالحسین لاری است و البته سابقه حضور در شوراهای ممیزی تصویب فیلمنامه وزارت ارشاد اسلامی در دهه ۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰ را دارد خود واقف به بیربط بودن حضور فیلمش در چنین بخشی نیست؟
پژمان جان! نامزدی شما خنده نداشت! اما کاندیداتوری پنجگانه یک کپی درجه دوم ارگانی، اشکآور است!
|
سینماروزان/حامد مظفری: حواشی خندیدن به کاندیداتوری پژمان جمشیدی در نشست خبری اعلام کاندیداها همچنان ادامه دارد و در این چندروز از کاریکاتور تا نقد و تحلیل درباره آن خنده ها صادر شده است.
نکته مغفول ماجرا اما نه کاندیداتوری پژمان که از برخی کاندیداهای دیگر محق تر بوده بلکه کاندیداتوری برای فیلمی به نام «سوءتفاهم» است.
فیلمی ارگانی که ورای تلاش برای منگنه شدن به بودریار و هایپر ریلتی به شدت یادآور «پرده آخر« بود؛ یکی از دو فیلم بلند واروژ کریممسیحی که علیرغم شایستگیهایش نزدیک به یک دهه است نتوانسته فیلمی بسازد و حتی دیگر قید تدوین را هم زده است.
پژمان جان! کاندیداتوری شما خنده دار نبود اما کاندیداتوری 5گانه فیلمی که خواسته یا ناخواسته «پرده آخر» را به ذهن میآورد و کاراکتر شما هم در فیلم یادآور داریوش ارجمند همان فیلم بود، اشک آور است!
بله، اشک آور است در سازمان متمولی که بودجه تولید فیلم را داده حتی یک مشاور نبوده که بعد از خواندن فیلمنامه متوجه شباهت گل درشت با «پرده آخر» بشود؛ بماند که خود واروژ هم فیلمش را از «شیطان صفتان» «ژرژ کلوزو» برداشته بود و این یعنی کپی اندر کپی!
باید اشک ریخت به حال ارگانهایی که منابع عمومی را به اسم تولید فرهنگی استراتژیک صرف کپی کاری میکنند و زار زد برای روسای دولتی سینما که بوسه های داغ میفرستند برای چنین ارگانهایی!
حامد مظفری
«سوء تفاهم»⇐تشبث به بودریار برای فراموشی کپیکاری از «پرده آخر»؟؟!/یعنی در سازمان ارزشی سرمایهگزار، حتی یک مشاور کاردرست نبوده که این کپیکاری را دریابد؟؟
|
سینماروزان/حامد مظفری:
منفی: بی سر و ته! مغشوش! ادابازی!
منفی: قاطی شدن توهم با واقعیت؟؟ بودریار؟؟ ابرواقعیت؟؟ پست مدرن؟؟
منفی: شوخیت گرفته برادر معتمدی؟! این یک کپی تمام عیار از «پرده آخر»واروژ کریممسیحی است⇐سیر اتفافات که همان است و فقط بازیگراناند که عوض و بدل شدهاند؛ مریلا زارعی به جای نیکو خردمند آمده! پژمان جمشیدی بهجای داریوش ارجمند! هانیه توسلی همان فریماه فرجامی است و مهدی فخیمزاده به جای جمشید هاشمپور !
منفی: معتمدی «سوءتفاهم» را از «پرده آخر» برداشته و نمیدانسته خود واروژ هم فیلمش را با نگاه به «شیطانصفتان» «جورج کلوزو» ساخته بود! نتیجه هم شده یک کپی درجه چندم که از دقیقه سی مخاطبان را از سالن فراری میدهد.
منفی: صحبت از «ژان بودریار» و تئوری «هایپر ریلتی» یا ابرواقعیت و آغشتگی واقعیت و بازنمایی آن هم بیربطترین تئوریست که معتمدی با چسباندن آن به ابتدای تیتراژ خواسته دوز انتلکت را بالا ببرد غافل از آن که بهترین تمثیل سیاسی از هایپر ریلتی و طعنه به هیأت حاکمه آمریکا سالها قبل در «سگ را بجنبان» «بری لوینسون» نمود داشت! و لازم نیست در روزگار غرق شدن در مظاهر زندگی غربی-که یکیاش بریز و بپاش برای کپیکاری است- برای زدن استکبار، این کپی درجه چندم را با پول ملت به خورد ملت داد! آن هم در دوران ریاضت اقتصادی بدنه جامعه که ناآرامیهای منتج از آن همچنان بیخ گوشمان است.
منفی: فیلمی که از «هایپر ریلیتی» میگوید باید معماری منطبق بر این تئوری پست مدرن را داشته باشد که «سوءتفاهم» آن را هم ندارد.
منفی: یعنی در سازمان ارزشی اوج سرمایهگزار فیلم، حتی دو مشاور کاردرست نیستند که این حجم از کپیکاری را تشخیص دهند! دوستان! پول ملت به امانت دست شماست تا الگوی فرهنگی بسازید نه آن که کپی درجه چندم را با اهن و تلپ رونمایی کنید.
منفی: فیلمی که سازمان ارزشی را دارد چه نیازی دارد به خدمت گرفتن از لوگوی «سامسونگ»؟؟
کاراکتر:
–استوار فخیمزاده با بازی مهدی فخیمزاده که نمکیست بر زخم عمیق کپیکاری معتمدی.
دیالوگ(شعاری و نشاط آور):
–این سناریو اگه چفت و بست داشت یکی سم نمیخورد اون یکی دیگه بمیره؟؟(وصف حال خود فیلم از زبان استوار فخیمزاده)
–اول سناریو را نفهمیدم! آخرشو هم نفهمیدم!(وصف حالی دیگر از فیلم از زبان کاراکتری دیگر)
–یه بار دیگه فرصت بده خودم تمومش کنم
تو تموم نمیکنی حروم میکنی
–اگه از سر راه برش نداری از سر راه برت میدارن
–گفتم هیچکی از جاش تکون نخوره
ما سیاهیلشکریم! هیچ کس نیستیم!
–اشکال شما درسخونا اینه که فکر میکنید که فکر میکنید!
پیام اخلاقی:
در روزگار پست مدرن و در شرایطی که بودجه سازمانهای ارزشی میان امثال معتمدی و حاتمی کیا تقس میشود برای تولید فیلم باید بروید مخ دختران مایه دار را بزنید!
حامد مظفری
تهیهکننده فیلمی محصول سازمان ارزشی اوج که بهرام رادان، لیلا حاتمی و سحر دولتشاهی از بازی در آن انصراف دادند⇐این انصراف، هیچ ربطی به اوج ندارد!!/بهخاطر تداخل پروژههاست!⇔پرسش: این چه جور تداخلی است که باعث شده همزمان ۴ بازیگر کنار روند؟
|
سینماروزان: احمدرضا معتمدی برادر شهید غلامعلی معتمدی از شهدای هفتم تیر و از نوادگان آیت الله سیدعبدالحسین لاری، قصد دارد تازه ترین فیلمش «سوءتفاهم» را با همراهی مالی سازمان هنری-رسانه ای اوج بسازد.
به گزارش سینماروزان عدم حضور بازیگرانی نظیر بهرام رادان، لیلا حاتمی، سحر دولتشاهی و صابر ابر در این فیلم و جایگزینی آنها با افرادی نظیر کامبیز دیرباز، مریلا زارعی، هانیه توسلی و پژمان جمشیدی که برخی از آنها سابقه روشنی در تولید آثاری متبوع ارگانهای ارزشی دارند پرسشهایی جدی را درباره عدم علاقه گزینه های اولیه به خاطر سرمایه گذاری سازمان اوج شکل داده است.(اینجارا بخوانید)
پرسشهایی که البته هیچ کدام از بازیگران کنارگرفته از «سوءتفاهم» به صراحت درباره آن روشنگری نکرده اند. با این حال جلیل شعبانی تهیهکننده «سوءتفاهم» درباره این پرسشها به «صبحنو» گفت: عدم همکاری و حضور نیافتن برخی از بازیگران در این پروژه تنها به دلیل عدم هماهنگی در زمان بندی کار است. پروسه پیش تولید ما کمی طولانی شد و برخی از بازیگران با توجه به تعهداتی که نسبت به دیگر پروژهها داشتند، مجبور به جدایی از ما شدند. عدم حضور بازیگران در این فیلم به هیچ عنوان ربطی به اختلاف با سازمان اوج ندارد و صرفاً به این دلیل که زمان کلید خوردن پروژه ما عقب افتاد این اتفاق رخ داد.
شعبانی از تداخل پروژه ها به عنوان دلیل اصلی عدم حضور گزینه های اصلی و شناخته شده در «سوءتفاهم» گفته اما این را نگفته این چه جور تداخلی است که باعث میشود به ناگاه نه یک یا دو بازیگر که 4 بازیگر از پروژه کنار روند و در نهایت افرادی جایگزین شوند که برخی از آنها مانند کامبیز دیرباز یا مریلا زارعی با آثاری همچون «اخراجیها»، «ماه گرفتگی»، «چ» و «بادیگارد» شناخته میشوند که مطلوب جریانهای موسوم به ارزشی است؟
عدم همکاری رادان، حاتمی و دولتشاهی با سازمان ارزشی؟⇐معتمدی ماند و بازیگران «ماه گرفتگی» و «شیار۱۴۳»!
|
سینماروزان: احمدرضا معتمدی که آخرین فیلمش «راه رفتن روی سیم» علیرغم حمایت از سوی فارابی و انجمن سینمای دفاع مقدس نه توانست وارد جشنواره شود و نه تاکنون فرصت اکران یافته به دنبال آن است که فیلمی با نام «سوءتفاهم» را بسازد.
به گزارش سینماروزان بودجه «سوءتفاهم» را سازمان هنری-رسانه ای اوج خواهد داد و هرچند پیشتر اخباری منتشر شده بود مبنی بر حضور بهرام رادان، لیلا حاتمی و سحر دولتشاهی در این فیلم اما گویا توافقات نهایی با هیچ کدام از این 3 بازیگر بر سر حضور در فیلم منعقد نشد.
در نتیجه این اتفاق معتمدی مجبور شد به سراغ گزینه هایی همچون کامبیز دیرباز، مریلا زارعی و پژمان جمشیدی برای حضور در «سوءتفاهم» بسنده کند؛
در این بین کامبیز دیرباز فیلم ارگانی و ضدفتنه «ماه گرفتگی» را پشت خط اکران دارد؛ فیلمی که در جشنواره سی و پنجم توجهی را جلب نکرد. مریلا زارعی نیز در سالهای اخیر منهای همکاری با پروژه های «چ» و «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا که یکی محصول فارابی است و دیگری محصول اوج یک فیلم پر اشک و آه به نام «شیار143» را هم در کارنامه دارد که با حمایت مس سرچشمه تولید شده است.
اکبر عبدی بازیگر طنازی که درگیر تولید تاک شوی «عبدی شو/شبی با عبدی» برای شبکه نسیم شده هم در «سوءتفاهم» ایفای نقش خواهد کرد. عبدی یک دهه قبل هم در کمدی غیرمتعارف «قاعده بازی»احمدرضا معتمدی ایفای نقش کرده بود.
اینکه بازیگرانی نظیر بهرام رادان و لیلا حاتمی در «سوءتفاهم» بازی نکردهاند بیش از هر چیز ذهن را به سمت مضمون «سوءتفاهم» میبرد. پیشتر و در جریان تولید آثاری با درونمایه انتخابات88 نظیر «پایان نامه»، «قلادههای طلا» و «ماه گرفتگی» هم با عدم علاقه برخی بازیگران شناخته شده برای حضور در این آثار مواجه بودیم.
آیا «سوءتفاهم» هم فیلمی انتخاباتی و به اصطلاح ضدفتنه است؟
نگرانی کارگردان «آلزایمر»-که زمانی از ممیزان ارشاد بود-نسبت به ساخت سریال «موسی(ع)»!!!
|
سینماروزان: احمدرضا معتمدی فیلمنامه نویس و کارگردان سینمای ایران با حضور در برنامه محمد صالح علاء با نام «چشم شب روشن» از فیلم اخیر خود گرفته تا نگرانی اش برای ساخت سریال «حضرت موسی» سخن گفت.
به گزارش سینماروزان معتمدی که برادر شهید غلامعلی معتمدی از شهدای هفتم تیر و از نوادگان آیت الله سیدعبدالحسین لاری است و البته خودش نیز از ممیزان شورای تصویب فیلمنامه وزارت ارشاد اسلامی در دهه 60 و نیمه اول دهه 70 بود، با گلایه از عدم راهیابی فیلم آخرش «بوف کور/راه رفتن روی سیم» به جشنواره فجر گفت: فیلم آخرم به نام «راه رفتن روی سیم» در جشنواره فیلم فجر به نمایش درنیامد و منتظریم با پا گرفتن دولت جدید، تکلیف این فیلم مشخص شود. این فیلم درباره یک گروه راک است که آماده مهاجرت از ایران هستند.
وی افزود: اساتید فلسفه از این فیلم استقبال کردند و امیدوارم اتفاق خوبی برای آن بیفتد. موسیقی چیزی است که نظم درونی و بیرونی جامعه را ایجاد می کند. ما به موسیقی و زبان نیاز داریم و ای کاش به جوانان این فرصت را دهیم تا صدای خدا و ندای الهی شنیده شود. امیدوارم فضا برای آثار معرفتی بهتر باز شود و به این آثار نگاه های سیاسی و اجتماعی نشود.
این کارگردان در پاسخ به اینکه با نگاه فلسفی که دارد چرا فیلم می سازد، اظهار کرد: من 37 سال است در دانشگاه کار می کنم و فرصت شده که شاخه های مختلف را مطالعه کنم چون باید تدریسشان می کردم. برای مثال سینمای وسترن که با فرد زینمان و بروکس معنی می شود از ابتدای تاریخ سینما آغاز شده و حداقل 5 دهه طول کشیده تا به بلوغ و تکامل خود در فیلم هایی چون «ماجرای نیمروز»، «دلیجان»، «جویندگان»، «حرفه ای ها» برسد.
معتمدی که نگارش فیلمنامه آثاری با درجه بندی «جیم» نظیر «یاران» و «مرضیه» را در کارنامه دارد یادآور شد: ما قرار شد سینمای بومی و ملی تولید کنیم و تقلید نکنیم. گرچه باید از آموزه های گذشتگان خود چه در غرب و شرق بهره ببریم. ما در سینمای قبل از انقلاب گذشته درخشانی داشته ایم و فیلمهایی مثل «گاو» تولید شده اند و شخصیت هایی مثل سهراب شهید ثالث داشته ایم. او در سینمای قبل از انقلاب و عباس کیارستمی در سینمای بعد از انقلاب، جزو تاریخ سینما به حساب می آیند؛ افرادی که عامل بسط و گسترش زبان سینما بوده اند.
کارگردان فیلم «آلزایمر» تأکید کرد: ما همه دنبال زبان هستیم. تمام انبیا با معجزات مختلف می آیند تا به آخرالزمان می رسد و آخرین معجزه آخرین پیامبر یک معجزه زبانی است.
وی ادامه داد: دوستان می گویند تارکوفسکی و آنتونیونی به دلیل نداشتن مخاطب، کنار بروند. ما فرصت تجربه را برای سینمایی که معتقدیم قرار است زبان الهی و معنوی ما بشود، فراهم نمی کنیم. دوست داریم تارکوفسکی و هرتزوگ را در همان مرحله قیچی کنیم.
معتمدی تصریح کرد: ما هنوز فرصت نداده ایم این سینمای معنوی یک ژانر برای خود ایجاد کند چه برسد به مکتب. این یک نوزاد است که هنوز زبان نگشوده است. معجزه در حقیقت خود معجزه است، اما وقتی به سینما بیاید تبدیل به شعبده می شود، یعنی عکس خودش!
سازنده فیلم «دیوانه ای از قفس پرید» اذعان کرد: بسیاری از آثاری که به عنوان سینمای دینی ساخته می شوند، صد در صد سینمای ضددینی هستند. من خیلی نگران ساخت سریال «موسی(ع)» هستم. به این خاطر که زندگی سراسر معجزه است و این معجزه فاصله باریکی با شعبده دارد.
احمدرضا معتمدی کارگردان فیلم ارگانی «راه رفتن روی سیم» در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐رئیسجمهور مدام از موسیقی حرف میزند اما فیلمی درباره موسیقی بدون هیچ توجیهی، از جشنواره حذف شد!/همان طور که دلیل نپذیرفتن «کاناپه» عیاری و «ملی…»میلانی را گفتند دلیل نپذیرفتن فیلم مرا هم بگویند/بارها با تلفن مسئولان جشنواره تماس گرفتم اما جواب ندادند!/محمدمهدی حیدریان تلفن من را جواب داد اما پاسخ روشنی نداد!/علیرضا رضاداد که فیلم را دیده بود از امتیاز ویژه فیلم برای جایزه کارگردانی سخن میگفت!!!/نگذاشتند «زشت و زیبا»ی من به جشنواره کن برود!!!/«دیوانه از قفس پرید» را هم از ردیف اول منتخب مردمی خارج کردند
|
سینماروزان: بعد از انتخابنشدن فیلم ارگانی «بوفکور» به کارگردانی احمدرضا معتمدی که با بودجه انجمن سینمای دفاع مقدس تولید شده از سوی هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر، این کارگردان سینما نامهای به رئیسجمهور نوشت و درآن مطالبات خود را مطرح کرد.(اینجارا بخوانید)
به گزارش سینماروزان با این حال نه تنها پاسخی از رییس جمهور دریافت نکرد که مقامات فرهنگی کشور و از جمله وزیر ارشاد و رییس سازمان سینمایی نیز درباره این نامه موضعی اتخاذ نکردند.
این اتفاق سبب ساز آن شده است معتمدی سرخورده از این بی توجهی در گفتگویی تفصیلی با «شرق» به گلایه از مدیریت فرهنگی کشور بپردازد.
متن گفتگوی معتمدی را بخوانید:
بازخوردهای نگارش نامه مستقیمتان به رئیسجمهور را چگونه دیدید؟
در حقیقت نکتهای که میخواهم بیان کنم، این است که من مطالبه فرهنگی- هنری دارم که محتوای نامه اینجانب درون این context فرهنگی- هنری قابل تفسیر است. حالا نمیدانم چرا تاکنون پاسخ مناسبی دریافت نکردهام! نمیدانم چه دستی در کار بود که حرف مرا از محمل اصلیاش خارج کرد و کوشید بهواسطه سیاسی معرفیکردن نامهام، من را که معترض بودم در جایگاه متهم بنشاند؟! حرف من، همان حرفی است که در فیلمم با صدای رسای هنر گفته شده است. من فارغ از تحولات سیاسی، به آنچه در باطن و روح جامعه میگذرد، پرداختهام و آن چیزی نیست جز کشاکش فکری و هویتی و معنایی که درون ما را متلاطم کرده است. این سخن عمیق و فاخر کجا و اغراض و انگیزههای سیاسی کجا؟! من نگران عالم فرهنگم و میدانم تاریخ، ما را به دلیل غفلت از فرهنگ و معضلات و گزندهایش، نکوهش خواهد کرد. شاید مسئلهای از مسئله موسیقی، روزآمدتر و جاریتر نباشد. من پاسخ این مسئله را از دل ذخایر و اندوختههای فرهنگیمان بیرون کشیدم و پیشِروی نسل چالشگر و پرحرارت امروز گذاشتم. تمام اهتمام من در همین حقیقت خلاصه میشود که جوان امروز را به تاریخ معنوی و تسلیبخش خودش ارجاع دادهام؛ تاریخی که چون او از آن بیخبر مانده، به تاریخ دیگر که بیگانه هستند، پناهنده شده است. تاریخ ما آنقدر از داشتهها و سرمایههای فرهنگی آکنده و لبریز است که حتی میتواند طبع و ذائقه فرهنگی جوان امروز را هم راضی کند. آیا این حرف، کمترین دلالت سیاسی دارد؟! واقعا از اخلاق و انصاف به دور است که چنین ایدههایی، قربانی محاسبات و معادلات سیاسی شوند. افسوس که حق این فیلم به دلیل ملاحظات غیرفرهنگی و غیرهنری و مصلحتاندیشیهایی که بیرون از محتوا و سخن آن قرار داشت، تضییع شد. آقای رئیسجمهور در سالهای گذشته، بارها به گونهای همدلانه با اهالی فرهنگ سخن گفته و به مقولات فرهنگی از قبیل موسیقی، خوشبینانه نگاه کرده است. حال چطور است در مهمترین جشنواره فرهنگی سال، فیلمی که در همین مسیر حرکت کرده، بدون هیچ توضیح و توجیهی، از صحنه رقابت حذف میشود؟! این تناقض نیست؟! معیارهای دوگانه، با صدق و راستی سازگار نیست. من از ایشان بهعنوان رئیس عالیترین و کانونیترین نهاد فرهنگی کشور انتظار دارم پرسش من را، بیپاسخ رها نکند. واقعا چرا به شخص رئیسجمهور نامه نوشتید؟ مگر در وزارتخانه ارشاد کسی نبود که پاسخگو باشد؟ برای اینکه هیچکدام از مسئولان جشنواره پاسخگو نبودند! بارها با تلفن مسئولان جشنواره تماس گرفتم اما جواب ندادند. مشاور آقای وزیر چطور؟ آقای حیدریان تلفن من را جواب دادند. اما پاسخ روشنی دریافت نکردم. چطور؟
یعنی جواب روشنی ندادند. فقط گفتند این موضوع را پیگیری میکنم و به شما خبر میدهم. ایشان و آقای رضاداد همدلی زیادی با من کردند. حتی آقای رضاداد که فیلم را دیده بود از امتیاز ویژه فیلم برای جایزه کارگردانی سخن میگفت. اما بههرحال نتیجهای برای حضور فیلم در جشنواره حاصل نشد. با این نگاه که همیشه و همهجا اعلام کردهاید با سیاست کاری ندارید و مایل نیستید فرهنگ و هنر را با سیاست درآمیزید. آیا نامه به رئیسجمهور به سیاسیشدن موضوع دامن نمیزند؟
به هیچ عنوان. دلیلش هم کاملا مشخص است. ببینید من فیلمی با عنوان «راهرفتن روی سیم» ساختم که فیلمی روشنفکرانه و فرهنگی است. حالا هیئت انتخاب فیلم را نپذیرفت. من اعتراض کردم و بايد دلیل آن را به من میگفتند که نگفتند! کما اینکه به آقای عیاری گفتند فیلم «کاناپه» مشکل حجاب دارد یا درباره فیلم «مَلی و راههای نرفتهاش» بهصراحت گفتند ترویج فمینیست است. اما دلیل نپذیرفتن فیلم من را نگفتند!! من حق دارم بدانم فیلمی که نپذیرفته شده، چرا و به چه علت مغفول واقع شده. درحالیکه موضوع فیلم من درباره حکمت موسیقی است. بحران هویت جوانان را نشانه گرفته و ما که امروز در جهانی هستیم که هجمههای زیادی علیه فرهنگ ما میشود، فیلم درباره فرهنگ غنی فراموششده و تاراجرفته ما میگوید. فیلم درباره نسلی سخن میگوید که به دلیل بریدگی و گسستگی از تاریخ و فرهنگ و هویت بومیاش، دچار پریشانی و سردرگمی زبانی شده و به دنبال راهی برای گریز از این وضع ناخویشاوند است. اکنون سؤالم این است فیلمی با چنین مضموني چطور میتواند جزء فیلمهای جشنواره نباشد یا اگر ضعیف بود پنج نفر معتمد و سینماشناس را دعوت کنیم تا درباره آن نظر دهند. پس نگاه من کاملا فرهنگی – هنری است. در همین مسیر بعد از اعتراضاتم، همچنان در زمان برگزاری جشنواره به مسیر فرهنگی ادامه دادم. به هیچکدام از رسانهها پاسخ مثبت برای انجام مصاحبه ندادم. چون نمیخواستم مستمسکی دست برخی از گروهها بدهم. صبر کردم و بعد از اختتامیه نامه رئیسجمهور را برای انتشار دادم. اصلا هم دلم نمیخواهد وارد فضای سیاسی شوم. من دغدغههای شما را کاملا میفهمم. اما میدانید طبق قانون اساسی پست ریاستجمهوری، پستی سیاسی است و بالاترین فرد از نظر اجرائی در کشور محسوب میشود. شما که به ایشان نامه نوشتید، خودبهخود مسئله سیاسی هم میشود. نظرتان چیست؟
ایشان فقط یک مقام سیاسی نیست، بلکه رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی و همینطور بالادست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم هست. درضمن، نه محتوای فیلم من سیاسی است و نه نامهای که به ایشان نوشتم. اگر به متن نامه من توجه کرده باشید، درک میکنید که من مطلقا از وجه فلسفی و فرهنگی به همه معماران فرهنگ و هنر این سرزمین اشاره کردم. چرا یک موضع فرهنگی خالص را به سطح نازل موضع سیاسی فرومیکاهند؟! این همه آیات و روایات، این همه شعر و اسطوره و ادبیات در تاریخ چند هزارساله برای تشخیص و تبیین یک موضع فرهنگی ناکافی است؟! چرا مباحث سترک فرهنگ این مرزوبوم را با ژورنالیسم سیاسی درهم میآمیزید؟! همین نگاه و دید فلسفی وزنهای به واژگان شما داده که فهم مطلب را کمی دشوار کرده. به عبارت دقیقتر، کلمات مغلق هستند. به نظر شما این متن بهراحتی قابل فهم است؟
خیر، اینطور نیست. متنی که من نگاشتم، مطابق نثر معیار بود و برای اهل فرهنگ و هنر، فهمپذیر. از این گذشته، حتی اگر کسی یا کسانی از فهم این متن ناتوان بودند، چرا به جای پرسش درباره مضامین فرهنگی آن، به تأویل سیاسیاش دست زدند؟! این بیش از درکنكردن، نوعی مصادره به مطلوب و استفاده ابزاری است. درد و دغدغه من، از جنس فرهنگ و هنر است و هیچ نسبتی با عالم سیاست ندارد. سیاست و اغراض سیاسی، گوارای کام اهل سیاست. این زبانِ من است. من نمیتوانم با زبان دیگری بیندیشم و بنویسم. اصولا هر آدم فرهنگی، موضع فرهنگی و البته زبان خاص خودش را دارد. بههمیندلیل معتقدم یک انسان عمیقا فرهنگی، مطالباتش و راههای رسیدن به آن مطالبات را در چارچوب فرهنگ تبیین و بیان میکند. البته علم سیاست هم برای خودش دنیایی دارد. منتها سیاسیکاریمان هم شده پتکی بر سر آن!
کاملا، البته منظور من هم همین است. بنده سیاسیکاری که نوعی دغلکاری است را نقد میکنم. وگرنه علم سیاست وزنهای است. اصلا فارابی کتابی درباره سیاست دارد یا خواجه نظامالملک خودش شخصیتی سیاسی است. آقای معتمدی! یکی از کارهای درخشان شما فیلم «زشت و زیبا» در سال ١٣٧٧ بود که مفاهیم عرفانی بهزیبایی در این فیلم به تصویر کشیده شد. چرا به این مسیر ادامه ندادید؟
اتفاقا سؤال من هم همین است. چرا فیلمی که در آن زمان به جشنواره فیلم کن دعوت شد، به این جشنواره ارسال نشد؟ چرا فیلمی مثل «دیوانهای از قفس پرید» که منتخب از نگاه مردمی بود به شماره دوم تنزل پیدا کرد؟ واقعا شما پاسخ آن را نمیدانید؟
واقعا نمیدانم! و هنوز هم در پی جواب هستم. شاید هم سرنوشت شما مثل فلسفه شده! چون اساسا فلسفه یعنی پرسش. شما که سالها میپرسید و جوابی دریافت نمیکنید؟!
(میخندد) اما بااینحال، من به درخواست بازیگران و عوامل فیلم ناچار شدم دنبال قضیه را بگیرم؛ فیلمی که با حداقل سرمایه و امکانات ساخته شد ولی دیده نشد! چرا به کمیسیون فرهنگی مجلس که فراخوانده شدید، نرفتید؟
مرا دعوت کردند. ظاهرا کمیسیون فرهنگی مجلس جلسهای تشکیل داده بود که صدای معترضان به داوری جشنواره را بشنود. اما من به داوری جشنواره کاری نداشتم. من حتی یک فیلم از فیلمهای جشنواره را ندیدم که بخواهم گزارشی درباره جشنواره به کمیسیون بدهم. من مطالبه فرهنگیام را فقط از طریق یک نامه فرهنگی به مسئول اصلی فرهنگ کشور منتقل کردم و هنوز و همچنان پیگیر مطالبهام هستم. کتاب «فلسفه فیلم» شما بهتازگی بهعنوان کتاب سال در جشن کتاب سینما برگزیده شده است. مایلم دلیل نگارش و پرداختن به این موضوع را بدانم؟
همانطور که در نامه هم ذکر کردم، فلسفه فیلم رشته تخصصی و آکادمیک ٣٥ساله اینجانب است که دو جلد دیگر آن که در موضوع نظریه فیلم معاصر است در آینده به طبع خواهد رسید. این کتاب نتیجه پژوهشها و تحقیقات دراز مدتی است که از سر شوق به ذات سینما در سالهای متمادی حاصل شده است و در همینجا از دیدگاه مثبت هیئت داوران هم تشکر میکنم.
چه کسی به کمیسیون فرهنگی راپورت جشنواره، «گشت۲» و «کاناپه» را داد؟⇐منتقد «هفت»!!!⇔ایوبی هم امروز باید به مجلس برود⇔یک کارگردان حاضر در جشنواره و یک کارگردان حذفی از جشنواره هم در روزهای آتی به کمیسیون فرهنگی خواهند رفت؟!
|
سینماروزان: بالا گرفتن انتقادات از داوریهای جشنواره امسال موجب شده که اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس هم به ماجرا ورود کنند و در همین راستا کمیته فرهنگ و هنر کمیسیون فرهنگی مجلس با دعوت از سه نفر از منتقدان جشنواره کوشیده دلایل انتقادات را دریابد.
به گزارش سینماروزان این سه نفر عبارت بوده اند از مسعود فراستی منتقد «هفت»، احمدرضا معتمدی کارگردانی که فیلم «بوف کور»ش در جشنواره پذیرفته نشد و فریدون جیرانی که فیلمش در بخش مسابقه جشنواره امسال بود و البته خودش هم سال گذشته با حکم محمد حیدری در هیأت انتخاب جشنواره حاضر بود.
از میان این سه نفر اول اسفند ماه فراستی در کمیته فرهنگ و هنر حاضر شده و کوشیده برخی نظرات خود را با اعضای کمیسیون فرهنگی در میان بگذارد ولی مشخص نیست که جیرانی و معتمدی در روزهای آتی به کمیسیون خواهند رفت یا خیر.
سیدصادق طباطبایینژاد نایب رییس کمیته فرهنگ و هنر در تشریح جلسه میان این سه نفر به «خانه ملت» گفت: در این جلسه که علی مطهری، احمد سالک، احسان قاضیزاده هاشمی و احد آزادیخواه حضور داشتند و مسعود فراستی در کمیته حضور یافت و البته رئیس سازمان سینمایی نیز دوشنبه به درخواست کمیته برای ارائه گزارش از جشنواره فیلم فجر و پاسخگوی به انتقادها در کمیته حاضر خواهد شد.
نماینده مردم اردستان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: آقای فراستی در این جلسه انتقادهای جدی به جشنواره از جهات مختلف داشت و این دوره از جشنواره را ضعیفترین دوره در تمام دورههای گذشته دانست، ضمن آنکه انتخاب داوران دو تابعیتی برای چنین جشنوارهای را اشکال اساسی داوری دانست چراکه افراد دو تابعیتی آنقدر که لازم است به ملیت ایرانی پایبند نیستند.
فراستی ادعا کرده انتقادهای خودش و افخمی سبب رای داوران به «ماجرای نیمروز» شد
وی ادامه داد: آقای فراستی معتقد است؛ انتقادهای خودش و آقای افخمی و البته جریان رسانهای ایجاد شده، سبب تغییر رأی هیات داوران و اهدای بهترین سیمرغها به فیلم «ماجرای نیمروز» شده، در واقع هیات داوران در ابتدا چنین تصمیمی نداشته است.
طباطبایینژاد با بیان اینکه فراستی همچنین تغییر تصمیم هیات داوران به دلیل اعتراضهای وی و آقای افخمی را نیز نشان از عدم تبحر این هیات دانست چراکه در غیر این صورت بر رای خود پافشاری میکردند، افزود: این منتقد سینما با انتقاد جدی به فیلم سینمایی «گشت ارشاد 2» این فیلم را اثری که نمیتوان با اتفاق خانواده به تماشای آن نشست خواند، لذا قرارشد؛ این فیلم قبل از اکران توسط کمیسیون دیده شود.
کپیبرداری از فیلم های اجتماعی دوره قبل در این دوره از جشنواره
نائب رئیس کمیته فرهنگ، هنر، رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس ادامه داد: فراستی در ادامه اظهارات خود معتقد است؛ در این دوره کپیبرداری بیش از حدی از فیلمهای اجتماعی دوره گذشته شده و این فیلمها معضلات اجتماعی را اغراقآمیز نشان دادهاند، اما با این وجود از سوی مسئولان جشنواره برای حضور در بخشهای مختلف انتخاب شدند.
وی اضافه کرد: فراستی به اصل سینما به معنای دولتی که در آن بازگشت هزینه اهمیتی ندارد نیز انتقاد داشت و خواستار حرکت به سمت سینمای خصوصی با گردش اقتصادی از طریق فروش و استقبال مخاطبان بود.
طباطبایینژاد ادامه داد: فراستی در پاسخ به این سوال که چطور این جشنواره مملو از ایراد با استقبال مخاطبان رو به رو شد، افزود: جشنواره امسال مخاطب قابلملاحظهای نداشته و فقط جشنواره سال گذشته به واسطه چند فیلم که محصول این دولت نیز نبوده مورد استقبال قرار گرفته است.
نائب رئیس کمیته فرهنگ، هنر، رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه آقای مطهری درخصوص اینکه -حرکت به سمت سینمای خصوصی در اعمال ممیزیها چقدر تاثیر خواهد گذاشت- صحبت کرد و آقای فراستی نیز گفت: اکنون نیز با وجود اعمال ممیزیها، شاهد تولید فیلمهای بسیاری بدون رعایت شئونات بوده و حتی به تازگی فیلمی که برای زنان کلاه گیس گذاشتهاند، ساخته شده است.
احمدرضا معتمدی که فیلم ارگانی «بوف کور»ش به جشنواره راه نیافت در نامه ای خطاب به حسن روحانی متذکر شد⇐یادتان هست که در اوایل دهه ٦٠ در یک مجموعه فرهنگی هنری همکار بودیم؛ آن هم در یک واحد و یک طبقه؟؟!/یکی از نورچشمیهای تان كه بودجههای میلیاردی به او اختصاص میدهید، ١٠ سال پیش در درس كارگردانی من، وامانده بود!!/سینمای ایران را سه دسته بردهاند: ابتذالگرایان، مجیزگویان و وابستگان آن سوی آب. اینها پولشان برجاست و آبشخورشان سرریز!!/سینمای مستقل، مهجور خودیهای دلسوز است/کارگزاران شما با نحوه داوری و گزینش جشن سینما كه قرین با دهه انقلاب است، متأسفانه تعریفی تازه نیز از دهه فجر به دست دادهاند!
|
سینماروزان: احمدرضا معتمدی فیلسوف سینمای ایران اخیرا با حمایت انجمن سینمای دفاع مقدس فیلمی را ساخت با نام “بوف کور”؛ فیلمی درباره موسیقی که نتوانست به جشنواره فجر راه یابد.
به گزارش سینماروزان معتمدی به تازگی نامه ای به حسن روحانی رییس دولت یازدهم نوشته و به گلایه از بی توجهی به این فیلم پرداخته است.
نکته اینجاست که معتمدی در این نامه خود را جزیی از سینمای مستقل دانسته و از مهجوریت این سینما سخن گفته در حالی که فیلمش را نه به صورت مستقل و در بخش خصوصی بلکه با بودجه انجمن سینمای دفاع مقدس تولید کرده است.
متن نامه معتمدی را بخوانید:
محضر گرامی ریاستجمهوری اسلامی ایران
جناب آقای دکتر حسن روحانی
با سلام؛ ما ذلک ظن بک… این گمان به تو نمیرفت و این رفتار از تو بعید بود!
این رنجنامهای است از یک شهروند درجه «دو» و «سه»؛ به فردی که در صدر مقامات کشور نشسته است. شما مرا نمیشناسید، اما من شما را خوب به خاطر دارم. ما در اوایل دهه ٦٠ یک سال در یک مجموعه فرهنگی هنری همکار بودیم. آن هم در یک واحد و یک طبقه. آن زمان من یک دانشجوی نحیف فلسفه و هنر بودم و جنابعالی سرپرست و رئیس شورا. هرچند آن دوره، دولت مستعجل بود و شما به دلیل اقدام به برکناری مدیرعامل وقت، استعفا کردید و ما نیز به دلیل کارمند جزء بودن و شهروند درجهچندم تلقیشدن، مدتی از کار افتادیم، اما نکته خاطرهانگیز و جذاب در وجود شما، دیدگاه آزاد درباره هنر و روشنفکری معطوف به موسیقی بهویژه موسیقی کلاسیک بود؛ که هنوز در حافظه بنده باقی مانده است. آقای دکتر! شما رئیسجمهور کشوری هستید با سابقه فرهنگ و تمدن دستکم پنجهزارساله. ایرانی که اگر در دوره باستانی، قدرت برتر سیاسی و نظامی جهان بود، پس از انقلاب تکاملی آخرین فرستاده الهی، قرنها در برترین قله علمی، فرهنگی و هنری جهان ایستاد. نامهایی مانند فارابی، ابنسینا، رازی، سهروردی، فردوسی، خیام، صدرا، سعدی، حافظ و مولوی و… حتی در جهان معاصر کمتر همتایانی در حد اصالت و اعتبار خویش یافتهاند. شما میراثبر این عناوین و نامها و آثار گرانسنگ فکری و فرهنگی ایشان هستید؛ چه بخواهید و چه نخواهید. من میدانم حضرت سهروردی تنها در زیر بار ارثیه حکمت خسروانی کمر دوتا کرد، اما نمیدانم شما در زیر بار صخرهسنگهای این مردهریگ کمر خم کردهاید یا احساس استواری و پابرجایی میکنید؟ و باز نمیدانم میتوانم از شما پرسش کنم، آیا به زعم شما شرایط کنونی هنر در این دوران: این سینما، این نمایش، این رسانه، این موسیقی و… در شأن این فرهنگ و تمدن با این زمینه و پیشینه هست؟!
آقای رئیسجمهور! چرا بایستی دانش نظری موسیقی را بزرگانی مانند فارابی، ابنسینا، عبدالقادر مراغهای، صفیالدین اُرموی، قطبالدین شیرازی و… در احصاءالعلوم، الکبیر، شفا، دانشنامه علایی، النجاه، مقاصدالالحان، الادوار، رساله شریفه، ایقاع، درةالتاج و… در هزاره گذشته بنیانگذاری کنند. اما موسیقی فاخر و شریف و معنوی با نامهایی از بلاد غرب مانند باخ، موتسارت، بتهوون، چایکوفسکی و… قرین باشد. شما خود بهتر از امثال بنده میدانید که بزرگانی که نام بردهام همه در سایر شقوق تفکر دینی از فقه و کلام و فلسفه و حکمت و ادب و هیئت و… صاحبنظر و معرکهگردان بودهاند و در عدم نسبت و بیتفاوتی با شریعت و احکام به نظریهپردازی در موسیقی اهتمام نداشتهاند. به نظر میرسد پاسخ این پرسش در ظاهر پر از ابهام و ایهام، یک عبارت بیش نیست: آن موسیقی فاخر و شریف که از آن آوای مینوی، صدای آسمانی و در یک جمله «ندای الهی» به گوش رسد، بالطبع سیاستزدگان و دغدغهپیشگان نیست. حاکمیت ابتذال در هنر و موسیقی و سینما به نفع کسانی است که روزی در خاموشی آن پاکوبی کنند و روزی در مرثیه آن سراندازی… . آقای دکتر! شما که پیش از بنده این درسها را آموختهاید، بهتر میدانید که موسیقی تنها هنری است که بازنمایی مطلق «زمان» است. سایر هنرها از نقاشی، معماری، سینما، عکاسی و… همه بازنمایی «مکان»اند و هنرهای فیزیکی به شمار میروند. «موسیقی» یگانه هنر «فرامکانی» و «متافیزیکی» است؛ و از این رو نزدیکترین زبان به زبان متافیزیک و معنویت و ملکوت و قدس و ورجاوندی است. چرا کارگزاران شما فیلمی را که دردمندانه از کسانی که زبان باطنی عالم تجرید و روحانیت را به تخدیر آلودهاند، گلایه کرده و نالیده است. از شرکت در جشن هنر متعهد انقلاب که هنر «درد» و «دغدغه» است، محروم کردهاند؟ من مدعی پیکاسو و داوینچی نیستم. درد و دغدغه و رنج انسانی از پیشانی آثار من هویداست. این هنرشناسان چرا اینقدر با «اضطرار» و «شوریدگی» روح انسانی بیگانهاند؟ مدعیان تمییز آثار هنری، باید پدیدارشناسی اثر هنری را به جان آزموده و آموخته باشند تا دریابند یک اثر چقدر «دردمند» است؟ چقدر دغدغهمند است؟ چقدر «مضطر» است؟
رئیسجمهور محترم، روحانی دانا؛ تو بسیار بیشتر و بیشتر از من میدانی که حکما انسان را حیوان ناطق برشمردهاند.
«زبان»، حیات انسان و انفتاح و گشودگی به جانب هستی است. انسان چون «زبان» است، میاندیشد. نخستین خطاب «وجود» به «موجود» یک دستور زبانی است: بخوان! و این دستور زبانی، «دستور زبانِ» فرهنگ و اندیشه و دین و اعتقاد ماست. من در فیلم «راهرفتن روی سیم» که متأسفانه به نام گروه موسیقیاش به «بوف کور» مشهور شده است، از نسلی سخن گفتهام که خانه «زبان» بر «باد» بنیاد کرده است. من از درد و رنج نسلی سخن گفتهام که از گسست «فرهنگی»، «معنایی» و «زبانی» در پریشانی و آشوب به سر میبرد. من در فیلم از نسلی نالیدهام كه در زمانه عسرت شاعرانگی «خانه» و «سكونتگاه» خویش را از دست داده و در جستوجوی مأوا و پناهگاه، از وادی «غربت» سر برآورده و از «منزلت» خویش باز مانده است. حقیقت «هنر»، كه گفت اصیل «زبان» و آخرین معجزه الهی: الف- لام، میم را كه گشودگی «موجود» به جانب «وجود» است، فراموش كرده و به جای سكونت و عمارت در «زبان» كه خانه وجود است به صورتی گریزناپذیر در غربت غریبه جان و تن سپرده است. ابتذال هنر معاصر، ظاهر ماجراست. به داد نسلی برسید كه دچار بحران هویت، بحران زبان و بحران حكمت شده است. نوای الهی و صدای آسمانی را با نفیر گوشخراش خشم و ترس و شهوت آلودن یك ظهور بیّن و آشكار از عصر ارتباطات است كه «زبان» و «هنر» را رسانه ارتباطی میشناسد و نه روشنگاه هستی و گشودگی حقیقت. استاد ارجمند! شما خود دانشمند و صاحبنظر در یكی از شاخههای علوم انسانی هستید. شما دقیقتر از من میدانید كه دستیابی به مرتبه رأی و حكم و دادرسی در یك رشته از دانش بشری تا چه اندازه زحمت، كوشش، تحقیق و پژوهش و گردوخاكخوردن كتابخانههای قدیم و جدید میطلبد. پس چگونه به این تخطی از متدلوژی دانایی تن در دادهاید كه عدهای ولو دانشمند و نخبه در یك شاخه از معرفت بشری در اوقات فراغت به شاخهای دیگر از علم و دانایی سرك بكشند، و در همان سرخوشی گذران فراغت در شاخه بیگانه با داناییشان داوری كنند و حكم نیز صادر كنند. هیچ شاخهای از معرفت بشری گذرگاه فراغت یا حیاطخلوت شاخهای دیگر از دانش انسانی نیست. «سینما»، امروزه به حوزه و آكادمی علوم سینمایی بدل شده است. نظریه فیلم، نقد فیلم، سبكشناسی، ساختارشناسی درام، فلسفه فیلم، كارگردانی، تدوین و… این دانشجوی نحیف فلسفه و هنر، پس از ٤٠ سال طلبگی در كرسی استادانی مانند علامه جعفری، مطهری، شهیدی، شریعتی، داوری، دینانی، مجتبوی، عبادیان، مجتهدی، جهانبگلو، عظیمی و… تنها توانستهام به یك شاخه از دانش سینمایی یعنی فلسفه فیلم سرك بكشم و هرچند مجلات «فلسفه فیلم» را از پروفسور نصر در دانشگاه جورج واشنگتن تا آیت رشاد و دكتر داوری كه از دو سوی طیف وسیع یك مجادله قدیم فلسفی تقرر یافتهاند، در یادداشتهای آغاز كتاب، تأیید و توجیه كردند. اما خود بهتر از هركس میدانم كه هنوز طفل ابجدی در این مرتبه بیشتر نیستم. مجلد اول كتاب، شش فیلسوف و نظریهپرداز را مورد نقد و ارزیابی قرار داده است كه انتساب به دوران كلاسیك دارند. اما نظریه معاصر فیلم ٦٠ فیلسوف دارد كه یكی از آنها ژیل دلوز است كه پیشنیاز فهم آراءاش، فلسفه زمان برگسون، ملاصدرا و میرداماد است و ١٠ سال است برای فهمیدن آن دستوپا میزنم. (یكی از همین نورچشمیهای سینما كه بودجههای میلیاردی به او اختصاص میدهند، ١٠ سال پیش در درس كارگردانی من، وامانده بود كه چرا من «سینما- زمان» دلوز درس میدهم) تنها یك شاخه نقد فیلم نیاز به دانش شیوه نقد و تحلیل دستكم ١٦ مكتب نقادی دارد. نقد پدیدارشناختی، هرمنوتیك، مضمونی، تكوینی، روانكاوانه و… تازه اگر از نماد افلاطون و نمایش سایه بر دیوارش و بوطیقا و دریطوریتای ارسطو و اتاق تاریك و شكست نور و عدسی ابن هیثم بگذریم… .
آقای رئیسجمهور! حرف آخر: بنا داشتم در جشن فجر، فیلمی كه درباره زبان و شعر و موسیقی است به استاد ٣٠ساله خودم دكتر رضا داوریاردكانی كه «زمانه عسرت شاعران» را از او آموختهام، تقدیم كنم و به راستی اگر كار متفاوتی در آثارم نبود، چرا پس از آن همه جوایز داخلی و خارجی، این فیلم را باید تقدیم میكردم؟ نامه را به محضر دانا و عارف شما زمانی نوشتم كه جشن سینما روزهای پایانی را میگذراند، تا من طلب و استدعایی از شما نداشته باشم. سینمای ایران را سه دسته بردهاند: ابتذالگرایان، مجیزگویان و وابستگان آن سوی آب. پولشان شسته و ناشسته برجاست و آبشخورشان فیاض و سرریز. سینمای مستقل، هنرجو و اندیشمند، مهجور و متروك، خودیهای دلسوزی كه از روی سادگی، زبانی نیز به انتقاد و خردهگیری گشودهاند! كارگزاران شما با نحوه داوری و گزینش جشن سینما كه قرین با دهه انقلاب است، متأسفانه تعریفی تازه نیز از دهه فجر به دست دادهاند و این هزینه گزافی بود كه بر شما و سایر اصحاب انقلاب تحمیل كردند… . برایتان سلامتی، توفیق خدمت به مردم و آرمان و سعادت دنیا و آخرت آرزو میكنم. از تصدیع اوقات عذرخواهم.
ارسطوی “پایتخت” به سراغ دوتارنوازی رفت+عکس
|
سینماروزان: فیلمبرداری فیلم سینمایی «بوف کور» به نویسندگی و کارگردانی احمدرضا معتمدی هم اکنون در خیابان باغ همایون در میدان امام خمینی در حال انجام است و تاکنون ۵۰ درصد از کار نیز مقابل دوربین رفته.
به گزارش سینماروزان و به نقل از “بانی فیلم” گروه از شنبه هفته آینده عازم بندرعباس خواهند شد و تا روز اتمام فیلمبرداری نیز در این شهر حضور دارند. براساس برنامه ریزی ها فیلمبرداری نیز تا اوایل ماه آینده به پایان می رسد.
خبر دیگر درباره پروژه جدید معتمدی آغاز تدوین همزمان آن توسط مهدی سعدی و سودابه سعیدنیا است که از هفته گذشته آغاز شده تا فیلم هر چه زودتر برای نمایش در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر آماده نمایش شود.
از هفته گذشته نیز احمد مهران فر و سیدمهرداد ضیایی به این پروژه پیوسته اند. احمد مهرانفر بازیگر نقش “ارسطو”ی سریال “پایتخت” جایگزین علی قمصری – که نقش اصلی و نوازنده دوتار را برعهده داشت – شده و به تازگی نیز با انجام تست گریم نهایی مقابل دوربین رفته است.
تیم بازیگران
حامد کمیلی، اندیشه فولادوند، هومن برق نورد و گروه راک میدان آزادی در نقش بند راک فیلم دیگر بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند که تاکنون همگی مقابل دوربین رفته اند.
البته این فیلم یک بازیگر دیگر نیز خواهد داشت که بزودی انتخاب می شود.
«بوف کور» مضمونی اجتماعی دارد و داستان زندگی یک نوازنده دو تار سنتی را روایت می کند که از شهرستان برای کار به تهران می آید و پس از چندی جذب یک بند راک می شود… .
معتمدی در کارنامه خود ساخت فیلم های سینمایی «آلزایمر»، «قاعده بازی»، «دیوانه ای از قفس پرید»، «زشت و زیبا» و «هبوط» را داشته است.
سعید سعدی تهیه کنندگی «بوف کور» را برعهده گرفته و سایر عوامل اصلی پروژه عبارتند از: مشاور تهیه: شاهرخ هدایتی، مدیر فیلمبرداری: امیر کریمی، مدیر صدابرداری: محمد شیوندی، دستیار برنامه ریز: مهدی قپانی، بازیگردان: مهران احمدی، طراح صحنه و لباس: حسن روح پروری، طراح چهرهپردازی: علی بهرامی فر، آهنگساز: مجید انتظامی، منشی صحنه: محسن بهاری، مدیر تولید: مجید بابایی، مدیر تدارکات: جواد سلیمانی، عکاس: پویا شاه جهانی.
هومن برق نورد در نمایی از “بوف کور”
احمدرضا معتمدی و احمد مهرانفر در نمایی از “بوف کور”
حامد کمیلی، اندیشه فولادوند و هومن برقنورد؛ بازیگران اصلی فیلمی متأثر از ماجرای “سگهای زرد”!
|
سینماژورنال: احمدرضا معتمدی فیلسوف سینمای ایران مدتها بود به دنبال فراهم آوردن مقدمات تولید پروژه ای بود با عنوان “بوف کور” یا “نبض آرام چوب و تپش تند فلز”.
به گزارش سینماژورنال این فیلمنامه که گفته می شد متأثر است از ماجرایی که برای گروه موسیقی راک “سگهای زرد” رخ داد(اینجاو اینجارا بخوانید) مدتها از کانال تهیهکنندگانی مانند محمد خزاعی و سعید سعدی برای جلب حمایت در نهادها و ارگانهای مختلف دست به دست می شد تا حالا که سعید سعدی بالاخره توانسته شرایط تولید پروژه را فراهم آورد.
سعید سعدی درباره زمان ساخت فیلم سینمایی «بوف کور» به کارگردانی احمدرضا معتمدی به “مهر” گفت: بعد از کسب پروانه ساخت نام «بوف کور» را تغییر خواهیم داد و این فیلم را در نیمه اول مهرماه یعنی بین ۵ تا ۱۰ مهر کلید می زنیم. بخشی از «بوف کور» در تهران و بخشی در بندرعباس، هرمزگان و جزایر جنوبی کشور فیلمبرداری می شود.
با حضور اندیشه فولادوند و حامد کمیلی و هومن برق نورد
سعدی عنوان کرد: تاکنون حضور بازیگرانی همچون اندیشه فولادوند، هومن برق نورد و حامد کمیلی در این فیلم قطعی شده و قرار است یک بازیگر دیگر هم اضافه شود، یعنی به طور کلی ما ۴ بازیگر اصلی خواهیم داشت.
این تهیه کننده ادامه داد: «بوف کور» روایت تعامل ۲ گروه موسیقی سنتی و متال است و ما در این فیلم به بررسی این ۲ نوع موسیقی خواهیم پرداخت به همین دلیل برای شناخت بهتر آنها از مشاوره های فردین خلعتبری و یک گروه موسیقی متال به نام «بند میدان آزادی» بهره می بریم البته گروه موسیقی «بند میدان آزادی» در فیلم هم حضور دارند.
سرمایه گذار کیست؟
وی بیان کرد: در این فیلم شاهرخ هدایتی به عنوان مشاور سرمایه گذار با ما همکاری می کند، البته ما بخشی از سرمایه «بوف کور» را از بنیاد سینمایی فارابی تأمین کردیم و برای بخش دیگر آن هم مشغول رایزنی با یک نهاد دیگر هستیم.
سعدی در پایان خاطرنشان کرد: تدوین این فیلم همزمان با فیلمبرداری انجام می شود و آن را به سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر می رسانیم.
وی افزود: تاکنون حضور برخی از عوامل پشت صحنه قطعی شده است، این افراد عبارتند از مدیر فیلمبرداری: امیر کریمی، دستیار برنامه ریز: مهدی قپانی، طراح صحنه و لباس: حسن روح پروری، طراح چهره: علی بهرامی فر، موسیقی: فردین خلعتبری، مدیر تولید: مجید بابایی و مدیر تدارکات: جواد سلیمانی.
چرایی بلاتکلیفی تولید اثری مرتبط با ماجرای “سگهای زرد”⇔کارگردان و تهیهکننده پاسخ میدهند
|
سینماژورنال: احمدرضا معتمدی که اخیرا بخاطر رونمایی کتاب “فلسفه فیلم” در کانون توجه قرار گرفت، دو سالی میشد که پیگیر فراهم آوردن تولید یکی از فیلمنامه های خود با عنوان «بوف کور» بود؛ فیلمی که بنا بود با حضور محمد خزاعی به عنوان تهیهکننده تولید شود اما گویا فراهم نشدن مختصات مالی اثر تولید آن را منتفی کرد.
پس از معتمدی مدتی هم سعید سعدی تهیه کننده ای که در اکران نوروز «خشم و هیاهو»ی هومن سیدی را روی پرده داشت به دنبال تولید این فیلمنامه بود که به نتیجه نرسید.
نبض آرام چوب و تپش تند فلز
معتمدی درباره وضعیت این پروژه به سینماژورنال می گوید: محمد خزاعی از تهیه کنندگی پروژه کناره گرفت و این سعید سعدی بود که یک سالی دوید تا بودجه مناسب برای تولید را فراهم آورد اما آنهایی که باید کمک می کردند نکردند.
این کارگردان که آخرین ساخته اش «آلزایمر» بود با اشاره به اینکه عنوان اصلی فیلمش هم «بوف کور» نبوده بیان می دارد: عنوان اصلی فیلمنامه «نبض آرام چوب و تپش تند فلز» بود که نمی دانم چطور به «بوف کور» تغییر نام داد. در نهایت اینکه فعلا تولید آن منتفی است.
نکته درباره پروژه تازه معتمدی آن است که انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس از جمله ارگانهایی بود که در برهه ای از زمان بنا بود از تولید فیلم حمایت کند که در نهایت این حمایت محقق نشد.
احمدرضا معتمدی
50 درصد پروژه روی آب می گذشت و به دنبال منبع مالی مطمئن بودیم
سعید سعدی که همچنان تنها تهیه کننده متبوع معتمدی برای تولید این اثر است درباره چرایی به سرانجام نرسیدن این پروژه به سینماژورنال اظهار میدارد: به دنبال فراهم آوردن امکانات مالی تولید بودیم ولی متأسفانه به جایی نرسیدیم.
وی در توصیف نوع تولید این کار میگوید: پروژه نمی توانست بیگ پروداکشن باشد اما چون در حدود 50 درصد کار روی آب می گذشت و به نماهای دریایی اختصاص داشت در نتیجه باید منبع مالی مطمئنی پیدا می کردیم. البته آمادگی داشتیم که بخشی از بودجه را در بخش خصوصی تأمین کنیم ولی نیاز بود به همراهی ارگانهایی که برای تولیدات سینمایی ردیف بودجه میگیرند.
این تهیه کننده که سابقه تولید آثاری مانند «تردید»، «اینجا بدون من» و «کیفر» را در کارنامه دارد ادامه می دهد: خیلی از ارگانها وقتی فیلمنامه را دیدند آن را تأیید کردند و قول حمایت دادند اما در نهایت اتفاق خاصی رخ نداد و در شرایط کنونی می توانم بگویم تولید معلق است.
سعدی در پایان بیان می دارد: تولید «نبض آرام چوب..» منتفی است مگر آن که ارگانی پیدا شود و بیاید پای کار.
داستان سگهای زرد
به گزارش سینماژورنال در همان زمان که مذاکراتی با انجمن دفاع مقدس برای تولید اثر انجام شد شنیده هایی طرح شد مبنی بر اینکه این فیلم بخشهایی از اتفاقاتی که برای هنرمندان زیرزمینی رخ می دهد را به تصویر کشیده و البته گوشه چشمی هم دارد به وضعیتی که برای گروهی موسوم به “سگهای زرد” رخ داده بود.(اینجارا بخوانید)
البته که در نگاه معتمدی به هنرمندان زیرزمینی بناست تصویری از بحران هویت نسل جوان در روزگار معاصر به نمایش درآید. گویا این فیلمنامه فقط دو کاراکتر اصلی دارد و بقیه شخصیتها نقش فرعی هستند.
“سگهای زرد/The Yellow Dogs” از گروههای موسیقی راک زیرزمینی در تهران بود که از سال ۲۰۰۶ شروع به فعالیت کرد و با فیلم “کسی از گربههای ایرانی خبر نداره” ساخته بهمن قبادی به شهرت رسید. این گروه از سال ۲۰۱۰ در آمریکا، در محله بروکلین نیویورک به کار هنری خود ادامه داد و در این مدت، موسیقی آنها توجه منتقدان محلی نیویورک را به خود جلب کرده بود. اعضای گروه همچنین در جشنوارههای مستقل موسیقی برنامه اجرا میکردند.
۲ تن از اعضای این گروه و یکی ازدوستان موزیسین شان (علی اسکندریان) در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۱۳ در پی تیراندازی علی اکبر رفیعی از اعضای پیشین گروه موسیقی راک «فری کیز» با با یک مسلسل کالیبر ۳۰۸ در بروکلین نیویورک کشته شدند، قاتل نیز بعد از شلیک خودکشی کرد.
دراین تیراندازی، سروش فرازمند ۲۷ ساله، آرش فرازمند ۲۸ ساله به همراه علی اسکندریان ۳۵ ساله کشته شدند. ساسان صادق پور اسکو که ۲۲ سال دارد، در این تیراندازی از دو ناحیه در دستش آسیب دید، سیاوش کرم پور و کوری میرزایی از اعضای دیگر گروه هنگام تیراندازی حضور نداشتهاند؛ و از این رو جان سالم به در بردند.
بودجه انجمن دفاع مقدس در خدمت سناریست ۲۵ ساله!
|
سینماژورنال/ورتا چمانی: انجمن سینمایی انقلاب و دفاع مقدس اخیرا درام سینمایی “دلتنگیهای عاشقانه” را روی پرده داشت؛ درامی که علیرغم صرف هزینه مناسب برای تولید، فروشش در دو ماهی که روی پرده بود به 200 میلیون هم نرسید و طبیعی است که با احتساب سهم 35 درصدی تهیه کننده نهایتا بیشتر از 70 میلیون عاید انجمن نکرده است.
به گزارش سینماژورنال البته که این انجمن یکی دیگر از محصولاتش به نام “خاکستر و برف” را که توسط قائم مقامش روح ا.. سهرابی کارگردانی شده و البته این یکی هم هزینه تولید مناسبی دریافت کرده بود را بعد از دو سال پشت خط اکران ماندن روانه گروه تازه تاسیس “هنروتجربه” کرد که به صورت کاملا محدود و برای مخاطبان خاص به نمایش درآید.
این انجمن یک سریال با عنوان “آرام می گیریم” را باز هم به کارگردانی قائم مقام انجمن یعنی جناب سهرابی در مسیر تولید داشت که کیفیت پایین سناریوی اثر باعث شد از سوی مدیران سیما تولید سریال معلق شود. (اینجا و اینجا را بخوانید)
اینها را بگذارید کنار دیگر پروژه پرهزینه متاخر اما شکست خورده انجمن یعنی “پنجاه قدم آخر” تا عیار کار این هسته اصلی سینمای انقلاب و دفاع مقدس در سالهای اخیر دستتان بیاید. “پنجاه قدم آخر” علیرغم بودجه میلیاردی تولید در دو هفته ای که روی پرده بود فقط 25 میلیون تومان فروخت!!!
عدم حمایت از سینماگران کارکشته و امتحان پس داده
البته که در ماههای گذشته کارگردانانی چون محمدعلی باشه آهنگر و احمدرضا معتمدی که هر دو از جمله سینماگران مطرح و امتحان پس داده ایرانی هستند به دنبال تولید فیلمنامه های “سرو زیر آب” و “بوف کور” از طریق این انجمن بودند که حمایتی شامل حال آنان نشد.
از آن سو تیم تولید درام تحسین برانگیز “شیار143” نیز در جلب حمایت این انجمن برای فیلم اخیر خود “نفس” ناکام ماندند و نتوانستند حتی یک ریال حمایت برای تولید محصولی کاملا مرتبط با دفاع مقدس از انجمن دریافت کنند.
سال قبل نیز مهدی نادری کارگردان جوانی که توانایی خود در ژانر جنگ را با همان اولین فیلمش “بدرود بغداد” نشان داده بود و فیلمش به عنوان نماینده ایرانی اسکار 2010 هم انتخاب شد سناریویی با محوریت حوادث مربوط به فتح خرمشهر با نام “لیخون” را برای جلب حمایت به انجمن ارائه داد که فیلمنامه وی نیز رد شد.
حمایت از سناریست بی تجربه و تهیه کننده ای کم تجربه
حالا اما در اتفاقی عجیب سناریویی با عنوان “ماه گرفتگی” با مضمون اتفاقات 88 پروانه ساخت گرفته است که بناست با حمایت انجمن دفاع مقدس تولید شود.
این پروژه نام مسعود اطیابی سازنده آثاری چون “صبح روز هفتم” و “خاک و مرجان” را به عنوان کارگردان بر خود دارد اما اعجاب آنجاست که فیلمنامه اثر از جوانی 25 ساله به نام مهدی آذرپندار است!!!
جوانی که همه سابقه سینمایی اش نگارش یک سری مقاله در بولتنهای دانشجویی و البته یکی دو رسانه اصولگرا بوده است.
این جوان هموست که چند سال پیش انتخابش به عنوان یکی از اعضای شورای تخصصی بررسی فیلمنامههای سیما درست بعد از انتقاداتی که در مقالاتش به محصولات رسانه ملی داشت(!!) شگفتی بسیاری از اهالی تلویزیون را به دنبال داشت.
اینکه چطور شده فیلمنامه ایشان مورد حمایت انجمن دفاع مقدس قرار می گیرد هم ریشه دارد در سمتی که ایشان اخیرا در یکی از نهادهای مافوق انجمن پیدا کرده است!!!
پروانه ساخت “ماه گرفتگی” به تهیه کنندگی هادی انباردار صادر شده که بیشتر در گروه تولید و تدارکات پروژه های دفاع مقدسی حضور داشته و البته از رفقای سالیان اخیر مسعود اطیابی است.
فارغ از ایفای نقشهای فرعی در تعدادی فیلم درجه دوی دفاع مقدسی، انباردار سابقه تهیه کنندگی یک فیلم به نام “دویدن تا نیمه شب” را هم دارد که سال قبل به تولید رسید اما نه اکران شد و نه به شبکه خانگی وارد شد.
تجربه تلخ “پایان نامه” پیش رویمان است و درس نمی گیریم
اینکه در انجمن دفاع مقدس که باید مرکز کارکشته های ژانر دفاع مقدس باشد از امثال محمدعلی آهنگر و احمدرضا معتمدی به دلیل صراحت کلامشان حمایت نمی شود اما فیلمنامه چهره هایی با حداقل رزومه سینمایی در دستور کار تولید قرار می گیرد و تهیه کنندگی هم به چهره هایی با حداقل سابقه تهیه می رسد مطمئنا خرسندکننده نیست بخصوص که مضمون”ماه گرفتگی” مرتبط است با ماجراهای حاشیه انتخابات 88!
در این گونه، تجربه شکست خورده “پایان نامه” پیش روی دوستان انجمن است؛ تجربه ای که دقیقا به دلیل حضور چهره ای بی تجربه به عنوان سناریست و حضور کارگردانی تازه کار پشت دوربین به یکی از ضعیف ترین آثار تاریخ سینمای ایران بدل شد.
انگار تحولی در کار نیست…
بسیاری از سینماگرانی که دغدغه انقلاب و دفاع مقدس را دارند امیدوار بودند با حضور مدیری تازه نفس در این نهاد، سیاستهایی تازه درپیش گرفته شود برای حمایت از سینمایی که نام انجمن از آن الهام گرفته شود اما انگار اولین تجربه تولید فیلم در مدیریت جدید نیر با حداقل نشانه از تحول پیش خواهد رفت.
احمدرضا معتمدی: چه کسی گفته “بوف کور” پرهزینه است؟/با بودجه متوسط میتوان پروژه را کلید زد/ کل سکانسهای دریایی را میتوان در یک کشتی باری گرفت!
|
سینماژورنال/حـــامد مظفـــری: احمدرضا معتمدی که بواسطه تحصیلتش در فلسفه به عنوان فیلسوف سینمای ایران شناخته می شود آذرماه سال قبل پروانه ساخت پروژه ای به نام “بوف کور” را گرفت.
به گزارش سینماژورنال همنامی این پروژه با یکی از آثار شناخته شده ادبیات فارسی این شائبه را ایجاد میکرد که معتمدی تصمیم به اقتباس از داستان صادق هدایت را گرفته اما محمد خزاعی تهیه کننده این کار این مساله را کاملا رد کرد.
گوشه چشمی به “سگهای زرد”
تاکنون که حدودا 4 ماه از صدور پروانه ساخت می گذرد هنوز معلوم نشده داستان “بوف کور” درباره چیست اما برخی از این خبر داده اند که این فیلم بخشهایی از اتفاقاتی که برای هنرمندان زیرزمینی رخ می دهد را به تصویر کشیده و البته گوشه چشمی هم دارد به وضعیتی که برای گروهی موسوم به “سگهای زرد” رخ داده بود.
البته که در نگاه معتمدی به هنرمندان زیرزمینی بناست تصویری از بحران هویت نسل جوان در روزگار معاصر به نمایش درآید.
تغییر تهیه کننده از سیدضیاء به خزاعی
احمدرضا معتمدی برای نگارش فیلمنامه “بوف کور” که اتفاقا در برهه ای از زمان هم “سگهای زرد” نام داشت بیشتر از دو سال وقت گذاشته و البته به غیر از محمد خزاعی با تهیه کنندگان دیگری نظیر سیدضیاء هاشمی هم برای تولید این کار صحبت کرده بود اما در نهایت خزاعی بود که پروانه ساخت فیلم را گرفت.
سال گذشته بیشتر استراحت می کردم
معتمدی که آخرین ساخته سینمایی اش “آلزایمر” حدودا پنج سال قبل تولید شد در گفتگو با سینماژورنال درباره زندگی حرفه ایش در سالی که گذشت بیان می دارد: سال قبل که به دلیل بیماری قلبی ام بیشتر استراحت می کردم و البته تدریس را هم به مانند همیشه ادامه میدادم. در این سال یک پروانه ساخت هم گرفتم که همه سهم من از زندگی حرفه ایم در سال قبل همین پروانه ساخت بود.
این کارگردان ادامه می دهد: البته فیلمنامه “بوف کور” هم برای سال 92 بود اما در سال 93 یک بازنویسی مجدد از آن را آماده کردم.
مشکل اصلی نبود سرمایه است
احمدرضا معتمدی درباره اینکه “بوف کور” چه زمانی وارد پیش تولید خواهد شد به سینماژورنال می گوید: واقعا خودم هم نمی دانم. به مانند همیشه مشکل اصلی سرمایه است که تاکنون فراهم نشده. البته تهیه کننده در این زمینه رایزنیهای خود را داشته است اما هنوز بودجه ای برای تولید کار فراهم نیست.
کارگردان درام صریح”دیوانه ای از قفس پرید” در پاسخ به این سوال که شنیده های مبنی بر حمایت بنیاد فرهنگی روایت از “بوف کور” چقدر صحت دارد به سینماژورنال می گوید: همه چیز در حد شنیده هاست و تا این لحظه هیچ حمایت عملی از سوی هیچ ارگانی صورت نگرفته است.
چه کسی گفته “بوف کور” پرهزینه است؟
معتمدی درباره اینکه این نبود بودجه چقدر ربط دارد به این قضیه که تولید “بوف کور” پرهزینه است اظهار می دارد: اصلا این قضیه صحت ندارد. چه کسی گفته این پروژه پرهزینه است. هیچ کدام از پروژه های من پرهزینه نبوده اند و همواره با هزینه متوسط و صرفه جویی کامل تولید فیلمهایم را انجام داده ام.
سکانسهای دریایی را هم میتوان با حداقل هزینه گرفت
پیش از این تهیه کننده “بوف کور” از وجود سکانسهای دریایی که باید روی آب بگذرد در این فیلم خبر داده بود و گفته بود نیمی از فیلم در دریا می گذرد. وقتی از معتمدی می پرسیم که آیا وجود چنین سکانسهایی باعث افزایش هزینه تولید نخواهد شد به سینماژورنال می گوید: نه! مگر لزوما هر فیلمی که روی دریا می گذرد باید پرهزینه باشد؟ ما حتی سکانسهای کشتی را هم میتوانیم با یک برنامه ریزی درست با حداقل هزینه بگیریم.
میتوان یک کابینه در کشتی باری اجاره کرد و سکانسهای دریایی را گرفت
وی ادامه می دهد: این همه کشتی قدیمی داریم که میتوان یکی از آنها را با اندکی تغییرات ظاهری برای نماهای دریایی استفاده کرد. حتی میتوانیم فقط یک کابین در یک کشتی باری اجاره کنیم و اغلب نماهای دریایی را در همین کابین بگیریم.
معتمدی با اظهار امیدواری نسبت به اینکه بتواند “بوف کور” را در سال جدید کلید بزند خاطرنشان می سازد: “بوف کور” پروژه متوسطی است و بلحاظ تولید هم کاملا معمولی و متعارف است و بنا نیست هزینه هنگفتی صرف تولید آن شود.
دو بازیگر حرفه ای+چهره های مستعد در آوازخوانی
به گزارش سینماژورنال پیش از این محمد خزاعی تهیه کننده “بوف کور” اعلام کرده بود که این فیلم فقط دو بازیگر حرفه ای خواهد داشت و بقیه شخصیتها میان چهره های ناشناخته بازیگری توزیع خواهد شد؛
البته چهره هایی که منطبق بر کارکرد شخصیتشان در فیلمنامه توانایی کافی در آهنگسازی و آوازخوانی داشته باشند. معتمدی اما در این باره سکوت می کند و حرف تازه ای نمی زند.